سه‌شنبه، 17 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه است که می گویند کسی صدای زهرا (س) را نمی شنیده اما گریه آن حضرت را در رحلت پیامبر همسایه ها می شنیدند؟


پاسخ :
حضرت زهرا(س) با توجه به انتسابشان به نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارای موقعیتی بس عظیم و حساس بوده اند که مورد مراجعه اقشار مختلف مردم قرار می گرفته اند. لذا نمی توان تصور نمود که ایشان فردی محبوس و منزوی بوده اند به حدی که هیچ کس صدای ایشان را نشنیده باشد. اکنون مواردی را در این موضوع می آوریم:
1. آن حضرت در جنگ احد همراه با زنان مدینه به منطقه جنگی رفته و بعد از جنگ به مداوای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ که جراحاتی برداشته بودند. پرداختند.
2. بعد از جنگ احد، آن حضرت به زیارت شهدای جنگ می رفت.
3. بعد از اینکه غوغای سقیفه به راه افتاد، عمر با عده ای به درخانه آن حضرت آمد و فریاد می کشید که بیرون بیائید حضرت زهرا به پشت در حجره آمدند و عمر را دیدند که آتش در دست دارد پس فرمود: عمر ـ مگر از خدا نمی ترسی چه شده است؟ عمر گفت: باید علی و بنی هاشم بیایند و با خلیفة رسول خدا بیعت کنند. و ایشان گفتند: خلیفه کیست؟ خلیفه رسول اکنون در کنار پیکر اوست. عمر گفت: ابوبکر پیشوای مسلمین است مردم با او بیعت
کرده اند، شما نیز باید بیعت کنید و گرنه خانه را به آتش می کشم. حضرت فرمود: آیا خانه ما را به آتش می کشی و او گفت: آری.
4. ده روز بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فاطمه (س) برای اعتراض به مصادره فدک نزد ابوبکر رفته و با او به گفتگو و بحث پرداختند. این کار دوبار صورت گرفت.
5. همچنین بعد از رحلت پیامبر و غصب خلافت مسلمین توسط غاصبان، حضرت فاطمه(س) به مسجد رفتند و در حالیکه مسجد مملو از مرد و زن بود. در پشت پرده ای خطبه ای ایراد فرمود که معروف است.
6. زمانی که آن حضرت بعد از قضیه آتش زدن در خانه، در بستر مریضی بودند. عمر و ابوبکر به عیادتشان رفتند. چون آنها وارد شدند و نشستند. حضرت صورتشان را از آنها برگرداند و فرمود، آیا شنیده اید که پدرم فرمود رضای فاطمه رضای من است و خشم او خشم من، هرکه او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته است.»[1]
7. جابر می گوید روزی همراه رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به در خانه فاطمه (س) رفتیم، پیامبر اکرم اذن طلبید و وارد شدیم، دیدم چهرة زهرا آنچنان زرد بود که مانند... بود.[2]
8. روزی سلمان خدمت آن حضرت بود، حضرت زهرا دعای نور را به او تعلیم فرمود و گفتند اگر می خواهی هرگز ترا تب نگیرد بر این دعا مداومت کن.[3]
از سوی دیگر آنچه که از طرف شارع مقدس مورد نهی قرار گرفته است و از زنان خواسته شده از آن بپرهزیند آن نوع سخن گفتنی است که باعث تحریک شهوت مردان گردد. لذا به زنان دستور می دهد: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض»[4] در حرف زدن صدا را نازک و مهیج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد. و مفهوم آیه این است که اگر در سخن ناز و کرشمه نباشد جایز است یعنی خود آیه دلیل بر جواز سخن گفتن با مرد نامحرم است.[5] بر همین اساس است که فقهای عظیم الشأن چنین فتوا داده اند که شنیدن صدای زن در صورتی که تلذذ و ریبه – وسوسه- نباشد جایز است. البته مادامیکه ضرورت نباشد ترک آن بهتر است و بر زن حرام است که بخواهد صوت خود را نازک و مهیج گرداند.[6] مطلب قابل توجه دیگر این است که گریه در فراق عزیزان خود جایگاه خاصی دارد و از استثنائی برخوردار است، آن چنانکه روایت است روزی یک زن به دنبال جنازه یکی از خویشان خود می رفت و بی تابی می کرد. عمر به او نهیب زد که برگردد اما رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: او را به حال خود بگذار دلش داغدار است و چشم گریان و عهد(ش به مرده) نزدیک.[7] و نیز امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرموده اند: انما تحتاج المرأه فی الماتم الی النوح لتسیلَ دمعها: زن در ماتم نیاز به نوحه و شیون دارد تا اشک هایش را بریزید.[8]
چون این عمل از بار سنگین سختی ها او می کاهد. توجه به این نکته هم ضروری است، که گریه حضرت زهرا در مصیبتی بوده است که بزرگتر از آن مصیبتی نبوده و عظمت آن آسمانیان را به شیون آورده بود. امام باقر ـ علیه السّلام ـ در جایی دیگر می فرماید، اگر مصیبتی بر خودت یا مالت یا فرزندت پیش آمد، مصیبت رحلت پیامبر خدا را بیاد آر، همانا خلائق مصیبتی (عظیم تر) از آن هیچوقت ندیده اند.[9] اما نکته مهمتر از همه اینکه، حضرات چهارده معصوم که از هرگونه خطا و عیبی منزه هستند، الگوی تمامی رفتارهای ما می باشند و ما باید اعمال خود را با اعمال و فرمایشات آنها بسنجیم و حضرت زهرا نیز از جمله معصومین هستند که باید به ایشان اقتدا نمود. از این روست که فقهای عظام وقتی می خواهند به جایز بودن گریه بر مرده فتوا بدهند از جمله دلایلی که برای آن می آورند گریة حضرت زهرا در رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشد.[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فاطمه زهرا، احمد رحمانی همدانی.
2. زندگانی فاطمه زهرا، محمدقاسم نصیرپور.
پاورقی ها:
[1] . نصیرپور، محمد قاسم، ‌زندگانی فاطمه زهرا (س) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی، ‌دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپ دوم، 1372، ص 45ـ108.
[2] . کلینی،‌کافی، تصحیح علی اکبر غفاری،‌ تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1367، ج 5، ص 528، باب الدخول علی النساء.
[3] . قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، چاپ هفتم، 1372، ج 1، ص 257.
[4] . احزاب/32.
[5] . مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، قم، انتشارات صدرا، ‌ بیتا، ص 243.
[6] . طباطبایی یزدی، محمد کاظم، عروة الوثقی، فصل اول، باب نکاح، مسئله 39.
[7] . مطهری، مرتضی، پیشین، ص 212.
[8] . حر عاملی، وسایل الشیعه، تصحیح ربانی شیرازی، بیروت، احیاء تراث العربی، چاپ ششم، 1416، ج2، ص893.
[9] . کلینی، پیشین، ج 3، ص 220، باب التعزی.
[10] . خوئی، التنقیح، قم، مدرسه دارالعم، 1414، ج9، ص228.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.