سه‌شنبه، 17 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شیعیان با دختران پیامبر غیر از فاطمه دشمنی می ورزند و چنان از آنها نفرت دارند که بعضی گفته اند که اینها دختر پیامبر نیستند پس کجاست محبت اهل بیت که شیعیان ادّعای آن را می کنند؟!


پاسخ :
خدیجه ـ سلام الله علیها ـ اولین بانوئی است که پیامبر ـ صلی الله علیه و‌ آله وسلم ـ با وی ازدواج کرد. درباره تاریخ این ازدواج نقل های متفاوتی شده برخی می گویند 13 سال قبل از بعثت بوده و برخی نیز عقیده دارند 15 سال و یا 12 سال پیش از بعثت این ازدواج صورت گرفته است.
و همچنین درباره سن حضرت خدیجه آراء و نظرات گوناگونی در منابع تاریخی یافت می شود که تکیه کردن بر یک نظر کار دشواری است چنان چه سن آن بانو را از 25 سال تا 46 سال هنگام ازدواج با پیامبر بیان داشته اند.[1] آنچه مشهور است و در عرف جامعه اسلامی بدان باور دارند سن آن حضرت هنگام ازدواج 40 سال بوده است؛ «والله اعلم» و نیز آنچه از منابع متعدد تاریخی به دست می آید و در جامعه اسلامی هم معروف و مشهور است این است که آن حضرت بعد از ازدواج با پیامبر صاحب فرزندانی شد طوری که دو پسر و چهاردختر را ثمره این ازدواج می دانند. ابن سعد می نویسد: خدیجه بعد از ازدواج با نبی مکرم اسلام پسری به نام قاسم، و چهار دختر به نام های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه به دنیا آورد.[2]
ابن عبدالله می نویسد: خدیجه، قاسم و طاهر و چهار دختر به نام های زینب، فاطمه، ام کلثوم و رقیه را بعد از ازدواج با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به دنیا آورد.[3]
اما آنچه این گونه اقوال و نظرات را قابل تامل می کند و آنها را از قابلیت می اندازد اقوال دیگری است که در رابطه با خدیجه و پیامبر بیان شده است و اکثر کسانی هم که گفته اند فرزندان خدیجه غیر از فاطمه س از غیر پیامبر بوده اند مبنای‌شان این گونه اقوال بوده است و طبیعی است محقق و پژوهشگر بر اساس آنچه در منابع کهن تاریخی و روائی آمده است ابراز عقیده و نظر می کند و از پیش خود نمی تواند نظری تاریخی ارائه دهد.
همان طور که در باره سن حضرت خدیجه و سال ازدواج آن بانو با پیامبر نظرات مختلفی گفته شده است، درباره اینکه آیا آن بانو پیش از پیامبر نیز ازدواج کرده بود یا نه؟ اقوالی بیان شده است.
برخی می گویند: وقتی که پیامبر اکرم با خدیجه ازدواج کرد، خدیجه بانوئی باکره بوده و قبلا با کسی ازدواج نکرده بود و هنگام ازدواج با پیامبر دو دختر خواهرش، هاله بنت خویلد را همراه خود به خانه پیامبر آورد و از آنجائی‌که این دو دختر در خانه پیامبر بزرگ شده و تحت تربیت آن حضرت قرار گرفتند ربیبه آن حضرت محسوب می شدند و در رسم عرب، ربیبه جای دختر است و اگرکسی با ربیبه شخصی ازدواج کند او را داماد ناپدری دختر می دانند.[4]
نظر دیگری که در این رابطه ابراز شده این است که خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم با دو نفر دیگر به نام های عتیق (عقیق) و ابوهاله مالک بن نباش ازدواج کرده بود و از این دو شوهر قبلی، دارای پسران و دخترانی بود و هنگام ازدواج با پیامبر این فرزندان همراه خدیجه و پیامبر زندگی می کردند و دختران به عنوان ربائب آن حضرت تلقی می شدند که با هر کس ازدواج می کردند آن شخص عنوان داماد پیامبر دریافت می‌کرد.
چنان چه ابن هشام می گوید: خدیجه اولین زنی بود که پیامبر با او ازدواج کرد. وی قبل از پیامبر با ابی هاله بن مالک ازدواج کرده بود که زینب از این شخص می باشد و قبل از آن هم همسر عتیق بن عائذ بود که دختری و پسری هم از او آورد.[5]
برخی هم گفته اند پیامبر قبل از تولد فاطمه فرزندی نداشته و فقط یک پسر بنام عبدالله از خدیجه متولد شد و آن هم بعد از مدتی از دنیا رفت و به همین خاطر عاص بن وائل به طعنه به آن حضرت ابتر (بی نسل) گفت و بعد از آن خداوند سوره کوثر را در شأن حضرت فاطمه س نازل کرد.[6] پس اگر پیامبر اکرم فرزندی غیر از فاطمه می داشت چگونه به آن حضرت ابتر می گفتند.
بنابراین با توجه به اینکه مبنای قضاوت ما منابع تاریخی است و آنچه هم در تاریخ آمده یکسان نیست لذا کسانی که برای حضرت پیامبر فرزندانی ذکر کرده اند به اخباری که در این زمینه وارد شده توجه کرده اند و افرادی که گفته اند آن حضرت غیر از فاطمه فرزندی نداشته است، به اخبار و روایات مقابل گزارشات دسته اول توجه نموده اند.
اما اینکه شیعیان متهم به کینه و دشمنی با سایر فرزندان و دختران پیامبر (در صورت فرزند داشتن آن حضرت) می شود، این تهمتی بیش نیست و هیچ دلیلی برآن وجود ندارد.
اما توجه شیعیان و احترام آنها نسبت به حضرت فاطمه زهرا بر اساس سفارشات و اعمال و رفتار خود آن حضرت نسبت به زهرا می باشد چیزی که نه تنها منابع شیعه ، بلکه معتبر ترین منابع اهل سنت به آن اشاره دارند. در خصوص اهل بیت پیامبر که چه کسانی هستند حدیث معروف و مشهور کساء، بیانگر خوبی است. از عایشه نقل می کنند که گفت: روزی پیامبر وقت صبح عبایی به خود پیچیده بود و گویا کسالتی داشت، که حسن بن علی وارد شد و پیامبر او را کنار خود زیر عبا نشاند سپس حسین بن علی آمد و او را هم داخل عبا کرد سپس فاطمه آمد و او را نیز کنار خود زیر عبا نشاند سپس علی آمد و او را هم زیر عبا جا داد سپس فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا[7]؛ خداوند می خواهد که رجس و پلیدی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. مشاهده می شود که طبق فرمایش قرآن کریم و نیز حدیثی که از عایشه نقل است که این حدیث از طریق روات دیگر از جمله جابر بن عبدالله انصاری به طور مفصل نقل شده، اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و‌آله و سلم ـ معین هستند.
در احادیث دیگر هم مکرر پیامبر در باره حضرت فاطمه می فرمودند: فاطمه پاره تن من هست کسی که او را بیازارد گو اینکه مرا آزار رسانده است و کسی که مرا بیازارد خدا را آزرده است.[8] در حدیث دیگری از عایشه نقل شده است که گفت: من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا ندیدم هنگامی که وارد بر پدر می شد به او خوش آمد می گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می خاست، دست او را می گرفت و می بوسید. و او را درجای خود می نشاند.[9] باز پیامبر اکرم درباره فاطمه س فرمودند: خداوند به خاطر خشم فاطمه خشمگین می شود و به خاطر رضای فاطمه راضی می شود.[10]
با توجه به این روایات معدود ذکر شده و روایات فراوان موجود در کتب اهل سنت و شیعه در مورد مقامات زهرای اطهر آیا شایسته است این احترام شیعیان به فاطمه را تعبیر به دشمنی با دیگر دختران پیامبر کنیم. و حال آنکه حتی در شرایطی که اهل سنت در مدینه زیارت قبور منسوب به آنها را ممنوع می کنند ولی شیعیان مثل پروانه دور آن قبور هم که منسوب به قبور دختران پیامبر هست، می چرخند و با این کارشان به اولاد پیامبر ابراز علاقه می کنند. پس باید مقداری انصاف به خرج داد در مقابل دختری که خود پیامبر آن همه احترام می کرد، پیش پای او تمام قد می ایستاد و در سفر با آخرین فردی که وداع می کرد فاطمه بود و موقع برگشت اولین کسی که به ملاقات او می رفت فاطمه بود. می فرمود من از فاطمه بوی بهشت استشمام می کنم. پس هر کس به فاطمه عشق بورزد و احترام کند، رضای خدا را به جان خریده است و خوشا به سعادت کسانی که با اعمال و رفتار خود موجبات رضایت پیامبر و فاطمه و در نهایت خداوند را فراهم کرده باشند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ فروغ ابدیت، جعفر سبحانی.
2ـ تاریخ اسلام، مهدی پیشوائی.
3ـ نبی رحمت، ابوالحسن ندوی.
4ـ زوجات النبی، سعید ایوب.
پاورقی ها:
[1]. ر.ک، عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، بیروت، دارالهادی، 1415ق، ج2، ص111ـ132.
[2]. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق، ج8، ص174.
[3]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ج4، ص1818.
[4]. ر.ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف، حیدری، 1376ق، ج1، ص138؛ محقق اردبیلی، زبدة البیان، مکتبتة المرتضویة، ص575؛ علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، (بی تا)، ص68؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص122.
[5]. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، (بی تا) ج2، ص642.
[6]. ر.ک: الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص120ـ130.
[7]. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج7، ص131؛ و در منابع دیگر رجوع کنید به: سنن نسائی، ج5، ص113؛ سنن الکبری، ج2، ص15؛ مسند احمد، ج4، ص107، ج5، ص275 و... .
[8]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه. قم، داراحیاء الکتب العربیه، ج16، ص273.
[9]. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.ج 3، ص154.
[10]. ابن اثیر. اسد الغابة، تهران. اسماعیلیان، (بی تا)، ج5، ص522.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.