پرسش :
احادیث و روایات در مورد پیادهروی - خواه به عنوان ورزش و خواه به عنوان عملی عبادی - چه نگاهی دارند؟
پاسخ :
شرح پرسش:
آیا احادیثی در مورد پیادهروی در مجموعه احادیث اهل بیت وجود دارند؟
پاسخ :
در مجموع احادیث اهل بیت(ع)، از دو منظر متفاوت به موضوع پیادهروی پرداخته شده است. در برخی احادیث، پیادهروی تنها به عنوان یک حرکت فیزیکی لحاظ شده و در مورد آداب و شرایط آن در حالت سفر و غیر سفر توصیههایی صورت گرفته است؛ و گاهی نیز در حرکت به سمت اماکن مقدسه، به عنوان یک موضوع مستقل مطرح گردیده است. البته با نگاهی دیگر در حرکت به سمت اماکن مقدسه، روایات متعددی توصیه به سواره رفتن کردهاند، تا مبادا خستگی راه مانع از انجام مناسک عبادی گردد.
با این حال، فضیلت و ارزش این پیادهروی که سختیهای خاص خود را نیز دارد، برای افرادی که تمکن مالی برای سواره رفتن را نداشتهاند و یا اینکه با وجود تمکن مالی و امکان دسترسی به وسایل نقلیه، خاکساری و سختی عبادت را به جان میخرند، فضیلتی انکارناپذیر است. در غیر این صورت اگر کسی تمکن مالی دارد و از طرفی طاقت این سختی را نداشته و با پیادهروی از باقی اعمال خود باز میماند، میبایست از وسایل نقلیه برای سفر خود بهره گیرد.
توجه به این نکته ضروری است که کاربرد عباراتی؛ مانند «مشی» و «سیر» در روایات، الزاماً به معنای پیادهروی نیست. گاهی از این کلمات فقط به منظور بیان «اقدام و حرکت»، تعبیر شده است؛ مانند آنجا که امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس که به همراه برادر مسلمان خود، در رفع حاجت او قدمی بردارد، خداوند برای او هزار هزار حسنه مینویسد و هزار هزار گناه را میبخشاید و او را هزار هزار مرتبه منزلت میبخشد».[1] روشن است که در این روایت مقصود از قدم برداشتن، مفهوم عام حرکت و اقدام جهت رفع حاجات مؤمنان است.
پیادهروی به عنوان یک ورزش
«پیادهروی» که امروزه به عنوان یک ورزش مفید برای سلامتی و تندرستی بدن پیشنهاد میشود، دارای موضوعی مستقل در روایات نیست. شاید علت این امر نبودِ وسایل نقلیه فراگیر در گذشته و پیمایش بسیاری از راهها با پای پیاده بوده است که طبیعتاً پیادهروی به عنوان یک فعالیت روزمرّه و به صورت مستمر انجام میشده و نیاز به هیچ توصیهای نیز نداشته است. با این حال، پیادهروی میتواند ذیل موضوع کلی ورزش قرار گرفته که در بسیاری از روایات در مورد سلامت جسمانی و تندرستی بدان پرداخته شده است. در احادیث اهل بیت علاوه بر توصیههایی که در مورد برخی ورزشها؛ مانند سوارکاری، شنا و تیراندازی شده است، همواره داشتن بدنی سالم و نیرومند از جانب خداوند مورد توجه بوده است.
امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید: «خداوندا! سلامتی در جسم و توانایی بدنی به من ارزانی فرما».[2] تا آنجا که برای بدن انسان حقوقی شمرده شده است که باید با همت و تلاش ادا شود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «پروردگار بر تو حقی دارد و بدنت بر تو حقی، و خانوادهات نیز بر تو حقی دارد».[3]
اگر اثبات شود که پیادهروی تأثیر مثبتی در سلامت جسمانی انسانها دارد، با استفاده از این روایات، میتوان نگاه مثبت دین را در مورد آن به دست آورد.
البته، پیادهروی با تمامی فواید جسمانی خود، در مورد فرد مریضی که نیاز به استراحت دارد، نامطلوب شمرده شده است.
امام صادق(ع) میفرمایند: «همانا راه رفتن برای بیمار موجب عود و تشدید بیماری او است. هرگاه پدرم بیمار میشدند، در پارچهای قرارشان میدادند و برای وضو ایشان را حمل میکردند. پدرم همیشه میگفتند: همانا راه رفتن برای بیمار موجب عود و تشدید بیماری او است».[4]
پرهیز از راه رفتن متکبرانه
راه رفتن نیز از جمله کارهایی است که دارای آداب و احکام مخصوص به خود است. اولین آداب آن دوری از نمود هر گونه تکبر و غرور در ظاهر فرد است. در حقیقت تکبر و غرور از صفات بسیار زشتی است که همواره در آیات و روایات مورد مذمت بوده است؛ تا آنجا که در راه رفتن فرد نیز باید از نمود این صفات ناپسند خودداری کرد. خداوند در خطاب مستقیم از راه رفتن با حالت غرور نهی کرده است.[5] و در روایات نیز به اندازهای مذموم شمرده است که زمین نیز این فرد را لعن میکند،[6] و خداوند برای او عذابی سخت را وعده میدهد. از امام صادق(ع) نقل است: «رسول خدا(ص) فرمودند: هنگامى که امت من در مقابل گدایان خود را به ناشنوایی زده و متکبرانه راه بروند، خدایم به عزتش سوگند یاد نموده و مىفرمایند که بعضى از آنها را به وسیله بعضى دیگر عذاب مىنمایم».[7]
اهلبیت(ع) این نکات را با تمام ریزهکاریهایی که گاه بسیاری از ما از آنها غافلیم رعایت میفرمودند. میگویند: «روزى امیر المؤمنین(ع) به همراه اصحاب خود بیرون شدند، در حالىکه بر مرکبى سوار بودند و اصحاب پیاده با حضرت راه مىرفتند، حضرت متوجه آنان شده و فرمود: کارى داشتید؟ گفتند: خیر اى امیر المؤمنین، ما دوست داریم همراه شما باشیم، فرمود: پس شما هم سوار شوید؛ زیرا پیاده راه رفتن همراه سواره، موجب فساد سواره و خوارى پیاده است».[8]
وقار و متانت در راه رفتن
از طرفی دیگر باید توجه داشت تواضع در راه رفتن، نباید موجب از بین رفتن وقار گردد؛ بلکه راه رفتن با حالت متانت و وقار از صفات پسندیده مؤمن است. در توصیف راه رفتن پیامبر اکرم آمده است: «پیغمبر(ص) چنان [بانشاط] راه میرفت که به خوبى پیدا بود که در راه رفتن عاجز و بیرمق نیست».[9] امام صادق(ع) در توصیف راه رفتن جد پدری خود امام سجاد(ع) میفرمایند: «چنان آرام و با وقار حرکت مىکرد که گویى بر سرش پرندهای نشسته است و سمت راستش به سمت چپش پیشى نمىگرفت. (گونهاى راه نمىرفت که شانههایش را به شدت حرکت داده و تکبر و سبکى کند)».[10]
از اینرو، توصیه شده است در راه رفتن دستها در اطراف بدن رها نباشند[11] و پیادهروی نیز با سرعت متناسب باشد؛ از امام موسی کاظم(ع) نقل است که ایشان فرمودند: «تند راه رفتن، متانت مؤمن را از بین میبرد».[12]
این متانت و وقار در راه رفتن زنان نیز مورد توجه خاص قرارگرفته و توصیه شده است از کنارهها به مسیر خود بروند؛ و شاید اینچنین از مصونیت بیشتری نیز برخوردار باشند. امام هفتم(ع) فرمودند: «پسندیده نیست که زن از میان مسیر عبور کند، و بهتر است از کنار جادّه حرکت کند».[13]
پیادهروی در مسیرهای طولانی
در زمانهای گذشته که امکان دسترسی به وسایل نقلیه و چهارپایان برای همگان میسر نبود، بسیاری از مردم مسیرهای طولانی را با پای پیاده میپیمودند. برخی روایات حکایت از شکایت این مردمان نسبت به سختی این راهپیماییها دارد. برای حل این مشکل، پیامبر اکرم(ص) توصیههایی را به آنان نمودهاند که شاید امروزه نیز در ورزشهایی چون کویر نوردی و کوهنوردی به آنها نیاز داشته باشیم. استفاده از سرعت نسبتاً بالا در حرکت[14] و همچنین بستن شکم و کمر[15] از جمله آن توصیهها است.
پیادهروی به سمت اماکن مقدسه
در بسیاری از احادیث زیارات بویژه روایات وارد شده در موضوع حج، همواره بحث حرکت به سمت اماکن مقدسه به شکل سواره یا با پای پیاده مطرح بوده است. از جمعبندی و دقت نظر در مجموع این احادیث، بخصوص برخی از روایاتی که از پیادهروی منع و به سواره رفتن ترغیب نمودهاند، میتوان به نکاتی چند دست یافت.
در حرکت به سمت اماکن مقدسه، روایات متعددی توصیه به سواره رفتن کردهاند، تا مبادا خستگی راه مانع از انجام مناسک عبادی گردد؛ یعنی اصل در زیارات و انجام فرایض دینی داشتن نشاط و سلامتی کافی است؛ از اینرو چنین به نظر میرسد که پیادهروی با توجه به تمام سختیهای آن، تنها در مواردی به عنوان یک «حرکت عبادی» مد نظر بوده است که افراد یا تمکن مالی برای سواره رفتن را نداشتهاند و یا اینکه با وجود تمکن مالی و امکان دسترسی به وسایل نقلیه، از آن جهت که «أفضل الأعمال أحمزها»[16] بوده است، اقدام به پیاده رفتن مینمودند. در غیر این صورت اگر کسی تمکن مالی دارد و از طرفی طاقت این سختی را نداشته و با پیادهروی از باقی اعمال خود باز میماند، میبایست از وسایل نقلیه برای سفر خود بهره گیرد.
البته تحمل این سختی به قدری ارزشمند است که امام صادق(ع) فرمودهاند: «خداوند به چیزی سختتر و بالاتر از پیادهرفتن [در زیارات و انجام فرائض دینی] پرستیده نشده است».[17]و همواره الگوی مردان خدا در اینگونه فرهنگ سازیها وجود مبارک امام حسن(ع) بوده است، که 20 بار با پای پیاده از مدینه تا مکه را برای انجام فریضه حج پیمودند. راوی از امام صادق(ع) در مورد فضیلت پیادهروی در حج میپرسند، امام در پاسخ میفرمایند: «همانا حسن بن علی(ع) سه مرتبه اموال خود را با خدای خود قسمت کرد [و برای رضای خدا به فقرا بخشید] حتی کفش و لباس و مخارج زندگیش را؛ و 20 مرتبه حج را پیاده به جا آورد».[18]
در اثبات این امر که ترجیح بر سواره رفتن است، میتوان به احادیثی استناد کرد که ائمه اطهار(ع) در قبال سؤال مردم، آنان را ترغیب به سواره رفتن مینمودند تا خستگی سفر، آنان را از دعا و عبادات باز ندارد. در حدیثی با سند صحیح آمده است که راوی میگوید به امام صادق(ع) عرضه داشتم: «پیش از این، ما پیاده به حج مىرفتیم، ولى خبر آوردند که شما از حج پیاده منع کردهاید. نظر شما چیست؟ ابو عبد اللّه گفت: مردمان که به حج مىروند، جمعى پیاده حرکت مىکنند و جمعى سواره. من گفتم: از اصل موضوع سؤالى ندارم. ابو عبد اللّه گفت: پس سؤال تو از چیست؟ من گفتم: کدام نوع آن نزد شما محبوبتر است که همان را انجام دهیم؟ امام صادق(ع) فرمود: اگر سواره حرکت کنید، نزد من محبوبتر است؛ چرا که بر دعا و عبادت تواناتر خواهید بود».[19]
در حدیث موثقۀ ابن بکیر، از امام صادق(ع) در این باره چنین سؤال مینماید: «به ابا عبد اللّه(ع) گفتم: ما همگى تصمیم گرفتهایم که تا مکه پیاده عزیمت کنیم، ابو عبد اللّه گفت: نه، سواره عزیمت کنید. من گفتم: خداوند، امورتان را از هر نقصی و فسادی دور گرداند! به ما گفتهاند که حسن بن على(ع) پیاده به حج مىرفت. ابو عبد اللّه گفت: حسن بن على، در حالى پیاده به حج مىرفت که خیمهها و کجاوههاى او را در کنارش یدک مىکشیدند».[20] چنانچه ابىبصیر مىگوید: «از حضرت ابا عبد اللَّه(ع) پرسیدم پیاده به حج رفتن افضل است یا سواره؟ حضرت فرمودند: اگر شخص توانگر است و به این خاطر پیاده به حج مىرود تا نفقه و هزینه کمترى صرف کند، پس سواره رفتن در حق وى افضل است».[21]
در این میان دقتی بسیار زیبا نهفته است. رفتن به یک سفر معنوی، حتی با وجود کاستیها و سختیهای سفر، بهتر از آن است که به دلیل هزینههای مالی، قید سفر را زده و خود را از غذای روح محروم سازیم. وقتی امام صادق(ع) از عذافر میپرسند: «چه چیز تو را مانع شده است که هر سال به حج نمیروی؟»، او در پاسخ میگوید: جانم به فدایت، خرج و مخارج خانواده؛ حضرت فرمودند: «اگر فوت کنی چه کس برای عیالت باقی است؟ آنها را با سرکه و روغن [غذاهای کم هزینه] اطعام کن ولی هر سال به همراه آنها برای حج اقدام کن».[22] این بدان معنا است که اگر بین سفر معنوی و یک زندگی راحت و آسوده مخیر شدیم، چه بهتر که از هزینههای اضافی زندگی و حتی هزینههای سفر؛ مانند خرید سوغات، هتلهای مجلل و وسایل نقلیه گرانقیمت خودداری کنیم ولی با این حال روح خود با یک سفر معنوی شاداب و بانشاط نگهداریم.
در نهایت میتوان چنین گفت که ترجیح با سواره رفتن است و پیاده رفتن به سمت اماکن مقدسه به خودی خود و به عنوان یک حرکت عبادی فضیلتی نداشته است،[23] و چه بسا تنها از آن جهت که «بهترین اعمال، سختترین آنها است»، امام حسن(ع) نیز اقدام به حج پیاده مینمودند. بلکه در مقابل، همواره از پیامبر اکرم(ص) به عنوان الگویی که حج خود را سواره به جا میآورده است برای مردم یاد شده است. از حضرت ابى عبد اللَّه(ع) سؤال شد: آیا حج سواره افضل است یا پیاده؟حضرت فرمودند: بلکه حج سواره افضل است، زیرا رسول خدا(ص) سواره حج به جا آوردند».[24]
در مورد فضیلت پیادهروی به سمت دیگر اماکن مقدسه مانند قبر شریف امام حسین(ع) نیز روایاتی وارد شده است: «کسى که به قصد زیارت مرقد امام حسین(ع) از منزل خود خارج شود، اگر پیاده باشد، خداوند در مقابل هر گامى براى او حسنهاى نوشته و گناهى را از او پاک مىنماید و اگر سوار باشد، خداوند به عدد هر قدمى که مرکبش برمىدارد و مىگذارد، حسنهاى براى او نوشته و گناهى را از او پاک مىنماید تا زمانى که به کربلا برسد».[25] در این روایت مقایسه فضیلتی بین سواره رفتن و پیاده رفتن بیان نشده، بلکه متناسب با هر کدام نوع ثواب آن مشخص شده است.
پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 415، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق.
[2]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 595، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، 1411ق.
[3]. وارم بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعة ورام، ج 1، ص 2، مکتبة فقیه، قم، 1410ق.
[4]. الکافی، ج 8، ص291.
[5]. و در [روى] زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمىتوانى شکافت، و در بلندى به کوهها نمىتوانى رسید. (اسراء، 37) و در توصیههای لقمان آمده است: «(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد». لقمان، 18.
[6]. امام صادق(ع) روایت مىنمایند که رسول خدا(ص) فرمودند: «کسى که با تکبر و خودنمایى روى زمین راه برود، زمین و هر کسى که در زیر و روى آن است، او را لعنت میکند». ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه، بندر ریگی، ص 587، انتشارات اخلاق، قم، 1379ش.
[7]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 542.
[8]. الکافی، ج6، ص540.
[9]. طبرسی، حسن بن فضال، مکارم الاخلاق، ص 22، الشریف الرضی، قم، 1412ق.
[10]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 15، ص 382، مؤسسه آل البیت، قم، 1409ق.
[11]. در برخی روایات با واژه «المطیطاء» آمده است؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 457.
[12]. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج3، 561، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1413ق.
[13]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 184.
[14]. «فَقَالَ لَهُمُ اسْتَعِینُوا بِالنَّسْلِ»، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 295.
[15]. «فَقَالَ شُدُّوا أُزُرَکُمْ وَ اسْتَبْطِنُوا»، همان.
[16]. «بالاترین اعمال سختترین آنها است»؛ این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است و در بین شیعه و اهل سنت نیز شهرت یافته است. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 79، ص 229، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[17]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 78.
[18]. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج 5، ص 11، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق.
[19]. الکافی، ج 4، ص 456.
[20]. تا هرگاه که خسته شدند، بتوانند از آنها استفاده کنند و از سوی دیگر مردم نیز دریابند که از سر بخل و مالاندوزی اقدام به پیاده رفتن ننمودهاند. الکافی، همان.
[21]. این حدیث نیز از لحاظ سند صحیح است؛ الکافی، همان؛ برخی از مفسران چنین برداشت کردهاند که اکثر روایات ذکر شده در مورد سواره رفتن، در جایی مطرح بوده است که فرد از خود مکه اقدام به طواف مینموده است؛ به طور مثال در ذیل همان احادیث کافی در حدیث صحیحه از رفاعه آمده است: «از اباعبد اللّه صادق(ع) پرسیدم: حسن بن على(ع) که پیاده به حج مىرفت، از مکه پیاده مىرفت، یا از مدینه؟ امام فرمودند: حسن بن على(ع) از مکه تا عرفات را پیاده حرکت مىکرد. من پرسیدم: بعد از آنکه [از منى پیاده] به زیارت کعبه آمدم، [در مراجعت به منى] مىتوانم سوار شوم؟ ابو عبد اللّه فرمودند: حسن بن على براى طواف زیارت سواره به مکه مىآمد. من پرسیدم: به هر حال حج پیاده بهتر است یا حج سواره؟ حضرت فرمودند: حج سواره رجحان دارد. من گفتم: حج سواره بهتر از حج پیاده است؟ حضرت فرمودند: بلى؛ براى اینکه رسول خدا سواره به حج رفت».
ولی از ظاهر برخی عبارات مانند «نخرج إلی مکة» و استفاده از خیمه، محامل و کجاوه و همچنین بحث صرفهجویی در خرج و هزینه سفر به نظر میرسد شامل سفرهایی باشد که خارج از مکه نیز صورت میگرفته است. بویژه تعلیلی هم که در مورد توانایی بیشتر بر عبادت آمده است، عام است و بیشتر به سیاق سفرهای طولانی مانند است.
[22]. الکافی، ج 4، ص 256
[23]. چنانچه شیخ طوسی و مرحوم مجلسی نیز بدان اشاره داشتهاند: «المشی أفضل إن کان الحامل له علیه کسر النفس و مشقة العبادة». از طرفی فعل معصوم نیز لسان ندارد تا بتوان از عمل امام حسن(ع) برداشت استحباب ذاتی آنرا نمود؛ طوسی، محمد بن الحسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، ج2، ص142، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1390ق. مجلسی، محمد باقر بن محمدتقی، مرآة العقول، ج18، ص109، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1404ق.
[24]. الکافی، همان؛ تهذیب الاحکام، ج 5، ص 12.
[25]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 194.
شرح پرسش:
آیا احادیثی در مورد پیادهروی در مجموعه احادیث اهل بیت وجود دارند؟
پاسخ :
در مجموع احادیث اهل بیت(ع)، از دو منظر متفاوت به موضوع پیادهروی پرداخته شده است. در برخی احادیث، پیادهروی تنها به عنوان یک حرکت فیزیکی لحاظ شده و در مورد آداب و شرایط آن در حالت سفر و غیر سفر توصیههایی صورت گرفته است؛ و گاهی نیز در حرکت به سمت اماکن مقدسه، به عنوان یک موضوع مستقل مطرح گردیده است. البته با نگاهی دیگر در حرکت به سمت اماکن مقدسه، روایات متعددی توصیه به سواره رفتن کردهاند، تا مبادا خستگی راه مانع از انجام مناسک عبادی گردد.
با این حال، فضیلت و ارزش این پیادهروی که سختیهای خاص خود را نیز دارد، برای افرادی که تمکن مالی برای سواره رفتن را نداشتهاند و یا اینکه با وجود تمکن مالی و امکان دسترسی به وسایل نقلیه، خاکساری و سختی عبادت را به جان میخرند، فضیلتی انکارناپذیر است. در غیر این صورت اگر کسی تمکن مالی دارد و از طرفی طاقت این سختی را نداشته و با پیادهروی از باقی اعمال خود باز میماند، میبایست از وسایل نقلیه برای سفر خود بهره گیرد.
توجه به این نکته ضروری است که کاربرد عباراتی؛ مانند «مشی» و «سیر» در روایات، الزاماً به معنای پیادهروی نیست. گاهی از این کلمات فقط به منظور بیان «اقدام و حرکت»، تعبیر شده است؛ مانند آنجا که امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس که به همراه برادر مسلمان خود، در رفع حاجت او قدمی بردارد، خداوند برای او هزار هزار حسنه مینویسد و هزار هزار گناه را میبخشاید و او را هزار هزار مرتبه منزلت میبخشد».[1] روشن است که در این روایت مقصود از قدم برداشتن، مفهوم عام حرکت و اقدام جهت رفع حاجات مؤمنان است.
پیادهروی به عنوان یک ورزش
«پیادهروی» که امروزه به عنوان یک ورزش مفید برای سلامتی و تندرستی بدن پیشنهاد میشود، دارای موضوعی مستقل در روایات نیست. شاید علت این امر نبودِ وسایل نقلیه فراگیر در گذشته و پیمایش بسیاری از راهها با پای پیاده بوده است که طبیعتاً پیادهروی به عنوان یک فعالیت روزمرّه و به صورت مستمر انجام میشده و نیاز به هیچ توصیهای نیز نداشته است. با این حال، پیادهروی میتواند ذیل موضوع کلی ورزش قرار گرفته که در بسیاری از روایات در مورد سلامت جسمانی و تندرستی بدان پرداخته شده است. در احادیث اهل بیت علاوه بر توصیههایی که در مورد برخی ورزشها؛ مانند سوارکاری، شنا و تیراندازی شده است، همواره داشتن بدنی سالم و نیرومند از جانب خداوند مورد توجه بوده است.
امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید: «خداوندا! سلامتی در جسم و توانایی بدنی به من ارزانی فرما».[2] تا آنجا که برای بدن انسان حقوقی شمرده شده است که باید با همت و تلاش ادا شود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «پروردگار بر تو حقی دارد و بدنت بر تو حقی، و خانوادهات نیز بر تو حقی دارد».[3]
اگر اثبات شود که پیادهروی تأثیر مثبتی در سلامت جسمانی انسانها دارد، با استفاده از این روایات، میتوان نگاه مثبت دین را در مورد آن به دست آورد.
البته، پیادهروی با تمامی فواید جسمانی خود، در مورد فرد مریضی که نیاز به استراحت دارد، نامطلوب شمرده شده است.
امام صادق(ع) میفرمایند: «همانا راه رفتن برای بیمار موجب عود و تشدید بیماری او است. هرگاه پدرم بیمار میشدند، در پارچهای قرارشان میدادند و برای وضو ایشان را حمل میکردند. پدرم همیشه میگفتند: همانا راه رفتن برای بیمار موجب عود و تشدید بیماری او است».[4]
پرهیز از راه رفتن متکبرانه
راه رفتن نیز از جمله کارهایی است که دارای آداب و احکام مخصوص به خود است. اولین آداب آن دوری از نمود هر گونه تکبر و غرور در ظاهر فرد است. در حقیقت تکبر و غرور از صفات بسیار زشتی است که همواره در آیات و روایات مورد مذمت بوده است؛ تا آنجا که در راه رفتن فرد نیز باید از نمود این صفات ناپسند خودداری کرد. خداوند در خطاب مستقیم از راه رفتن با حالت غرور نهی کرده است.[5] و در روایات نیز به اندازهای مذموم شمرده است که زمین نیز این فرد را لعن میکند،[6] و خداوند برای او عذابی سخت را وعده میدهد. از امام صادق(ع) نقل است: «رسول خدا(ص) فرمودند: هنگامى که امت من در مقابل گدایان خود را به ناشنوایی زده و متکبرانه راه بروند، خدایم به عزتش سوگند یاد نموده و مىفرمایند که بعضى از آنها را به وسیله بعضى دیگر عذاب مىنمایم».[7]
اهلبیت(ع) این نکات را با تمام ریزهکاریهایی که گاه بسیاری از ما از آنها غافلیم رعایت میفرمودند. میگویند: «روزى امیر المؤمنین(ع) به همراه اصحاب خود بیرون شدند، در حالىکه بر مرکبى سوار بودند و اصحاب پیاده با حضرت راه مىرفتند، حضرت متوجه آنان شده و فرمود: کارى داشتید؟ گفتند: خیر اى امیر المؤمنین، ما دوست داریم همراه شما باشیم، فرمود: پس شما هم سوار شوید؛ زیرا پیاده راه رفتن همراه سواره، موجب فساد سواره و خوارى پیاده است».[8]
وقار و متانت در راه رفتن
از طرفی دیگر باید توجه داشت تواضع در راه رفتن، نباید موجب از بین رفتن وقار گردد؛ بلکه راه رفتن با حالت متانت و وقار از صفات پسندیده مؤمن است. در توصیف راه رفتن پیامبر اکرم آمده است: «پیغمبر(ص) چنان [بانشاط] راه میرفت که به خوبى پیدا بود که در راه رفتن عاجز و بیرمق نیست».[9] امام صادق(ع) در توصیف راه رفتن جد پدری خود امام سجاد(ع) میفرمایند: «چنان آرام و با وقار حرکت مىکرد که گویى بر سرش پرندهای نشسته است و سمت راستش به سمت چپش پیشى نمىگرفت. (گونهاى راه نمىرفت که شانههایش را به شدت حرکت داده و تکبر و سبکى کند)».[10]
از اینرو، توصیه شده است در راه رفتن دستها در اطراف بدن رها نباشند[11] و پیادهروی نیز با سرعت متناسب باشد؛ از امام موسی کاظم(ع) نقل است که ایشان فرمودند: «تند راه رفتن، متانت مؤمن را از بین میبرد».[12]
این متانت و وقار در راه رفتن زنان نیز مورد توجه خاص قرارگرفته و توصیه شده است از کنارهها به مسیر خود بروند؛ و شاید اینچنین از مصونیت بیشتری نیز برخوردار باشند. امام هفتم(ع) فرمودند: «پسندیده نیست که زن از میان مسیر عبور کند، و بهتر است از کنار جادّه حرکت کند».[13]
پیادهروی در مسیرهای طولانی
در زمانهای گذشته که امکان دسترسی به وسایل نقلیه و چهارپایان برای همگان میسر نبود، بسیاری از مردم مسیرهای طولانی را با پای پیاده میپیمودند. برخی روایات حکایت از شکایت این مردمان نسبت به سختی این راهپیماییها دارد. برای حل این مشکل، پیامبر اکرم(ص) توصیههایی را به آنان نمودهاند که شاید امروزه نیز در ورزشهایی چون کویر نوردی و کوهنوردی به آنها نیاز داشته باشیم. استفاده از سرعت نسبتاً بالا در حرکت[14] و همچنین بستن شکم و کمر[15] از جمله آن توصیهها است.
پیادهروی به سمت اماکن مقدسه
در بسیاری از احادیث زیارات بویژه روایات وارد شده در موضوع حج، همواره بحث حرکت به سمت اماکن مقدسه به شکل سواره یا با پای پیاده مطرح بوده است. از جمعبندی و دقت نظر در مجموع این احادیث، بخصوص برخی از روایاتی که از پیادهروی منع و به سواره رفتن ترغیب نمودهاند، میتوان به نکاتی چند دست یافت.
در حرکت به سمت اماکن مقدسه، روایات متعددی توصیه به سواره رفتن کردهاند، تا مبادا خستگی راه مانع از انجام مناسک عبادی گردد؛ یعنی اصل در زیارات و انجام فرایض دینی داشتن نشاط و سلامتی کافی است؛ از اینرو چنین به نظر میرسد که پیادهروی با توجه به تمام سختیهای آن، تنها در مواردی به عنوان یک «حرکت عبادی» مد نظر بوده است که افراد یا تمکن مالی برای سواره رفتن را نداشتهاند و یا اینکه با وجود تمکن مالی و امکان دسترسی به وسایل نقلیه، از آن جهت که «أفضل الأعمال أحمزها»[16] بوده است، اقدام به پیاده رفتن مینمودند. در غیر این صورت اگر کسی تمکن مالی دارد و از طرفی طاقت این سختی را نداشته و با پیادهروی از باقی اعمال خود باز میماند، میبایست از وسایل نقلیه برای سفر خود بهره گیرد.
البته تحمل این سختی به قدری ارزشمند است که امام صادق(ع) فرمودهاند: «خداوند به چیزی سختتر و بالاتر از پیادهرفتن [در زیارات و انجام فرائض دینی] پرستیده نشده است».[17]و همواره الگوی مردان خدا در اینگونه فرهنگ سازیها وجود مبارک امام حسن(ع) بوده است، که 20 بار با پای پیاده از مدینه تا مکه را برای انجام فریضه حج پیمودند. راوی از امام صادق(ع) در مورد فضیلت پیادهروی در حج میپرسند، امام در پاسخ میفرمایند: «همانا حسن بن علی(ع) سه مرتبه اموال خود را با خدای خود قسمت کرد [و برای رضای خدا به فقرا بخشید] حتی کفش و لباس و مخارج زندگیش را؛ و 20 مرتبه حج را پیاده به جا آورد».[18]
در اثبات این امر که ترجیح بر سواره رفتن است، میتوان به احادیثی استناد کرد که ائمه اطهار(ع) در قبال سؤال مردم، آنان را ترغیب به سواره رفتن مینمودند تا خستگی سفر، آنان را از دعا و عبادات باز ندارد. در حدیثی با سند صحیح آمده است که راوی میگوید به امام صادق(ع) عرضه داشتم: «پیش از این، ما پیاده به حج مىرفتیم، ولى خبر آوردند که شما از حج پیاده منع کردهاید. نظر شما چیست؟ ابو عبد اللّه گفت: مردمان که به حج مىروند، جمعى پیاده حرکت مىکنند و جمعى سواره. من گفتم: از اصل موضوع سؤالى ندارم. ابو عبد اللّه گفت: پس سؤال تو از چیست؟ من گفتم: کدام نوع آن نزد شما محبوبتر است که همان را انجام دهیم؟ امام صادق(ع) فرمود: اگر سواره حرکت کنید، نزد من محبوبتر است؛ چرا که بر دعا و عبادت تواناتر خواهید بود».[19]
در حدیث موثقۀ ابن بکیر، از امام صادق(ع) در این باره چنین سؤال مینماید: «به ابا عبد اللّه(ع) گفتم: ما همگى تصمیم گرفتهایم که تا مکه پیاده عزیمت کنیم، ابو عبد اللّه گفت: نه، سواره عزیمت کنید. من گفتم: خداوند، امورتان را از هر نقصی و فسادی دور گرداند! به ما گفتهاند که حسن بن على(ع) پیاده به حج مىرفت. ابو عبد اللّه گفت: حسن بن على، در حالى پیاده به حج مىرفت که خیمهها و کجاوههاى او را در کنارش یدک مىکشیدند».[20] چنانچه ابىبصیر مىگوید: «از حضرت ابا عبد اللَّه(ع) پرسیدم پیاده به حج رفتن افضل است یا سواره؟ حضرت فرمودند: اگر شخص توانگر است و به این خاطر پیاده به حج مىرود تا نفقه و هزینه کمترى صرف کند، پس سواره رفتن در حق وى افضل است».[21]
در این میان دقتی بسیار زیبا نهفته است. رفتن به یک سفر معنوی، حتی با وجود کاستیها و سختیهای سفر، بهتر از آن است که به دلیل هزینههای مالی، قید سفر را زده و خود را از غذای روح محروم سازیم. وقتی امام صادق(ع) از عذافر میپرسند: «چه چیز تو را مانع شده است که هر سال به حج نمیروی؟»، او در پاسخ میگوید: جانم به فدایت، خرج و مخارج خانواده؛ حضرت فرمودند: «اگر فوت کنی چه کس برای عیالت باقی است؟ آنها را با سرکه و روغن [غذاهای کم هزینه] اطعام کن ولی هر سال به همراه آنها برای حج اقدام کن».[22] این بدان معنا است که اگر بین سفر معنوی و یک زندگی راحت و آسوده مخیر شدیم، چه بهتر که از هزینههای اضافی زندگی و حتی هزینههای سفر؛ مانند خرید سوغات، هتلهای مجلل و وسایل نقلیه گرانقیمت خودداری کنیم ولی با این حال روح خود با یک سفر معنوی شاداب و بانشاط نگهداریم.
در نهایت میتوان چنین گفت که ترجیح با سواره رفتن است و پیاده رفتن به سمت اماکن مقدسه به خودی خود و به عنوان یک حرکت عبادی فضیلتی نداشته است،[23] و چه بسا تنها از آن جهت که «بهترین اعمال، سختترین آنها است»، امام حسن(ع) نیز اقدام به حج پیاده مینمودند. بلکه در مقابل، همواره از پیامبر اکرم(ص) به عنوان الگویی که حج خود را سواره به جا میآورده است برای مردم یاد شده است. از حضرت ابى عبد اللَّه(ع) سؤال شد: آیا حج سواره افضل است یا پیاده؟حضرت فرمودند: بلکه حج سواره افضل است، زیرا رسول خدا(ص) سواره حج به جا آوردند».[24]
در مورد فضیلت پیادهروی به سمت دیگر اماکن مقدسه مانند قبر شریف امام حسین(ع) نیز روایاتی وارد شده است: «کسى که به قصد زیارت مرقد امام حسین(ع) از منزل خود خارج شود، اگر پیاده باشد، خداوند در مقابل هر گامى براى او حسنهاى نوشته و گناهى را از او پاک مىنماید و اگر سوار باشد، خداوند به عدد هر قدمى که مرکبش برمىدارد و مىگذارد، حسنهاى براى او نوشته و گناهى را از او پاک مىنماید تا زمانى که به کربلا برسد».[25] در این روایت مقایسه فضیلتی بین سواره رفتن و پیاده رفتن بیان نشده، بلکه متناسب با هر کدام نوع ثواب آن مشخص شده است.
پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 415، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق.
[2]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 595، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، 1411ق.
[3]. وارم بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعة ورام، ج 1، ص 2، مکتبة فقیه، قم، 1410ق.
[4]. الکافی، ج 8، ص291.
[5]. و در [روى] زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمىتوانى شکافت، و در بلندى به کوهها نمىتوانى رسید. (اسراء، 37) و در توصیههای لقمان آمده است: «(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد». لقمان، 18.
[6]. امام صادق(ع) روایت مىنمایند که رسول خدا(ص) فرمودند: «کسى که با تکبر و خودنمایى روى زمین راه برود، زمین و هر کسى که در زیر و روى آن است، او را لعنت میکند». ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه، بندر ریگی، ص 587، انتشارات اخلاق، قم، 1379ش.
[7]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 542.
[8]. الکافی، ج6، ص540.
[9]. طبرسی، حسن بن فضال، مکارم الاخلاق، ص 22، الشریف الرضی، قم، 1412ق.
[10]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 15، ص 382، مؤسسه آل البیت، قم، 1409ق.
[11]. در برخی روایات با واژه «المطیطاء» آمده است؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 457.
[12]. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج3، 561، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1413ق.
[13]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 184.
[14]. «فَقَالَ لَهُمُ اسْتَعِینُوا بِالنَّسْلِ»، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 295.
[15]. «فَقَالَ شُدُّوا أُزُرَکُمْ وَ اسْتَبْطِنُوا»، همان.
[16]. «بالاترین اعمال سختترین آنها است»؛ این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است و در بین شیعه و اهل سنت نیز شهرت یافته است. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 79، ص 229، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
[17]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 78.
[18]. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج 5، ص 11، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق.
[19]. الکافی، ج 4، ص 456.
[20]. تا هرگاه که خسته شدند، بتوانند از آنها استفاده کنند و از سوی دیگر مردم نیز دریابند که از سر بخل و مالاندوزی اقدام به پیاده رفتن ننمودهاند. الکافی، همان.
[21]. این حدیث نیز از لحاظ سند صحیح است؛ الکافی، همان؛ برخی از مفسران چنین برداشت کردهاند که اکثر روایات ذکر شده در مورد سواره رفتن، در جایی مطرح بوده است که فرد از خود مکه اقدام به طواف مینموده است؛ به طور مثال در ذیل همان احادیث کافی در حدیث صحیحه از رفاعه آمده است: «از اباعبد اللّه صادق(ع) پرسیدم: حسن بن على(ع) که پیاده به حج مىرفت، از مکه پیاده مىرفت، یا از مدینه؟ امام فرمودند: حسن بن على(ع) از مکه تا عرفات را پیاده حرکت مىکرد. من پرسیدم: بعد از آنکه [از منى پیاده] به زیارت کعبه آمدم، [در مراجعت به منى] مىتوانم سوار شوم؟ ابو عبد اللّه فرمودند: حسن بن على براى طواف زیارت سواره به مکه مىآمد. من پرسیدم: به هر حال حج پیاده بهتر است یا حج سواره؟ حضرت فرمودند: حج سواره رجحان دارد. من گفتم: حج سواره بهتر از حج پیاده است؟ حضرت فرمودند: بلى؛ براى اینکه رسول خدا سواره به حج رفت».
ولی از ظاهر برخی عبارات مانند «نخرج إلی مکة» و استفاده از خیمه، محامل و کجاوه و همچنین بحث صرفهجویی در خرج و هزینه سفر به نظر میرسد شامل سفرهایی باشد که خارج از مکه نیز صورت میگرفته است. بویژه تعلیلی هم که در مورد توانایی بیشتر بر عبادت آمده است، عام است و بیشتر به سیاق سفرهای طولانی مانند است.
[22]. الکافی، ج 4، ص 256
[23]. چنانچه شیخ طوسی و مرحوم مجلسی نیز بدان اشاره داشتهاند: «المشی أفضل إن کان الحامل له علیه کسر النفس و مشقة العبادة». از طرفی فعل معصوم نیز لسان ندارد تا بتوان از عمل امام حسن(ع) برداشت استحباب ذاتی آنرا نمود؛ طوسی، محمد بن الحسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، ج2، ص142، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1390ق. مجلسی، محمد باقر بن محمدتقی، مرآة العقول، ج18، ص109، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1404ق.
[24]. الکافی، همان؛ تهذیب الاحکام، ج 5، ص 12.
[25]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 194.