پرسش :
آیا پرخوری باعث بیماری «برص» میشود؟ امام صادق(ع) میفرماید: خوردن غذا در حال سیری موجب «برص» میشود.(الکافی 6/269). آیا در علم پزشکی این موضوع ثابت شده است؟
پاسخ :
1. روایتی که در پرسش مطرح شده، چنین است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ الْأَکْلُ عَلَى الشِّبَعِ یُورِثُ الْبَرَصَ»؛[1] خوردن غذا در حال سیری «برص» را به دنبال دارد.
2. همانگونه که ملاحظه میفرمایید این روایت میگوید خوردن غذا در حال سیری برص را به دنبال دارد.
3. صد البته این بدان معنا نیست که تمام پرخوران به این مرض دچار میشوند؛ زیرا در این صورت تعداد مبتلایان به این بیماری بسیار فراوان بود، در حالیکه اینگونه نیست.
4. آنچه را این روایت در صدد بیان آن است، یکی از آداب غذا خوردن بوده -و آن اینکه انسان در حالی که سیر است و معدهاش گنجایش و ظرفیت بیش از حد را ندارد، نباید به آن فشار آورد و بیش از مقدار ظرفیتش در آن غذا بریزد- نه در مقام بیان قطعی مرض برص. ممکن است، پرخوری به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در بروز این بیماری باشد. به بیان دیگر، این روایت در صدد بیان این مسئله است که خوردن در حال سیری بیمازیزا است. و این مسئله از نظر علم پزشکی ثابت شده است.
پی نوشت:
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 269، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
1. روایتی که در پرسش مطرح شده، چنین است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ الْأَکْلُ عَلَى الشِّبَعِ یُورِثُ الْبَرَصَ»؛[1] خوردن غذا در حال سیری «برص» را به دنبال دارد.
2. همانگونه که ملاحظه میفرمایید این روایت میگوید خوردن غذا در حال سیری برص را به دنبال دارد.
3. صد البته این بدان معنا نیست که تمام پرخوران به این مرض دچار میشوند؛ زیرا در این صورت تعداد مبتلایان به این بیماری بسیار فراوان بود، در حالیکه اینگونه نیست.
4. آنچه را این روایت در صدد بیان آن است، یکی از آداب غذا خوردن بوده -و آن اینکه انسان در حالی که سیر است و معدهاش گنجایش و ظرفیت بیش از حد را ندارد، نباید به آن فشار آورد و بیش از مقدار ظرفیتش در آن غذا بریزد- نه در مقام بیان قطعی مرض برص. ممکن است، پرخوری به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در بروز این بیماری باشد. به بیان دیگر، این روایت در صدد بیان این مسئله است که خوردن در حال سیری بیمازیزا است. و این مسئله از نظر علم پزشکی ثابت شده است.
پی نوشت:
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 269، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.