پرسش :
چرا حق طلاق با زن نيست ؟
پاسخ :
وجود طلاق به صورت ابتدايى در دست مرد - البته با قيود و شرايطى كه اسلام قرار داده است - امرى متناسب با وضعيت طبيعى ازدواج است، نه مربوط به قرارداد و اعتبار صرف. مكانيسم طبيعى ازدواج اين است كه زن در كانون خانواده، محبوب و محترم باشد و همين كه شعله عشق مرد نسبت به وى خاموش شد، ركن اساسى خانواده ويران شده و طبيعتا اين اجتماع كوچك از هم خواهد پاشيد. حفظ قانونى زن در خانه نيز نمىتواند او را محبوب مرد سازد و آن ويرانه را آباد نمايد. از همينرو اسلام توصيه مىكند كه زن كارى كند كه كاملاً محبوب و معشوق شوهرش واقع گردد و او را دلباخته خود سازد. ولى عكس قضيه چنين نيست؛ يعنى، با سلب علاقه زن از شوهر، حيات خانوادگى پايان يافته نيست؛ زيرا بىعلاقگى زن، مهر مرد را نسبت به وى خاموش نمىسازد، بلكه عادتا آن را تيزتر و حادتر مىكند؛ چون مرد خواستار شخص زن است و زن خواستار عشق و محبت مرد. افزون بر اين زن در مورد لزوم مىتواند درخواست طلاق قضايى كند و حتى مىتواند به هنگام ازدواج، داشتن حق طلاق را براى خود، جزو شرايط ضمن عقد قرار دهد. براى مطالعه بيشتر ر . ك : نظام حقوق زن در اسلام ، شهيد مطهرى
porseman.org
وجود طلاق به صورت ابتدايى در دست مرد - البته با قيود و شرايطى كه اسلام قرار داده است - امرى متناسب با وضعيت طبيعى ازدواج است، نه مربوط به قرارداد و اعتبار صرف. مكانيسم طبيعى ازدواج اين است كه زن در كانون خانواده، محبوب و محترم باشد و همين كه شعله عشق مرد نسبت به وى خاموش شد، ركن اساسى خانواده ويران شده و طبيعتا اين اجتماع كوچك از هم خواهد پاشيد. حفظ قانونى زن در خانه نيز نمىتواند او را محبوب مرد سازد و آن ويرانه را آباد نمايد. از همينرو اسلام توصيه مىكند كه زن كارى كند كه كاملاً محبوب و معشوق شوهرش واقع گردد و او را دلباخته خود سازد. ولى عكس قضيه چنين نيست؛ يعنى، با سلب علاقه زن از شوهر، حيات خانوادگى پايان يافته نيست؛ زيرا بىعلاقگى زن، مهر مرد را نسبت به وى خاموش نمىسازد، بلكه عادتا آن را تيزتر و حادتر مىكند؛ چون مرد خواستار شخص زن است و زن خواستار عشق و محبت مرد. افزون بر اين زن در مورد لزوم مىتواند درخواست طلاق قضايى كند و حتى مىتواند به هنگام ازدواج، داشتن حق طلاق را براى خود، جزو شرايط ضمن عقد قرار دهد. براى مطالعه بيشتر ر . ك : نظام حقوق زن در اسلام ، شهيد مطهرى
porseman.org