پرسش :
آمریکا در راه اندازى جنگ عراق علیه ایران چه نقشى داشت و چه منافعى را دنبال مىکرد؟
پاسخ :
در این که امریکا در راه اندازى جنگ ایران و عراق نقش داشته است و یکى از مشوقان و ترغیب کنندگان صدام براى حمله به ایران بوده است، شکى نیست، اما لازم است که این ادعا بر اساس شواهد و اظهارات مقامات امریکایى بررسى شود.
گواه اول این که با وجود قطع روابط دیپلماتیک امریکا و عراق از سال 1968، به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى، برژینسکى مشاور امنیت ملى سابق امریکا براى اطلاع از وضعیت عراق و ترغیب این کشور براى آغاز جنگ با ایران، سفرهاى مکررى به عراق مىنماید، طورى که روزنامهى وال استریت ژورنال در هشتم فوریه 1980 یکى از سفرهاى محرمانه برژینسکى را فاش ساخت و روزنامه تایمز لندن نیز در 17 ژوئن 1980 به ملاقات این شخص با صدام اشاره مىکند و مىگوید: برژینسکى بعد از سفر محرمانه به بغداد در یک مصاحبهى تلویزیونى گفت: ما تضاد قابل ملاحظهاى بین امریکا و عراق نمىبینیم، ما معتقدیم عراق تصمیم به استقلال دارد و در آرزوى امنیت خلیج فارس است و تصور نمىکنیم که روابط امریکا و عراق سست گردد.
به هر حال مشاهده مىشود که امریکا با وجود اختلافات دیرینهاش با عراق، چنین وانمود کرد که در مقابل آرزوهاى همیشگى عراق یعنى تسلط بر منطقهى خلیج فارس واکنشى نشان نخواهد داد. حتى آن طور که از سخنان برژینسکى بر مىآید آمریکا موافق آرزوهاى صدام است و برژینسکى مىخواسته چنین وانمود کند که حرکت صدام براى تسلط بر خلیج فارس باعث سستى روابطش با امریکا نخواهد شد. مسلما منظور برژینسکى حمله به ایران است و الا تسلط بر دیگر شیخنشینها همیشه و از طرف هر کشورى مخالف منافع امریکا بوده است و این در جنگ عراق و کویت در سال 1990 به اثبات رسیده است.
شاهد دیگر آنکه، در همین زمان نیز، رفت و آمدها و تماسهاى مکررى میان مجرمان فرارى ارتش ایران با مسئولان دولت امریکا و حکومت بغداد صورت مىگرفت که خود نشان دهندهى نوعى آمادگى براى تحولات بعد از آغاز جنگ حمله عراق به ایران بود. در این باره مىتوان به تماسهاى مکرر افرادى همچون شاپور بختیار و ارتشبد اویسى با مسئولان امریکایى و عراقى اشاره کرد.
گواه آخر اینکه، روزنامه امریکایى نیویورک تایمز، پنج ماه قبل از آغاز تجاوز عراق، در آوریل 1980 (اردیبهشت 1359) از طرحهاى مرحله به مرحله امریکا در این زمینه سخن مىگوید . این روزنامه مىنویسد:
«دولت امریکا پس از شکست عملیات طبس، امکان اجراى سه طرح نظامى بسیار مهم را بررسى مىکند. طرحهاى مزبور عبارتند از: پیاده کردن نیروهاى نظامى در شهرهاى محل نگهدارى گروگانهاى امریکایى، مینگذارى در میادین صدور نفت و بمباران پالایشگاههاى ایران. » نیویورک تایمز مىافزاید: واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادى و سیاسى ایران بتواند در تیرگى روابط ایران و عراق تأثیر بیشترى داشته باشد. در پایان نیز عنوان مىکند: عدهاى معتقدند شاید چشمانداز جنگ با کشور نیرومند عراق، ایران را وادار سازد در سیاست خود تجدید نظر کند. به هر حال، اظهارات این روزنامه امریکایى نیز خود مىتواند نشان دهندهى نیات پنهانى سیاستمداران امریکایى براى تشویق صدام در آغاز جنگ علیه ایران باشد . اما پرسش اساسى این است که چرا امریکا خواهان حمله عراق به ایران بود و چه منافعى را تعقیب مىکرد؟
به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن در جریان اشغال لانه جاسوسى (سفارت امریکا) در تهران و شکست مفتضحانه این کشور در طبس، آمریکا که ضربات پیاپى و سختى از ایران خورده بود، نه تنها از هر حرکتى که به ضرر ایران تمام مىشد، استقبال مىکرد، بلکه خود نیز به دنبال انتقامجویى و جبران شکستهاى قبلى بوده است. از طرفى انقلاب اسلامى ایران نه تنها موجب شد تا امریکا مطمئنترین متحد سیاسى نظامى خود یعنى رژیم شاه را از دست بدهد بلکه نظام سیاسى جدید ایران نیز به الگویى براى دیگر کشورهاى مسلمان منطقه تبدیل شد . امریکا از آن مىترسید که دیگر متحدان منطقهیىاش نیز همچون شاه سرنگون شوند که این امر براى امریکا بسیار نگران کننده بود، زیرا که منطقه خلیج فارس حدود 60 درصد ذخایر نفت جهان را در خود جاى داده است و اگر بحران و انقلاب در کشورهاى این منطقه متأثر از انقلاب اسلامى به وقوع مىپیوست به معناى بحران سرمایهدارى غرب بود. لذا امریکا به عنوان سردمدار سرمایهدارى غرب، سعى نمود با استفاده از قدرت نظامى عراق، ضمن جلوگیرى از سرایت اندیشههاى انقلاب اسلامى به دیگر کشورهاى منطقه، نظام جمهورى اسلام را ساقط و یا تضعیف سازد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
در این که امریکا در راه اندازى جنگ ایران و عراق نقش داشته است و یکى از مشوقان و ترغیب کنندگان صدام براى حمله به ایران بوده است، شکى نیست، اما لازم است که این ادعا بر اساس شواهد و اظهارات مقامات امریکایى بررسى شود.
گواه اول این که با وجود قطع روابط دیپلماتیک امریکا و عراق از سال 1968، به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى، برژینسکى مشاور امنیت ملى سابق امریکا براى اطلاع از وضعیت عراق و ترغیب این کشور براى آغاز جنگ با ایران، سفرهاى مکررى به عراق مىنماید، طورى که روزنامهى وال استریت ژورنال در هشتم فوریه 1980 یکى از سفرهاى محرمانه برژینسکى را فاش ساخت و روزنامه تایمز لندن نیز در 17 ژوئن 1980 به ملاقات این شخص با صدام اشاره مىکند و مىگوید: برژینسکى بعد از سفر محرمانه به بغداد در یک مصاحبهى تلویزیونى گفت: ما تضاد قابل ملاحظهاى بین امریکا و عراق نمىبینیم، ما معتقدیم عراق تصمیم به استقلال دارد و در آرزوى امنیت خلیج فارس است و تصور نمىکنیم که روابط امریکا و عراق سست گردد.
به هر حال مشاهده مىشود که امریکا با وجود اختلافات دیرینهاش با عراق، چنین وانمود کرد که در مقابل آرزوهاى همیشگى عراق یعنى تسلط بر منطقهى خلیج فارس واکنشى نشان نخواهد داد. حتى آن طور که از سخنان برژینسکى بر مىآید آمریکا موافق آرزوهاى صدام است و برژینسکى مىخواسته چنین وانمود کند که حرکت صدام براى تسلط بر خلیج فارس باعث سستى روابطش با امریکا نخواهد شد. مسلما منظور برژینسکى حمله به ایران است و الا تسلط بر دیگر شیخنشینها همیشه و از طرف هر کشورى مخالف منافع امریکا بوده است و این در جنگ عراق و کویت در سال 1990 به اثبات رسیده است.
شاهد دیگر آنکه، در همین زمان نیز، رفت و آمدها و تماسهاى مکررى میان مجرمان فرارى ارتش ایران با مسئولان دولت امریکا و حکومت بغداد صورت مىگرفت که خود نشان دهندهى نوعى آمادگى براى تحولات بعد از آغاز جنگ حمله عراق به ایران بود. در این باره مىتوان به تماسهاى مکرر افرادى همچون شاپور بختیار و ارتشبد اویسى با مسئولان امریکایى و عراقى اشاره کرد.
گواه آخر اینکه، روزنامه امریکایى نیویورک تایمز، پنج ماه قبل از آغاز تجاوز عراق، در آوریل 1980 (اردیبهشت 1359) از طرحهاى مرحله به مرحله امریکا در این زمینه سخن مىگوید . این روزنامه مىنویسد:
«دولت امریکا پس از شکست عملیات طبس، امکان اجراى سه طرح نظامى بسیار مهم را بررسى مىکند. طرحهاى مزبور عبارتند از: پیاده کردن نیروهاى نظامى در شهرهاى محل نگهدارى گروگانهاى امریکایى، مینگذارى در میادین صدور نفت و بمباران پالایشگاههاى ایران. » نیویورک تایمز مىافزاید: واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادى و سیاسى ایران بتواند در تیرگى روابط ایران و عراق تأثیر بیشترى داشته باشد. در پایان نیز عنوان مىکند: عدهاى معتقدند شاید چشمانداز جنگ با کشور نیرومند عراق، ایران را وادار سازد در سیاست خود تجدید نظر کند. به هر حال، اظهارات این روزنامه امریکایى نیز خود مىتواند نشان دهندهى نیات پنهانى سیاستمداران امریکایى براى تشویق صدام در آغاز جنگ علیه ایران باشد . اما پرسش اساسى این است که چرا امریکا خواهان حمله عراق به ایران بود و چه منافعى را تعقیب مىکرد؟
به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن در جریان اشغال لانه جاسوسى (سفارت امریکا) در تهران و شکست مفتضحانه این کشور در طبس، آمریکا که ضربات پیاپى و سختى از ایران خورده بود، نه تنها از هر حرکتى که به ضرر ایران تمام مىشد، استقبال مىکرد، بلکه خود نیز به دنبال انتقامجویى و جبران شکستهاى قبلى بوده است. از طرفى انقلاب اسلامى ایران نه تنها موجب شد تا امریکا مطمئنترین متحد سیاسى نظامى خود یعنى رژیم شاه را از دست بدهد بلکه نظام سیاسى جدید ایران نیز به الگویى براى دیگر کشورهاى مسلمان منطقه تبدیل شد . امریکا از آن مىترسید که دیگر متحدان منطقهیىاش نیز همچون شاه سرنگون شوند که این امر براى امریکا بسیار نگران کننده بود، زیرا که منطقه خلیج فارس حدود 60 درصد ذخایر نفت جهان را در خود جاى داده است و اگر بحران و انقلاب در کشورهاى این منطقه متأثر از انقلاب اسلامى به وقوع مىپیوست به معناى بحران سرمایهدارى غرب بود. لذا امریکا به عنوان سردمدار سرمایهدارى غرب، سعى نمود با استفاده از قدرت نظامى عراق، ضمن جلوگیرى از سرایت اندیشههاى انقلاب اسلامى به دیگر کشورهاى منطقه، نظام جمهورى اسلام را ساقط و یا تضعیف سازد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ