پرسش :
گاه گاه دچار این حس می شوم که تنها هستم در حالی که واقفم که تنها نیستم و دارای رب و دوستی می باشم برای رفع این مشکل چه کنم؟
پاسخ :
در این باره باید دانست که:
شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می برید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی که از یک سو وابستگی انسان به خانواده و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر هنوز دلبسته به خانواده جدید نشده است و از جهت روحی یک دوران معلق را می گذراند. علاوه بر این که در این دوران انسان روحیه سنت شکنی و اعتراض در او به اوج می رسد ولی این که شما سعی کرده اید با چاره جویی های مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی را برداشته اید.
شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ تا تدریجا بر آن مسلط شوید و از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پیگیری مستمر، میتوان یک شبه، همه ی آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی ای از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می بیند در بسیاری از موارد قادر نمی باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می شود و احساس می کند که از او دور افتاده است.
اصلی ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی باشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان درمی یابد او حقیقت تمامی زندگی است،حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد.
اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می نماییم و همچون حضرت ابراهیم(ع) از مشکلات و حسدها و حسرت ها نمی هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می کنیم.
در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک «یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش» می باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر میدارد و هر سخنی که می گوید و هر برنامه ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: «کمال در این است که انسان خواسته هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید وپس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزونتر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنان که در سوره «انفال آیه 29» آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم ویغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم؛ ای اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدیهای شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم های اولیه برداشته شود زمینه ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می شود. به قول شاعر:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه نه و هیچ مترس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راههای خویش هدایت میکنیم، (عنکبوت، آیه 69).
برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آن که از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29» می فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا ؛ پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا رانخواستند اعراض کن و روی بگردان.
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3- بهره گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایی است برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد.
4- بهره گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولی جوابی نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارندکسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
eporsesh.com
در این باره باید دانست که:
شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می برید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی که از یک سو وابستگی انسان به خانواده و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر هنوز دلبسته به خانواده جدید نشده است و از جهت روحی یک دوران معلق را می گذراند. علاوه بر این که در این دوران انسان روحیه سنت شکنی و اعتراض در او به اوج می رسد ولی این که شما سعی کرده اید با چاره جویی های مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی را برداشته اید.
شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ تا تدریجا بر آن مسلط شوید و از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پیگیری مستمر، میتوان یک شبه، همه ی آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی ای از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می بیند در بسیاری از موارد قادر نمی باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می شود و احساس می کند که از او دور افتاده است.
اصلی ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی باشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان درمی یابد او حقیقت تمامی زندگی است،حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد.
اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می نماییم و همچون حضرت ابراهیم(ع) از مشکلات و حسدها و حسرت ها نمی هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می کنیم.
در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک «یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش» می باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر میدارد و هر سخنی که می گوید و هر برنامه ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: «کمال در این است که انسان خواسته هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید وپس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزونتر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنان که در سوره «انفال آیه 29» آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم ویغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم؛ ای اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدیهای شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم های اولیه برداشته شود زمینه ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می شود. به قول شاعر:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه نه و هیچ مترس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راههای خویش هدایت میکنیم، (عنکبوت، آیه 69).
برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آن که از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29» می فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا ؛ پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا رانخواستند اعراض کن و روی بگردان.
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3- بهره گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایی است برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد.
4- بهره گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولی جوابی نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارندکسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
eporsesh.com