پرسش :
چرا پیامبرى مانند حضرت ابراهیم، از خدا خواست تا زنده شدن مردگان را به او نشان دهد، مگر در این مسئله تردید داشت؟
پاسخ :
حضرت ابراهیم در این مسئله نه تردید داشت و نه مرتکب اشتباهى شد که نافى عصمت او باشد. توضیح این که؛ قرآن درخواست ابراهیم از خداوند را این گونه گزارش مى کند:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنى کَیْفَ تُحى الْمَوْتى قالَ أوَ لَمْ تُومِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»1؛
«و [یاد کنید ]هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى کنى؟ [خدا ]فرمود: آیا [به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ]ایمان نیاورده اى؟! گفت: چرا، ولى [مشاهده این حقیقت را خواستم ]تا قلبم آرامش یابد. [خدا] فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را [براى دقّت در آفرینش هر یک ]به خود نزدیک کن، و [بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم] بر هر کوهى [در این منطقه ]بخشى از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مى آیند و بدان که یقیناً خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است».
این آیه نشان مى دهد که ابراهیم علیه السلام از اصل حیات پس از مرگ پرسش نکرد. سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام درباره چگونگى و کیفیّت افاضه حیات بر مردگان بود.
به عبارت دیگر درخواست ابراهیم علیه السلام این بود که خداوند با اجزاى مردگان چه مى کند که زنده مى شوند؟!2 این درخواست براى افزایش آگاهى و کیفیت صُنع الهى بوده و هیچ منافاتى با عصمت و شأن حضرت ابراهیم علیه السلام ندارد. راز مطلب این است که حضرت ابراهیم علیه السلام داراى مقام خُلَّت (دوستى با خداوند) بود چنان که خداوند مى فرماید:
«وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»3؛
«و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست و خلیل خود برگزید».
بر اساس روایات، «خلیل بودن» مستلزم اجابت دعا است. امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى به حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده بود: من از میان بندگانم یکى را خلیل خود مى گیرم، به طورى که اگر از من احیاى مردگان را بخواهد اجابت خواهم کرد.»4
حضرت ابراهیم علیه السلام پس از گذراندن آزمون هاى سخت و دشوار به مقام خُلَّت (خلیل بودن) نائل شد و پس از آن درخواست کرد که خدا درجه بالاترى از ایمان، یقین و اطمینان به او عنایت کند، چرا که همه اینها داراى مراتب و درجات متعدّدى است. خداوند نیز دعاى او را که به مقام خُلَّت رسیده و شایسته دریافت چنین موهبتى شده بود مستجاب کرد. در حالى که اگر درخواست ابراهیم اشتباه بود خدا آن را اجابت نکرده، بلکه اشتباه او را تصحیح نموده و به او تذکّر مى داد.
پی نوشت:
1. بقره 2، آیه 260.
2. بنگرید: ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایى، ج 2، ص 367، قم: انتشارات اسلامى، 1417ق.
3. نساء 4، آیه 125.
4. تفسیر المیزان، همان، ص 583.
منبع: www.porseman.org
حضرت ابراهیم در این مسئله نه تردید داشت و نه مرتکب اشتباهى شد که نافى عصمت او باشد. توضیح این که؛ قرآن درخواست ابراهیم از خداوند را این گونه گزارش مى کند:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنى کَیْفَ تُحى الْمَوْتى قالَ أوَ لَمْ تُومِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»1؛
«و [یاد کنید ]هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى کنى؟ [خدا ]فرمود: آیا [به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ]ایمان نیاورده اى؟! گفت: چرا، ولى [مشاهده این حقیقت را خواستم ]تا قلبم آرامش یابد. [خدا] فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را [براى دقّت در آفرینش هر یک ]به خود نزدیک کن، و [بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم] بر هر کوهى [در این منطقه ]بخشى از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مى آیند و بدان که یقیناً خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است».
این آیه نشان مى دهد که ابراهیم علیه السلام از اصل حیات پس از مرگ پرسش نکرد. سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام درباره چگونگى و کیفیّت افاضه حیات بر مردگان بود.
به عبارت دیگر درخواست ابراهیم علیه السلام این بود که خداوند با اجزاى مردگان چه مى کند که زنده مى شوند؟!2 این درخواست براى افزایش آگاهى و کیفیت صُنع الهى بوده و هیچ منافاتى با عصمت و شأن حضرت ابراهیم علیه السلام ندارد. راز مطلب این است که حضرت ابراهیم علیه السلام داراى مقام خُلَّت (دوستى با خداوند) بود چنان که خداوند مى فرماید:
«وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»3؛
«و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست و خلیل خود برگزید».
بر اساس روایات، «خلیل بودن» مستلزم اجابت دعا است. امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى به حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده بود: من از میان بندگانم یکى را خلیل خود مى گیرم، به طورى که اگر از من احیاى مردگان را بخواهد اجابت خواهم کرد.»4
حضرت ابراهیم علیه السلام پس از گذراندن آزمون هاى سخت و دشوار به مقام خُلَّت (خلیل بودن) نائل شد و پس از آن درخواست کرد که خدا درجه بالاترى از ایمان، یقین و اطمینان به او عنایت کند، چرا که همه اینها داراى مراتب و درجات متعدّدى است. خداوند نیز دعاى او را که به مقام خُلَّت رسیده و شایسته دریافت چنین موهبتى شده بود مستجاب کرد. در حالى که اگر درخواست ابراهیم اشتباه بود خدا آن را اجابت نکرده، بلکه اشتباه او را تصحیح نموده و به او تذکّر مى داد.
پی نوشت:
1. بقره 2، آیه 260.
2. بنگرید: ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایى، ج 2، ص 367، قم: انتشارات اسلامى، 1417ق.
3. نساء 4، آیه 125.
4. تفسیر المیزان، همان، ص 583.
منبع: www.porseman.org