پرسش :
سر كلاس با دوستان و معلم خود چگونه اخلاقي بايد داشته باشيم؟
پاسخ :
انسان موجودى كمال جو و تعالىپذير است. كمال آدمى بر اثر حسن انجام وظايفى به دست مى آيد كه به علت روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان ايجاد شده است. اين روابط به ترتيب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با ديگران. انسان موجودى اجتماعى است و نيازمند معاشرت، تبادل افكار و ايجاد روابط نيكو با همنوعان است و بر اثر همين معاشرتها و تبادل افكار روابط انسانى شكل مىگيرد و فرهنگ انسانى هويت خود را آشكار مىسازد، در ديدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مىگيرد و همه جنبههاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نيل به هدف نهايى كه انسان كامل شدن است، معنا و مفهوم مىيابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را مىتوان در دو مرحلهى «انديشه» و «عمل» خلاصه كرد. مرحله انديشه به اين معناست كه مسلمانان بايد صفحه انديشه و نيت خود را نه تنها نسبت به برادران دينى خود، بلكه نسبت به تمام انسانها و بلكه موجودات خدا، نيكو و زيبا گردانند و انديشه خيرخواهى، نصيحت، دوستى و سعادت آنها را در سر بپرورانند و از نقشه كشى و توطئه چينى بر ضرر آنان بپرهيزند. امام على(ع) در اين مورد مىفرمايد: خداى سبحان دوست دارد كه نيت انسان درباره همنوعانش نيكو و زيبا باشد. شرح غرر الحكم، ج 2، ص 667.)
امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق خود در مورد حق آموزگار مي فرمايند:
اما حق معلم وآموزگار تو اين است كه او را بزرگ داري و مجلس او را محترم شماري گفته هاي او را خوب گوش دهي و فراگيري و بدو روي آوري او را كمك كني نا آنچه را كه از دانش و علم بدان نيازمندي به تو بياموزد. به تو ياد بدهد كه عقل و انديشه ات را فارغ سازي و فهم و زيركي ات را به كار گيري و دل را پاكيزه كني و چشم را با ترك شهوات جلا و روشنائي بخشي و بداني كه تو نسبت به آموخته هايت از او فرستاده اي هستي به نزد آنان كه از دانش بي بهره اند . آموخته هايت را بايد خوب به ديگران انتقال دهي و هرگز در اين رسالتي كه بر عهده گرفته اي خيانت نورزي.(كتاب سيري در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام)
مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل براى تنظيم روابط اجتماعى انسانها آداب و وظايفى قرار داده و پايه آن را بر ايمان به خدا و تقويت روح فضيلت و انسانيت بنا نهاده است. بسيارى دوست دارند در ارتباط با همنوعان خويش زندگى موفقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نيز رعايت نكردن آن آداب، توانايى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مىدهند و به ناچار منزوى مىشوند. بنابراين شناخت اين آداب در مرحله عمل و توانايى ايجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه از اهميت بسيارى برخوردار است. اميرمؤمنان در يك دستور، خطوط كلى آداب معاشرت در مرحله عمل را اين چنين بيان مىكند: خويشتن را ميان خود و ديگران ميزان قرار ده؛ آن چه را براى خود مىخواهى، براى ديگران بخواه و آن چه را براى خود خوش نمىدارى، براى ديگران نيز خوش مدار. به كسى ستم نكن، چنانكه دوست ندارى به تو ستم شود و به ديگران نيكى كن همانگونه كه دوستدارى به تو نيكى شود. نهجالبلاغه، نامه 31، بند 28.)
آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسيار گستردهاى است كه اين نامه گنجايش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردى از آنرا در اينجا ذكر مىكنيم:
1ـ احترام به ديگران: احترام به معنى عدم تجاوز به حقوق آنان است كه شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروى آنها مىشود. پيامبر اسلام(ص) در حديثى فرمودند: مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او در آسايش باشند، يعنى در رفتار و گفتار خود هيچ زيانى به ديگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ كند.
2ـ سلام و احوالپرسى: شايسته است يك مسلمان هنگام ديدار برادران دينى خود، با سلامى آرامش بخش و شادى آفرين، آنان را شاد و مسرور سازد و به اين وسيله روابط اجتماعى خود را تحكيم بخشد.
3ـ زيبايى كلام: ما در سخن گفتن با ديگران دو وظيفه داريم؛ اول: سخنان خوب بگوييم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهيز كنيم. دوم: خوب و زيبا سخن گفتن: گاهى انسان سخنان خوبى دارد ولى آنها را درست بيان نمىكند. چنانچه شاعر گويد: هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد. به همين جهت در روايات بسيار سفارش شده كه قبل از سخن گفتن، كاملاً فكر كنيد تا نسنجيده سخنى نگوييد. چه بسا سخن حقى كه در محل نامناسبى بيان شود و باعث بروز مشكلات فراوانى گردد.
4ـ مزاح و شوخى: اسلام براى مزاح و شوخى هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخى چون باعث خنده و شادى مىشود يكى از بهترين عوامل آرامش روانى و رفع خستگى روحى محسوب مىشود و سبب ايجاد پيوند دوستى بين افراد مىگردد. پيامبر خدا و اهل بيت او نيز اهل مزاح و شوخى بودهاند و براى رفع خستگى و كسالت افراد از آن استفاده مىكردند ولى همانطور كه گفتيم آداب و قوانين خاص هم براى آن قرار دادهاند.
اولاً: باعث آزار و اذيب طرف مقابل نشود، ثانيا": غيبت يا تمسخر مسلمانى در آن نباشد. ثالثا": زيادهروى و افراط در آن نكنند كه باعث مىشود هيبت و وقار شخص لكهدار شود و ارزش او را در بين مردم پائين آورد.
5ـ رعايت شئون اجتماعى مانند: پاكيزگى، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفاى به عهد، رازدارى، مهربانى و گذشت كه ميزان نفوذ انسان را در ديگران بالا مىبرد.
6ـ موارد ويژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلكه همه موجودات خيرخواه و مهربان باشيم، ولى دين اسلام در بعضى از موارد تأكيد بيشترى كرده است مانند :
1ـ صله رحم و رسيدگى به اقوام و آشنايان و از همه مهمتر اعضاى خانواده 2ـ همسايهدارى و رعايت حقوق آنان 3ـ مهماندارى و آداب پذيرايى از آنان 4ـ عيادت مريض و رسيدگى به مشكلات او 5ـ تشييع جنازه و تسلى دادن به بازماندگان و رسيدگى به مشكلات آنان.
هر كدام از موارد فوق داراى مطالب و فروع فراوانى است كه احتياج به توضيح و مطالعه وسيعى دارد ولى از مجموع آنها مىتوان نمايى كلى از آداب معاشرت اسلامى را بدست آورد.
7ـ آفات معاشرت: مطلب ديگر اين كه معاشرت با ديگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گيرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فاميلى و نيز معاشرت با دوستان و آشنايان، ممكن است داراى آفات و مضراتى هم باشد كه بىتوجهى به آن آثار زيانبارى به دنبال دارد. بنابراين لازم است اين معاشرتها دقيق و حساب شده باشد. ما در اينجا به بعضى از نكات مهم در اين زمينه اشارهاى مىكنيم:
1ـ پرهيز از گناه: رفت و آمدها و معاشرتها زمانى مفيد و مؤثر و موجب خشنودى خداوند خواهد بود كه سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانيهايى كه در آن شئون اسلامى رعايت نمىشود و بطور مثال حريم بين زن و مرد از بين مىرود. شركت در اين جلسات براى خانوادهها و خصوصا بچهها، بسيار خطرناك خواهد بود.
2ـ پرهيز از مزاحمت و تشكيل جلسات پر هزينه؛ چه بسا افرادى به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمل زحمت و مخارج زيادى به فاميل مىشوند. اينگونه معاشرتها نه تنها جلب محبت نمىكند بلكه باعث دشمنى و كينه مىشود.
3ـ پرهيز از خوشرويى و خوش اخلاقى بيجا: يكى از آداب معاشرت، خوش اخلاقى و خنده رو بودن است، به شرطى كه به جا باشد. اما در مواردى خوش اخلاقى و خندهرو بودن، سبب سوء استفاده افراد مىشود و آنان را در انجام وظايف خود سست مىكند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچهها شوخى كند و سختگيرى را به بهانه خوش اخلاقى كنار بگذارد، بچهها دست از درسى بر مىدارند و هيچكدام به آن اهميت نمىدهند. سپس حسن معاشرت هميشه به معناى خوشرويى و خنده رويى نيست. به همين جهت در روايتى آمده كه با گناهكاران چهرهاى عبوس داشته باشيد تا از كارهايشان دست بكشند. وسائل، ج 11، ص 413.)
www.morsalat.com
انسان موجودى كمال جو و تعالىپذير است. كمال آدمى بر اثر حسن انجام وظايفى به دست مى آيد كه به علت روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان ايجاد شده است. اين روابط به ترتيب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با ديگران. انسان موجودى اجتماعى است و نيازمند معاشرت، تبادل افكار و ايجاد روابط نيكو با همنوعان است و بر اثر همين معاشرتها و تبادل افكار روابط انسانى شكل مىگيرد و فرهنگ انسانى هويت خود را آشكار مىسازد، در ديدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مىگيرد و همه جنبههاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نيل به هدف نهايى كه انسان كامل شدن است، معنا و مفهوم مىيابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را مىتوان در دو مرحلهى «انديشه» و «عمل» خلاصه كرد. مرحله انديشه به اين معناست كه مسلمانان بايد صفحه انديشه و نيت خود را نه تنها نسبت به برادران دينى خود، بلكه نسبت به تمام انسانها و بلكه موجودات خدا، نيكو و زيبا گردانند و انديشه خيرخواهى، نصيحت، دوستى و سعادت آنها را در سر بپرورانند و از نقشه كشى و توطئه چينى بر ضرر آنان بپرهيزند. امام على(ع) در اين مورد مىفرمايد: خداى سبحان دوست دارد كه نيت انسان درباره همنوعانش نيكو و زيبا باشد. شرح غرر الحكم، ج 2، ص 667.)
امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق خود در مورد حق آموزگار مي فرمايند:
اما حق معلم وآموزگار تو اين است كه او را بزرگ داري و مجلس او را محترم شماري گفته هاي او را خوب گوش دهي و فراگيري و بدو روي آوري او را كمك كني نا آنچه را كه از دانش و علم بدان نيازمندي به تو بياموزد. به تو ياد بدهد كه عقل و انديشه ات را فارغ سازي و فهم و زيركي ات را به كار گيري و دل را پاكيزه كني و چشم را با ترك شهوات جلا و روشنائي بخشي و بداني كه تو نسبت به آموخته هايت از او فرستاده اي هستي به نزد آنان كه از دانش بي بهره اند . آموخته هايت را بايد خوب به ديگران انتقال دهي و هرگز در اين رسالتي كه بر عهده گرفته اي خيانت نورزي.(كتاب سيري در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام)
مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل براى تنظيم روابط اجتماعى انسانها آداب و وظايفى قرار داده و پايه آن را بر ايمان به خدا و تقويت روح فضيلت و انسانيت بنا نهاده است. بسيارى دوست دارند در ارتباط با همنوعان خويش زندگى موفقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نيز رعايت نكردن آن آداب، توانايى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مىدهند و به ناچار منزوى مىشوند. بنابراين شناخت اين آداب در مرحله عمل و توانايى ايجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه از اهميت بسيارى برخوردار است. اميرمؤمنان در يك دستور، خطوط كلى آداب معاشرت در مرحله عمل را اين چنين بيان مىكند: خويشتن را ميان خود و ديگران ميزان قرار ده؛ آن چه را براى خود مىخواهى، براى ديگران بخواه و آن چه را براى خود خوش نمىدارى، براى ديگران نيز خوش مدار. به كسى ستم نكن، چنانكه دوست ندارى به تو ستم شود و به ديگران نيكى كن همانگونه كه دوستدارى به تو نيكى شود. نهجالبلاغه، نامه 31، بند 28.)
آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسيار گستردهاى است كه اين نامه گنجايش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردى از آنرا در اينجا ذكر مىكنيم:
1ـ احترام به ديگران: احترام به معنى عدم تجاوز به حقوق آنان است كه شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروى آنها مىشود. پيامبر اسلام(ص) در حديثى فرمودند: مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او در آسايش باشند، يعنى در رفتار و گفتار خود هيچ زيانى به ديگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ كند.
2ـ سلام و احوالپرسى: شايسته است يك مسلمان هنگام ديدار برادران دينى خود، با سلامى آرامش بخش و شادى آفرين، آنان را شاد و مسرور سازد و به اين وسيله روابط اجتماعى خود را تحكيم بخشد.
3ـ زيبايى كلام: ما در سخن گفتن با ديگران دو وظيفه داريم؛ اول: سخنان خوب بگوييم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهيز كنيم. دوم: خوب و زيبا سخن گفتن: گاهى انسان سخنان خوبى دارد ولى آنها را درست بيان نمىكند. چنانچه شاعر گويد: هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد. به همين جهت در روايات بسيار سفارش شده كه قبل از سخن گفتن، كاملاً فكر كنيد تا نسنجيده سخنى نگوييد. چه بسا سخن حقى كه در محل نامناسبى بيان شود و باعث بروز مشكلات فراوانى گردد.
4ـ مزاح و شوخى: اسلام براى مزاح و شوخى هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخى چون باعث خنده و شادى مىشود يكى از بهترين عوامل آرامش روانى و رفع خستگى روحى محسوب مىشود و سبب ايجاد پيوند دوستى بين افراد مىگردد. پيامبر خدا و اهل بيت او نيز اهل مزاح و شوخى بودهاند و براى رفع خستگى و كسالت افراد از آن استفاده مىكردند ولى همانطور كه گفتيم آداب و قوانين خاص هم براى آن قرار دادهاند.
اولاً: باعث آزار و اذيب طرف مقابل نشود، ثانيا": غيبت يا تمسخر مسلمانى در آن نباشد. ثالثا": زيادهروى و افراط در آن نكنند كه باعث مىشود هيبت و وقار شخص لكهدار شود و ارزش او را در بين مردم پائين آورد.
5ـ رعايت شئون اجتماعى مانند: پاكيزگى، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفاى به عهد، رازدارى، مهربانى و گذشت كه ميزان نفوذ انسان را در ديگران بالا مىبرد.
6ـ موارد ويژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلكه همه موجودات خيرخواه و مهربان باشيم، ولى دين اسلام در بعضى از موارد تأكيد بيشترى كرده است مانند :
1ـ صله رحم و رسيدگى به اقوام و آشنايان و از همه مهمتر اعضاى خانواده 2ـ همسايهدارى و رعايت حقوق آنان 3ـ مهماندارى و آداب پذيرايى از آنان 4ـ عيادت مريض و رسيدگى به مشكلات او 5ـ تشييع جنازه و تسلى دادن به بازماندگان و رسيدگى به مشكلات آنان.
هر كدام از موارد فوق داراى مطالب و فروع فراوانى است كه احتياج به توضيح و مطالعه وسيعى دارد ولى از مجموع آنها مىتوان نمايى كلى از آداب معاشرت اسلامى را بدست آورد.
7ـ آفات معاشرت: مطلب ديگر اين كه معاشرت با ديگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گيرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فاميلى و نيز معاشرت با دوستان و آشنايان، ممكن است داراى آفات و مضراتى هم باشد كه بىتوجهى به آن آثار زيانبارى به دنبال دارد. بنابراين لازم است اين معاشرتها دقيق و حساب شده باشد. ما در اينجا به بعضى از نكات مهم در اين زمينه اشارهاى مىكنيم:
1ـ پرهيز از گناه: رفت و آمدها و معاشرتها زمانى مفيد و مؤثر و موجب خشنودى خداوند خواهد بود كه سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانيهايى كه در آن شئون اسلامى رعايت نمىشود و بطور مثال حريم بين زن و مرد از بين مىرود. شركت در اين جلسات براى خانوادهها و خصوصا بچهها، بسيار خطرناك خواهد بود.
2ـ پرهيز از مزاحمت و تشكيل جلسات پر هزينه؛ چه بسا افرادى به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمل زحمت و مخارج زيادى به فاميل مىشوند. اينگونه معاشرتها نه تنها جلب محبت نمىكند بلكه باعث دشمنى و كينه مىشود.
3ـ پرهيز از خوشرويى و خوش اخلاقى بيجا: يكى از آداب معاشرت، خوش اخلاقى و خنده رو بودن است، به شرطى كه به جا باشد. اما در مواردى خوش اخلاقى و خندهرو بودن، سبب سوء استفاده افراد مىشود و آنان را در انجام وظايف خود سست مىكند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچهها شوخى كند و سختگيرى را به بهانه خوش اخلاقى كنار بگذارد، بچهها دست از درسى بر مىدارند و هيچكدام به آن اهميت نمىدهند. سپس حسن معاشرت هميشه به معناى خوشرويى و خنده رويى نيست. به همين جهت در روايتى آمده كه با گناهكاران چهرهاى عبوس داشته باشيد تا از كارهايشان دست بكشند. وسائل، ج 11، ص 413.)
www.morsalat.com