شنبه، 28 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا در زمان شاه فساد کمتر بود ولی فساد در جامعه الان بیشتر شده است؟


پاسخ :
قبل از هر چیز تذکر این نکته لازم است که اگر بخواهیم مقایسه ای کامل بین دو زمان مختلف داشته باشیم، باید همة شرایط آن دو زمان را در نظر بگیریم و آنگاه حکم به چیزی کنیم مثلاً اول باید آمار فساد در زمان گذشته را با جمعیت 30 ـ 20 میلیونی آن زمان در نظر بگیریم و با آمار فساد در حال حاضر با جمعیت 70 میلیونی، مقایسه نماییم و آنگاه نتیجه‌ این مقایسه را ارائه کنیم. بنابراین نمی توان آمار فساد آن زمان را بدون در نظر گرفتن مجموع جمعیت، با آمار این زمان باز هم بدون در نظر گرفتن جمعیت این زمان، در نظر گرفت. و این مطلب مهمی است که باید توجه داشت:
حال با حفظ این مقدمه نکاتی را از دو زمان گذشته و حال ذکر می نمائیم تا مقایسه صحیحی انجام دهیم:
الف) زمان گذشته: این برداشت که زمان گذشته فساد کمتر بوده است، برداشت صحیحی نیست زیرا شواهد تاریخی حاکی از گستردگی و شیوع فساد در آن زمان می باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 . فساد در دستگاه حاکمه: در زمان گذشته، منشأ همة فسادها و بی بند و باریها، دستگاه حاکمه بوده است. فسادهای اخلاقی شخص شاه، خاندان شاه، وزراء و دیگر کارگزاران، در هیأت حاکمه فساد بگونه ای بود که دائماً سرگرم این امور بودند و حاضر می شدند همه چیز این ملت و این سرزمین را بر سر آن معامله نمایند. برای نمونه به چند مورد اشاره می شود:
ـ فرح پهلوی (همسر شاه) به مجری رادیوی 24 ساعته لوس آنجلس می گفت: «شاه اعتقادات مذهبی نداشت و بخصوص در این سالهای آخر حکومتش که مرتّب مورد مدح و چاپلوسی قرار می گرفت به شدت بی دین شده بود و حتی بدش نمی آمد توصیه هویدا (مبنی بر لغو موضوع رسمی بودن دین اسلام) را به کار ببندد. اما از مردم به شدت می ترسید و وحشت داشت که مردم علیه او دست به شورش بزنند... فرح پهلوی به روابط زناشویی خود با شاه نیز اشاره کرد و گفت: من مادر فرزندان شاه بودم اما شاه که اصولاً احترامی برای زنان قائل نبود به من فقط بعنوان یک گاو که برای او گوساله هایی زاییده است نگاه می کرد و در این سالهای آخر اصولاً جدا از هم بودیم! شاه یک زن غیر رسمی به نام «طلا» ـ گیلدا آزاد ـ داشت و بیشتر اوقات خود را با زنانی می گذراند که از پاریس و لندن و واشنگتن توسط سفرای ایران برای او انتخاب می شدند و در برابر دریافت دستمزدهای کلان به تهران می آمدند تا چند روزی میهمان شاه باشند! شاه اصلاً تعصّب خانوادگی نداشت و یک اپیکوریست واقعی بود که می گفت: هر روز باید بیشتر از روز قبل لذت برد و همه چیز در دنیا فقط برای لذت جویی بیشتر و بیشتر است...»[1]
«رژیم شاهنشاهی برای شکستن عجب و حیا و باورهای دینی و مذهبی جامعه به راحتی به برپاکنندگان اماکن فساد جواز رسمی می داد و در اکثر خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ «بار»های شبانه فعالیت می کردند که در آنها فساد و فحشاء رواج وشیوع داشت....»[2]
2 . ترویج فساد از سوی حاکمان: نه تنها حاکمان در زمان گذشته فاسد بودند بلکه فساد را در جامعه نیز ترویج
می‌کردند و با مظاهر دینی به شدت برخورد می نمودند که از جمله می توان به کشف حجاب و توسعة بی حجابی، برخورد با دستجات عزاداری و روحانیت، احداث فروشگاه های مشروبات الکلی در سطح بسیار وسیع، احداث مراکز فساد و فحشاء، فریب دادن زنان جوان و سوق دادن آنان به سوی بی بند و باری و... اشاره نمود.
ـ در تهران مناطقی مانند جمشیدیه و شهر نو مراکز اصلی فساد و بی بند و باری بودند: «این منطقه لکّة سیاهی بر چهرة شهر تهران بود و در حالی که روز روشن اراذل و اوباش، زنان و دختران را از سطح شهر می ربودند و با زور به شهر نو می بردند رژیم اقدامی در جهت برچیدن آن به عمل نمی آورد.»[3] شهرنو و دیگر مراکز فساد معمولاً توسط زنانی فاسد اداره می شد «یکی از این زنها «ملکه اعتضادی» و دیگری «پری آژان قزی» نام داشت. ملکه اعتضادی با شخص شاه و علیرضا پهلوی هم رفت و آمد داشت و وسایل آشنایی را با دختران و زنان فریب خورده فراهم می کرد.»[4]
یکی دیگر از زنان فاسد الأخلاق، و از جمله سر دسته های شهرنو «پری بلنده» بود که با اداره تشریفات نخست وزیری و وزارت امور خارجه همکاری داشت و برای میهمانان خارجی که به دعوت رسمی شاه و یا نخست وزیر و یا وزارت امور خارجه به ایران می آمدند،بساط فساد می چید و زنان و دخترانی را که در اختیار داشت به میهمانی های دربار و نخست وزیری و پارتی های مربوط به رجال و سردمداران رژیم می فرستاد.»[5]
ـ رژیم منحوس پهلوی نه تنها چشم خود را بر روی محیط متعفّن شهرنو تهران بسته بود بلکه اجازة می داد در سایر شهرهای بزرگ و کوچک کشور نیز محلّه های فساد پا بگیرد و رشد کند. علاوه بر محلّه بدنام آبادان (دوبل) که زمان حضور انگلیسی ها در این شهر شکل گرفته بود،‌در زمان حکومت محمدرضا شاه محلات بدنام در اهواز (باسکول) بندرعباس (نیّر آباد)، شیراز (شیرین بیان)، گنبد کاووس (کارخانة پنبه)، ارومیه و حتی در شهرهای کوچکی مثل مراغه نیز تأسیس شد و رژیم بطور نامحسوس از تأسیس این محلات بدنام حمایت می کرد و اجازه می داد که حتی دختران کم سنّ و سال و صغیر به این مراکز راه پیدا کنند.»[6]
ـ دولت هویدا که اصرار عجیبی در گسترش فساد و فحشاء داشت.. در اوایل دهة پنجاه اجازة ورود تعداد زیادی از زنان فلیپینی را با نام دهان پرکن «کمک کدبانو» به ایران صادر کرد. زمانی که موافقت دولت در این زمینه اعلام شد، چند شرکت... با جلب موافقت مسئولان وزارت کار رژیم، رأساً اقدام به وارد کردن اینگونه «کلفت های فلیپینی» کردند و با تبلیغات وسیع مردم را تشویق به بهره‌ گیری از آنان نمودند. دستمزد نازل این زنان و روی آوردن آنان به هر نوع هرزگی موجب شد تا کلیة کاباره ها و هتلها به جای استخدام پیشخدمتهای ایرانی، این گونه زنان را به کار بگیرند...»[7]
همانگونه که ملاحظه می فرمایید حاکمان نه تنها فاسد بودند و در فساد و بی بند و باری عمر می گذراندند، بلکه جامعه را نیز رسماً بسوی فساد و تباهی سوق می دادند. اما در عین حال از توفیق چندانی در زمینة فراگیر کردن فساد و فحشاء ـ که آرزوی دیرینة آنان بود ـ بر خوردار نشدند. عدم توفیق رژیم در ترویج فساد به دلایل مختلفی بوده است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود:
1 . عدم ارتباط وسیع مردم با شهرها و شهرها با مرکز حکومت: در رژیم گذشته که زندگی، بیشتر بصورت روستانشینی، دامداری و کشاورزی بود،‌ارتباط مردم با شهرها و نیز ارتباط شهرها با مرکز حکومت که معمولاً مراکز مهم فساد در آنجا بوده است، کم بوده و همین امر موجب عدم توفیق رژیم در گسترش فساد بوده است.
2 . نبودن وسایل ارتباط جمعی به شکل گسترده: یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت رژیم در فراگیر نمودن فساد. این بوده است که غالب مردم از داشتن رادیو، تلویزیون و... محروم بودند و همین امر موجب می شد که فساد کمتر رواج پیدا کند.
3 . انسجام بیشتر خانواده ها و سنتی بودن بافت خانواده ها: در زمان گذشته سن ازدواج پایین و سطح توقعات نیز بسیار پایین بوده است و از همه مهمتر اینکه خانواده ها از انسجام و ارتباط بیشتری برخوردار بودند و همین امر موجب می شد تا نوعی نظارت بر زندگی همدیگر داشته باشند و حرف شنوی بیشتری از بزرگترهای فامیل داشته باشند.
ب) زمان حال: قبل از پرداختن و وضعیت کنونی توجه به دو نکته ضروری است:
1 . صالح بودن حاکمان: یکی از امتیازهای زمان حال نسبت به گذشته این است که حاکمان در نظام فعلی، افراد صالح و باتقوا هستند. در نگرش اسلامی و شیعی، ولی فقیه زمامدار جامعه بوده و او مجتهدی عادل،‌ باتقوا و مجتهد است و اگر در طول مدّت ولایت امری،خطایی از او سر بزند، خودبخود از مقام ولایت امری و زعامت امت ساقط خواهد شد. و بقیة ارکان نظام هم افرادی صالح و باتقوا هستند که نه تنها فاسد نیستند بلکه با مظاهر فساد نیز در ستیزند.
2 . از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر قانون اساسی است، در بسیاری از اصول این قانون بر رشد و تعالی معنوی مردم تأکید شده و دولت و نظام نه تنها مروّج فساد نیستند بلکه وظیفة اولیه شرعی و قانونی آنان این است که زمینه های فساد را از بین ببرند تا مردم در سایة دستورات و احکام حیات بخش اسلام زندگی آرامی داشته باشند.
اما با وجود این دو نکتة بسیار مهم، عواملی وجود دارند که موجب رواج فساد در جامعه هستند. اینک برخی از آن عوامل را یادآور می شویم، امید است مسئولین دلسوز با شناخت این عوامل ودیگر عوامل رواج فساد، با آنان مبارزه جدی و عملی نمایند.
1 . گسترش ارتباط با خارج: یکی از عوامل مهم گسترش فساد، ارتباط با خارج است که با انگیزه های سیاحت، تجارت و تحصیل صورت می گیرد. این ارتباطات ممکن است شخص را متأثر از فرهنگ بیگانگان نماید و وقتی به میهن خویش برمی گردند در صدد پیاده کردن آنچه که در خارج دیده اند برمی‌ آیند. البته این بدان معنا نیست که ارتباط مردم را با خارج قطع نماییم بلکه منظور این است که باید فرهنگ خودی را آنچنان تقویت نموده و در افراد جامعه ارتقاء بخشید که از پذیرش فرهنگ ابتذال بیگانگان ابا داشته باشند.
2 . گسترش وسایل ارتباط جمعی: گسترش رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، کتاب ها، ماهواره، اینترنت و... اگر چه دارای آثار و جهات مثبتی نیز هستند اما می توانند در جهت ترویج فساد نیز بکار گرفته شوند.
3 . ترویج فساد و تهاجم گستردة فرهنگی از سوی دشمنان: از آنجا که در زمان گذشته هم حاکمان فاسد بودند و هم در مسیر ترویج آن گام بر می داشتند؛ دشمنان، در راستای ترویج فساد احساس وظیفة کمتری می کردند اما پس از انقلاب که هم حاکمان صالح روی کار آمدند و هم جامعه را به سوی صلاح و رستگاری سوق می دادند، دشمنان زخم خوردة انقلاب اسلامی که با آزمودن راههای مختلفی چون تحریم اقتصادی، حملة نظامی و .... به بن بست رسیدند این بار با طرحی نو یعنی با تهاجم فرهنگی به مصاف ملّت قهرمان ایران برآمدند و با ترویج فساد و بی مبالاتی در بین مردم و بویژه نوجوانان و جوانان، سعی در استحالة فرهنگی و از بین بردن فرهنگ خودی، دارند.
ـ دیوید کیو مأمور سازمان سیا ـ CIA ـ و رابط این سازمان با برخی گروه ها و عناصر ضدانقلاب می گوید: «مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعة فعلی ایران است و ما مصممّ به آن هستیم.»[8]
ـ شجاع الدین شفا، نظریه پرداز نظام شاهنشاهی و از نویسندگان ضد انقلاب خارج از کشور نیز در این باره می گوید: «ما با جمهوری اسلامی مبارزة سیاسی نخواهیم کرد.بلکه کار ما صرفاً فرهنگی و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزة فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود.»[9]
همانطور که ملاحظه می کنید دشمنان، تمام تلاش خویش را در جهت تغییر فرهنگ اسلامی و ترویج فساد و بی بند و باری، به کار گرفته اند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کنند.
4 . القاء شبهات از سوی برخی محافل روشنفکری: یکی دیگر از عوامل گسترش فساد، القاء شبهات و متزلزل ساختن پایه های دینی و اعتقادی مردم و در نتیجه سوق دادن آنان بسوی بی تفاوتی و ولنگاری است. دامن زدن به اصل تسامح و تساهل و نیز طرح مباحثی چون حریم عمومی و خصوصی از جمله کارهایی است که برای سست کردن پایه های اعتقادی مردم و بویژه نوجوانان و جوانان صورت می گیرد.
5 . تبلیغات مسموم علیه حوزه های علمیه، علماء، مراجع و روحانیت:‌دشمنان اسلام به خوبی این حقیقت را دریافته اند که همواره حوزه های علمیه و روحانیت میدان دار مبارزه با فساد و نیز جریانهای خطرناک مدعی روشنفکری هستند. از اینرو مستقیم و یا با کمک ایادی خویش در داخل سعی دارند حریم و قداست حوزه ها، علماء و روحانیت را شکسته و مردم را از اطراف آنان پراکنده نمایند. بدیهی است که جدا شدن مردم و بویژه جوانان از چنین نهادهایی، جز تباهی و آلوده شدن به انواع فسادها ارمغان دیگری نخواهد داشت.
در خاتمه به این نکتة مهم باید توجه داشت که علیرغم همة تلاشهایی که دشمنان در طول مدت بعد از انقلاب کرده اند اما توفیق چندانی در جهت فاسد کردن جوانان بدست نیاوردند. امروزه در بین امواج تبلیغات مسموم می بینیم روز بروز گرایش جوانان به دین و روحانیت بیشتر می شود که نمونه های آن را در ایام ماه مبارک رمضان و حضور گستردة جوانان در مساجد، در دعای عرفه، در ایام اعتکاف، در محرم و صفر و ... مشاهده می نمائیم. بنابراین با توجه به مطالب گفته شده می توان مقایسه ای صحیح بین زمان گذشته و حال نموده و با در نظر گرفتن فاکتورهای لازم به داوری پرداخت. امید است با شناخت عوامل فسادانگیز، به مبارزه با آن برخیزیم و جامعه ای سالم و عاری از هر گونه فساد و انحراف، بسازیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . خاطراتی از خاندان پهلوی، اسدالله محمدی نیا.
2 . قلّه های قدرت، نورمحمد عسگری.
3 . ملکة پهلوی، خاطرات تاج الملوک.
4 . مثل ثریا گریه خواهم کرد، خسرو معتضد.
5 . انقلاب و ارزشها، علی ذوعلم.
6 . انقلاب اسلامی و ریشه ها، عباسعلی عمید زنجانی.
7 . انقلاب و ریشه ها، دکتر حبیب الله طاهری.
پاورقی ها:
[1] . اسکندر دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، چ سوم، مؤسسه انتشارات به آفرین، تهران، 1381، ج 3، ص 1062 ـ‌1061.
[2] . همان، ج 2، ص 514.
[3] . همان، ص 493.
[4] . همان، ص 494.
[5] . همان، ص 499.
[6] . همان، ص 511.
[7] . دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان،معماران تباهی، چ سوم، سازمان انتشارات کیهان، بهار 77، ج 1، ص 88.
[8] . مسعود خرم، هویت، چ اول، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی حیان، شهریور 76، ص 18.
[9] . همان، ص 19.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.