در برخورد با ترس اول باید موضوع اش را تحلیل کرده و علتش را بیابیم و شیوه هایی که بتوان آن ترس را از میان راه برداشت را بررسی می کنیم.
 

مقدمه

ترس حس وجودی درون هر انسانی است که نهفته در نهاد آنها بوده و اگر این حس نباشد ممکن است انسان ها با خطر نابودی در زندگی مواجه شوند. حس ترس یکی از عواملی است که در زندگی باعث می شود انسان ها از خطر های پیش روی خود دور شوند، اما گاهی نیز افراط در آن باعث عقب ماندن و سقوط در راه پیشرفت زندگی می شود. 
 

ترس

همانطور که گفته شد ترس یکی از احساسات درونی انسان ها است که به طور کلی در مواجهه با خطرات بروز داده می‌شود و ترسی صحیح است که عاقلانه و با دلیلی منطقی بوده، حد و اندازه آن متوسط باشد و باعث نجات انسان ها شود، اگر بر خلاف آن باشد زمینه‌ای برای از بین رفتن انسان ها و راه پیشرفت شان می شود. بدون آنکه شما بخواهید احساس ترس داشتن باعث تاخیر و تعلل در انجام کارها می شود، که ممکن است با فرم‌ها و ظاهری متفاوت خود را نمایان کند. 

امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: «لایکون المؤمن جبانا و لاحریصا و لاشحیحا» «انسان با ایمان نه ترسوست و نه حریص و نه بخیل»! [1] از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که «ترس» و «حرص» و «بخل» با روح ایمان سازگار نیست، چرا که مؤمن، متکی به خداست و آن کس که چنین تکیه گاهی دارد ترسی به خود راه نمی دهد، و نه بخیل و حریص است زیرا او به فضل و کرم الهی امیدوار می باشد و با این حال حرص و بخلی به او راه نمی یابد. [2] 
 

انواع ترس

ترس همیشه با یک موضوع و یک شکل خاص ظاهر نمی شود بلکه ممکن است در هر فرد به شکل متفاوتی بروز داده شود. گاهی افراد ترس از شکست خوردن یا موفقیت دارند، بعضی اوقات نیز افراد از روبرو شدن با خطرات بسیار می هراسند، و افرادی نیز ترس از خجالتی شدن دارند و ممکن است این ترس ها به شکل های مختلفی دیگر نیز وجود داشته باشد. 

ترس از جمعیت، ترس از مکان های اداری، ترس از تاریکی، ترس از دیده شدن، ترس از رو برو شدن با فردی خاص و...می‌تواند از دیگر ترس هایی باشد که ممکن است برایمان به وجود بیاید. 
 

روش های برخورد با ترس

انسان زمانی که با ترس مواجه می شود ابتدا باید طرز فکر خود را بررسی کند. زیرا نوع اندیشیدن و افکار ما ارتباط مستقیمی به اعمال ما دارد و این دو بر یکدیگر تاثیر  بسیار زیادی می گذارد. پس باید نخست تفکر و اندیشه خود را در مواجهه با ترس عوض کنیم. 
 
تغییر افکار
ما باید نگاه خودمان را به دو مفهوم موفقیت و شکست تغییردهیم. شکست نردبان و پلکان ترقی و پیشرفت ماست. ما باید به این نکته باور داشته باشیم که شکست هرگز پایان راه و آخر زندگی نیست و هیچ انسانی به دلیل شکست خوردن از زندگی محو نخواهد شد. بلکه این افکار و طرز فکر ماست که شکست را به عنوان نقطه پایان راه و مسیر و مانعی بر سر راه انجام دادن کار تلقی می کنیم. [3] 

هر انسانی شکست واقعی خود را زمانی تجربه می‌کند که دست از تلاش و حرکت برداشته و از موفقیت خود ناامید شود و اعتماد خود را نسبت به خودش از بین ببرد. این نوع انسان است که سرانجام کارش به شکست و نابودی کشیده خواهد شد. 
 
واکنش منطقی
در برخورد با ترس اول باید موضوع اش را تحلیل کرده و علتش را بیابیم و شیوه هایی که بتوان آن ترس را از میان راه برداشت را بررسی می کنیم. در این صورت خواهیم یافت که اکثر ترس ها ریشه در عدم شناخت و آگاهی ما از آن موضوع خواهد داشت. 

اگر از ورود و حضور در مکانی می هراسید، بهتر است از قبل، آن مکان را در ذهن خود تصور کنید و در بدترین شرایط آن را بسنجید و همچنین در بهترین شرایط آن را تصور کنید و به خود تلقین کنید که با ترس در بدترین شرایط آن مکان قرار دارید و بدون ترس در بهترین شرایط هستید. در این صورت ترجیح خواهید داد که ترس را از خود دور کرده و با اعتماد به نفس کامل در آن جمع حضور پیدا کنید. 

به بیانی دیگر ترس  به تنهایی هیچ وجود خارجی ندارد، بلکه ما با تلقین ها و سرزنش هایی که به خودمان داریم به آن موجودیت می بخشیم. اگر با خودمان فکر کنیم که ترس اصلا وجود ندارد، حالا ما چگونه رفتار می کنیم؟! این فکر باعث می شود ما بر خلاف احساس واقعی درون خودمان که ترس است رفتار کنیم و با روحیه بهتر جلو رویم. 
 
به دل ترس زدن
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هنگامى که از چیزى (زیاد) مى ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه مى ترسى بیشتر است.[4] این کلام حضرت امام علی علیه السلام نشانگر آن است که هر انسانی قبل از آنکه از چیزی شناخت پیدا کنند و از درون آن با خبر شود، از آن موضوع می‌هراسد. اما پس از آنکه از اصل آن آگاهی پیدا کند ترس آن می‌ریزد. رفتن به دل خطر و دور کردن حس ترس قبل از انجام کارها، باعث می شود که در انجام آن عمل موفق تر باشید و وقت خود را صرف کار خود کنید، نه درگیری با حس ترس. 

بارها این موضوع تجربه شده است که انسان هنگامى که از چیزى مى ترسد، پیوسته در اضطراب و پریشانى و ناراحتى است زیرا با ذهنی پر از ترس مسیر را تصور می‌کند ، اما هنگامى که انسان خود را در آن مى افکند مى بیند بسیار راحت تر از آن بود که تصور مى کرد. فاصله گرفتن از انجام کارها و هرآنچه که از آن می هراسید باعث تجدید ترس شما شده و هیچگاه این فاصله با وجود ترس از بین نمی رود. پس باید ابتدا ترس را از خود دور کرده و شروع به کار کرد و قطعاً حاصل انجام کار بدون ترس موفقیت می باشد. 

پی نوشت: 
[1] بحارالانوار، جلد 72، صفحه 301.
[2] ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، جلد 2، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (ع)، 1389، صفحه 49.
[3] رضا علی کرمی، علل تنبلی و درمان آن، قم: انتشارات قلمگاه، 1398، صفحه 176.
[4] شرح و تفسیر نهج البلاغه، حکمت 175. «ذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.»