پرسش :
آیا وقت معلوم که خدا تا آن زمان به شیطان مهلت داد، همان زمان ظهور امام زمان است؟
پاسخ :
شرح پرسش:
در قرآن آمده است که ابلیس از خداوند تا روز قیامت مهلت خواست؛ اما خداوند فرمود: «الی یوم الوقت المعلوم» منظور از آن، کدام روز و وقت است؟ آیا وقت معلوم همان زمان ظهور حضرت مهدی (عج) است؟
پاسخ:
جریان گفتوگوی شیطان با خداوند و مهلت خواستن او تا روز قیامت، در سوره مبارک حجر (آیات ۳۷و ۳۸) و سوره شریف ص (آیات ۸۰ و ۸۱) که در آن، درخواست شیطان و پاسخ خداوند متعال، اینگونه مطرح شده است.
قال رب فأنظرنی إلی یوم یبعثون. قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم؛
گفت: پروردگارا! پس تا روزی که برانگیخته میشوند مرا مهلت بده گفت: پس تو از مهلت دادهشدگان هستی، تا روز معیّن و وقت معلوم.
منظور از «وقت معلوم» با توجه به سیاق آیه، غیر از روز قیامت است؛ چون پاسخ خداوند به درخواست شیطان، به گونهای است که میفهماند با اصل درخواست وی موافقت شده و خداوند اجازه و مهلت به شیطان داده است. «فانک من المنظرین؛ تو از مهلت دادهشدگانی»؛ ولی مقدار مهلت مورد نظر شیطان را نپذیرفته است؛ زیرا شیطان پایان مدت مورد نظر خود را روز قیامت و فرا رسیدن رستاخیز عنوان کرده است؛ «الی یوم یبعثون»؛ اما خداوند متعال این مهلت را به «وقت معلوم» که زمان معین و مشخص در علم الهی است، منوط کرده است و این وقت معلوم، قطعاً غیر از روز قیامت، است.
اما اینکه «وقت معلوم» چه دوره و زمانی است، در روایاتی که ذیل این آیه وارد شده، پاسخ داده شده و مراد از آن را زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معرفی کرده است.
اسحاق بن عمار میگوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه سؤال کرده، منظور خداوند را از مدت مهلت دادن به شیطان جویا شدم. حضرت فرمود:
الوقت المعلوم یوم قیام القائم (علیه السلام) فاذا بعثه الله کان فی مسجد الکوفه و جاء ابلیس حتی یجثو علی رکبتیه فیقول: «یا ویلاه من هذا الیوم» فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه. فذلک یوم الوقت المعلوم منتهی اجله(1)؛
مراد از وقت معلوم که خداوند شیطان را تا آن زمان مهلت داده است، در روزگار قیام قائم است. هنگامی که خداوند، او [(حضرت مهدی) را برانگیزد، حضرت در مسجد کوفه استقرار مییابد. شیطان در حالی که با زانوهای خود به سوی حضرت میرود [کنایه از بازداشت و تسلیم شدن] در کوفه که مقر حکومت او است، آورده میشود. در آن لحظات شیطان از شدت خوف آن روز، فریاد واویلا سر میدهد. آنگاه حضرت مهدی (علیه السلام) پیشانی او را میگیرد و گردنش را میزند. این روز، همان روز معلومی است که خداوند در قرآن فرموده است.»
مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) نیز، در تفسیر این آیه میفرماید:
مراد از وقت معلوم که خداوند آن را آخرین مهلت برای شیطان قرار داده، روزی است که خداوند جامعه بشری را [با ظهور دولت کریمه حضرت مهدی (علیه السلام)] به تمام معنا اصلاح نماید و ریشه فساد را به کلی قطع فرماید؛ به گونهای که کسی جز خداوند پرستیده نشود.(2)
درباره روایت امام صادق (علیه السلام) احتمال دارد مراد حضرت از کشتن شیطان محدود و بیتأثیر کردن اغواگری شیطان در آن زمان باشد و حضرت این معنای کنایی را در نظر داشته باشد؛ ولی ظاهر عبارت حضرت بر کشتن شیطان دلالت دارد. در هر حال، چه منظور کشتن شیطان باشد و چه از کار انداختن او، آنچه مسلم است این است که در عصر حاکمیت مطلق دین الهی در حکومت مهدوی، جامعه توحیدی خالص و به دور از هرگونه گناه و شرک، پایهریزی میشود؛ «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بیشَیْئاً».(3)
در چنین دورانی که به برکت رهبری معصوم (علیه السلام) عقلهای مردم به بیشترین رشد و شکوفایی رسیده، جامعه بر اساس اخلاق و تربیت الهی، ساخته میشود، نقشی برای شیطان و اغواگری او باقی نمیماند؛ هر تفسیری که از کشته شدن و پایان مهلت او بشود، نتیجه یکی خواهد بود و شیطان در عملیات گمراهسازی مردم، به پایان کار خود خواهد رسید.
تذکر این نکته نیز لازم است که کشته شدن شیطان یا بیتأثیر بودن او، با تکلیف انسانها منافاتی ندارد؛ زیرا انگیزههای معصیت، تنها وسوسههای شیطان نمیباشد؛ بلکه وسوسههای نفسانی و عوامل درونی و نیز انگیزههای بیرونی، از عوامل تحریک انسان به گناه است که همواره وجود دارد و راه معصیت، همچنان باز است. با این تفاوت که انسانهای آن جامعه با توجه به رشد عقلانی فوقالعاده و تربیت بیمانندی که در پرتو حکومت حضرت نصیب آنان میشود، با آگاهی و اختیار، از آلودگی و معصیت دوری کرده، راه اطاعت و بندگی الهی را پیش میگیرند. پس طبیعت انسانهای آن زمان، تبدیل نمیشود؛ بلکه درجه اعلای آگاهی و ایمان آنان موجب میشود که انجام گناه، به حداقل ممکن برسد.
پینوشتها:
۱. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۶.
۲. تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۵۹.
۳. سوره نور، آیه ۵۵.
منبع: پورتال جامع مهدویت
شرح پرسش:
در قرآن آمده است که ابلیس از خداوند تا روز قیامت مهلت خواست؛ اما خداوند فرمود: «الی یوم الوقت المعلوم» منظور از آن، کدام روز و وقت است؟ آیا وقت معلوم همان زمان ظهور حضرت مهدی (عج) است؟
پاسخ:
جریان گفتوگوی شیطان با خداوند و مهلت خواستن او تا روز قیامت، در سوره مبارک حجر (آیات ۳۷و ۳۸) و سوره شریف ص (آیات ۸۰ و ۸۱) که در آن، درخواست شیطان و پاسخ خداوند متعال، اینگونه مطرح شده است.
قال رب فأنظرنی إلی یوم یبعثون. قال فإنک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم؛
گفت: پروردگارا! پس تا روزی که برانگیخته میشوند مرا مهلت بده گفت: پس تو از مهلت دادهشدگان هستی، تا روز معیّن و وقت معلوم.
منظور از «وقت معلوم» با توجه به سیاق آیه، غیر از روز قیامت است؛ چون پاسخ خداوند به درخواست شیطان، به گونهای است که میفهماند با اصل درخواست وی موافقت شده و خداوند اجازه و مهلت به شیطان داده است. «فانک من المنظرین؛ تو از مهلت دادهشدگانی»؛ ولی مقدار مهلت مورد نظر شیطان را نپذیرفته است؛ زیرا شیطان پایان مدت مورد نظر خود را روز قیامت و فرا رسیدن رستاخیز عنوان کرده است؛ «الی یوم یبعثون»؛ اما خداوند متعال این مهلت را به «وقت معلوم» که زمان معین و مشخص در علم الهی است، منوط کرده است و این وقت معلوم، قطعاً غیر از روز قیامت، است.
اما اینکه «وقت معلوم» چه دوره و زمانی است، در روایاتی که ذیل این آیه وارد شده، پاسخ داده شده و مراد از آن را زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معرفی کرده است.
اسحاق بن عمار میگوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه سؤال کرده، منظور خداوند را از مدت مهلت دادن به شیطان جویا شدم. حضرت فرمود:
الوقت المعلوم یوم قیام القائم (علیه السلام) فاذا بعثه الله کان فی مسجد الکوفه و جاء ابلیس حتی یجثو علی رکبتیه فیقول: «یا ویلاه من هذا الیوم» فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه. فذلک یوم الوقت المعلوم منتهی اجله(1)؛
مراد از وقت معلوم که خداوند شیطان را تا آن زمان مهلت داده است، در روزگار قیام قائم است. هنگامی که خداوند، او [(حضرت مهدی) را برانگیزد، حضرت در مسجد کوفه استقرار مییابد. شیطان در حالی که با زانوهای خود به سوی حضرت میرود [کنایه از بازداشت و تسلیم شدن] در کوفه که مقر حکومت او است، آورده میشود. در آن لحظات شیطان از شدت خوف آن روز، فریاد واویلا سر میدهد. آنگاه حضرت مهدی (علیه السلام) پیشانی او را میگیرد و گردنش را میزند. این روز، همان روز معلومی است که خداوند در قرآن فرموده است.»
مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) نیز، در تفسیر این آیه میفرماید:
مراد از وقت معلوم که خداوند آن را آخرین مهلت برای شیطان قرار داده، روزی است که خداوند جامعه بشری را [با ظهور دولت کریمه حضرت مهدی (علیه السلام)] به تمام معنا اصلاح نماید و ریشه فساد را به کلی قطع فرماید؛ به گونهای که کسی جز خداوند پرستیده نشود.(2)
درباره روایت امام صادق (علیه السلام) احتمال دارد مراد حضرت از کشتن شیطان محدود و بیتأثیر کردن اغواگری شیطان در آن زمان باشد و حضرت این معنای کنایی را در نظر داشته باشد؛ ولی ظاهر عبارت حضرت بر کشتن شیطان دلالت دارد. در هر حال، چه منظور کشتن شیطان باشد و چه از کار انداختن او، آنچه مسلم است این است که در عصر حاکمیت مطلق دین الهی در حکومت مهدوی، جامعه توحیدی خالص و به دور از هرگونه گناه و شرک، پایهریزی میشود؛ «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بیشَیْئاً».(3)
در چنین دورانی که به برکت رهبری معصوم (علیه السلام) عقلهای مردم به بیشترین رشد و شکوفایی رسیده، جامعه بر اساس اخلاق و تربیت الهی، ساخته میشود، نقشی برای شیطان و اغواگری او باقی نمیماند؛ هر تفسیری که از کشته شدن و پایان مهلت او بشود، نتیجه یکی خواهد بود و شیطان در عملیات گمراهسازی مردم، به پایان کار خود خواهد رسید.
تذکر این نکته نیز لازم است که کشته شدن شیطان یا بیتأثیر بودن او، با تکلیف انسانها منافاتی ندارد؛ زیرا انگیزههای معصیت، تنها وسوسههای شیطان نمیباشد؛ بلکه وسوسههای نفسانی و عوامل درونی و نیز انگیزههای بیرونی، از عوامل تحریک انسان به گناه است که همواره وجود دارد و راه معصیت، همچنان باز است. با این تفاوت که انسانهای آن جامعه با توجه به رشد عقلانی فوقالعاده و تربیت بیمانندی که در پرتو حکومت حضرت نصیب آنان میشود، با آگاهی و اختیار، از آلودگی و معصیت دوری کرده، راه اطاعت و بندگی الهی را پیش میگیرند. پس طبیعت انسانهای آن زمان، تبدیل نمیشود؛ بلکه درجه اعلای آگاهی و ایمان آنان موجب میشود که انجام گناه، به حداقل ممکن برسد.
پینوشتها:
۱. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۶.
۲. تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۵۹.
۳. سوره نور، آیه ۵۵.
منبع: پورتال جامع مهدویت