پرسش :
یکی از عرفانهای که در خانوادههای ایرانی شاهد آن هستیم، عرفان حلقهی کیهان است. حال عرفانهای نوظهور را رد میکنید در صورتی که افرادی که وارد این عرفان میشوند قطعاً چیزی در آن دیدهاند که به آن معتقد و پیرو این راه شدهاند. راهنمایی بفرمایید .
پاسخ :
اینکه این افراد چه دیدهاند مهم است. شخصی که داخل یک مکتب عرفانی میشود ، پیش میرود و ادامه میدهد چرا که در آن چیزی دیده است. ممکن است گروهی به یافتههای پیش پا افتاده رسیده باشند یعنی به نوعی سرگرم شده باشند یا ممکن است به مطالبی برسند مثل عرفان حلقه که مدعی درمانگری هستند. به فرض وجود داشتن، آن چیزی که در رابطه با شیوه کار توضیح میدهند، در اصل انرژی درمانی است در صورتی که بسیاری از افراد که جدای از این عرفانها هم هستند به این کار میپردازند و بخشی از مراحل درمانی هم طی کرده اند. این مقوله نشاندهنده این است که درمان از این طریق ربطی به عرفان ندارد. گاهی ممکن است فرقهای به اسم عرفان وارد عمل شود و شروع به تلقین درمانی کند و این عمل خود را کرامت الهی می دانند ، در این شرایط باید این ادعا سنجیده شود یعنی ببینیم اولاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آیا ادعا درست است یا خیر؟ در صورت درست بودن، بررسی شود که چه اتفاقی است و چه علتی دارد؟ آیا علت آن عرفان است و در مراحل بعدی اگر ادعای عرفان میکنند واقعاً لوازم عرفان را دارند؟ چطور میشود کسی که هیچ مراحل خودسازی را طی نکرده، حال به خودسازی دیگران بپردازد. اخلاق به عنوان یکی از نشانهها و شاخصههای عرفان، درست قابل معیار قرار گرفتن است.
اگر رهبر و پایه گذار یک فرقه دارای مشکل باشد دیگر آن فرقه نمی تواند مورد اعتماد باشد. وقتی خود کسانی که مدعی جریانی مثل کنترل خشم هستند، هنگامی که با آنها وارد مباحثه میشویم و قدرت دفاع از خود را ندارند، سریعاً خشمگین شده و کنترل از دست میدهند . حال اینها چگونه میتوانند مورد اعتماد قرار گیرند؟
اینکه این افراد چه دیدهاند مهم است. شخصی که داخل یک مکتب عرفانی میشود ، پیش میرود و ادامه میدهد چرا که در آن چیزی دیده است. ممکن است گروهی به یافتههای پیش پا افتاده رسیده باشند یعنی به نوعی سرگرم شده باشند یا ممکن است به مطالبی برسند مثل عرفان حلقه که مدعی درمانگری هستند. به فرض وجود داشتن، آن چیزی که در رابطه با شیوه کار توضیح میدهند، در اصل انرژی درمانی است در صورتی که بسیاری از افراد که جدای از این عرفانها هم هستند به این کار میپردازند و بخشی از مراحل درمانی هم طی کرده اند. این مقوله نشاندهنده این است که درمان از این طریق ربطی به عرفان ندارد. گاهی ممکن است فرقهای به اسم عرفان وارد عمل شود و شروع به تلقین درمانی کند و این عمل خود را کرامت الهی می دانند ، در این شرایط باید این ادعا سنجیده شود یعنی ببینیم اولاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آیا ادعا درست است یا خیر؟ در صورت درست بودن، بررسی شود که چه اتفاقی است و چه علتی دارد؟ آیا علت آن عرفان است و در مراحل بعدی اگر ادعای عرفان میکنند واقعاً لوازم عرفان را دارند؟ چطور میشود کسی که هیچ مراحل خودسازی را طی نکرده، حال به خودسازی دیگران بپردازد. اخلاق به عنوان یکی از نشانهها و شاخصههای عرفان، درست قابل معیار قرار گرفتن است.
اگر رهبر و پایه گذار یک فرقه دارای مشکل باشد دیگر آن فرقه نمی تواند مورد اعتماد باشد. وقتی خود کسانی که مدعی جریانی مثل کنترل خشم هستند، هنگامی که با آنها وارد مباحثه میشویم و قدرت دفاع از خود را ندارند، سریعاً خشمگین شده و کنترل از دست میدهند . حال اینها چگونه میتوانند مورد اعتماد قرار گیرند؟