پرسش :
چگونه ظرفیت ها بزرگتر شده و تغییر پیدا می کند ؟
پاسخ :
در سنین جوانی انسان معمولاً فکر می کند که اگر من شخص دیگری بودم . اگر پدر و مادر من شخص دیگری بود و اگر موقعیت وجودی و استعدادی من به گونه ی دیگری بود این کار را می کردم . و این کسی که الان هستم نبودم . بعد شخص یک حالت حرمان پیدا می کند. چون فکر می کند که من آن کسی که باید باشم نیستم و در آینده هم نخواهم بود . چون ظرفیت وجودی من اینگونه نیست . اما باید دانست که هر فردی که در عالم بدنیا می آید یک ظرف وجودی مخصوص به خود را دارد . ظرف وجودی انسان ها با هم یکسان نیست . مثلاً ممکن است ظرف وجودی من یک فنجان باشد و ظرف وجودی شما یک استخر باشد . اما در روز قیامت به من می گویند چرا ظرف وجودی خود را پر نکردی؟ یعنی من با شما سنجیده نمی شوم که چرا به اندازه ی یک استخر زحمت نکشیدم . بلکه به من می گویند که چرا به اندازه ی ظرف وجودی خود زحمت نکشیدم . آن قسمتی که ما خود را سرزنش می کنیم زمانی است که من می بینیم توانایی این را داشته ام که بندگی بهتری بکنم . توانایی این را داشته ام که به رشد بهتری برسم اما با تنبلی ، کوتاهی و غفلت خود را از آن امکان محروم کرده ام . بنابراین به ما استعداد وجودی متفاوت بر مبنای فیزیک ، جغرافیا ، تاریخ و مکان و زمان داده شده است . جُون کسی است که در رکاب امام حسین شهید می شود . جزء هفتاد و دو تن محشور می شود . هفتاد و دو تن یک حشر دارند. یعنی امام حسین (ع) با مقامی که ما فکر می کنیم می دانیم و جُون که یک برده ی سیاه و با ظرفیت و اطلاعات کم با هم یک حشر دارند . وقتی که این فرد با امام حسین (ع) محشور شده و هم نشین ایشان می شود، یعنی اینکه جُون باید ظرف وجودی خود را پر کند و امام حسین (ع) نیز باید ظرف وجودی خود را پر کند . بنابراین من که ظرف وجودی ام در حد یک فنجان است می توانم هم نشین امام حسین (ع) شوم که ظرفیت او از یک اقیانوس هم بزرگتر است . مهم این است که من زحمت کشیده ام و ظرف وجودی خود را پر کرده ام . امام حسین (ع) نیز ظرف وجودی خود را پر کرده است . من در ابتدا در ارتباط با تعیین و تغییر ظرفیت ها گفتم . اما خیلی اوقات حتی نوبت به آنجا نمی رسد . چون ما به اندازه ی کافی تلاش برای پرکردن ظرف اصلی وجودی خود نکرده ایم . اگر کسی ظرف وجودی خود را پر کند ، ظرف او در شب قدر شکسته و ظرف بزرگتری به او می دهند .اولاً این مسئله مستند به خود شب قدر است که در روایات به ما رسیده است . و مخصوصاً آن چیزی که درقرآن است و گفته شده خیرٌ من الف شهر . پس به اندازه ی عمر یک انسان، شب قدر می تواند مهم و نقش آفرین باشد . اما زمانی به انسان ظرف بزرگتر می دهند که تلاش خود را به اندازه ی وسع خود کرده باشد . قرآن می فرماید : لایکلف الهن نفساً الی وسعها . این ظرفیتی که ما از آن صحبت می کنیم ، قرآن با تعبیر وسع از آن یاد می کند . من وقتی که به اندازه ی وسع خود تلاش کرده و در شب قدر گفتم خدایا هرکاری که از دست من بر می آمد انجام دادم . آنجا زمانی است که ظرف وجودی بزرگتر به من بدهند . البته به شرطی که من دروغ نگویم . به طور مثال ما در جبهه جوان های خوبی داشتیم اما ایده آل نبودند . بیست و دو بهمن شب قدر کشور ما و شب تغییر ظرفیت بود .و جنگ نیز شب قدر جوان های ما بود . توانستیم به دنیا ثابت کنیم که ما آن چیزی که شما برای ما در نظر گرفته اید نیستیم . بنابراین شب قدر ، شب تعیین و تغییر ظرفیت است . یعنی هم تعیین شود و هم اگر لازم باشد کوچک و بزرگ شود . ما جوان هایی را داشتیم که بعد از یک سال یا دو سال به جبهه رفتن دیگر آنها را نمی شناختیم . نه بخاطر صورت ظاهر، بلکه این فرد به آن بزرگی دیگر آن کسی که ما می شناختیم نبود .
در سنین جوانی انسان معمولاً فکر می کند که اگر من شخص دیگری بودم . اگر پدر و مادر من شخص دیگری بود و اگر موقعیت وجودی و استعدادی من به گونه ی دیگری بود این کار را می کردم . و این کسی که الان هستم نبودم . بعد شخص یک حالت حرمان پیدا می کند. چون فکر می کند که من آن کسی که باید باشم نیستم و در آینده هم نخواهم بود . چون ظرفیت وجودی من اینگونه نیست . اما باید دانست که هر فردی که در عالم بدنیا می آید یک ظرف وجودی مخصوص به خود را دارد . ظرف وجودی انسان ها با هم یکسان نیست . مثلاً ممکن است ظرف وجودی من یک فنجان باشد و ظرف وجودی شما یک استخر باشد . اما در روز قیامت به من می گویند چرا ظرف وجودی خود را پر نکردی؟ یعنی من با شما سنجیده نمی شوم که چرا به اندازه ی یک استخر زحمت نکشیدم . بلکه به من می گویند که چرا به اندازه ی ظرف وجودی خود زحمت نکشیدم . آن قسمتی که ما خود را سرزنش می کنیم زمانی است که من می بینیم توانایی این را داشته ام که بندگی بهتری بکنم . توانایی این را داشته ام که به رشد بهتری برسم اما با تنبلی ، کوتاهی و غفلت خود را از آن امکان محروم کرده ام . بنابراین به ما استعداد وجودی متفاوت بر مبنای فیزیک ، جغرافیا ، تاریخ و مکان و زمان داده شده است . جُون کسی است که در رکاب امام حسین شهید می شود . جزء هفتاد و دو تن محشور می شود . هفتاد و دو تن یک حشر دارند. یعنی امام حسین (ع) با مقامی که ما فکر می کنیم می دانیم و جُون که یک برده ی سیاه و با ظرفیت و اطلاعات کم با هم یک حشر دارند . وقتی که این فرد با امام حسین (ع) محشور شده و هم نشین ایشان می شود، یعنی اینکه جُون باید ظرف وجودی خود را پر کند و امام حسین (ع) نیز باید ظرف وجودی خود را پر کند . بنابراین من که ظرف وجودی ام در حد یک فنجان است می توانم هم نشین امام حسین (ع) شوم که ظرفیت او از یک اقیانوس هم بزرگتر است . مهم این است که من زحمت کشیده ام و ظرف وجودی خود را پر کرده ام . امام حسین (ع) نیز ظرف وجودی خود را پر کرده است . من در ابتدا در ارتباط با تعیین و تغییر ظرفیت ها گفتم . اما خیلی اوقات حتی نوبت به آنجا نمی رسد . چون ما به اندازه ی کافی تلاش برای پرکردن ظرف اصلی وجودی خود نکرده ایم . اگر کسی ظرف وجودی خود را پر کند ، ظرف او در شب قدر شکسته و ظرف بزرگتری به او می دهند .اولاً این مسئله مستند به خود شب قدر است که در روایات به ما رسیده است . و مخصوصاً آن چیزی که درقرآن است و گفته شده خیرٌ من الف شهر . پس به اندازه ی عمر یک انسان، شب قدر می تواند مهم و نقش آفرین باشد . اما زمانی به انسان ظرف بزرگتر می دهند که تلاش خود را به اندازه ی وسع خود کرده باشد . قرآن می فرماید : لایکلف الهن نفساً الی وسعها . این ظرفیتی که ما از آن صحبت می کنیم ، قرآن با تعبیر وسع از آن یاد می کند . من وقتی که به اندازه ی وسع خود تلاش کرده و در شب قدر گفتم خدایا هرکاری که از دست من بر می آمد انجام دادم . آنجا زمانی است که ظرف وجودی بزرگتر به من بدهند . البته به شرطی که من دروغ نگویم . به طور مثال ما در جبهه جوان های خوبی داشتیم اما ایده آل نبودند . بیست و دو بهمن شب قدر کشور ما و شب تغییر ظرفیت بود .و جنگ نیز شب قدر جوان های ما بود . توانستیم به دنیا ثابت کنیم که ما آن چیزی که شما برای ما در نظر گرفته اید نیستیم . بنابراین شب قدر ، شب تعیین و تغییر ظرفیت است . یعنی هم تعیین شود و هم اگر لازم باشد کوچک و بزرگ شود . ما جوان هایی را داشتیم که بعد از یک سال یا دو سال به جبهه رفتن دیگر آنها را نمی شناختیم . نه بخاطر صورت ظاهر، بلکه این فرد به آن بزرگی دیگر آن کسی که ما می شناختیم نبود .