برای وادار کردن فرزندتان به حرکت، بهجای استفاده از روش ترساندن، از عواقب مشخص و واقعی استفاده کنید.
چکیده : تمام پدر و مادرها هر روز به بچه هاشون دروغ میگن اما متوجهش نیستن. همیشه به بچه ها یاد می دید که دروغ نگن اما خودتون متوجه نیستید که دائما این دروغ ها رو به بچه هاتون می گید و باعث می شید اون ها فکر کنن دروغ گفتن کار اشتباهی نیست چون مامان و بابا هم این کار رو می کنن. با ما همراه باشید .
تعداد کلمات 1202 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1202 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
۶. وقت خوابه!
تازه ساعت ۷:۳۰ است و هنوز موقع خواب کودک نرسیده، چون خودتان قبلا ساعت ۸:۰۰ را زمان رفتن به رختخواب تعیین کردهاید. «وقت آن است که کمکم آماده رفتن به رختخواب شوی.» در اینجا انتخاب کلمهها بسیار مهم هستند. شاید منظورتان این بوده که باید کمکم آمادهی رفتن به رختخواب شود، اما گفتهاید: «وقت خواب است.» وقتی فرزندتان بتواند ساعت را بخواند، باید مدام بگویید منظورتان از گفتن این جمله چه بوده و این جملهای که گفتید چه معنایی دارد! در اینجا ایجاد اعتماد بین شما و فرزندتان است که اهمیت دارد. شاید دروغ کوچک و بیاهمیتی باشد، اما همین دروغهای کوچک و بیاهمیت روی هم جمع شده و تبدیل به مشکل بزرگتر بیاعتماد میشوند.
۷. نمیدونم اون نقاشی که روی درِ یخچال چسبونده بودی چی شده
میدانید چه شده است، چون خودتان آن را بیرون انداختید! مسلما نمیتوانید هر اثر هنری را که فرزندتان خلق میکند نگه دارید، چون جایش را ندارید. بهترین راهحل آن است که به فرزندتان توضیح دهید. کشو یا جعبهای را به او نشان دهید که بهترین و ارزشمندترین کارهایش را آنجا نگه میدارید. اگر او میخواهد مطمئن شود که آثار هنریاش محفوظ میماند، میتواند خودش آنها را در آن جعبه یا کشو بگذارد. اگر جعبه پر شد، وقت آن میرسد که مرتبش کنید و چیزهایی را که دیگر نمیخواهد دور بریزید. این شیوه به او مسئولیت پذیری در قبال آثارش را میآموزد و باعث میشود شما هم بهعنوان یک پدر یا مادر راستگو شناخته شوید.
۸. یه دقیقهی دیگه اونجا هستم
بله، مسلما نیت خوبی دارید. میخواهید آنجا باشید تا او را در پروژهاش یا هر کار دیگری که دارد کمک کنید. اما خودتان هم کاری دارید که باید تمامش کنید. پس واقعیت را به او بگویید. به او بگویید باید قبضها را پرداخت کنید، و بعد از آن میتوانید به او کمک کنید. با گفتن عبارت یک دقیقهی دیگه، دروغ نگویید، چون ممکن است بیشتر طول بکشد و هر قدر زمان بیشتری بگذرد، شما دروغگوتر میشوید. با گفتن حقیقت و بیان معانی دقیق، از دروغگویی امتناع کنید.
۹. اگه نیای، من میرم
برای وادار کردن فرزندتان به حرکت، بهجای استفاده از روش ترساندن، از عواقب مشخص و واقعی استفاده کنید. میتوانید بگویید: «اگر در عرض ۵ دقیقه کفشهایت را نپوشی و سوار ماشین نشوی، امشب اجازه نداری تلویزیون تماشا کنی.» و هر دفعه این عواقب را هم به او تحمیل کنید. به این روش، فرزندی خواهید داشت که به شما گوش میکند؛ گوش میکند چون حرف شما ارزش دارد، نه بهخاطر ترس از اینکه او را ترک میکنید.
۱۰. برای فلان چیز پول نداریم
بهجای دروغ گفتن، به فرزندتان با زبان خودش توضیح دهید. به او بگویید قرار است خانهی بزرگتری بخرید و بههمینخاطر نمیتوانید فلان چیز را برایش تهیه کنید. به او کمک کنید بفهمد که گاهیاوقات برای انجام کاری که به نفع خانواده است، باید از خودگذشتگی کرد. با این کار نهتنها درس زندگی به او میدهید، بلکه دروغگو هم نمیشوید.
۱. یادگیری عواقب رفتارهای بد، سریعترین راه برای آموزش کودکان است
هر بار که به خرید میروید، فرزندتان مدام گریه میکند که فلان شکلات را میخواهد و شما هم که نگران سلامتی او هستید، میگویید: «دفعهی بعد برایت میخرم.» ولی با این کار شکست خود را در آینده تضمین میکنید. بالاخره فرزندتان متوجه میشود که هر بار همین را میگویید و او هم دادوفریاد و گریه را از سر خواهد گرفت.
راستگو باشید و در عین حال عواقبی هم برای گریه کردنش در نظر بگیرید. با در نظر داشتن این نکته، دفعهی بعدی که قصد خرید دارید، راهحل مناسبی در چنته داشته باشید. مثلا پیش از ورود به فروشگاه، میتوانید با فرزندتان صحبت کنید و توضیح دهید که گریه و دادوبیداد پذیرفتنی نیست.
به فرزندتان بگویید اگر در فروشگاه گریه کند، تنبیه خاصی برای او درنظر گرفتهاید، مثل اینکه آن روز اجازهی تماشای تلویزیون نخواهد داشت. شاید او باز هم در فروشگاه گریه یا دادوفریاد راه بیندازد، اما وقتی تنبیه موردنظر را انجام دهید، سریعا متوجه خواهد شد که رفتارش عواقبی دارد، چون شما روی حرف خود میایستید. کلام شما میتواند شما را به پدرومادری تبدیل کند که قابلاعتماد است، یا برعکس؛ و ایجاد و تقویت این اعتماد از اوایل کودکی در زندگی هر کسی آغاز میشود.
راستگو باشید و در عین حال عواقبی هم برای گریه کردنش در نظر بگیرید. با در نظر داشتن این نکته، دفعهی بعدی که قصد خرید دارید، راهحل مناسبی در چنته داشته باشید. مثلا پیش از ورود به فروشگاه، میتوانید با فرزندتان صحبت کنید و توضیح دهید که گریه و دادوبیداد پذیرفتنی نیست.
به فرزندتان بگویید اگر در فروشگاه گریه کند، تنبیه خاصی برای او درنظر گرفتهاید، مثل اینکه آن روز اجازهی تماشای تلویزیون نخواهد داشت. شاید او باز هم در فروشگاه گریه یا دادوفریاد راه بیندازد، اما وقتی تنبیه موردنظر را انجام دهید، سریعا متوجه خواهد شد که رفتارش عواقبی دارد، چون شما روی حرف خود میایستید. کلام شما میتواند شما را به پدرومادری تبدیل کند که قابلاعتماد است، یا برعکس؛ و ایجاد و تقویت این اعتماد از اوایل کودکی در زندگی هر کسی آغاز میشود.
۲. یاد دادن با نظرات صادقانه، بهتر از دادن امید واهی است
بهتر است با فرزند خود صادق باشید، اگرچه او کمی ناامید و یا هم اذیت شود، اما رابطهی بلندمدت خود را با او خراب نکنید. اعتماد پایهی روابط بلندمدت است. تصور کنید به یک مهمانی دعوت بودهاید و حضور در مهمانی باعث شده مسابقهی فوتبال فرزندتان در مدرسه را فراموش کنید، اما بهجای آنکه راستگو باشید، به او میگویید: «متأسفم، مجبور شدم به مدرسه نیایم، چون قرار کاری مهمی داشتم که خیلی طول کشید.»
بعضی دروغهای جزئی هستند که در طول زمان بیاعتمادی ایجاد میکنند، زیرا کودک کمکم تشخیص میدهد و میفهمد که شما دروغ گفتهاید. مثلا شاید یک بار که با فرزندتان در خیابان راه میروید، به آن دوستی که در مهمانیاش بودهاید بربخورید و او دربارهی مهمانی و اینکه به شما خوش گذشت یا نه بپرسد. آن موقع است که فرزندتان میفهمد دروغ گفتهاید. دستتان رو شده است. آیا بهتر نبود که از اول راستش را میگفتید؟ راستگویی را به عادت تبدیل کنید، حتی اگر برای شما یا فرزندتان کمی ناراحتکننده باشد. اعتماد مهمترین اصل در هر رابطهای است، پس وقتی میتوانید در هر شرایطی صادق و راستگو باشید، این ستون را خراب نکنید.
باید صادقانه به فرزندتان بگویید: «متأسفم که نتوانستم به مدرسه بیایم، به یک مهمانی دعوت بودم و اصلا فراموش کردم تو بازی داری. خودم هم از اینکه مسابقه را از دست دادم ناراحتم و همهی تلاشم را میکنم تا بازی بعدی خودم را برسانم و تشویقت کنم.» راستگویی همیشه بهترین انتخاب است. این راستگویی، حتی اگر به اشتباه خود هم اعتراف کنید، باعث اعتبار بخشیدن به شما میشود.
حقیقت این است که اگر حمایت خوبی از طرف والدین صورت بگیرد، کودکان میتوانند با تقریبا هر ناامیدی که پیش میآید مقابله کنند. برعکسِ این هم ممکن است و اگر کودکان مدام با دروغهای والدین مواجه شوند، حتی در مورد سادهترین حقایقی که میشنوند هم دچار شک و بیاعتمادی میشوند.
راستگو باشید، دروغ نگویید، چراکه این کار اعتماد فرزندتان به شما را در آینده هم تخریب خواهد کرد. اعتماد اندک منجر به اعتماد بیشتر میشود. اگر فرزندتان نتواند در امور جزئی به شما اعتماد کند، چگونه انتظار دارید در مسائل بزرگتری که در آینده با آنها مواجه میشود به حرف شما اعتماد کند. همهی والدین میخواهند فرزندانشان با آنها ارتباط برقرار کرده و اعتماد کنند، اما خیلیها این رابطه را در همان اوایل کودکی خراب میکنند، زیرا در همان سالهایی که شخصیت کودک شکل میگیرد، مدام دروغهای کوچکی به او میگویند.
منبع : برگرفته از سایت چطور
بعضی دروغهای جزئی هستند که در طول زمان بیاعتمادی ایجاد میکنند، زیرا کودک کمکم تشخیص میدهد و میفهمد که شما دروغ گفتهاید. مثلا شاید یک بار که با فرزندتان در خیابان راه میروید، به آن دوستی که در مهمانیاش بودهاید بربخورید و او دربارهی مهمانی و اینکه به شما خوش گذشت یا نه بپرسد. آن موقع است که فرزندتان میفهمد دروغ گفتهاید. دستتان رو شده است. آیا بهتر نبود که از اول راستش را میگفتید؟ راستگویی را به عادت تبدیل کنید، حتی اگر برای شما یا فرزندتان کمی ناراحتکننده باشد. اعتماد مهمترین اصل در هر رابطهای است، پس وقتی میتوانید در هر شرایطی صادق و راستگو باشید، این ستون را خراب نکنید.
باید صادقانه به فرزندتان بگویید: «متأسفم که نتوانستم به مدرسه بیایم، به یک مهمانی دعوت بودم و اصلا فراموش کردم تو بازی داری. خودم هم از اینکه مسابقه را از دست دادم ناراحتم و همهی تلاشم را میکنم تا بازی بعدی خودم را برسانم و تشویقت کنم.» راستگویی همیشه بهترین انتخاب است. این راستگویی، حتی اگر به اشتباه خود هم اعتراف کنید، باعث اعتبار بخشیدن به شما میشود.
حقیقت این است که اگر حمایت خوبی از طرف والدین صورت بگیرد، کودکان میتوانند با تقریبا هر ناامیدی که پیش میآید مقابله کنند. برعکسِ این هم ممکن است و اگر کودکان مدام با دروغهای والدین مواجه شوند، حتی در مورد سادهترین حقایقی که میشنوند هم دچار شک و بیاعتمادی میشوند.
راستگو باشید، دروغ نگویید، چراکه این کار اعتماد فرزندتان به شما را در آینده هم تخریب خواهد کرد. اعتماد اندک منجر به اعتماد بیشتر میشود. اگر فرزندتان نتواند در امور جزئی به شما اعتماد کند، چگونه انتظار دارید در مسائل بزرگتری که در آینده با آنها مواجه میشود به حرف شما اعتماد کند. همهی والدین میخواهند فرزندانشان با آنها ارتباط برقرار کرده و اعتماد کنند، اما خیلیها این رابطه را در همان اوایل کودکی خراب میکنند، زیرا در همان سالهایی که شخصیت کودک شکل میگیرد، مدام دروغهای کوچکی به او میگویند.
منبع : برگرفته از سایت چطور
بیشتر بخوانید :
دروغ هایی که والدین به کودکان نباید بگویند (بخش اول)
دروغگویی والدین؛ بلای جان آینده کودکان
دروغگویی و علل آن در کودکان
چرا کودکان دروغ می گویند