پرسش :
فلسفه وجود شیطان و حدود نفوذش را در انسان بیان کنید؟
پاسخ :
قلمرو شیطان «تشریع» است، نه «تکوین»؛ یعنى قلمرو شیطان، فعالیت هاى تشریعى و تکلیفى بشر است. شیطان فقط در وجود بشر مى تواند نفوذ کند، نه در غیر بشر. قلمرو شیطان در وجود بشر نیز به نفوذ در اندیشه او محدود است، نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز به حدّ وسوسه کردن و خیال یک امر باطل را در نظر او جلوه دادن منحصر است. قرآن این معانى را با تعبیرهاى «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان مى کند و اما اینکه چیزى را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینى بر بشر داشته باشد؛ یعنى به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلّط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلّط شیطان بر بشر محدود است به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد.
اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطان عَلى الَّذینَ آمَنوا وَ عَلى رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ اِنَّما سُلطانُهُ عَلَى الَّذین یَتَوَلُّونَه؛ همانا شیطان برمردمى که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتّکا مى کنند تسلطى ندارد. تسلط او به اشخاصى که خودشان ولایت و سرپرستى شیطان را پذیرفته و مى پذیرند، [منحصر است]. (نحل: 99 و 100)
قرآن از زبان شیطان [در قیامت] نقل مى کند که در جواب کسانى که با اعتراض، او را مسئول گمراهى خویش مى شمارند، مى گوید: «وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ»؛ من در دنیا قوهّ اجبار و الزامى نداشتم. حدود قدرت من فقط «دعوت»بود. من شما را به سوى گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید. خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید. ارتباط من با شما صرفا در حدود «دعوت» و «اجابت» بوده و بس. (ابراهیم: 22)
فلسفه و حکمت این اندازه تسلط شیطان بر بشر، «اختیار» انسان است. مرتبه وجودى انسان ایجاب مى کند که آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید در سر دو راهى و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه «اختیار» و «انتخاب» به دست مى آید، تحصیل کند.
از جهان دو بانگ مى آید به ضد
تا کدامین را تو باشى مستعد
آن یکى بانگش، نشور اتقیا
و آن دگر بانگش، نُفور اشقیا
منبع: عدل الهی، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 71 و 72.
قلمرو شیطان «تشریع» است، نه «تکوین»؛ یعنى قلمرو شیطان، فعالیت هاى تشریعى و تکلیفى بشر است. شیطان فقط در وجود بشر مى تواند نفوذ کند، نه در غیر بشر. قلمرو شیطان در وجود بشر نیز به نفوذ در اندیشه او محدود است، نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز به حدّ وسوسه کردن و خیال یک امر باطل را در نظر او جلوه دادن منحصر است. قرآن این معانى را با تعبیرهاى «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان مى کند و اما اینکه چیزى را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینى بر بشر داشته باشد؛ یعنى به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلّط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلّط شیطان بر بشر محدود است به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد.
اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطان عَلى الَّذینَ آمَنوا وَ عَلى رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ اِنَّما سُلطانُهُ عَلَى الَّذین یَتَوَلُّونَه؛ همانا شیطان برمردمى که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتّکا مى کنند تسلطى ندارد. تسلط او به اشخاصى که خودشان ولایت و سرپرستى شیطان را پذیرفته و مى پذیرند، [منحصر است]. (نحل: 99 و 100)
قرآن از زبان شیطان [در قیامت] نقل مى کند که در جواب کسانى که با اعتراض، او را مسئول گمراهى خویش مى شمارند، مى گوید: «وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ»؛ من در دنیا قوهّ اجبار و الزامى نداشتم. حدود قدرت من فقط «دعوت»بود. من شما را به سوى گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید. خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید. ارتباط من با شما صرفا در حدود «دعوت» و «اجابت» بوده و بس. (ابراهیم: 22)
فلسفه و حکمت این اندازه تسلط شیطان بر بشر، «اختیار» انسان است. مرتبه وجودى انسان ایجاب مى کند که آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید در سر دو راهى و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه «اختیار» و «انتخاب» به دست مى آید، تحصیل کند.
از جهان دو بانگ مى آید به ضد
تا کدامین را تو باشى مستعد
آن یکى بانگش، نشور اتقیا
و آن دگر بانگش، نُفور اشقیا
منبع: عدل الهی، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 71 و 72.