علل دروغگویی

گاهی اوقات برای والدین یا مربیان این سؤال پیش می آید که چرا فرزند یا شاگرد دروغ می گوید. دروغ گفتن علل و عوامل مختلفی دارد که با مطالعه این مطلب با آن ها آشنا می شوید.
سه‌شنبه، 13 شهريور 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
علل دروغگویی
هر فردی برای دروغ گفتن خود دلایلی دارد.
 
چکیده: گاهی اوقات برای والدین یا مربیان این سؤال پیش می آید که چرا فرزند یا شاگرد دروغ می گوید. دروغ گفتن علل و عوامل مختلفی دارد که با مطالعه این مطلب با آن ها آشنا می شوید.

تعداد کلمات 936 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
 
علل دروغگویی

علل دروغگویی

 دروغگویی نوعی ناهنجاری است. شناخت علل و انگیزه دروغگویی در برخورد با آن بسیار مهم است. باید دید فرد به خاطر ترس است یا به علت اعتماد به والدین و مربیان است که دروغ گفته است. شاید به خاطر جلب نظر و توجه بزرگترها نسبت به خود با مسئله‌ای دروغ گفته است، لذا عواملی که باعث دروغ گفتن می‌‌‌شوند عبارتند از :
1. تخیل. چون تخیل در دوره ی کودکی و خصوصا دوره ی نوجوانی قوی است. لذا آن چنان محکم ابراز عقیده می‌‌کند که گویی صحنه عینی و واقعی است
۲. آرزو و رؤیا. آرزو برای داشتن مالی، شیئی و یا هر چیز دیگری به همراه اشتیاق برای وصول و دستیابی به آن در جهان، تخیلات و گمان هایی را ایجاد می‌کند. استمرار چنین وضعیتی در روزهای اول غیر واقعی بودن خود را نشان می‌دهد. لیکن با مرور زمان شخص مجبور می‌‌شود که بر شدت آرزوها و تلقین‌هایی برای واقعی جلوه دادن این گونه امور بیفزاید.
۳. بی اعتمادی. هرگاه نوجوانی رازی را با مادرش به طور محرمانه بگوید و از وی قول هم بگیرد که موضوع محرمانه بماند، لیکن بعدها ببیند پدرش با گوشه زدن موضوع را به رخش می‌کشد اعتماد وی به مادرش سلب شده و تصمیم می‌گیرد که دیگر حقیقت رانگوید و گرایش به دروغگویی پیدا می‌کند.
۴. ترس. ترس از مجازات، آبرو و یا مورد بازخواست قرار گرفتن باعث می‌شود تا کودک و نوجوان از گفتن حقایق سر باز زند و گرایش به دروغگویی در آن‌ها شدت می‌‌یابد. در این رابطه پژوهشی بر روی کودکان و نوجوانان شش تا چهارده ساله فرانسه صورت گرفته که نتایج آن در جدول شماره ۱ گردآوری شده است.

جدول1. علت‌های دروغگویی[1]
علت درصد
ترس 71
غرور و خودخواهی 17
آزارگری و شیطنت 3
دیگرخواهی (نوع دوستی) 2
چنانچه از جدول مشاهده می‌‌شود ترس بیشترین درصد دروغگویی را در کودکان تشکیل می‌‌دهد. چون کودک می‌داند که چنانچه به خطای خود اعتراف کند مورد سرزنش، تحقیر و احیانا تنبیه قرار خواهد گرفت؛ پس به ناچار برای حفظ خودش به دروغ پناه می‌‌برد. استمرار این گونه رفتار در کودک و نوجوان باعث می‌‌شود که به تدریج این ترس از بین برود و رفتارهای خلاف خود را با جرأت بیشتری انجام دهد و برای این کار بیشتر به دروغ متوسل می‌‌شود.
 ۵. آزمایش والدین. گاهی اتفاق می‌‌افتد نوجوان می‌‌خواهد اولیای خود را محک بزند لذا به دروغ، موضوعی را بیان می‌کند تا عکس العمل والدینش را مشاهده کند. چنانچه پدر و مادرش حرفی نزند وی به مرادش رسیده است لیکن چنانچه با واکنش شدید پدر و مادرش روبرو شود، اظهار می‌‌دارد که شوخی کردم.
 ۶. جلب توجه. بعضی از نوجوانان که کمتر مورد توجه بزرگترها خصوصا والدین شان قرار می‌‌گیرند در اوقات مختلفی ممکن است حرفی را به دروغ بیان کنند که باعث تعجب و جلب نظرات دیگران شود لیکن دیگران با چند پرسش از وی با رنگ پریدگی وی روبه رو و متوجه دروغ گفتنش می‌‌شوند.
7. بدآموزی. در این رابطه اولیا که خود به طور ناخوداگاه مرتکب دروغ گفتن هستند سبب بدآموزی کودکان و نوجوانان و دیگر اعضای خانواده می‌‌شوند مانند جمله معروف اگر با من کار داشتند بگو نیست» و یا مادری که پولی را گم می‌کند و از بچه تقاضا می‌کند که درباره‌ی این موضوع با پدر چیزی نگوید. یا در دعوتی که از آن‌ها برای مهمانی می‌‌شود از رفتن خودداری می‌‌کند و پاسخ علت نرفتن به مهمانی را به دروغ، آمدن مهمان به منزل عنوان می‌‌کند که این‌ها نوعی بدآموزی به سایر افراد در منزل است.
۸. تظاهر. گاهی نیز کودک یا نوجوان ممکن است برای انجام ندادن کار، تظاهر به مریض شدن بکند. در نتیجه به دروغ گفتن متوسل می‌‌شود. مثلاً تکالیفش را انجام نمی‌دهد و در پاسخ به معلمش اظهار می‌‌دارد که مریض بوده و جالب اینجاست چنانچه پیگیری‌ها نیز انجام شود اولیای او این مریضی را تأیید می‌کنند تا وی را نیز تبرئه نمایند. نوعی لاف زدن بیجا شکلی از دروغگویی است که فرد سعی می‌کنند به نوعی تظاهر به خشونت طبع و قساوت قلب کرده باشد تا قدرتی را به طور کاذب از خود نشان دهد.
 ۹. تحمیل تکالیف سنگین بر نوجوان. بزرگترها همان قدرت بدنی و فکری خود را از کوچکترهایشان متوقع هستند. این توقعات هنگامی که با سختگیری توأم شود نوجوان را به سمت دروغ گفتن هدایت می‌کند. مثلاً، بعضی از خانواده‌ها به نمره ی بیست اهمیت خاصی می‌‌دهند و راضی نیستند حتی فرزند آن‌ها نوزده بگیرد، لذا نوجوان در یک شرایط سخت روحی به سر می‌‌برد. اگر نمره خوب غیر از بیست بگیرد به فکر دروغ، تقلب در گفتن، دستکاری در لیست نمره، مخفی کردن کارنامه و... می‌‌افتد
۱۰. ترس و ضعف عجز. احساس حقارت و عجز و ضعف و دست کم گرفتن خود در بعضی مواقع بشر را از راه مستقیم فطرت راستگویی منحرف می‌کند و به سمت دروغگویی هدایت می‌کند. بزهکاری که در منزل است و به افراد خانواده اش می‌‌گوید اگر من را خواستند بگویید نیستم و یا کارمندی که به علت تنبلی سر کارش نمی‌رود و به اداره اش زنگ می‌‌زند و اظهار می‌‌دارد که مریض هستم و برایم مرخصی بنویسید، همگی عقده‌های روانی و ضعف‌های درونی است که به صورت دروغگویی جلوه می‌‌کنند. به همین دلیل و با پژوهش‌هایی که صورت گرفته، مشخص شده است بین میزان ضعف و میزان دروغگویی رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد «روشن،۱۳۵۴».
 
منبع: مشکلات نوجوانی و جوانی
نویسنده: ابوالقاسم اکبری

بیشتر بخوانید :
روان شناسی این که چرا مردم دروغ می‌گویند
دروغگویی و علل آن در کودکان
چرا بچه ها دروغ می گویند؟
علل دروغ گفتن فرزندان


پی نوشت :
[1] . اقتباس از کتاب روانشناسی کودک به زبان ساده، آقای مسروپ بالابان.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.