پرسش :
در مورد غيبت توضيحاتي دهيد؟
پاسخ :
در اين رابطه نكات مهمي را بطور خلاصه از كتاب گناهان كبيره آيت الله دستغيب براي شما ذكر مي كنم:
در روايت ابن ابي عمير از حضرت صادق عليه السلام است: «هر كس درباره مومني بگويد آنچه دو چشمش از او ديده و دو گوشش از او شنيده، پس از كساني است كه خداواند درباره آنها فرموده : به راستي كساني كه دوست دارند فاش شود كار زشت درباره مومنين ، برايشان عذاب دردناكي است» ....
در سوره حجرات مي فرمايد: «نبايد بعض شما ديگري را غيبت كند. آيا دوست مي دارد يكي از شما كه گوشت برادر خود را بخورد درحالي كه مرده باشد. البته بد مي داريد آنرا » ... روايت شريفي از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله است كه مي فرمايد: «در شب معراج گروهي را در آتش ديدم در حالي كه مردار مي خوردند . از جبرئيل پرسيدم: اينها چه كساني هستند؟ گفت: اينها كساني هستند كه در دنيا گوشت مردم را مي خوردند» يعني غيبت مردم را مي كردند. در سوره ي همزه مي فرمايد: «ويل لكل همزه لمزه » در تفسير مجمع البيان مي نويسد: اين جمله وعده ي عذابي است از طرف خداوند براي هر غيبت كننده و نمامي كننده كه بين دوستان را جدايي مي اندازد.
غيبت و روايات اهلبيت (عليهم السلام) : رواياتي كه در آنها وعده ي عذاب بر غيبت كردن داده شده، بسيار بلكه متواتر اجمالي است . و در اينجا ...[ فقط به چند روايت اشاره مي نماييم ]:
به چندين طريق از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) مروي است كه: «گناه غيبت از زنا بدتر است . زيرا زنا كننده اگر توبه كند ، خداوند او را مي آمرزد. ليكن غيبت كننده را نمي آمرزد ، مگر شخص غيبت شده او را ببخشد».... « غيبت كردن ، زود تر در دين شخص كارگر مي شود و آنرا از بين مي برد ، از بيماري خوره در درون او »
حضرت صادق (عليه السلام) : « غيبت بر هر مسلماني حرام است و جز اين نيست كه غيبت مي خورد و از بين مي برد حسنات را ، مانند از بين بردن آتش ، هيزم را »
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) : « بنده اي را در موقف حساب قيامت مي آورند ، و نامه ي عملش را به او مي دهند ، كارهاي خيري را كه در دنيا انجام داده در آن نمي بيند ، مي گويد : خدايا اين نامه ي عمل من نيست ، زيرا حسنات خود را در آن نمي بينم . به او گفته مي شود : خداي تو اشتباه نمي كند و فراموش نمي نمايد ، كارهاي نيكت به واسطه ي غيبت كردند از مردم ، از بين رفت . پس ديگري را يم آورند و نامه ي عملش را به او مي دهند و در آن ، حسناتي را كه بجانياورده مي بيند ، مي گويد : پروردگارا : اين نامه ي عمل من نيست ، چون اينهمه حسنات در آن ثبت است ، من بجانياورده ام . به او مي گويند : اينها حسنات فلان شخص است كه از تو غيبت كرده در عوض ، حسناتش به تو داده شده است .»
معناي غيبت و موارد آن :
رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) مي فرمايد : « غيبت آن است كه درباره ي برادر دينيت به آنچه كراهت دارد ياد كني » و حضرت صادق (عليه السلام) مي فرمايد : « غيبت آن است كه درباره ي برادر دينيت عيبي را كه خداوند بر او پوشيده است بگويي » و حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) مي فرمايد : « هركه بگويد درباره ي كسي كه حاضر نيست چيزي را كه در او هست و مردم هم آنرا مي دانند غيبت نيست ، و اگر چيزي را كه در او است و مردم نمي دانند ، بگويد ، غيبتش را كرده و اگر چيزي را كه در او است و مردم نمي دانند ، بگويد ، غيبتش را كرده و اگر چيزي كه در او نيست بگويد ، او را بهتان زده است »
بنابر اين دو روايت و روايات ديگر ، هرگاه چيزي را كه درباره ي مومنين نقل مي كند ، عيبي از او باشد كه بر شنونده و ديگران پوشيده نيست ، داخل در عنوان غيبت نيست . هر چند در عنوان مذمت و سرزنش و ايذاء و استخفاف به مومن باشد و به واسطه اين عناوين حرام باشد چنانچه ذكر مي شود . ... نقل كردن عيب كسي نزد ديگري .. كه آنرا مي داند . ظاهر بعضي از روايات آن است كه از عنوان غيبت بيرون است ؛ هرچند از پاره اي روايات استفاده مي شود كه اين مورد نيز غيبت است ( بنابر اين در اين مورد از مرجع تقليد خود استفتاء نماييد و يا اينكه احتياط كرده و اين مورد را نيز ترك كنيد ) در صورتي كه گوينده ، در مقام سرزنش و مذمت كردن طرف باشد ، قطعاً حرام است . هرچند غيبت بودنش مشكوك است . زيرا اين نقل موجب اذيت و اهانت به مومن است و شكي در حرمت آن نيست ....
غيبت شخص غير معين و مردد:
غيبت در صورتي است كه از شخص معيني باشد . پس اگر از شخص بدون نام و نشان غيبت كند ، مانعي ندارد . مثل اينكه بگويد : يك نفر را ديدم كه چنين و چنان بود . و هرگاه از يك نفر مردد بين چند نفر غيبت كند ، مثل اينكه بگويد : يكي از پسران فلاني چنين و چنان است ، حرام است ...و اگر از يك نفر مردد بين افراد زياد غيبت كند ، مثل اينكه بگويد : يكنفر اصفهاني يا شيرازي چنين و چنان بود جايز است . و نيز جايز است اگر بگويد : بعض اصفهاني ها يا شيرازي ها فلان عيب را دارند . ولي اگر بگويد : تمام شيرازيها يا اصفهانيها فلان عيب را دارند ، پس شكي در حرمت آن نيست بلكه ظاهر اين است كه در اين صورت غيبت تمام اهل آن شر را كرده است .
و اگر بگويد ، بيشتر اهالي فلان شهر ، فلان عيب را دارند ، خلاف احتياط بلكه حرمتش خالي از قوت نيست .
كفاره غيبت و توبه ي آن :
چون غيبت كردن از گناهان كبيره است ، اگر كسي به آن مبتلا شد ، واجب است فوراً از آن پشيمان شود . از حيث اينكه مخالفت پروردگار خود كرده و پس از پشيماني قلبي به زبان نيز استغفار نمايد و عازم باشد كه ديگر گرد چنين گناهي نرود . و چون ظاهر بعضي روايات آن است كه شخص غيبت كرده شده بر غيبت كننده حقي پيدا مي كند ، بايد در صورتي كه ممكن است از او طلب عفو نمايد ، و او را از خود ، خشنود كند . و چنانچه در مقابل غيبتي كه كرده ، او را به نيكي ياد كند بهتر است ، در صورتي كه غيبت شده مرده يا دسترسي به او نيست ف يا طلب عفو از او مستلزم محذوري است . مثل اينكه از موضوع غيبت بي خبر است ، و به واسطه ي شنيدن آن غضبناك و ناراحت مي شود نقض غرض مي گردد ، در اين موارد برايش طلب مغفرت و دعا كند و از خدا بخواهد كه او را خشنود فرمايد . چنانچه در دعاي 39 صحيفه ي سجاديه ، و دعاي روز دوشنبه ، اين مطلب بيان شده است .
موارد جواز غيبت :
1- غيبت كردن از كسي كه فسقش آشكار باشد نه پنهاني مثل اينكه ظرف شراب را آشكارا در خيابان و بازار به دست گرفته بياشامد . ... بايد دانست كه قدر مسلم جواز غيبت همان گناهي است كه در آشكارا به جا مي آورد . اما جواز غيبتش نسبت به گناهاني كه در پنهاني بجا آورده معلوم نيست ...
2- در مقام شكايت مظلوم از ظالمي كه به او ستم كرده و بيان ظلمي كه به او شده ..... [رك : سوره شوري آيه 39 و سوره 4 آيه 148] و احتياط آن است كه اظهار تظلم نزد كسي كند كه اميد داد خواهي از او داشته باشد ...
3- نصح مستشير [يعني : خير خواهي كسي كه از او طلب مشورت مي كند ] : هر گاه مسلماني از كسي مشورت كرد در باب معامله اي كه باشخص معيني مي خواهد انجام بدهد و طرف مشورت ، عيبي از آن شخص ميداند كه حقيقت به واسطه ي اظهار نكردن ، مسلماني را در ضرر انداخته و به او خيانت كرده است ، در اين صورت ذكر آن عيب براي چنين شخصي باين خصوصيات مانعي ندارد .
بايد دانست كه حتياط در اين مسأله رعايت كردن دو چيز است : يكي آنكه در صورتي عيب آن شخص را بگويد ، كه ضرر مفسده ي نگفتن ، بيشتر باشد ... و ديگر آنكه ذكر عيب آن شخص در صورتي جايز است كه از ذكر آن براي جلوگيري از مفسده ي معامله با او ناچار باشد . پس اگر بدون ذكر عيب كفايد مي كند مثلا همين قدر كه بگويد صلاحت را در اين معامله نمي دانم و او هم مي پذيرد بايد به همان اكتفا كرد .
4- غيبت كردن به قصد نهي از منكر ، با اجتماع شرايط آن مانعي ندارد . .. هر گاه منكري از مسلماني ببيند و بداند كه اگر غيبتش را بكند ، آنرا تكر مي كند . .. [ همچنين احتياط اول در مورد سابق بايد در آن رعايت شود ]
5- غيبت نمودن و ظاهر كردن عيب كسي كه گمراه و گمراه كننده است ، و در دين خدا بدعت گذاشته ، به قصد اينكه مردم فريبش را نخورند و در دامش نيفتند .
[ چهار مورد آن چون مبتلا به نبود ذكر نشد ]
10- به طور كلي هر موردي كه مصلحت غيبت كردن ، از مفسده ي هتك احترام مومن بيشتر باشد. مانند شهادت دادن در موارد خودش ، غيبت جايز است .
استماع غيبت نيز حرام است :
چنانچه غيبت كردن حرام و گناه كبيره است گوش دادن به آن هم به اتفاق جميع فقها حرام است ، و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد : « شنونده ي غيبت ، در حكم غيبت كننده است و گوشدهنده به غيبت يكي از غيبت كنندگان است »....« كسي كه به برادر ديني خود نيكي كند در موضوع غيبتي كه از او شده ، در مجلسي كه آنرا شنيده پس آن غيبت را رد كند ، خداوند هزار نوع شرهاي دنيوي و اخروي را از او رد مي فرمايد : و اگر رد نكند در حالي كه مي توانست ، گناهش هفتاد برابر شخص غيبت كننده است » . شيخ پس از نقل اين حديث مي فرمايد : شايد جهت اينكه وزر شخص شنونده ، كه غيبت را رد نكرد ه از خود غيبت كننده بيستر است ، براي اين است كه سبب جرأت غيبت كننده بر تكرار غيبت آن مومن و ديگران مي شود.
www.morsalat.com
در اين رابطه نكات مهمي را بطور خلاصه از كتاب گناهان كبيره آيت الله دستغيب براي شما ذكر مي كنم:
در روايت ابن ابي عمير از حضرت صادق عليه السلام است: «هر كس درباره مومني بگويد آنچه دو چشمش از او ديده و دو گوشش از او شنيده، پس از كساني است كه خداواند درباره آنها فرموده : به راستي كساني كه دوست دارند فاش شود كار زشت درباره مومنين ، برايشان عذاب دردناكي است» ....
در سوره حجرات مي فرمايد: «نبايد بعض شما ديگري را غيبت كند. آيا دوست مي دارد يكي از شما كه گوشت برادر خود را بخورد درحالي كه مرده باشد. البته بد مي داريد آنرا » ... روايت شريفي از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله است كه مي فرمايد: «در شب معراج گروهي را در آتش ديدم در حالي كه مردار مي خوردند . از جبرئيل پرسيدم: اينها چه كساني هستند؟ گفت: اينها كساني هستند كه در دنيا گوشت مردم را مي خوردند» يعني غيبت مردم را مي كردند. در سوره ي همزه مي فرمايد: «ويل لكل همزه لمزه » در تفسير مجمع البيان مي نويسد: اين جمله وعده ي عذابي است از طرف خداوند براي هر غيبت كننده و نمامي كننده كه بين دوستان را جدايي مي اندازد.
غيبت و روايات اهلبيت (عليهم السلام) : رواياتي كه در آنها وعده ي عذاب بر غيبت كردن داده شده، بسيار بلكه متواتر اجمالي است . و در اينجا ...[ فقط به چند روايت اشاره مي نماييم ]:
به چندين طريق از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) مروي است كه: «گناه غيبت از زنا بدتر است . زيرا زنا كننده اگر توبه كند ، خداوند او را مي آمرزد. ليكن غيبت كننده را نمي آمرزد ، مگر شخص غيبت شده او را ببخشد».... « غيبت كردن ، زود تر در دين شخص كارگر مي شود و آنرا از بين مي برد ، از بيماري خوره در درون او »
حضرت صادق (عليه السلام) : « غيبت بر هر مسلماني حرام است و جز اين نيست كه غيبت مي خورد و از بين مي برد حسنات را ، مانند از بين بردن آتش ، هيزم را »
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) : « بنده اي را در موقف حساب قيامت مي آورند ، و نامه ي عملش را به او مي دهند ، كارهاي خيري را كه در دنيا انجام داده در آن نمي بيند ، مي گويد : خدايا اين نامه ي عمل من نيست ، زيرا حسنات خود را در آن نمي بينم . به او گفته مي شود : خداي تو اشتباه نمي كند و فراموش نمي نمايد ، كارهاي نيكت به واسطه ي غيبت كردند از مردم ، از بين رفت . پس ديگري را يم آورند و نامه ي عملش را به او مي دهند و در آن ، حسناتي را كه بجانياورده مي بيند ، مي گويد : پروردگارا : اين نامه ي عمل من نيست ، چون اينهمه حسنات در آن ثبت است ، من بجانياورده ام . به او مي گويند : اينها حسنات فلان شخص است كه از تو غيبت كرده در عوض ، حسناتش به تو داده شده است .»
معناي غيبت و موارد آن :
رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) مي فرمايد : « غيبت آن است كه درباره ي برادر دينيت به آنچه كراهت دارد ياد كني » و حضرت صادق (عليه السلام) مي فرمايد : « غيبت آن است كه درباره ي برادر دينيت عيبي را كه خداوند بر او پوشيده است بگويي » و حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) مي فرمايد : « هركه بگويد درباره ي كسي كه حاضر نيست چيزي را كه در او هست و مردم هم آنرا مي دانند غيبت نيست ، و اگر چيزي را كه در او است و مردم نمي دانند ، بگويد ، غيبتش را كرده و اگر چيزي را كه در او است و مردم نمي دانند ، بگويد ، غيبتش را كرده و اگر چيزي كه در او نيست بگويد ، او را بهتان زده است »
بنابر اين دو روايت و روايات ديگر ، هرگاه چيزي را كه درباره ي مومنين نقل مي كند ، عيبي از او باشد كه بر شنونده و ديگران پوشيده نيست ، داخل در عنوان غيبت نيست . هر چند در عنوان مذمت و سرزنش و ايذاء و استخفاف به مومن باشد و به واسطه اين عناوين حرام باشد چنانچه ذكر مي شود . ... نقل كردن عيب كسي نزد ديگري .. كه آنرا مي داند . ظاهر بعضي از روايات آن است كه از عنوان غيبت بيرون است ؛ هرچند از پاره اي روايات استفاده مي شود كه اين مورد نيز غيبت است ( بنابر اين در اين مورد از مرجع تقليد خود استفتاء نماييد و يا اينكه احتياط كرده و اين مورد را نيز ترك كنيد ) در صورتي كه گوينده ، در مقام سرزنش و مذمت كردن طرف باشد ، قطعاً حرام است . هرچند غيبت بودنش مشكوك است . زيرا اين نقل موجب اذيت و اهانت به مومن است و شكي در حرمت آن نيست ....
غيبت شخص غير معين و مردد:
غيبت در صورتي است كه از شخص معيني باشد . پس اگر از شخص بدون نام و نشان غيبت كند ، مانعي ندارد . مثل اينكه بگويد : يك نفر را ديدم كه چنين و چنان بود . و هرگاه از يك نفر مردد بين چند نفر غيبت كند ، مثل اينكه بگويد : يكي از پسران فلاني چنين و چنان است ، حرام است ...و اگر از يك نفر مردد بين افراد زياد غيبت كند ، مثل اينكه بگويد : يكنفر اصفهاني يا شيرازي چنين و چنان بود جايز است . و نيز جايز است اگر بگويد : بعض اصفهاني ها يا شيرازي ها فلان عيب را دارند . ولي اگر بگويد : تمام شيرازيها يا اصفهانيها فلان عيب را دارند ، پس شكي در حرمت آن نيست بلكه ظاهر اين است كه در اين صورت غيبت تمام اهل آن شر را كرده است .
و اگر بگويد ، بيشتر اهالي فلان شهر ، فلان عيب را دارند ، خلاف احتياط بلكه حرمتش خالي از قوت نيست .
كفاره غيبت و توبه ي آن :
چون غيبت كردن از گناهان كبيره است ، اگر كسي به آن مبتلا شد ، واجب است فوراً از آن پشيمان شود . از حيث اينكه مخالفت پروردگار خود كرده و پس از پشيماني قلبي به زبان نيز استغفار نمايد و عازم باشد كه ديگر گرد چنين گناهي نرود . و چون ظاهر بعضي روايات آن است كه شخص غيبت كرده شده بر غيبت كننده حقي پيدا مي كند ، بايد در صورتي كه ممكن است از او طلب عفو نمايد ، و او را از خود ، خشنود كند . و چنانچه در مقابل غيبتي كه كرده ، او را به نيكي ياد كند بهتر است ، در صورتي كه غيبت شده مرده يا دسترسي به او نيست ف يا طلب عفو از او مستلزم محذوري است . مثل اينكه از موضوع غيبت بي خبر است ، و به واسطه ي شنيدن آن غضبناك و ناراحت مي شود نقض غرض مي گردد ، در اين موارد برايش طلب مغفرت و دعا كند و از خدا بخواهد كه او را خشنود فرمايد . چنانچه در دعاي 39 صحيفه ي سجاديه ، و دعاي روز دوشنبه ، اين مطلب بيان شده است .
موارد جواز غيبت :
1- غيبت كردن از كسي كه فسقش آشكار باشد نه پنهاني مثل اينكه ظرف شراب را آشكارا در خيابان و بازار به دست گرفته بياشامد . ... بايد دانست كه قدر مسلم جواز غيبت همان گناهي است كه در آشكارا به جا مي آورد . اما جواز غيبتش نسبت به گناهاني كه در پنهاني بجا آورده معلوم نيست ...
2- در مقام شكايت مظلوم از ظالمي كه به او ستم كرده و بيان ظلمي كه به او شده ..... [رك : سوره شوري آيه 39 و سوره 4 آيه 148] و احتياط آن است كه اظهار تظلم نزد كسي كند كه اميد داد خواهي از او داشته باشد ...
3- نصح مستشير [يعني : خير خواهي كسي كه از او طلب مشورت مي كند ] : هر گاه مسلماني از كسي مشورت كرد در باب معامله اي كه باشخص معيني مي خواهد انجام بدهد و طرف مشورت ، عيبي از آن شخص ميداند كه حقيقت به واسطه ي اظهار نكردن ، مسلماني را در ضرر انداخته و به او خيانت كرده است ، در اين صورت ذكر آن عيب براي چنين شخصي باين خصوصيات مانعي ندارد .
بايد دانست كه حتياط در اين مسأله رعايت كردن دو چيز است : يكي آنكه در صورتي عيب آن شخص را بگويد ، كه ضرر مفسده ي نگفتن ، بيشتر باشد ... و ديگر آنكه ذكر عيب آن شخص در صورتي جايز است كه از ذكر آن براي جلوگيري از مفسده ي معامله با او ناچار باشد . پس اگر بدون ذكر عيب كفايد مي كند مثلا همين قدر كه بگويد صلاحت را در اين معامله نمي دانم و او هم مي پذيرد بايد به همان اكتفا كرد .
4- غيبت كردن به قصد نهي از منكر ، با اجتماع شرايط آن مانعي ندارد . .. هر گاه منكري از مسلماني ببيند و بداند كه اگر غيبتش را بكند ، آنرا تكر مي كند . .. [ همچنين احتياط اول در مورد سابق بايد در آن رعايت شود ]
5- غيبت نمودن و ظاهر كردن عيب كسي كه گمراه و گمراه كننده است ، و در دين خدا بدعت گذاشته ، به قصد اينكه مردم فريبش را نخورند و در دامش نيفتند .
[ چهار مورد آن چون مبتلا به نبود ذكر نشد ]
10- به طور كلي هر موردي كه مصلحت غيبت كردن ، از مفسده ي هتك احترام مومن بيشتر باشد. مانند شهادت دادن در موارد خودش ، غيبت جايز است .
استماع غيبت نيز حرام است :
چنانچه غيبت كردن حرام و گناه كبيره است گوش دادن به آن هم به اتفاق جميع فقها حرام است ، و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد : « شنونده ي غيبت ، در حكم غيبت كننده است و گوشدهنده به غيبت يكي از غيبت كنندگان است »....« كسي كه به برادر ديني خود نيكي كند در موضوع غيبتي كه از او شده ، در مجلسي كه آنرا شنيده پس آن غيبت را رد كند ، خداوند هزار نوع شرهاي دنيوي و اخروي را از او رد مي فرمايد : و اگر رد نكند در حالي كه مي توانست ، گناهش هفتاد برابر شخص غيبت كننده است » . شيخ پس از نقل اين حديث مي فرمايد : شايد جهت اينكه وزر شخص شنونده ، كه غيبت را رد نكرد ه از خود غيبت كننده بيستر است ، براي اين است كه سبب جرأت غيبت كننده بر تكرار غيبت آن مومن و ديگران مي شود.
www.morsalat.com