پرسش :
آیا این دلیل موجهی است که در توجیه حرکت آرام در مبارزه با فساد گفته می شود باید به گونه ای عمل کنیم که در مملکت هیچ هرج و مرج و صدایی بلند نشود وگرنه استفاده آن را بیگانه می کند؟
پاسخ :
مبارزه جدی و همه جانبه با فساد و اصلاح جامعه اسلامی از منظر اسلام و نظام اسلامی یک اصل به شمار می رود و تساهل و تسامح در این زمینه جایز نمی باشد. سیره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام علی ـ علیه السلام ـ به عنوان حاکمان جامعه، در این رابطه قابل توجه است. با مراجعه به مطالب نهج البلاغه به ویژه برخی از نامه های آن، به دست می آید که امام ـ علیه السلام ـ با قاطعیت تمام، نسبت به تخلفات و به ویژه مفاسد اقتصادی برخورد می کردند. آن حضرت در نامه ای به یکی از فرمانداران خود که در بیت المال خیانت کرده و گریخته بود، می نویسند: "... از خدا بترس و اموال این ها (یتیمان، مساکین و مجاهدان) را به سویشان بازگردان که اگر این کار را نکنی و خداوند به من امکان دهد، وظیفه ام را در برابر خدا، درباره تو انجام می دهم و با این شمشیرم که هیچ کس را با آن نزدم مگر این که داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد... به خدا سوگند، اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند، هیچ پشتیبانی و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند و در اراده من اثر نمی گذاردند تا آن گاه که حق را از آن ها بستانم و ستم های ناروایی را که انجام داده اند، دور سازم".1 هم چنین مقام معظم رهبری به عنوان محور نظام اسلامی با تأسی به سیره ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ ، در این رابطه می فرماید: "بنده باز هم با صدای بلند اعلام می کنم که مسئولان کشور ـ چه در قوه مجریه، چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه ـ باید با فقر و فساد و تبعیض در این مملکت مبارزه کنند. اگر بخواهند وضع امنیت کشور را، وضع معیشت مردم را، وضع عزت بین المللی ما را تأمین کنند، راهش مبارزه با همین هاست. انواع و اقسام فسادها را باید شناسایی کنند و با آن مبارزه جدی نمایند نه در حرف و زبان...".2
اهمیت مبارزه با مفاسد در جامعه اسلامی و عدم پذیرش مسامحه در این رابطه، از آن جهت است که این مبارزه همانند کندن علف های هرز موجب تسریع در رشد و شکوفایی نهال های معنوی و مادی در جامعه می شود.
البته در این زمینه، بیان نکاتی جهت روشن شدن جوانب مختلف موضوع، ضروری است:
الف: نکته مهمی که باید بدان توجه نمود این است که مبارزه با فسادهای بزرگ و مفسدان دانه درشت، کاری بس دشوار و پیچیده و طاقت فرساست که نیاز به فراهم شدن شرایط و مقدماتی دارد زیرا: اولا بسیاری از این افراد با استفاده از خلاء های قانونی و حتی در برخی مواقع به علت نقص در قانون، در پوشش قانونی کار خود را پیش می برند، یعنی کارهای مفسدانه آنها به ویژه مفاسد اقتصادی اعم از قانونی و غیر قانونی می باشد و این طور نیست که مفاسد همیشه به صورت غیر قانونی انجام پذیرد؛ به همین علت در چنین مواقعی اثبات جرم و برخورد قانونی و قضایی مشکل می شود. ثانیا چنین مفسدانی با استفاده از قدرت مالی، تشکیل حزب و گروه، زدوبند با برخی مسئولین و یا با تکیه بر حسن سابقه خود، وجهه و اعتباری در جامعه برای خود کسب کرده اند و در سایه آن یک نوع مصونیتی در مقابل پیگرد قانونی، برای خود فراهم کرده اند، لذا در صورت برخورد با آن ها، می توانند با تبلیغات عوامفریبانه و مظلوم نمایی، عده ای را تحت تأثیر قرار داده و مشکلاتی را برای جامعه و نظام اسلامی به وجود آورند و ثالثا معمولا چنین افرادی بر منابع و شاهرگ های اقتصادی و مالی و یا برخی از مراکز فرهنگی و رسانه ای تسلط یا نفوذ دارند بنابراین در هنگام احساس خطر، توانایی ایجاد اخلال در سیستم اقتصادی جامعه و یا تشنج روانی یا عملی در فضای عمومی جامعه را دارند که در این مورد ضرر اصلی متوجه توده مردم به ویژه اقشار کم درآمد می باشد، لذا در مبارزه با آنها باید طوری عمل شود تا ضررها به حداقل برسد.
آنچه مسلم است این است که وجود این مشکلات مجوزی برای تساهل و سستی در مبارزه با مفسدان نمی باشد بلکه منجر به این می شود که در مبارزه با مفاسد به ویژه مفاسد اقتصادی، ظرافت ها و دقت های خاصی را باید رعایت کرد، به عبارت دیگر برای نیل به نتیجه مطلوب باید شرایط و زمینه های لازم را مهیا نمود. شرایطی مانند: رفع خلاءها و نواقص قانونی، تبلیغات و آگاهی دادن به مردم، در دست گرفتن نبض بازار و اقتصاد جامعه، پیش بینی تمهیداتی جهت کاهش آسیب به اقشار کم درآمد و جلوگیری از نارضایتی عمومی و... .
ب: نکته دیگری که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد این است که مبارزه حقیقی و ریشه ای با فساد، باید عالمانه، کارشناسانه، با برنامه ریزی و عملی باشد. ابتدا باید عوامل واقعی فساد شناسایی شود و سپس در جهت رفع آنها تلاشی جدی، موثر و اساسی نمود. هم چنین باید سیاست های کلان و سیاست های اجرایی و ساختار سازمانها و نهادهای مختلف دولتی و غیر دولتی طوری تنظیم و بنا شود که هم فسادآور نباشند و هم در مقابل فساد نفوذ ناپذیر باشند که ابلاغیه دقیق مقام معظم رهبری در تبیین سیاست های کلی نظام، خطاب به رؤسای قوای سه گانه در تاریخ 20 / 12 / 79 در همین راستا می باشد. هم چنین معظم له در این زمینه می فرماید: ".... بررسی مسئله عدالت به عنوان خشکاننده ریشه فقر، فساد و تبعیض، از جمله مسائل اساسی کشور می باشد که تحقق آن نیازمند برنامه ریزی و عمل، و پرهیز از شعار و حرف است...".3 پس علاوه بر مبارزه با مظاهر فساد در زمینه های مختلف، باید تلاش خستگی ناپذیر، صرف مبارزه واقعی و برنامه ریزی شده با عوامل اصلی مفاسد شود، که این خود راهی طولانی و پرمشقت است و نیاز به اشخاصی مؤمن و مصمم و صبور دارد.
ج: نکته بسیار مهمی که در امر مبارزه با مفاسد و انحرافات باید بدان توجه نمود این است که تنها مانعی که می تواند مبارزه با برخی از مفاسد را متوقف کند و یا آن را به تأخیر بیندازد و یا کند نماید؛ به خطر افتادن اساس نظام اسلامی و تزلزل وحدت و ارکان جامعه اسلامی است که تشخیص آن هم به عهده رهبر جامعه اسلامی می باشد. چرا که مهم ترین چیز برای رهبر، حفظ اساس اسلام و نظام اسلامی است، زیرا در سایه آن می شود با مفاسد مبارزه کرد و اصلاحگری نمود و در نتیجه به ناچار می بایست در برابر برخی انحراف ها به تذکّر و نصیحت بسنده کند؛ زیرا موضع گیری صریح گاه ممکن است بیش از آن که در تقویت نظام مؤثر باشد، اساس آن را تضعیف کند. اینجاست که وجود مصلحت اهمّ، که همان حفظ اساس اسلام و نظام است بر مصالح دیگر اسلام مقدم می شود و رهبران دین را وا می دارد تا برای صیانت از آن گاهی سکوت اختیار کنند. البته این نوع سکوت هرگز به معنای تساهل و تسامح نیست، بلکه حاکی از خون دل خوردن و حفظ اساس نظام و اسلام است. در واقع رهبران الهی می سوزند و چون شمع آب می شوند تا مبادا سردمداران و یا افراد امّت از صراط مستقیم هدایت و کمال دور افتند. اما با این همه مردم باید هوشیار باشند و ضمن داشتن بصیرت در دین و شناخت اوضاع و احوال اجتماعی و نظارت بر کار مسئولان، مترصّد شنیدن و دریافت رهنمودهای رهبری باشند تا حق را از باطل تشخیص دهند و به موقع به وظایف شرعی و انقلابی خود عمل کنند.4 مؤید این مطلب سیره عملی امام علی ـ علیه السلام ـ در دوران حکومت آن حضرت می باشد. در فاصله رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آغاز خلافت امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ بدعت ها و سنت های غلطی در جامعه ایجاد شد و جامعه دچار مفاسد و انحرافاتی شده بود. از این رو حضرت سعی می کرد به قدر امکان در اجرای دستورات اسلام و احیای سنت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بکوشد و اصلاحگری نماید ولی این کوشش ها در برخی موارد به نتیجه مطلوب نرسید، حضرت در خطبه ای یاران خود را از مشکلاتی که با آن روبروست مطلع می سازد و رسما به آن ها اعلام می کند که مردم آمادگی پذیرش برخی از احکام اسلامی را ندارند و وی نتوانسته بدعت ها و مفاسدی را که در طول بیست و پنج سال دوران بعد از رحلت پیامبر ایجاد شده از بین ببرد. بعد آن حضرت سی و یک مورد از مواردی را که بر خلاف دستور پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عمل شده، بر می شمرد از جمله: مسأله فدک، قطائعی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به گروهی داد و با آن مخالفت شد، به زور گرفتن منزل جعفر و اضافه نمودن آن به مسجد، امتیازاتی که در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود، تحریم حج نساء و متعه، بدعت هایی که درباره وضو، غسل، نماز و گرفتن زکات ایجاد شده و... و می فرماید: اگر من این موارد را اصلاح می کردم، مردم از اطراف من پراکنده می شدند. در آخر حضرت به خمس اشاره می کند و می فرماید: من نتوانستم حق ذالقربی را از خمس به خاندان عصمت و طهارت بدهم با این که آن ها از زکات محروم شده و خمس برای آنان تعیین گردیده است.5
از سخنان حضرت در این خطبه به دست می آید که مردم آگاهی لازم را برای اجرای تمام احکام اسلامی و اصلاح مفاسد موجود نداشته و یا انگیزه های دیگری باعث شده است که به نظرات آن حضرت بی توجه باشند. باید توجه کرد که اجرا نشدن برخی قوانین دلیل بر فساد حکومت نیست بلکه عدم تحمل افراد جامعه و عدم آمادگی افکار عمومی و مشکلات موجود در اجتماع، اجرای بعضی از قوانین و مبارزه با برخی مفاسد را به تأخیر می اندازد. با توجه به مطالب بیان شده به طور خلاصه در پاسخ به سئوال مطروحه می توان گفت: مبارزه جدی و همه جانبه با فساد و اصلاح جامعه، از منظر اسلام و نظام اسلامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به شمار می رود که رهبران اسلامی همیشه به دنبال تحقق آن بوده اند.
اما شدت و ضعف حرکت این مبارزه بستگی به شرایط و پذیرش جامعه دارد؛ و تنها چیزی که مانع مبارزه با برخی مفاسد در برخی زمان ها می شود، حفظ اساس نظام اسلامی می باشد.
پاورقی ها:
1. نهج البلاغه، نامه / 41.
2. راهبردهای ولایت (4)، تهران، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه، 1380ش، ص292، 7 / 10 / 79.
3. همان، ص300، 24 / 11 / 79.
4. آیت الله مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج4 ـ 1، ج3، قم، موسسه آموزشی، و پژوهشی، امام خمینی (ره)، 1379ش، ص87 و 88.
5. علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المومنین ـ علیه السلام ـ ج1، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371ش، ص23 ـ 21؛ الروضه من الکافی، ج8، ص60، حدیث 21.
مبارزه جدی و همه جانبه با فساد و اصلاح جامعه اسلامی از منظر اسلام و نظام اسلامی یک اصل به شمار می رود و تساهل و تسامح در این زمینه جایز نمی باشد. سیره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام علی ـ علیه السلام ـ به عنوان حاکمان جامعه، در این رابطه قابل توجه است. با مراجعه به مطالب نهج البلاغه به ویژه برخی از نامه های آن، به دست می آید که امام ـ علیه السلام ـ با قاطعیت تمام، نسبت به تخلفات و به ویژه مفاسد اقتصادی برخورد می کردند. آن حضرت در نامه ای به یکی از فرمانداران خود که در بیت المال خیانت کرده و گریخته بود، می نویسند: "... از خدا بترس و اموال این ها (یتیمان، مساکین و مجاهدان) را به سویشان بازگردان که اگر این کار را نکنی و خداوند به من امکان دهد، وظیفه ام را در برابر خدا، درباره تو انجام می دهم و با این شمشیرم که هیچ کس را با آن نزدم مگر این که داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد... به خدا سوگند، اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند، هیچ پشتیبانی و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند و در اراده من اثر نمی گذاردند تا آن گاه که حق را از آن ها بستانم و ستم های ناروایی را که انجام داده اند، دور سازم".1 هم چنین مقام معظم رهبری به عنوان محور نظام اسلامی با تأسی به سیره ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ ، در این رابطه می فرماید: "بنده باز هم با صدای بلند اعلام می کنم که مسئولان کشور ـ چه در قوه مجریه، چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه ـ باید با فقر و فساد و تبعیض در این مملکت مبارزه کنند. اگر بخواهند وضع امنیت کشور را، وضع معیشت مردم را، وضع عزت بین المللی ما را تأمین کنند، راهش مبارزه با همین هاست. انواع و اقسام فسادها را باید شناسایی کنند و با آن مبارزه جدی نمایند نه در حرف و زبان...".2
اهمیت مبارزه با مفاسد در جامعه اسلامی و عدم پذیرش مسامحه در این رابطه، از آن جهت است که این مبارزه همانند کندن علف های هرز موجب تسریع در رشد و شکوفایی نهال های معنوی و مادی در جامعه می شود.
البته در این زمینه، بیان نکاتی جهت روشن شدن جوانب مختلف موضوع، ضروری است:
الف: نکته مهمی که باید بدان توجه نمود این است که مبارزه با فسادهای بزرگ و مفسدان دانه درشت، کاری بس دشوار و پیچیده و طاقت فرساست که نیاز به فراهم شدن شرایط و مقدماتی دارد زیرا: اولا بسیاری از این افراد با استفاده از خلاء های قانونی و حتی در برخی مواقع به علت نقص در قانون، در پوشش قانونی کار خود را پیش می برند، یعنی کارهای مفسدانه آنها به ویژه مفاسد اقتصادی اعم از قانونی و غیر قانونی می باشد و این طور نیست که مفاسد همیشه به صورت غیر قانونی انجام پذیرد؛ به همین علت در چنین مواقعی اثبات جرم و برخورد قانونی و قضایی مشکل می شود. ثانیا چنین مفسدانی با استفاده از قدرت مالی، تشکیل حزب و گروه، زدوبند با برخی مسئولین و یا با تکیه بر حسن سابقه خود، وجهه و اعتباری در جامعه برای خود کسب کرده اند و در سایه آن یک نوع مصونیتی در مقابل پیگرد قانونی، برای خود فراهم کرده اند، لذا در صورت برخورد با آن ها، می توانند با تبلیغات عوامفریبانه و مظلوم نمایی، عده ای را تحت تأثیر قرار داده و مشکلاتی را برای جامعه و نظام اسلامی به وجود آورند و ثالثا معمولا چنین افرادی بر منابع و شاهرگ های اقتصادی و مالی و یا برخی از مراکز فرهنگی و رسانه ای تسلط یا نفوذ دارند بنابراین در هنگام احساس خطر، توانایی ایجاد اخلال در سیستم اقتصادی جامعه و یا تشنج روانی یا عملی در فضای عمومی جامعه را دارند که در این مورد ضرر اصلی متوجه توده مردم به ویژه اقشار کم درآمد می باشد، لذا در مبارزه با آنها باید طوری عمل شود تا ضررها به حداقل برسد.
آنچه مسلم است این است که وجود این مشکلات مجوزی برای تساهل و سستی در مبارزه با مفسدان نمی باشد بلکه منجر به این می شود که در مبارزه با مفاسد به ویژه مفاسد اقتصادی، ظرافت ها و دقت های خاصی را باید رعایت کرد، به عبارت دیگر برای نیل به نتیجه مطلوب باید شرایط و زمینه های لازم را مهیا نمود. شرایطی مانند: رفع خلاءها و نواقص قانونی، تبلیغات و آگاهی دادن به مردم، در دست گرفتن نبض بازار و اقتصاد جامعه، پیش بینی تمهیداتی جهت کاهش آسیب به اقشار کم درآمد و جلوگیری از نارضایتی عمومی و... .
ب: نکته دیگری که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد این است که مبارزه حقیقی و ریشه ای با فساد، باید عالمانه، کارشناسانه، با برنامه ریزی و عملی باشد. ابتدا باید عوامل واقعی فساد شناسایی شود و سپس در جهت رفع آنها تلاشی جدی، موثر و اساسی نمود. هم چنین باید سیاست های کلان و سیاست های اجرایی و ساختار سازمانها و نهادهای مختلف دولتی و غیر دولتی طوری تنظیم و بنا شود که هم فسادآور نباشند و هم در مقابل فساد نفوذ ناپذیر باشند که ابلاغیه دقیق مقام معظم رهبری در تبیین سیاست های کلی نظام، خطاب به رؤسای قوای سه گانه در تاریخ 20 / 12 / 79 در همین راستا می باشد. هم چنین معظم له در این زمینه می فرماید: ".... بررسی مسئله عدالت به عنوان خشکاننده ریشه فقر، فساد و تبعیض، از جمله مسائل اساسی کشور می باشد که تحقق آن نیازمند برنامه ریزی و عمل، و پرهیز از شعار و حرف است...".3 پس علاوه بر مبارزه با مظاهر فساد در زمینه های مختلف، باید تلاش خستگی ناپذیر، صرف مبارزه واقعی و برنامه ریزی شده با عوامل اصلی مفاسد شود، که این خود راهی طولانی و پرمشقت است و نیاز به اشخاصی مؤمن و مصمم و صبور دارد.
ج: نکته بسیار مهمی که در امر مبارزه با مفاسد و انحرافات باید بدان توجه نمود این است که تنها مانعی که می تواند مبارزه با برخی از مفاسد را متوقف کند و یا آن را به تأخیر بیندازد و یا کند نماید؛ به خطر افتادن اساس نظام اسلامی و تزلزل وحدت و ارکان جامعه اسلامی است که تشخیص آن هم به عهده رهبر جامعه اسلامی می باشد. چرا که مهم ترین چیز برای رهبر، حفظ اساس اسلام و نظام اسلامی است، زیرا در سایه آن می شود با مفاسد مبارزه کرد و اصلاحگری نمود و در نتیجه به ناچار می بایست در برابر برخی انحراف ها به تذکّر و نصیحت بسنده کند؛ زیرا موضع گیری صریح گاه ممکن است بیش از آن که در تقویت نظام مؤثر باشد، اساس آن را تضعیف کند. اینجاست که وجود مصلحت اهمّ، که همان حفظ اساس اسلام و نظام است بر مصالح دیگر اسلام مقدم می شود و رهبران دین را وا می دارد تا برای صیانت از آن گاهی سکوت اختیار کنند. البته این نوع سکوت هرگز به معنای تساهل و تسامح نیست، بلکه حاکی از خون دل خوردن و حفظ اساس نظام و اسلام است. در واقع رهبران الهی می سوزند و چون شمع آب می شوند تا مبادا سردمداران و یا افراد امّت از صراط مستقیم هدایت و کمال دور افتند. اما با این همه مردم باید هوشیار باشند و ضمن داشتن بصیرت در دین و شناخت اوضاع و احوال اجتماعی و نظارت بر کار مسئولان، مترصّد شنیدن و دریافت رهنمودهای رهبری باشند تا حق را از باطل تشخیص دهند و به موقع به وظایف شرعی و انقلابی خود عمل کنند.4 مؤید این مطلب سیره عملی امام علی ـ علیه السلام ـ در دوران حکومت آن حضرت می باشد. در فاصله رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آغاز خلافت امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ بدعت ها و سنت های غلطی در جامعه ایجاد شد و جامعه دچار مفاسد و انحرافاتی شده بود. از این رو حضرت سعی می کرد به قدر امکان در اجرای دستورات اسلام و احیای سنت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بکوشد و اصلاحگری نماید ولی این کوشش ها در برخی موارد به نتیجه مطلوب نرسید، حضرت در خطبه ای یاران خود را از مشکلاتی که با آن روبروست مطلع می سازد و رسما به آن ها اعلام می کند که مردم آمادگی پذیرش برخی از احکام اسلامی را ندارند و وی نتوانسته بدعت ها و مفاسدی را که در طول بیست و پنج سال دوران بعد از رحلت پیامبر ایجاد شده از بین ببرد. بعد آن حضرت سی و یک مورد از مواردی را که بر خلاف دستور پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عمل شده، بر می شمرد از جمله: مسأله فدک، قطائعی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به گروهی داد و با آن مخالفت شد، به زور گرفتن منزل جعفر و اضافه نمودن آن به مسجد، امتیازاتی که در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود، تحریم حج نساء و متعه، بدعت هایی که درباره وضو، غسل، نماز و گرفتن زکات ایجاد شده و... و می فرماید: اگر من این موارد را اصلاح می کردم، مردم از اطراف من پراکنده می شدند. در آخر حضرت به خمس اشاره می کند و می فرماید: من نتوانستم حق ذالقربی را از خمس به خاندان عصمت و طهارت بدهم با این که آن ها از زکات محروم شده و خمس برای آنان تعیین گردیده است.5
از سخنان حضرت در این خطبه به دست می آید که مردم آگاهی لازم را برای اجرای تمام احکام اسلامی و اصلاح مفاسد موجود نداشته و یا انگیزه های دیگری باعث شده است که به نظرات آن حضرت بی توجه باشند. باید توجه کرد که اجرا نشدن برخی قوانین دلیل بر فساد حکومت نیست بلکه عدم تحمل افراد جامعه و عدم آمادگی افکار عمومی و مشکلات موجود در اجتماع، اجرای بعضی از قوانین و مبارزه با برخی مفاسد را به تأخیر می اندازد. با توجه به مطالب بیان شده به طور خلاصه در پاسخ به سئوال مطروحه می توان گفت: مبارزه جدی و همه جانبه با فساد و اصلاح جامعه، از منظر اسلام و نظام اسلامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به شمار می رود که رهبران اسلامی همیشه به دنبال تحقق آن بوده اند.
اما شدت و ضعف حرکت این مبارزه بستگی به شرایط و پذیرش جامعه دارد؛ و تنها چیزی که مانع مبارزه با برخی مفاسد در برخی زمان ها می شود، حفظ اساس نظام اسلامی می باشد.
پاورقی ها:
1. نهج البلاغه، نامه / 41.
2. راهبردهای ولایت (4)، تهران، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه، 1380ش، ص292، 7 / 10 / 79.
3. همان، ص300، 24 / 11 / 79.
4. آیت الله مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج4 ـ 1، ج3، قم، موسسه آموزشی، و پژوهشی، امام خمینی (ره)، 1379ش، ص87 و 88.
5. علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المومنین ـ علیه السلام ـ ج1، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371ش، ص23 ـ 21؛ الروضه من الکافی، ج8، ص60، حدیث 21.