پرسش :
لطفا این حدیث را شرح دهید. امام علی علیه السلام فرمودند: اَلزّاهِدُ فىِ الدُّنْیا کُلَّما ازْدادَتْ لَهُ تَجَلِّیاً ازْدادَ عَنْهُ تَوَلِّیاً؛ کسى که در دنیا زهد را پیشه خود ساخته، هر قدر به ماهیّت دنیا آشناتر گردد از دنیا دورتر مى شود!(1).
پاسخ :
شرح حدیث:
منشأ غالب مشکلات اخلاقى که دامنگیر انسان مى شود، مشکل شناخت است، و هنگامى که این مشکل حل شود و معرفت انسان کامل گردد، مشکلات اخلاقى نیز حل مى شود.
چرا عدّه اى این گونه دنیاپرست شده اند؟ چون دنیاى پر زرق و برق و فریبنده را به درستى نشناخته اند. البتّه روشن است که ما «اخلاق» را مساوى با «علم و آگاهى» نمى دانیم، به گونه اى که «غرایز» هیچ دخالتى در آن نداشته باشد، ولى به یقین یکى از سر چشمه هاى اخلاق علم و آگاهى است. بنابراین اگر دنیاپرستان باور مى کردند که دنیا، بى اعتبار، ناپایدار، سریع الزوال، آمیخته با انواع و اقسام مشکلات است، هرگز دنیاپرست نمى شدند.
شخصى به دیدار پادشاهى رفت و عرض کرد: دوست دارم یک روز بر مَسند و جایگاه تو تکیه زنم و همه چیز در دست من باشد! پادشاه قبول کرد و آن شخص بر تخت شاهى نشست. شاه دستور داد خنجر تیزى را به تار موى نازکى بستند و بر فراز تخت، بالاى سر آن شخص نصب کردند، وقتى به خنجر نگریست بسیار مضطرب و نارحت و نگران شد. سؤال کرد: این خنجر چیست؟ گفتند: این مصائب و مشکلات حکومت است، باید تحمّل کنى. وى منتظر غروب آفتاب شد، پس از غروب آفتاب از تخت به پایین آمد و نفس راحتى کشید و گفت: چه خوب شد ما شاه نشدیم!
مرحوم آیة الله العظمى بروجردى (رحمه الله) که از مراجع تقلید منحصر به فرد زمان خود بود، مى فرمود: «اگر طلبه اى درس بخواند و زحمت بکشد، تا به این مقام (مرجعیّت) برسد، شکّى در حماقت او نیست!».
خلاصه این که زاهد باید هرچه بیش تر از دنیا فاصله بگیرد. البتّه زهد به معناى ترک دنیا نیست، بلکه به معناى عدم وابستگى و دلبستگى به دنیاست؛ هر چند از دنیا در راه صحیح استفاده کند.
پی نوشت:
1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.
شرح حدیث:
منشأ غالب مشکلات اخلاقى که دامنگیر انسان مى شود، مشکل شناخت است، و هنگامى که این مشکل حل شود و معرفت انسان کامل گردد، مشکلات اخلاقى نیز حل مى شود.
چرا عدّه اى این گونه دنیاپرست شده اند؟ چون دنیاى پر زرق و برق و فریبنده را به درستى نشناخته اند. البتّه روشن است که ما «اخلاق» را مساوى با «علم و آگاهى» نمى دانیم، به گونه اى که «غرایز» هیچ دخالتى در آن نداشته باشد، ولى به یقین یکى از سر چشمه هاى اخلاق علم و آگاهى است. بنابراین اگر دنیاپرستان باور مى کردند که دنیا، بى اعتبار، ناپایدار، سریع الزوال، آمیخته با انواع و اقسام مشکلات است، هرگز دنیاپرست نمى شدند.
شخصى به دیدار پادشاهى رفت و عرض کرد: دوست دارم یک روز بر مَسند و جایگاه تو تکیه زنم و همه چیز در دست من باشد! پادشاه قبول کرد و آن شخص بر تخت شاهى نشست. شاه دستور داد خنجر تیزى را به تار موى نازکى بستند و بر فراز تخت، بالاى سر آن شخص نصب کردند، وقتى به خنجر نگریست بسیار مضطرب و نارحت و نگران شد. سؤال کرد: این خنجر چیست؟ گفتند: این مصائب و مشکلات حکومت است، باید تحمّل کنى. وى منتظر غروب آفتاب شد، پس از غروب آفتاب از تخت به پایین آمد و نفس راحتى کشید و گفت: چه خوب شد ما شاه نشدیم!
مرحوم آیة الله العظمى بروجردى (رحمه الله) که از مراجع تقلید منحصر به فرد زمان خود بود، مى فرمود: «اگر طلبه اى درس بخواند و زحمت بکشد، تا به این مقام (مرجعیّت) برسد، شکّى در حماقت او نیست!».
خلاصه این که زاهد باید هرچه بیش تر از دنیا فاصله بگیرد. البتّه زهد به معناى ترک دنیا نیست، بلکه به معناى عدم وابستگى و دلبستگى به دنیاست؛ هر چند از دنیا در راه صحیح استفاده کند.
پی نوشت:
1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.