پرسش :
ملى گراها و لیبرال ها درباره جنگ چه موضعى داشتند؟
پاسخ :
در ابتدا باید گفت منظور از ملىگراها و لیبرالها، جریانها و گروههاى سیاسىیى بودند که با وجود مخالفت با رژیم شاه، بعد از استقرار نظام جمهورى اسلامى چندان دلخوشى از اسلامى بودن حکومت نداشتند . آنها معتقد به جدایى دین از سیاست و در صدد استقرار یک نظام سیاسى غربى بودند و بر همین اساس در بسیارى از زمینهها چه قبل از شروع جنگ و چه بعد از آن با نیروهاى خط امام اختلاف نظر داشتند. به طور کلى لیبرالها به رهبرى بنىصدر که در مسند ریاست جمهورى نیز قرار داشت، در ابتدا قصد داشتند با تسلط بر ساختار سیاسى و نظامى کشور، حاکمیت خود را تثبیت نمایند. اما عدم تطابق دیدگاههاى آنان با شرایط انقلابى حاکم بر ایران، موجب به وجود آمدن دو مسئله شد، این دو مسئله یکى بنبست نظامى در جبههها و دیگرى بىثباتى سیاسى در صحنه داخلى کشور بود. بنبست نظامى در جبههها که بر اثر شکست استراتژى نظامى آنان حاصل شده بود، عواقب خطرناکى را براى منافع ملى کشور به دنبال داشت . علت شکست تفکر نظامى لیبرالها، پیروى از اندیشهى نظامى کلاسیک بود که با توجه به وضعیت نیروهاى مسلح کشور از نظر تجهیزات و نفرات در آن روزها، غلبه بر ارتش عراق و آزادسازى سرزمینهاى اشغالى را غیر ممکن مىدانستند . در این استراتژى، نیروهاى انقلابى که در عرصه نظامى، سپاه و بسیج شاخص آن بودند، تحت عنوان نداشتن تخصص، از ایفاى نقش کلیدى در عرصه تصمیم گیرى و اجرا محروم بودند . علاوه بر آن، لیبرالها با ایجاد اختلاف با نیروهاى پیرو خط امام، موجبات بىثباتى نظام سیاسى ایران را فراهم ساختند که به طور غیر مستقیم در تشویق عراق در حمله به ایران و پیروزىهاى اولیه ارتش عراق، مؤثر بود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
در ابتدا باید گفت منظور از ملىگراها و لیبرالها، جریانها و گروههاى سیاسىیى بودند که با وجود مخالفت با رژیم شاه، بعد از استقرار نظام جمهورى اسلامى چندان دلخوشى از اسلامى بودن حکومت نداشتند . آنها معتقد به جدایى دین از سیاست و در صدد استقرار یک نظام سیاسى غربى بودند و بر همین اساس در بسیارى از زمینهها چه قبل از شروع جنگ و چه بعد از آن با نیروهاى خط امام اختلاف نظر داشتند. به طور کلى لیبرالها به رهبرى بنىصدر که در مسند ریاست جمهورى نیز قرار داشت، در ابتدا قصد داشتند با تسلط بر ساختار سیاسى و نظامى کشور، حاکمیت خود را تثبیت نمایند. اما عدم تطابق دیدگاههاى آنان با شرایط انقلابى حاکم بر ایران، موجب به وجود آمدن دو مسئله شد، این دو مسئله یکى بنبست نظامى در جبههها و دیگرى بىثباتى سیاسى در صحنه داخلى کشور بود. بنبست نظامى در جبههها که بر اثر شکست استراتژى نظامى آنان حاصل شده بود، عواقب خطرناکى را براى منافع ملى کشور به دنبال داشت . علت شکست تفکر نظامى لیبرالها، پیروى از اندیشهى نظامى کلاسیک بود که با توجه به وضعیت نیروهاى مسلح کشور از نظر تجهیزات و نفرات در آن روزها، غلبه بر ارتش عراق و آزادسازى سرزمینهاى اشغالى را غیر ممکن مىدانستند . در این استراتژى، نیروهاى انقلابى که در عرصه نظامى، سپاه و بسیج شاخص آن بودند، تحت عنوان نداشتن تخصص، از ایفاى نقش کلیدى در عرصه تصمیم گیرى و اجرا محروم بودند . علاوه بر آن، لیبرالها با ایجاد اختلاف با نیروهاى پیرو خط امام، موجبات بىثباتى نظام سیاسى ایران را فراهم ساختند که به طور غیر مستقیم در تشویق عراق در حمله به ایران و پیروزىهاى اولیه ارتش عراق، مؤثر بود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ