شنبه، 22 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اسلام با سیاست چه نسبتى دارد؟ با فرض وجود نسبت، چگونه این دو از هم جدا شدند؟


پاسخ :
اسلام، آیینى جامع است که شامل همه شئون زندگى بشر اعم از ظاهرى و معنوى است. اسلام، نظامى نوین و طرز تفکرى جدید [است. اسلام] در عین اینکه مکتبى اخلاقى و تهذیبى است، سیستمى است اجتماعى و سیاسى. اسلام، معنا را در ماده، باطن را در ظاهر، آخرت را در دنیا و بالاخره مغز را در پوست و هسته را در پوسته نگه دارى مى کند. انحراف خلافت و حکومت از مسیر خود، دستگاه خلافت را به منزله پوسته بى مغز درآورد. عناوین «یا امیرالمؤمنین» و «یا خلیفه رسول اللّه» و «جهاد فى سبیل الله» و بالاخره حکومت به نام خدا و پیامبر محفوظ بود، ولى معنا؛ یعنى تقوا، راستى، عدالت، احسان، محبت، مساوات و حمایت از علوم و معارف در آن وجود نداشت. تنها چیزى که ترویج مى شد، شعر و عادات و آداب جاهلى و مفاخرت به آبا و انساب بود.
اینجا بود که سیاست از دیانت عملاً جدا شد؛ یعنى کسانى که حامل و حافظ مواریث معنوى اسلام بودند، از سیاست دور ماندند و نمى توانستند در کارها دخالت بکنند و کسانى که زعامت و سیاست اسلام در اختیار آنها بود، از روح معنویت اسلام بیگانه بودند و تنها تشریفات ظاهرى را از جمعه و جماعت و انقلاب و اجازه به حُکّام اجرا مى کردند. [در آخر] یکسره شده و این تشریفات ظاهرى هم از میان رفت و رسما سلطنت هایى به شکل قبل از اسلام پدید آمد و روحانیت و دیانت به کلى از سیاست جدا شد. از اینجاست که مى توان فهمید بزرگ ترین ضربتى که بر پیکر اسلام وارد شد، از روزى [بود] که سیاست از دیانت [جدا] شد.
منبع : مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، صص 31 و 32.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.