پرسش :
دین اسلام چه راهکاری برای از بین بردن اضطراب ها و استرس های افرادی که هنوز اسلام را قبول نکرده اند ارائه می کند؟
پاسخ :
یکی از دغدغه های بزرگ بشر پیوسته ترس از دشمن بوده است . این ترس از دشمن را خدا و اسلام با این راهکار جبران کرده است . یکی از ترس های بین المللی و تاریخی بشر ، ترس از مرگ بوده است . چون مرگ را نیستی می پنداشته و تباهی و نابودی می انگاشته است . اسلام برای این موضوع راهکار داده است . اینکه انسان بینش خود را عوض کرده و بفهمد که مرگ یک انتقال ، پرواز ، تحول و آزادی است . در برخی از روایات است که انسان با مرگ آزادی و رهایی پیدا کرده و از بن بست ها نجات پیدا می کند . اسلام ترس از مرگ را به انس به مرگ تبدیل کرده است . امیرالمومنین (ع) می فرمایند: پسر ابی طالب قسم می خورد که انس او به مرگ از انس بچه به سینه ی مادر بیشتر است . ایشان در وصف پارسایان می فرمایند : اگر این نبود که خداوند برای هر کسی پایان زندگی قرار داده ، متقیان آنقدر به مرگ انس داشتند که لحظه ای در این دنیا نمی ماندند . افرادی که در دامن اسلام تربیت شده اند همینطور هستند . نه تنها از مرگ نمی ترسند بلکه با آن انس دارند . آیت الله شیخ عباس صفایی فرموده بود که اگر خودکشی حرام نبود و حتی مکروه هم بود من در عشق به لقاء خداوند خودکشی می کردم . اینگونه اسلام ترس ها را زدوده است . ترس از آینده یا ترس از اجرای کارهای بزرگ یکی از دغدغه های بشر در سرتاسر دنیا است . اینکه آیا ما می توانیم این پروژه بزرگ را انجام دهیم یا نمی توانیم ؟ آیا ما می توانیم آینده را تأمین کنیم یا نمی توانیم ؟ آیا اگر ازدواج کردیم می توانیم زن و فرزند خود را تغذیه کنیم یا نمی توانیم ؟ ترس از آینده را اسلام با راهکار خاصی زدوده است . انسان در کارها باید اعتماد داشته باشد تا بتواند آنها را انجام دهد . یک زمانی است که به خود اعتماد دارد . گاهی اعتماد به دیگران دارد و گاهی اعتماد به خدا دارد . در تاریخ بشر سه نوع اعتماد بیشتر مطرح نبوده است . اعتماد به خود که در روان شناسی خیلی راجع به آن تبلیغ می شود و شاید هزاران کتاب در این مورد وجود داشته باشد . اینکه انسان خود را باورکرده و هویت خود را بشناسد . و به این نتیجه برسد که خواستن توانستن است . من به یاد دارم که ژان پل سارت یک زمانی گفته بود : اگر معلولی بخواهد برنده ی یک مسابقه ی ورزشی بشود می تواند . دکتر بهشتی گفتند که این اغراق است . بعد از شهادت ایشان یک فیلمی دیدم که یک نفر که تنها یک پا داشت در مسابقه ی دوچرخه سواری شرکت کرد و برنده شد . گفتم ای کاش ایشان زنده بودند و این فیلم را می دیدند . اینکه سطح اعتماد به نفس که در روان شناسی جدید مطرح است و ژان پل سارت هم گفته است خواستن توانستن است چه جلوه هایی دارد . نوع دیگر اعتماد ، اعتماد به دیگران است . یعنی کسی فرایندی را در زندگی خود انتخاب می کند به امید دیگران . یک اعتماد هم داریم که اعتماد به خدا است . اعتماد به خدا همان توکل است که ما از آن صحبت می کنیم . ما با جهان بینی مذهبی و یا غیر مذهبی از نظر عقلی غیر از این سه راه چیز دیگری را نمی توانیم تصور کنیم . در روان شناسی سکولار و یا غیر سکولار امید به خویشتن ترویج ، امید به دیگران و امید به خداوند ترویج می شود . غیر از این سه فرض، امکان عقلی تصور دیگری وجود ندارد . چه ما دین داشته باشیم و چه دین نداشته باشیم . ما می توانیم از نظر تجربی و عقلی هم بررسی کنیم و به حوزه ی دین کاری نداشته باشیم . یک زمانی من یک کار بزرگ و آرمانی را به امید به خود شروع می کنم. من یک موجود ضعیفی هستم که افول پذیر و شکست پذیر هستم . عقل می گوید که اعتماد به چنین موجودی کارساز نیست . از نظر عقلی قدرت های بیرونی نیز شکست پذیر و افول پذیر هستند . یک فرض دیگری باقی می ماند که مربوط به دین مداران است . امید و اتکاء این افراد به قدرتی است که مطلق و شکست ناپذیر است . زوال پذیر نیست و اراده ی او بر تمام اراده ها حاکم است . برفرض که ما دین مدار باشیم کسی که به او تکیه کند خدا برای او کافی است . از سه فرضی که ما داشتیم دو فرض آن زوال پذیر است و خود اعتماد کننده به شکست آن اعتقاد دارد . فرض دیگر تکیه به کانونی است شکست پذیر و زوال پذیر نیست . همه ی عاقلان جهان فرض سوم را قبول دارند اینکه ما یک کانون قدرتی را تصور کنیم که زوال پذیر نیست . ما می بینیم که همه ی قدرت های بزرگ رو به افول رفته و شکست پذیرفته اند . حوزه ی استرس ها و دغدغه های بشر خیلی گسترده است که یکی از آنها ترس است . ترس قلمرو های مختلف دارد و اسلام برای هرکدام راهکاری قرار داده ، که این راهکارها عقلی هم است . عده ی زیادی از انسان ها این راه ها را رفته و این دغدغه ها را ندارند . امروز ثابت شده که بالاترین سطح آرامش عمومی در ایران حاکم است. یکی از دانشمندان سایکولوژی آمریکا می گوید : قرص هایی که مردم آمریکا می خورند، اگر ما به تمام مردم کره ی زمین بخورانیم چند روز خواب هستند . یعنی خواب رفتن یک فرایند طبیعی است که به انسان های آسوده حتی در مجالس عمومی دست می دهد . مردم ما حتی در مجالس عمومی گاهی خواب می روند . این مسئله نشان می دهد که فرد در اوج آرامش روانی است . خواب راحت پدیده ی آرامش است . خواب جلوه ی آسایش روحی انسان است . این فرآیند طبیعی از مردم آمریکا گرفته شده است . یعنی از یک سو در رخوت و آسودگی هستند که سبب شده به افسردگی ها پناه برده و درون گرا شوند . اصولاً انسان هایی درون گرا می شوند که از ماوراء خود دور هستند . انزوا یکی از جلوه های درون گرایی و رخوت است نه جلوه ی راحتی . در واقع انزوا یک گریز است که پدیده ی آشفتگی روحی است .
یکی از دغدغه های بزرگ بشر پیوسته ترس از دشمن بوده است . این ترس از دشمن را خدا و اسلام با این راهکار جبران کرده است . یکی از ترس های بین المللی و تاریخی بشر ، ترس از مرگ بوده است . چون مرگ را نیستی می پنداشته و تباهی و نابودی می انگاشته است . اسلام برای این موضوع راهکار داده است . اینکه انسان بینش خود را عوض کرده و بفهمد که مرگ یک انتقال ، پرواز ، تحول و آزادی است . در برخی از روایات است که انسان با مرگ آزادی و رهایی پیدا کرده و از بن بست ها نجات پیدا می کند . اسلام ترس از مرگ را به انس به مرگ تبدیل کرده است . امیرالمومنین (ع) می فرمایند: پسر ابی طالب قسم می خورد که انس او به مرگ از انس بچه به سینه ی مادر بیشتر است . ایشان در وصف پارسایان می فرمایند : اگر این نبود که خداوند برای هر کسی پایان زندگی قرار داده ، متقیان آنقدر به مرگ انس داشتند که لحظه ای در این دنیا نمی ماندند . افرادی که در دامن اسلام تربیت شده اند همینطور هستند . نه تنها از مرگ نمی ترسند بلکه با آن انس دارند . آیت الله شیخ عباس صفایی فرموده بود که اگر خودکشی حرام نبود و حتی مکروه هم بود من در عشق به لقاء خداوند خودکشی می کردم . اینگونه اسلام ترس ها را زدوده است . ترس از آینده یا ترس از اجرای کارهای بزرگ یکی از دغدغه های بشر در سرتاسر دنیا است . اینکه آیا ما می توانیم این پروژه بزرگ را انجام دهیم یا نمی توانیم ؟ آیا ما می توانیم آینده را تأمین کنیم یا نمی توانیم ؟ آیا اگر ازدواج کردیم می توانیم زن و فرزند خود را تغذیه کنیم یا نمی توانیم ؟ ترس از آینده را اسلام با راهکار خاصی زدوده است . انسان در کارها باید اعتماد داشته باشد تا بتواند آنها را انجام دهد . یک زمانی است که به خود اعتماد دارد . گاهی اعتماد به دیگران دارد و گاهی اعتماد به خدا دارد . در تاریخ بشر سه نوع اعتماد بیشتر مطرح نبوده است . اعتماد به خود که در روان شناسی خیلی راجع به آن تبلیغ می شود و شاید هزاران کتاب در این مورد وجود داشته باشد . اینکه انسان خود را باورکرده و هویت خود را بشناسد . و به این نتیجه برسد که خواستن توانستن است . من به یاد دارم که ژان پل سارت یک زمانی گفته بود : اگر معلولی بخواهد برنده ی یک مسابقه ی ورزشی بشود می تواند . دکتر بهشتی گفتند که این اغراق است . بعد از شهادت ایشان یک فیلمی دیدم که یک نفر که تنها یک پا داشت در مسابقه ی دوچرخه سواری شرکت کرد و برنده شد . گفتم ای کاش ایشان زنده بودند و این فیلم را می دیدند . اینکه سطح اعتماد به نفس که در روان شناسی جدید مطرح است و ژان پل سارت هم گفته است خواستن توانستن است چه جلوه هایی دارد . نوع دیگر اعتماد ، اعتماد به دیگران است . یعنی کسی فرایندی را در زندگی خود انتخاب می کند به امید دیگران . یک اعتماد هم داریم که اعتماد به خدا است . اعتماد به خدا همان توکل است که ما از آن صحبت می کنیم . ما با جهان بینی مذهبی و یا غیر مذهبی از نظر عقلی غیر از این سه راه چیز دیگری را نمی توانیم تصور کنیم . در روان شناسی سکولار و یا غیر سکولار امید به خویشتن ترویج ، امید به دیگران و امید به خداوند ترویج می شود . غیر از این سه فرض، امکان عقلی تصور دیگری وجود ندارد . چه ما دین داشته باشیم و چه دین نداشته باشیم . ما می توانیم از نظر تجربی و عقلی هم بررسی کنیم و به حوزه ی دین کاری نداشته باشیم . یک زمانی من یک کار بزرگ و آرمانی را به امید به خود شروع می کنم. من یک موجود ضعیفی هستم که افول پذیر و شکست پذیر هستم . عقل می گوید که اعتماد به چنین موجودی کارساز نیست . از نظر عقلی قدرت های بیرونی نیز شکست پذیر و افول پذیر هستند . یک فرض دیگری باقی می ماند که مربوط به دین مداران است . امید و اتکاء این افراد به قدرتی است که مطلق و شکست ناپذیر است . زوال پذیر نیست و اراده ی او بر تمام اراده ها حاکم است . برفرض که ما دین مدار باشیم کسی که به او تکیه کند خدا برای او کافی است . از سه فرضی که ما داشتیم دو فرض آن زوال پذیر است و خود اعتماد کننده به شکست آن اعتقاد دارد . فرض دیگر تکیه به کانونی است شکست پذیر و زوال پذیر نیست . همه ی عاقلان جهان فرض سوم را قبول دارند اینکه ما یک کانون قدرتی را تصور کنیم که زوال پذیر نیست . ما می بینیم که همه ی قدرت های بزرگ رو به افول رفته و شکست پذیرفته اند . حوزه ی استرس ها و دغدغه های بشر خیلی گسترده است که یکی از آنها ترس است . ترس قلمرو های مختلف دارد و اسلام برای هرکدام راهکاری قرار داده ، که این راهکارها عقلی هم است . عده ی زیادی از انسان ها این راه ها را رفته و این دغدغه ها را ندارند . امروز ثابت شده که بالاترین سطح آرامش عمومی در ایران حاکم است. یکی از دانشمندان سایکولوژی آمریکا می گوید : قرص هایی که مردم آمریکا می خورند، اگر ما به تمام مردم کره ی زمین بخورانیم چند روز خواب هستند . یعنی خواب رفتن یک فرایند طبیعی است که به انسان های آسوده حتی در مجالس عمومی دست می دهد . مردم ما حتی در مجالس عمومی گاهی خواب می روند . این مسئله نشان می دهد که فرد در اوج آرامش روانی است . خواب راحت پدیده ی آرامش است . خواب جلوه ی آسایش روحی انسان است . این فرآیند طبیعی از مردم آمریکا گرفته شده است . یعنی از یک سو در رخوت و آسودگی هستند که سبب شده به افسردگی ها پناه برده و درون گرا شوند . اصولاً انسان هایی درون گرا می شوند که از ماوراء خود دور هستند . انزوا یکی از جلوه های درون گرایی و رخوت است نه جلوه ی راحتی . در واقع انزوا یک گریز است که پدیده ی آشفتگی روحی است .