چهارشنبه، 5 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

درباره تلاش و سعى مأمون براى واگذارى قدرت به امام رضا (علیه‏السلام) چه دیدگاه هایى مطرح شده است؟


پاسخ :
مامون در میان سایر خلفاى عباسى، چهره‏اى زیرک و دانا بود و لایه‏هاى شخصیتى پیدا و پنهان داشت. به دلیل مرموزى چهره مامون ، تصمیم او براى واگذارى قدرت نیز دستخوش تحلیل و نظرات مختلف گردیده است از این رو تلاش او را براى واگذارى خلافت و ولایتعهدى این گونه بیان داشته‏اند:
1. علاقمندى به امام ؛ اینکه او امام را بزرگ مى‏داشت و نسبت به وى فروتنى مى‏کرد و این علاقه‏مندى او را به این تصمیم سوق داد!(1)
2. شخصیت امام ؛ مأمون درباره خلافت پس از خود به اندیشه پرداخته بر آن شد که خلافت را پس از خویشتن به کسى بسپارد که صلاحیّت آن را داشته باشد تا ذمّه‏اش برى شود و پس از تحقیق، علىّ بن موسى الرضا (علیه‏السلام) را از حیث صلاحیّت و فضل و ورع و دین برتر دید.(2) به گفته مسعودى، مأمون خواص یاران خود را فراهم آورد و گفت که در فرزندان عباس و فرزندان على رضى الله عنهم نگریسته و هیچکس را از على بن موسى الرضا براى خلافت شایسته‏تر ندیده است و به عنوان ولایت‏عهد با او بیعت کرد.(3)
3. فراوانى شیعیان ؛ چون مأمون به کثرت شیعیان و دعویهاى گوناگون ایشان نگریست و خود نیز درباره على بن ابى طالب و سبطین (علیه‏السلام) نظرى نزدیک به نظر آنان داشت، على ملقب الرضا فرزند موسى الکاظم بن جعفر الصادق (علیه‏السلام)را به سال 201 به ولایت عهدى خویش برگزید(4)
4. قیام علویان؛ مأمون بدان سبب که شورش علویان (داعیان طالبیین) پدید آمده و در هر جا خروج کرده بودند، على بن موسى الرضا را ولى عهد خود ساخت.(5)
5. عمل به عهد ؛ مامون در جنگ با برادرش امین، عهد کرده بود که پس از پیروزى، «خلافت را به شریفترین فرزندان ابو طالب وا بگذارد» و معتقد بود «على بن موسى فاضل‏ترین فرزندان ابو طالبست که از او شریف تر در میان آل ابى طالب نمى‏بینم».(6)
6. جبران گذشته ؛ چون مأمون وارد بغداد شد، از جمله کسانى که با وى ملاقات کرد زینب دختر سلیمان بن علىّ بن عبد الله بن عبّاس بود که از حیث سن و مقام در طبقه منصور قرار داشت، و بنى عبّاس بسیار بدو احترام مى‏نهادند. زینب به مأمون گفت: اى امیر المؤمنین چه چیز تو را واداشت که خلافت را از خانواده خود به خاندان علىّ (علیه‏السلام) برگردانى؟ مأمون گفت: اى عمّه من دیدم على (علیه‏السلام) هنگامى که عهده‏دار خلافت شد درباره بنى عبّاس بسیار نیکى روا داشت، از جمله آنکه عبد الله را والى بصره، و عبید الله را حاکم یمن، و قثم را فرماندار سمرقند کرد ولى هیچ یک از افراد خانواده خود را ندیدم هنگامى که عهده‏دار امر خلافت شدند براى على (علیه‏السلام) درباره اولادش پاداشى قائل شوند، ازین رو من خوش داشتم على (علیه‏السلام) را در احسانى که به اجداد ما کرد پاداش دهم. زینب گفت: اى امیر المؤمنین تو با در دست داشتن خلافت به نیکى کردن درباره فرزندان على (علیه‏السلام) تواناتر بودى تا آنکه خلافت را در دست ایشان نهى و به آنها احسان کنى.(7)
7. توصیه ابن سهل ؛ کسى که پیشنهاد این امر را به مأمون کرد، وزیرش فضل بن سهل بود.(8)
پی نوشت ها:
1) کان المأمون یعظّمه و یخضع له، و یتغالى فیه، حتّى أنّه جعله ولیّ عهده من بعده و کتب بذلک إلى الآفاق.» (ذهبى تاریخ‏الإسلام،ج‏14،ص‏270.)
2) الفخرى، ص 215.
3) مروج‏الذهب، ج‏2، ص 441.
4) تاریخ‏ابن‏خلدون،ج‏4،ص‏14
5) تاریخ‏ابن‏خلدون(ترجمه)، ج‏3، ص 40.
6) مقاتل الطالبین، ص 454 و 455.
7) الفخرى، ص 215 و 216.
8) الفخرى، ص 215.
porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.