بی اعتمادی و بدگمانی فراگیر نسبت به دیگران ازجمله ملاک های تشخیص اختلال شخصیت است.
بهرام مرد شکاک زندگی من
داستان ما از وقتی شروع شد که بعد از دوجلسه خواستگاری و دادن آزمایشات برای ازدواج، قرار شد با هم عقد بخوانیم. وقتی شب عقد گذشت، دیدم گوشیم به صدا در اومد. برام یک پیامکی اومده بود. شب بود و دیروقت. من چشام به سختی باز می شد چون اون روز خیلی تو مراسم عقد خسته شده بودم. گوشی رو برداشتم و دیدم بهرام هست که پیام داده. پیام رو باز کردم و دیدم نوشته «امروز خیلی ازت دلخور شدم».
من که حسابی تعجب کرده بودم به زور چشمام رو بیشتر باز کردم و با تعجب براش نوشتم «چرا؟ چی شده؟» (اونم تازه یک روز بعد از عقدمان! اونم چه مسئله ای به این مهمی بوده که مجبور شده این وقت شب پیام بده). دوباره لرزش صدای گوشیم من رو به خودش فراخوند. «چرا تو این قدر با دایی و عموت راحت می خندیدی و دل و قلوه به هم می دادید، به نظرت تو اون جمع، کار درستی بود» این پیامی بود که بهرام برای من نوشته بود. من خیلی هاج و واج مونده بودم، من؟ داییم؟ عموم؟ جلسه عقد خانوادگی که همه درجه یک های فامیل بودند. اون وقت دل و قلوه دادن من با اونا؟ موندم چی بنویسم. بهرام رو خیلی دوست داشتم و گفتم شاید یک مقدار حساس هست و شاید من زیاده روی کردم در حالیکه هر چی فکر می کردم عیبی در رفتار اون روزم پیدا نمی کردم.
گذشت و من هر روز در دوران عقد از این داستان ها برام تکرار می شد. هر روز دوستان و نزدیکانم با دیدن رفتار بهرام و شنیدن اتفاقاتی که چند روز یک بار برایمان می افتاد، او را یک آدم بدگمان و شکاک می دانستند. من به این حرفها توجهی نمی کردم و تنها چیزی که باعث می شد آرامش پیدا کنم این بود که بهرام، روی من بسیار حساس است و من را عاشقانه برای خودش می خواهد!!!
گذشت و بعد از شش ماه، سر خانه و زندگی خودمان رفتیم. هر روز این داستان ها تکرار می شد و بر شدت آن افزوده می شد. تا پیامکی برای گوشیم می اومد، با یک زیر چشمی خاصی من را رصد می کرد، اگر با خواندن آن مطلب لبخندی بر لب می آوردم، می اومد سمت گوشی. این قصه تا جایی پیش رفت که گوشی همراه من گرفته شد. بارها مرا متهم به خیانت کرد. مرا متهم به داشتن روابط عاطفی با دیگران کرد و چیزی که نباید بشود شد. وقتی که از خانه می رفت، درها را قفل می کرد و تلفن خانه را با خود به داخل ماشین می برد و بعد سرکار می رفت و من تا آمدنش در خانه به مانند یک زندانی گرفتار بودم و همه ارتباطاتم با دیگران وقتی برقرار می شد که تحت نظارت بهرام باشد...
من که حسابی تعجب کرده بودم به زور چشمام رو بیشتر باز کردم و با تعجب براش نوشتم «چرا؟ چی شده؟» (اونم تازه یک روز بعد از عقدمان! اونم چه مسئله ای به این مهمی بوده که مجبور شده این وقت شب پیام بده). دوباره لرزش صدای گوشیم من رو به خودش فراخوند. «چرا تو این قدر با دایی و عموت راحت می خندیدی و دل و قلوه به هم می دادید، به نظرت تو اون جمع، کار درستی بود» این پیامی بود که بهرام برای من نوشته بود. من خیلی هاج و واج مونده بودم، من؟ داییم؟ عموم؟ جلسه عقد خانوادگی که همه درجه یک های فامیل بودند. اون وقت دل و قلوه دادن من با اونا؟ موندم چی بنویسم. بهرام رو خیلی دوست داشتم و گفتم شاید یک مقدار حساس هست و شاید من زیاده روی کردم در حالیکه هر چی فکر می کردم عیبی در رفتار اون روزم پیدا نمی کردم.
گذشت و من هر روز در دوران عقد از این داستان ها برام تکرار می شد. هر روز دوستان و نزدیکانم با دیدن رفتار بهرام و شنیدن اتفاقاتی که چند روز یک بار برایمان می افتاد، او را یک آدم بدگمان و شکاک می دانستند. من به این حرفها توجهی نمی کردم و تنها چیزی که باعث می شد آرامش پیدا کنم این بود که بهرام، روی من بسیار حساس است و من را عاشقانه برای خودش می خواهد!!!
گذشت و بعد از شش ماه، سر خانه و زندگی خودمان رفتیم. هر روز این داستان ها تکرار می شد و بر شدت آن افزوده می شد. تا پیامکی برای گوشیم می اومد، با یک زیر چشمی خاصی من را رصد می کرد، اگر با خواندن آن مطلب لبخندی بر لب می آوردم، می اومد سمت گوشی. این قصه تا جایی پیش رفت که گوشی همراه من گرفته شد. بارها مرا متهم به خیانت کرد. مرا متهم به داشتن روابط عاطفی با دیگران کرد و چیزی که نباید بشود شد. وقتی که از خانه می رفت، درها را قفل می کرد و تلفن خانه را با خود به داخل ماشین می برد و بعد سرکار می رفت و من تا آمدنش در خانه به مانند یک زندانی گرفتار بودم و همه ارتباطاتم با دیگران وقتی برقرار می شد که تحت نظارت بهرام باشد...
تکرار این داستان
قصه ای که در بالا از شخصیت بهرام گفته شد را شاید بارها در اطراف خود شنیده اید. رفتارهایی که بهرام خود نشان داد، نشان از اختلال شخصیتی با عنوان «اختلال شخصیت پارانوئید»[1] دارد که ما از آن به «اختلال شخصیت شکاک (بدگمان)» نیز نام می برم و در حدود 2.3% تا 4.4% مردم را به خود مبتلا کرده است.[2]
اختلال شخصیت پارانوئید چیست؟
همانطور که در دسته بندی اختلالات شخصیت بیان شد، دسته اول، اختلالاتی بود که افراد در آن دارای رفتار عجیب و غریب بودند و این یکی از اشتراکاتی بود که باعث می شد، افراد مبتلا به اختلالات پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال را در یک دسته بندی قرار دهد.
این نوع رفتار در افراد پارانویا نیز دیده می شود. این افراد بیش از حد به دیگران شک دارند و همیشه مراقب این هستند که دیگران به ایشان ضرر و آسیب نرسانند. آنها خودشان را بر حق می دانند و احساس آن را دارند که مورد حسد دیگران هستند.[3] آنها همیشه به دنبال این می گردند که افرادی رفتار بددلانه ایشان را مورد تائید قرار دهند. به گونه ای دنیای اطراف خود را یک دنیای بی اعتماد می دانند و این بی اعتمادی همواره به سمت دوستان و همکاران خود نیز می رود.[4]
اما در این میان کسانی که با او زندگی نزدیک تری دارند، بیشتر مورد شک های آسیب زای او هستند. این آسیب شاید در خانه پدری و مادری برای دیگران کمتر باشد چرا که او نمی تواند با رفتارهای شکاکانه خود، قوانین خانه را به راحتی جا به جا کند و یا مرزهای سختی را برای اعضای خانواده پدری خود بگذارد و خانه را به زندانی تبدیل کند.
اما این سخن در خانه ای که خودش مدیریت آن را به عهده گرفته است، صورت دیگری را به خود می گیرد. بر اساس پژوهش های صورت گرفته، مردان احتمال بیشتری دارد که به این اختلال مبتلا شوند. پس می توان به راحتی حدس زد، که زندگی با مردی که مبتلا به این اختلالات شده است، چه سختی ای را به همراه دارد. (اشتباه برداشت نکنید! زنان نیز به این اختلال مبتلا می شوند.)
او به راحتی همسر خود را به بی وفایی متهم می کند و در صورت یافتن شواهدی (حتی شواهد بی پایه و سُست) او را به خیانت زناشویی[5] مبتلا می کند. او ممکن است هزینه بالای تلفن، آمدن پیامک های شبانه، زیاد استفاده کردن از گوشی همراه، خرج های زیادی، شوخی کردن با دیگران، دیرآمدن از سرکار همسر و... را رفتارهایی بداند که خیانت زناشویی همسر را تائید می کند.
همه اینها می تواند ذهنیت نادرست او را تقویت کند. از این به بعد است که هر چه جلوتر می رود، رفتارهای آسیب زای او بیشتر می شود. اگر مرد این شکاکیت را داشته باشد، خانه ای که قرار است مکان آرامش و آسایش زن باشد، به زندانی تبدیل می شود که همه ارتباطات او باید تحت نظارت شوهرش باشد، دیگر به راحتی نمی تواند به هر جایی با دوستان، نزدیکان و آشنایان برود. هر مهمانی ای باید مورد تائید و نیز همراهی شوهر باشد، زن باید برای هر رفتاری که در مهمانی داشت، لبخندها، صحبت های خود و ... بعد مهمانی برهان و دلیل قانع کننده ای داشته باشد. (گرچه هیچ سودی ندارد...)
تلفن های همراه خود را باید تحویل بدهد. هر ماه باید منتظر این باشد که پیامک های او توسط شوهر چاپ شده و در دادگاه خانوادگی مورد محاکمه قرار بگیرد و هزاران رفتار دیگری که زندگی را به کام زن تلخ می کند (مثال های آن را وقتی که یک زن مورد ابتلا به اختلال روانی است را شما بیان کنید.) (یک سخن درگوشی: با این مثالی که گفته شد، آیا باز دوست دارید با مرد و یا زنی که مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید هست، ازدواج کنید؟)
این نوع رفتار در افراد پارانویا نیز دیده می شود. این افراد بیش از حد به دیگران شک دارند و همیشه مراقب این هستند که دیگران به ایشان ضرر و آسیب نرسانند. آنها خودشان را بر حق می دانند و احساس آن را دارند که مورد حسد دیگران هستند.[3] آنها همیشه به دنبال این می گردند که افرادی رفتار بددلانه ایشان را مورد تائید قرار دهند. به گونه ای دنیای اطراف خود را یک دنیای بی اعتماد می دانند و این بی اعتمادی همواره به سمت دوستان و همکاران خود نیز می رود.[4]
اما در این میان کسانی که با او زندگی نزدیک تری دارند، بیشتر مورد شک های آسیب زای او هستند. این آسیب شاید در خانه پدری و مادری برای دیگران کمتر باشد چرا که او نمی تواند با رفتارهای شکاکانه خود، قوانین خانه را به راحتی جا به جا کند و یا مرزهای سختی را برای اعضای خانواده پدری خود بگذارد و خانه را به زندانی تبدیل کند.
اما این سخن در خانه ای که خودش مدیریت آن را به عهده گرفته است، صورت دیگری را به خود می گیرد. بر اساس پژوهش های صورت گرفته، مردان احتمال بیشتری دارد که به این اختلال مبتلا شوند. پس می توان به راحتی حدس زد، که زندگی با مردی که مبتلا به این اختلالات شده است، چه سختی ای را به همراه دارد. (اشتباه برداشت نکنید! زنان نیز به این اختلال مبتلا می شوند.)
او به راحتی همسر خود را به بی وفایی متهم می کند و در صورت یافتن شواهدی (حتی شواهد بی پایه و سُست) او را به خیانت زناشویی[5] مبتلا می کند. او ممکن است هزینه بالای تلفن، آمدن پیامک های شبانه، زیاد استفاده کردن از گوشی همراه، خرج های زیادی، شوخی کردن با دیگران، دیرآمدن از سرکار همسر و... را رفتارهایی بداند که خیانت زناشویی همسر را تائید می کند.
همه اینها می تواند ذهنیت نادرست او را تقویت کند. از این به بعد است که هر چه جلوتر می رود، رفتارهای آسیب زای او بیشتر می شود. اگر مرد این شکاکیت را داشته باشد، خانه ای که قرار است مکان آرامش و آسایش زن باشد، به زندانی تبدیل می شود که همه ارتباطات او باید تحت نظارت شوهرش باشد، دیگر به راحتی نمی تواند به هر جایی با دوستان، نزدیکان و آشنایان برود. هر مهمانی ای باید مورد تائید و نیز همراهی شوهر باشد، زن باید برای هر رفتاری که در مهمانی داشت، لبخندها، صحبت های خود و ... بعد مهمانی برهان و دلیل قانع کننده ای داشته باشد. (گرچه هیچ سودی ندارد...)
تلفن های همراه خود را باید تحویل بدهد. هر ماه باید منتظر این باشد که پیامک های او توسط شوهر چاپ شده و در دادگاه خانوادگی مورد محاکمه قرار بگیرد و هزاران رفتار دیگری که زندگی را به کام زن تلخ می کند (مثال های آن را وقتی که یک زن مورد ابتلا به اختلال روانی است را شما بیان کنید.) (یک سخن درگوشی: با این مثالی که گفته شد، آیا باز دوست دارید با مرد و یا زنی که مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید هست، ازدواج کنید؟)
ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت پارانوئید
یکی از ملاک هایی که در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی (DSM-5) بیان شده است، و به عنوان اصلی ترین ملاک نیز دانسته می شود، «بدگمانی و بی اعتمادی» است.
بی اعتمادی و بدگمانی فراگیر نسبت به دیگران، چنانکه نیات و انگیزه های آنها بدخواهانه تعبیر می شود. این حالت از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم می خورد و با چهار مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می گردد:
بی اعتمادی و بدگمانی فراگیر نسبت به دیگران، چنانکه نیات و انگیزه های آنها بدخواهانه تعبیر می شود. این حالت از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم می خورد و با چهار مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می گردد:
- بدگمانی بی پایه و اساس، درباره اینکه دیگران استثمارگر، آسیب زننده یا فریبکار هستند.
- اشتغال ذهنی با تردیدهای ناموجه درباره وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و آشنایان.
- عدم تمایل برای اعتماد به سایرین به دلیل ترس بی دلیل از اینکه اطلاعات ارائه شده بر ضد وی به کار خواهند رفت.
- در پس اظهارات بی غرضانه یا رویدادهای خوش خیم، معانی تحقیرآمیز یا تهدید کننده پنهانی بیابد.
- کینه جویی پایدار (یعنی اهانت، بی حرمت ها، یا بی اعتنایی ها را نمی بخشد.)
- تلقی حمله به منش ها یا شهرت خود که برای دیگران واضح نبوده و به سرعت نسبت به آنها واکنش خشمگینانه نشان دهد یا به حمله متقابل بپردازد.
- بروز بدگمانی های مکرر و بی دلیل درباره وفاداری همسر.
ادامه دارد ...
محمدحسین افشاری
پی نوشت:
[1] .Paranoid personality disorder )PPD)
[2] .مهدی گنجی، آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5، تهران: نشر ساوالان، سوم، 1396، ص 297.
[3] .جان دبلیو، زمینه روان شناسی سانتراک، مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، سوم: 1388، ص 221.
[4] . ریچارد پی.هالجین، سوزان کراس ویتبورن،آسیب شناسی روانی، مترجم: یحیی سیدمحمدی، تهران: نشر روان، سیزدهم، 1394، ج 2، ص 285.
[5] . خیانت در اصطلاح روان شناسی، «شامل برقرار کردن ارتباط جنسی یک فرد متأهل عقد دائم با جنس مخالف، خارج از محدوده ی خانواده است.» (سعید کاوه، روان شناسی بی وفایی و خیانت، تهران: هنرسرای اندیشه، اول، 1383، ص 12) در تعریف دیگری آمده است که : «یک راز جنسی، عاشقانه یا درگیری عاطفی که منجر به نقض تعهد رابطه زناشویی است.»