جان پل گتی
جان پل گتی تاجر نفت و حسابگرترین میلیاردر تاریخ آمریکایی-بریتانیایی است که نامش با امپراتوری نفتی گتی، موزهی هنری گتی و البته داستان درام ربوده شدن نوهاش، گره خورده است.
جان پل گتی، تاجر و صنعتگر آمریکایی-بریتانیایی بود که شرکت نفتی Getty را تأسیس کرد. او در سال ۱۹۵۷ از طرف مجلهی فورچن بهعنوان ثروتمندترین فرد آمریکا انخاب شد و در سال ۱۹۶۶ نیز رکورد ثروتمندترین فرد جهان را در کتاب گینس به نام خود ثبت کرد. در آن زمان ثروت گتی در حدود ۱.۲ میلیارد دلار بود.
پل گتی یکی از مقتصدترین افراد ثروتمند تاریخ است. تمامی افراد همعصر شامل دوستان، همکاران، رقبا و اعضای خانواده، او را فردی میدانستند که در خرج کردن هر سنت از داراییاش، حسابگری میکرد. نمونهی بارز این حسابگری در جریان ربوده شدن نوهی او یعنی جان پل گتی سوم مشهود است. در این جریان، پدربزرگ ثروتمند از پرداخت ۱۷ میلیون وجه درخواستی آدمرباها، سر باز زد.
گتی علاقهی شدیدی به جمعآوری آثار هنری داشت. کلکسیون او پایههای تأسیس موزهی جان پل گتی را تشکیل داد؛ موزهای که مرکز آن امروز در لسآنجلس واقع شده و مجموع ارزش داراییهای آن حدود ۲.۸ میلیارد دلار تخمین زده میشود. گتی در سال ۱۹۵۳، هولدینگ جان پل گتی را تأسیس کرد که در حال حاضر ثروتمندترین مؤسسهی هنری جهان است. این مؤسسه وظیفهی مدیریت مجموعهی موزهی گتی شامل Getty Center, Getty Villa و Getty Foundation را بر عهده دارد. علاوه بر این موارد، مؤسسهی تحقیقاتی و مؤسسهی حفظ منابع طبیعی گتی نیز زیرمجموعهی این هولدینگ هستند.
مرکز گتی، یکی از داراییهای بهجامانده از پل گتی
جان پل گتی مشهورترین عضو خانوادهی گتی در تاریخ است. خانوادهای ثروتمند و فعال در صنعت نفت که جورج فرانکلین گتی، پدر جان بهعنوان بزرگ خاندان آن شناخته میشود؛ خانوادهای که در دورهای از تاریخ بهعنوان ثروتمندترین خاندان آمریکا شناخته میشدند. اکنون ثروت این خانواده حدود ۵.۴ میلیارد دلار گزارش شده است.
تولد و تحصیل
جان پل گتی در ۱۵ دسامبر سال ۱۸۹۲ در شهر مینیاپولیس ایالت مینهسوتا آمریکا متولد شد. مادر او سارا کترین مکفرسون نام داشت و پدرش، جورج گتی بود. جورج گتی یک وکیل فعال در بازار بیمه و سرمایه بود که ثروت ابتدایی خود را از استخراج نفت در بارتلسویل اوکلاهاما جمع کرد.
پس از مهاجرت خانوادهی گتی به لسآنجلس، جان دوران کودکی خود را در این شهر گذراند و برای تحصیل به مدرسهی نظامی هاروارد رفت. او برای ادامهی تحصیل در دورهی دبیرستان، به دبیرستان پلیتکتیک جان فرانسیس در لسآنجلس رفت. علاقهی شدید او به مطالعه، باعث شد اطرافیان، لقب «گتی دیکشنری» را به او بدهند. مطالعات جامع جان، او را با زبانهای آلمانی، ایتالیایی و فرانسه آشنا کرد. علاوه بر آن، علاقهی شدید او به هنر کلاسیک، باعث شد که جان جوان در خواندن زبان سنتی یونانی و لاتین نیز مهارتهایی کسب کند.
جان پل گتی برای ادامهی تحصیل در مقاطع دانشگاهی ابتدا به دانشگاه ساثرن کالیفرنیا و سپس به دانشگاه برکلی رفت؛ البته او هر دو دانشگاه را پیش از دریافت مدرک تحصیلی ترک کرد. مسافرتهای خانوادهی گتی به اروپا، جان جوان را به دانشگاههای آنجا علاقهمند کرد و او در سال ۱۹۱۲ وارد دانشگاه آکسفورد شد. معرفینامهی گتی به آکسفورد را ویلیام هاوارد تافت نوشت که بعدا رئیس جمهور آمریکا شد. گتی با ورود به آکسفورد در کالج سلطنتی مگدالن مشغول به تحصیل شد و در آنجا دوستانی همچون ادوارد هشتم (پادشاه انگلستان) داشت.
پل گتی در سال ۱۹۱۴ در رشتهی اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه آکسفورد فارغالتحصیل شد. او مدتی به سفر در اروپا و مصر پرداخت و در نهایت، به والدینش در پاریس ملحق شد. خانوادهی گتی در ژوئن ۱۹۱۴ به آمریکا بازگشتند.
فعالیت کاری
جورج گتی در پاییز سال ۱۹۱۴، سرمایهای ۱۰ هزار دلاری در اختیار فرزندش قرار داد تا داراییهای نفتی خانواده را در اوکلاهاما گسترش دهد. اولین خرید جان، سایت نفتی نانسی تیلور در نزدیکی شهر هاسکل اوکلاهاما بود. این خرید، زمینهی موفقیتهای اولیهی جان را فراهم کرد. این سایت در آگوست سال ۱۹۱۵ موفق به کشف نفت شد و تا تابستان سال بعد، کمیسیون ۴۰ درصدی که نصیب گتی شد، او را میلیونر کرد.
جان در دوران جوانی، برخلاف ثروتاندوزی موفق، ارتباطات خانوادگی موفقی نداشت. او در دههی ۱۹۳۰ سه ازدواج ناموفق داشت. این اتفاقات باعث نارضایتی پدر او شد و جورج گتی در زمان مرگش در سال ۱۹۳۰، تنها ۵۰۰ هزار دلار از سرمایهی ۱۰ میلیون دلاری خود را برای پسرش به ارث گذاشت. جان، یکسوم از سهام شرکت George Getty Inc را تصاحب کرد و مادرش، صاحب دو سوم دیگر شرکت شد. نکتهی جالب اینکه عصبانیت جورج از پسرش به حدی بود که پیش از مرگ مدعی شده بود جان پل، تمام کسب و کار خانواده را از بین خواهد برد.
جان پل گتی در قصر شخصی در کنار کلکسیون هنری
در سال ۱۹۳۶، پل با همکاری مادرش، هولدینگ سرمایهگذاری Sarah C. Getty را تأسیس کرد. هدف آنها از تأسیس این هولدینگ، سرمایهگذاری کمخطر و معاف از مالیات ثروت دائمی خانوادگی گتی بود؛ به بیان دیگر، این مادر و پسر قصد داشتند ثروتی را که هر روز به آن افزوده میشد، برای نسلهای آیندهی خانواده سرمایهگذاری کنند. این هولدینگ در نهایت با سرمایهی ۳.۳۶۸ میلیون دلاری (حدودا برابر با ۶۲.۵ میلیون دلار کنونی) تأسیس شد.
پدر جان معتقد بود او ثروت خانوادگی را بر باد خواهد داد
فعالیت در هولدینگ، دسترسی کامل به سرمایهها را به پل میداد و او نیز در اولین اقدام، سهام شرکت نفتی تایدواتر را خریداری کرد. دوران سرمایهگذاریهای بزرگ خانوادهی گتی، با رکود بزرگ جهانی همراه بود. سرمایهگذاریهای شجاعانهی گتی در این زمان، مالکیت شرکت Pacific Western Oil را به او داد. در ادامه، جان پل به دنبال خرید شرکت Mission Corporation بود که شامل شرکتهای بزرگ تایدواتر اویل و شللی اویل بود. خرید این شرکتها در نهایت در سال ۱۹۶۷ به پایان رسید و امپراتوری نفتی گتی از دل آنها زائیده شد.
در سال ۱۹۴۹، همکاری گتی با پادشاهان سرمایهدار سعودی شروع شد. او در قراردادی ۹.۵ میلیون دلاری با ملک عبدالعزیز (ملقب به ابن سعود و مؤسس پادشاهی سعودی)، امتیاز اسخراج نفت از زمینی بیحاصل را در مرز عربستان سعودی و کویت به دست آورد. علاوه بر مبلغ اولیه، گتی متعهد شد که سالانه یک میلیون دلار به مدت ۶۰ سال به پادشاه عربستان اهدا کند. در این زمین، هیج نفتی کشف نشده بود تا اینکه پس از چهار سال فعالیت نیروهای گتی و صرف هزینهای معادل ۳۰ میلیون دلار، استخراج نفت از این زمین ظاهرا بایر شروع شد. از سال ۱۹۵۳ به بعد، سالانه ۱۶ میلیون بشکه نفت از این زمین استخراج شد که زمینهساز تبدیل کردن گتی به ثروتمندترین فرد جهان بود.
ادامهی فعالیتهای گتی در خاور میانه، او را بهطور کامل با زبان عربی آشنا کرد و این میلیونر آمریکایی، بهمرور کسب و کار خانوادگی را در این منطقه گسترش داد. ثروت سرشاری که از استخراج نفت نصیب خانوادهی گتی میشد، پل را بر آن داشت که به خرید هرچه بیشتر شرکتها و سازمانهای نفتی و غیرنفتی مشغول شود. او تعداد زیادی از شرکتهای نفتی از جمله پاسیفیک وسترن اویل، میژن کورپوریشن، تایدواتر اویل، شلی اویل، مکزیکن سیبورد اویل و پترولیوم کورپوریشن را به زیرمجموعهی نفتی خود اضافه کرد.
فعالیت در خاورمیانه، پل گتی را به یک میلیاردر تبدیل کرد
علاوه بر شرکتهای نفتی، سازمانهایی همچون شرکت هوایی اسپارتان، شرکت کافهتریایی اسپارتان، بیمهی مینههوما، مؤسسهی مالی و اعتباری مینههوما، هتل پیر، هتل پیر مارکوس، قصری در نزدیکی شهر رم و همچنین قصر و قلعهای در نزدیکی لندن را به مالکیت خود درآورد.
جان پل گتی در دههی ۱۹۶۰ به بریتانیا نقل مکان کرد و با زندگی در آنجا، همیشه انگلستان، مردمش و فرهنگ غنی آن منطقه را تحسین میکرد. او در قصر قرن شانزدهمی ساتن در انگلستان اقامت داشت و در همانجا از دوستان بریتانیایی و عرب خود پذیرایی میکرد تا اینکه این قصر به مرکز مدیریت شرکت نفتی گتی تبدیل شد.
علاقهی پل گتی به جمعآوری آثار هنری از انتهای دههی ۱۹۴۰ شروع شد. الهامبخش او در این فعالیت، صاحب پنتهاوسش در شهر نیویورک یعنی خانم ایمی گست، از اقوام سر وینستون چرچیل بود. خانم گست به جمعآوری آثار هنری قرن ۱۸ فرانسه علاقهی فراوانی داشت. در آن زمان، هنوز بازار آثار هنری در دوران رکود بود و گتی توانست آثار زیادی از قرن ۱۸ فرانسه را به قیمت مناسب خریداری کند. فعالیتهای گتی در زمینهی جمعآوری آثار هنری، او را به نویسندهای در این زمینه نیز تبدیل کرد. گتی کتابهای متعددی در زمینهی آثار هنری به رشتهی تحریر درآورد.
نکتهی مهم در مورد خریدهای گتی در بازار هنر، اهداف سرمایهگذاری او در این بخش بود. او تفاوتی اساسی با دیگر کلکسیونرهای هنری داشت و هدف اصلیاش از خرید آثار هنری، خرید در قیمت پایین و تضمین سودآوری آنها بود. همین رفتار، خریدهای او را محدود میکرد؛ چرا که پل هیچگاه تمایل نداشت هزینهی کامل یک اثر هنری را بپردازد و همیشه به دنبال تخفیف بود.
در زمان مرگ جان پل گتی، او مالک بیش از ۶۰۰ اثر هنری با ارزش حدودی ۴ میلیون دلار بود. آثاری از هنرمندان بزرگ همچون پیتر پل روبنس، تیسین، توماس گینزبرا، پیر آگوست رنوآر، تینتورتو، ادگار دگا و کلود مونه در کلکسیون گتی جمعآوری شده بودند. گتی در دههی ۱۹۶۰ علاقهی زیادی به سبک معماری و مجسمهسازی یونان باستان پیدا کرد که در نتیجهی آن، ویلای گتی در نزدیکی لسآنجلس طراحی و ساخته شد. این ویلا به در دههی ۱۹۸۰ و سالهای پایانی عمر گتی، میزبان کلکسیون هنری او بود.
زندگی شخصی
جان پل گتی سابقهی ۵ ازدواج در زندگی شخصیاش دارد. او در دوران جوانی از نظر خانوادهی مذهبیاش فردی لاابالی بود که عادات جنسی بیملاحظهای داشت. یک بار در سال ۱۹۱۷ و در سن ۲۵ سالگی، گتی مورد شکایت زنی به نام السی اکستروم در لسآنجلس قرار گرفت. این زن ادعا میکرد که پل، پدر دختر او است. تیم وکلای گتی ابتدا سعی در حل مسئله داشتند؛ اما در نهایت این شکایت با پرداخت ۱۰ هزار دلار غرامت به اکستروم، در سال ۱۹۱۷ پایان یافت.
جنت دمونت، همسر بعدی گتی بود که در سال ۱۹۲۳ با او ازدواج کرد و در سال ۱۹۲۶ جدا شد. ثمرهی ازدواج آنها، جورج فرانکلین گتی دوم بود که تا پایان عمر بهعنوان یکی از مدیران شرکت نفت گتی مشغول به کاربود. پل گتی پیش از پایان رسمی ازدواجش با دمونت، با دختر یک مزرعهدار تگزاسی در مکزیکوسیتی ازدواج کرد. همسر رسمی دوم گتی، آلین اشبی نام داشت که در ۱۷ سالگی با پل آشنا شد. آنها در سال ۱۹۲۸ از یکدیگر جدا شدند و فرزندی از این ازدواج متولد نشد.
گتی در تعطیلاتی در شهر وین و در سال ۱۹۲۸، با دختر ۱۷ سالهای به نام آدولفین هلمل آشنا شد. آدولف دختر یک پزشک آلمانی بود که مخالفتی جدی با ازدواج دخترش با مردی ۳۶ ساله (که دو ازدواج ناموفق داشت) ابراز میکرد. پسر این زوج، جان رونالد گتی در سال ۱۹۲۹ به دنیا آمد. در همان سال، ارتباط این زوج به سمت اختلافات و دعوا پیش رفت تا اینکه پدر آدولفین او را به آلمان برد. این اختلافات تا سال ۱۹۳۲ ادامه داشت تا اینکه آدولفین با دریافت غرامت فراوان و همچنین سرپرستی کامل رونالد، از گتی جدا شد.
آن رورک، همسر بعدی جان پل گتی بود که در سال ۱۹۳۲ با او ازدواج کرد. او یک بازیگر فیلمهای صامت بود و در همان سال ۱۹۳۲ از ازدواج با گتی صاحب پسری به نام یوجین شد که بعدا به جان پل گتی جونیور تغییر نام داد. گتی جونیور یک فعال خیریه و کلکسیونر کتاب بود. گوردون گتی، فرزند دوم این ازدواج بود که در سال ۱۹۳۳ به دنیا آمد. او تاجر، سرمایهگذار و فعال صنعت موسیقی بود و پس از مرگ پدرش، کنترل ثروت ۲ میلیارد دلاری هولدینگ گتی را در دست گرفت. ازدواج گتی با رورک نیز دوام زیادی نداشت تا اینکه آنها در سال ۱۹۳۶ پس از شکایت رورک از یکدیگر جدا شدند. دادگاه، غرامتی برابر با حقوق ماهیانهی ۲۵۰۰ دلار به همراه ۱۰۰ دلار برای نگهداری از هر فرزند را به رورک اهدا کرد.
آخرین ازدواج گتی نز با تدی لینچ بود که در سال ۱۹۳۹ به همسری او درآمد. او یک خواننده بود و از ازدواجش با گتی، صاحب فرزندی به نام تیموتی شد. آنها در سال ۱۹۵۸ از یکدیگر جدا شدند. فرزند آنها تیموتی، در ۱۲ سالگی به خاطر تومور مغزی از دنیا رفت. نکتهی مهم اینکه در زمان مرگ تیموتی، پل گتی در انگلستان بود و حتی برای مراسم خاکسپاری پسرش نیز به آمریکا نرفت. جان پل گتی، نقل قول جالبی در مورد ازدواج و رابطهاش با زنان دارد. او در جایی گفته است:
رابطهی طولانیمدت با یک زن به معنای شکست در تجارت است. من از شکست متنفر هستم. البته از ازدواجهای ناموفق خودم هم متنفر هستم. من حاضرم برای یک ازدواج موفق، تمام پولهایم را خرج کنم.
ربوده شدن جان پل گتی سوم
در تاریخ دهم جولای سال ۱۹۷۳، آدمربایان گروه مافیایی ندرانیتا (Ndrangheta)، فرزند ارشد جان پل گتی جونیور را ربودند. او جان پل گتی سوم نام داشت و در آن زمان، ۱۶ ساله بود. آدمربایان در تماسی تلفنی از خانوادهی گتی مبلغ ۱۷ میلیون دلار درخواست کردند که معادل حدودی آن در سال ۲۰۱۸، ۹۳.۷ میلیون دلار است. خانوادهی گتی ابتدا در این تصور بودند که گتی نوجوان، نقشهای برای دریافت پول از پدربزرگ ثروتمندش طراحی کرده است. پدر گتی سوم از پدرش برای پرداخت این هزینه درخواست کمک کرد؛ اما پل گتی مقتصدتر از آن بود که این پول را پرداخت کند.
بیتوجهی خانوادهی گتی به درخواست آدمربایان و تلاش کم آنها برای آزادی گتی سوم، منجر به حرکتی خشونتآمیز از طرف گروه جنایتکار شد. آنها در نوامبر سال ۱۹۷۳، پاکتی حاوی گوش قربانی را برای یک روزنامه ارسال کردند. آنها در نامهای ادعا کردند که در صورت پرداخت نشدن حداقل ۳.۲ میلیون دلار تا ۱۰ روز پس از ارسال نامه، گوش دیگر گتی جوان را خواهند برید و به حرکت خود ادامه خواهند داد.
هنر تجارت، چانهزنی و حسابگری جان پل گتی در این جریان و حتی زمانی که معامله بر سر جان نوهاش بود، ادامه داشت. او آنقدر پرداخت پول را به تعویق انداخت که درخواست گروه آدم ربا به ۳ میلیون دلار کاهش پیدا کرد. در این شرایط نیز گتی تنها ۲.۲ میلیون دلار از مبلغ را پرداخت کرد. انتخاب این مبلغ از سوی او نیز کاملا حسابشده بود. ۲.۲ میلیون دلار مبلغی بود که در صورت پرداخت، در محاسبات مالیاتی گتی به او کمک میکرد. بقیهی ۸۰۰ هزار پول درخواستشده نیز بهصورت وامی با سود ۴ درصد به پسر گتی پرداخت شد.
پس از پرداخت پول درخواستشده، گتی سوم آزاد شد. او برای تشکر از پدربزرگش تماسی با او گرفت؛ اما گفته میشود که پل گتی به تماس نوهاش پاسخ نداده است. پس از مدتی ۹ نفر از گروه ندرانیتا در ارتباط با این آدمربایی دستگیر و تنها دو نفر از آنها محکوم شدند. گتی سوم پس از این تراژدی تلخ، به مواد مخدر و الکل معتاد شد. اعتیاد شدید، قدرت تکلم او را از بین برد. او در سال ۲۰۱۱ در سن ۵۴ سالگی درحالیکه کاملا معلول شده بود، از دنیا رفت.
گتی بر سر جان نوهاش هم چانهزنی میکرد
رد کردن پیشنهاد آدمربایان از طرف پل گتی، دو دلیل بزرگ داشت. اولین دلیل به گفتهی خود او بود که اعتقاد داشت در صورت پرداخت این هزینه، جان ۱۴ نوهی دیگر او نیز در خطر خواهد بود. او در ادامه در مورد رد کردن پرداخت این پول گفته است:
دلیل دوم من برای رد کردن پرداخت این پول، بسیار مهم تر و گستردهتر بود. به اعتقاد من پرداخت این هزینههای آدمربایی، فرصت و انگیزه را برای دیگر جنایتکاران فراهم میکند و جان افراد زیادی را در سرتاسر جهان با تهدید مواجه خواهد کرد.
شهرت خساست
در طول زندگی جان پل گتی، داستانهای زیادی از خساست و حسابگری او در تمام معاملات زندگی وجود دارد. بارزترین این مثالها، داستان ربودن گتی سوم بود. مورد بعدی مربوط به فرزند همسر پنجم پل گتی است. دی لینچ ادعا کرده بود که همسرش، او را به خاطر پرداخت هزینههای زیاد درمانی برای تومور پسرشان، سرزنش میکند. گتی در تمام معاملتش حداکثر چانهزنیها را انجام میداد. او قصر ۷۲ اتاقی ساتن خود را به مبلغ ۶۰ هزار پوند از دوک پنجم منظقهی ساثرلند خریداری کرد. این مبلغ نصف مبلغی بود که دوک برای خرید این قصر هزینه کرده بود.
جان پل گتی برای شستشوی لباسهایش هم هزینه نمیکرد. او لباسها را خودش میشست و حتی در بسیاری موارد، به جای خرید لباسهای جدید، لباسهای کهنه را رفو میکرد. او لوازمالتحریر را نیز برای چندین مرتبه استفاده میکرد و حتی برای پاسخ دادن به نامهها به جای استفاده از کاغذ جدید، پاسخ را در حاشیهی نامهی قبلی یادداشت میکرد.
یکی از داستانهای بسیار عجیب و تمسخرآمیز در مورد خساست گتی، داستان بازدید از نمایشگاه سگ است. او برای اینکه قیمت نیمبها را برای دوستان و همراهانش در این نمایشگاه پرداخت کند، آنها را به مدت ۱۰ دقیقه در اطراف محل برگزاری به پیادهروی مشفول کرد. او حتی در انتخاب قصر ساتن برای زندگی نیز حسابگری داشت و معتقد بود هزینهی زندگی در آنجا ارزانتر از لندن است. گتی در آن قصر یک تلفن سکهای برای مهمانان و همچنین تلفنی محدود به ارتباطات داخل سازمانی برای کارمندانش تعبیه کرده بود.
جان پیرسون، یکی از نویسندههایی است که در مورد گتی تحقیق کرده. او دلیل اصلی خساست این میلیاردر را سبک تربیتی خانوادهی پدریاش میداند. البته او به این نکته اشاره میکند که گتی در خرید املاک و مستغلات و آثار هنری، خساست زیادی نداشت؛ اما معتقد بود آنها نیز باید سودآوری مناسبی داشته باشند. خود گتی در جایی دلیل خساستش نسبت به افراد را جبران رفتار آنها عنوان کرده است. او همیشه اعتقاد داشت که اطرافیان تنها برای ثروتش با او ارتباط برقرار میکنند.
جان پل گتی در سالهای پایانی زندگیاش هم هنوز با قدرت کار میکرد. او در ۷۴ سالگی روزانه ۱۶ تا ۱۸ ساعت مشغول به کار بود و داراییها و ارزش سهامش را بررسی میکرد. جان پل گتی در ششم ژوئن سال ۱۹۷۶ در ۸۳ سالگی در قصر ساتن از دنیا رفت. او در ویلای گتی دفن شد؛ البته محل دفن گتی برای بازدید عموم باز نیست.
مقالهها و داستانهای متعددی در مورد زندگی گتی نگاشته شده است. آخرین اثر هنری مربوط به زندگی گتی، فیلم All the Money in the World به کارگردانی ریدلی اسکات است که در سال ۲۰۱۷ به نمایش درآمد. این فیلم داستان ربوده شدن گتی سوم را به تصویر کشیده است.
منبع:
www.zoomit.ir
جان پل گتی، تاجر و صنعتگر آمریکایی-بریتانیایی بود که شرکت نفتی Getty را تأسیس کرد. او در سال ۱۹۵۷ از طرف مجلهی فورچن بهعنوان ثروتمندترین فرد آمریکا انخاب شد و در سال ۱۹۶۶ نیز رکورد ثروتمندترین فرد جهان را در کتاب گینس به نام خود ثبت کرد. در آن زمان ثروت گتی در حدود ۱.۲ میلیارد دلار بود.
پل گتی یکی از مقتصدترین افراد ثروتمند تاریخ است. تمامی افراد همعصر شامل دوستان، همکاران، رقبا و اعضای خانواده، او را فردی میدانستند که در خرج کردن هر سنت از داراییاش، حسابگری میکرد. نمونهی بارز این حسابگری در جریان ربوده شدن نوهی او یعنی جان پل گتی سوم مشهود است. در این جریان، پدربزرگ ثروتمند از پرداخت ۱۷ میلیون وجه درخواستی آدمرباها، سر باز زد.
گتی علاقهی شدیدی به جمعآوری آثار هنری داشت. کلکسیون او پایههای تأسیس موزهی جان پل گتی را تشکیل داد؛ موزهای که مرکز آن امروز در لسآنجلس واقع شده و مجموع ارزش داراییهای آن حدود ۲.۸ میلیارد دلار تخمین زده میشود. گتی در سال ۱۹۵۳، هولدینگ جان پل گتی را تأسیس کرد که در حال حاضر ثروتمندترین مؤسسهی هنری جهان است. این مؤسسه وظیفهی مدیریت مجموعهی موزهی گتی شامل Getty Center, Getty Villa و Getty Foundation را بر عهده دارد. علاوه بر این موارد، مؤسسهی تحقیقاتی و مؤسسهی حفظ منابع طبیعی گتی نیز زیرمجموعهی این هولدینگ هستند.
مرکز گتی، یکی از داراییهای بهجامانده از پل گتی
جان پل گتی مشهورترین عضو خانوادهی گتی در تاریخ است. خانوادهای ثروتمند و فعال در صنعت نفت که جورج فرانکلین گتی، پدر جان بهعنوان بزرگ خاندان آن شناخته میشود؛ خانوادهای که در دورهای از تاریخ بهعنوان ثروتمندترین خاندان آمریکا شناخته میشدند. اکنون ثروت این خانواده حدود ۵.۴ میلیارد دلار گزارش شده است.
تولد و تحصیل
جان پل گتی در ۱۵ دسامبر سال ۱۸۹۲ در شهر مینیاپولیس ایالت مینهسوتا آمریکا متولد شد. مادر او سارا کترین مکفرسون نام داشت و پدرش، جورج گتی بود. جورج گتی یک وکیل فعال در بازار بیمه و سرمایه بود که ثروت ابتدایی خود را از استخراج نفت در بارتلسویل اوکلاهاما جمع کرد.
پس از مهاجرت خانوادهی گتی به لسآنجلس، جان دوران کودکی خود را در این شهر گذراند و برای تحصیل به مدرسهی نظامی هاروارد رفت. او برای ادامهی تحصیل در دورهی دبیرستان، به دبیرستان پلیتکتیک جان فرانسیس در لسآنجلس رفت. علاقهی شدید او به مطالعه، باعث شد اطرافیان، لقب «گتی دیکشنری» را به او بدهند. مطالعات جامع جان، او را با زبانهای آلمانی، ایتالیایی و فرانسه آشنا کرد. علاوه بر آن، علاقهی شدید او به هنر کلاسیک، باعث شد که جان جوان در خواندن زبان سنتی یونانی و لاتین نیز مهارتهایی کسب کند.
جان پل گتی برای ادامهی تحصیل در مقاطع دانشگاهی ابتدا به دانشگاه ساثرن کالیفرنیا و سپس به دانشگاه برکلی رفت؛ البته او هر دو دانشگاه را پیش از دریافت مدرک تحصیلی ترک کرد. مسافرتهای خانوادهی گتی به اروپا، جان جوان را به دانشگاههای آنجا علاقهمند کرد و او در سال ۱۹۱۲ وارد دانشگاه آکسفورد شد. معرفینامهی گتی به آکسفورد را ویلیام هاوارد تافت نوشت که بعدا رئیس جمهور آمریکا شد. گتی با ورود به آکسفورد در کالج سلطنتی مگدالن مشغول به تحصیل شد و در آنجا دوستانی همچون ادوارد هشتم (پادشاه انگلستان) داشت.
پل گتی در سال ۱۹۱۴ در رشتهی اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه آکسفورد فارغالتحصیل شد. او مدتی به سفر در اروپا و مصر پرداخت و در نهایت، به والدینش در پاریس ملحق شد. خانوادهی گتی در ژوئن ۱۹۱۴ به آمریکا بازگشتند.
فعالیت کاری
جورج گتی در پاییز سال ۱۹۱۴، سرمایهای ۱۰ هزار دلاری در اختیار فرزندش قرار داد تا داراییهای نفتی خانواده را در اوکلاهاما گسترش دهد. اولین خرید جان، سایت نفتی نانسی تیلور در نزدیکی شهر هاسکل اوکلاهاما بود. این خرید، زمینهی موفقیتهای اولیهی جان را فراهم کرد. این سایت در آگوست سال ۱۹۱۵ موفق به کشف نفت شد و تا تابستان سال بعد، کمیسیون ۴۰ درصدی که نصیب گتی شد، او را میلیونر کرد.
جان در دوران جوانی، برخلاف ثروتاندوزی موفق، ارتباطات خانوادگی موفقی نداشت. او در دههی ۱۹۳۰ سه ازدواج ناموفق داشت. این اتفاقات باعث نارضایتی پدر او شد و جورج گتی در زمان مرگش در سال ۱۹۳۰، تنها ۵۰۰ هزار دلار از سرمایهی ۱۰ میلیون دلاری خود را برای پسرش به ارث گذاشت. جان، یکسوم از سهام شرکت George Getty Inc را تصاحب کرد و مادرش، صاحب دو سوم دیگر شرکت شد. نکتهی جالب اینکه عصبانیت جورج از پسرش به حدی بود که پیش از مرگ مدعی شده بود جان پل، تمام کسب و کار خانواده را از بین خواهد برد.
جان پل گتی در قصر شخصی در کنار کلکسیون هنری
در سال ۱۹۳۶، پل با همکاری مادرش، هولدینگ سرمایهگذاری Sarah C. Getty را تأسیس کرد. هدف آنها از تأسیس این هولدینگ، سرمایهگذاری کمخطر و معاف از مالیات ثروت دائمی خانوادگی گتی بود؛ به بیان دیگر، این مادر و پسر قصد داشتند ثروتی را که هر روز به آن افزوده میشد، برای نسلهای آیندهی خانواده سرمایهگذاری کنند. این هولدینگ در نهایت با سرمایهی ۳.۳۶۸ میلیون دلاری (حدودا برابر با ۶۲.۵ میلیون دلار کنونی) تأسیس شد.
پدر جان معتقد بود او ثروت خانوادگی را بر باد خواهد داد
فعالیت در هولدینگ، دسترسی کامل به سرمایهها را به پل میداد و او نیز در اولین اقدام، سهام شرکت نفتی تایدواتر را خریداری کرد. دوران سرمایهگذاریهای بزرگ خانوادهی گتی، با رکود بزرگ جهانی همراه بود. سرمایهگذاریهای شجاعانهی گتی در این زمان، مالکیت شرکت Pacific Western Oil را به او داد. در ادامه، جان پل به دنبال خرید شرکت Mission Corporation بود که شامل شرکتهای بزرگ تایدواتر اویل و شللی اویل بود. خرید این شرکتها در نهایت در سال ۱۹۶۷ به پایان رسید و امپراتوری نفتی گتی از دل آنها زائیده شد.
در سال ۱۹۴۹، همکاری گتی با پادشاهان سرمایهدار سعودی شروع شد. او در قراردادی ۹.۵ میلیون دلاری با ملک عبدالعزیز (ملقب به ابن سعود و مؤسس پادشاهی سعودی)، امتیاز اسخراج نفت از زمینی بیحاصل را در مرز عربستان سعودی و کویت به دست آورد. علاوه بر مبلغ اولیه، گتی متعهد شد که سالانه یک میلیون دلار به مدت ۶۰ سال به پادشاه عربستان اهدا کند. در این زمین، هیج نفتی کشف نشده بود تا اینکه پس از چهار سال فعالیت نیروهای گتی و صرف هزینهای معادل ۳۰ میلیون دلار، استخراج نفت از این زمین ظاهرا بایر شروع شد. از سال ۱۹۵۳ به بعد، سالانه ۱۶ میلیون بشکه نفت از این زمین استخراج شد که زمینهساز تبدیل کردن گتی به ثروتمندترین فرد جهان بود.
ادامهی فعالیتهای گتی در خاور میانه، او را بهطور کامل با زبان عربی آشنا کرد و این میلیونر آمریکایی، بهمرور کسب و کار خانوادگی را در این منطقه گسترش داد. ثروت سرشاری که از استخراج نفت نصیب خانوادهی گتی میشد، پل را بر آن داشت که به خرید هرچه بیشتر شرکتها و سازمانهای نفتی و غیرنفتی مشغول شود. او تعداد زیادی از شرکتهای نفتی از جمله پاسیفیک وسترن اویل، میژن کورپوریشن، تایدواتر اویل، شلی اویل، مکزیکن سیبورد اویل و پترولیوم کورپوریشن را به زیرمجموعهی نفتی خود اضافه کرد.
فعالیت در خاورمیانه، پل گتی را به یک میلیاردر تبدیل کرد
علاوه بر شرکتهای نفتی، سازمانهایی همچون شرکت هوایی اسپارتان، شرکت کافهتریایی اسپارتان، بیمهی مینههوما، مؤسسهی مالی و اعتباری مینههوما، هتل پیر، هتل پیر مارکوس، قصری در نزدیکی شهر رم و همچنین قصر و قلعهای در نزدیکی لندن را به مالکیت خود درآورد.
جان پل گتی در دههی ۱۹۶۰ به بریتانیا نقل مکان کرد و با زندگی در آنجا، همیشه انگلستان، مردمش و فرهنگ غنی آن منطقه را تحسین میکرد. او در قصر قرن شانزدهمی ساتن در انگلستان اقامت داشت و در همانجا از دوستان بریتانیایی و عرب خود پذیرایی میکرد تا اینکه این قصر به مرکز مدیریت شرکت نفتی گتی تبدیل شد.
علاقهی پل گتی به جمعآوری آثار هنری از انتهای دههی ۱۹۴۰ شروع شد. الهامبخش او در این فعالیت، صاحب پنتهاوسش در شهر نیویورک یعنی خانم ایمی گست، از اقوام سر وینستون چرچیل بود. خانم گست به جمعآوری آثار هنری قرن ۱۸ فرانسه علاقهی فراوانی داشت. در آن زمان، هنوز بازار آثار هنری در دوران رکود بود و گتی توانست آثار زیادی از قرن ۱۸ فرانسه را به قیمت مناسب خریداری کند. فعالیتهای گتی در زمینهی جمعآوری آثار هنری، او را به نویسندهای در این زمینه نیز تبدیل کرد. گتی کتابهای متعددی در زمینهی آثار هنری به رشتهی تحریر درآورد.
نکتهی مهم در مورد خریدهای گتی در بازار هنر، اهداف سرمایهگذاری او در این بخش بود. او تفاوتی اساسی با دیگر کلکسیونرهای هنری داشت و هدف اصلیاش از خرید آثار هنری، خرید در قیمت پایین و تضمین سودآوری آنها بود. همین رفتار، خریدهای او را محدود میکرد؛ چرا که پل هیچگاه تمایل نداشت هزینهی کامل یک اثر هنری را بپردازد و همیشه به دنبال تخفیف بود.
در زمان مرگ جان پل گتی، او مالک بیش از ۶۰۰ اثر هنری با ارزش حدودی ۴ میلیون دلار بود. آثاری از هنرمندان بزرگ همچون پیتر پل روبنس، تیسین، توماس گینزبرا، پیر آگوست رنوآر، تینتورتو، ادگار دگا و کلود مونه در کلکسیون گتی جمعآوری شده بودند. گتی در دههی ۱۹۶۰ علاقهی زیادی به سبک معماری و مجسمهسازی یونان باستان پیدا کرد که در نتیجهی آن، ویلای گتی در نزدیکی لسآنجلس طراحی و ساخته شد. این ویلا به در دههی ۱۹۸۰ و سالهای پایانی عمر گتی، میزبان کلکسیون هنری او بود.
زندگی شخصی
جان پل گتی سابقهی ۵ ازدواج در زندگی شخصیاش دارد. او در دوران جوانی از نظر خانوادهی مذهبیاش فردی لاابالی بود که عادات جنسی بیملاحظهای داشت. یک بار در سال ۱۹۱۷ و در سن ۲۵ سالگی، گتی مورد شکایت زنی به نام السی اکستروم در لسآنجلس قرار گرفت. این زن ادعا میکرد که پل، پدر دختر او است. تیم وکلای گتی ابتدا سعی در حل مسئله داشتند؛ اما در نهایت این شکایت با پرداخت ۱۰ هزار دلار غرامت به اکستروم، در سال ۱۹۱۷ پایان یافت.
جنت دمونت، همسر بعدی گتی بود که در سال ۱۹۲۳ با او ازدواج کرد و در سال ۱۹۲۶ جدا شد. ثمرهی ازدواج آنها، جورج فرانکلین گتی دوم بود که تا پایان عمر بهعنوان یکی از مدیران شرکت نفت گتی مشغول به کاربود. پل گتی پیش از پایان رسمی ازدواجش با دمونت، با دختر یک مزرعهدار تگزاسی در مکزیکوسیتی ازدواج کرد. همسر رسمی دوم گتی، آلین اشبی نام داشت که در ۱۷ سالگی با پل آشنا شد. آنها در سال ۱۹۲۸ از یکدیگر جدا شدند و فرزندی از این ازدواج متولد نشد.
گتی در تعطیلاتی در شهر وین و در سال ۱۹۲۸، با دختر ۱۷ سالهای به نام آدولفین هلمل آشنا شد. آدولف دختر یک پزشک آلمانی بود که مخالفتی جدی با ازدواج دخترش با مردی ۳۶ ساله (که دو ازدواج ناموفق داشت) ابراز میکرد. پسر این زوج، جان رونالد گتی در سال ۱۹۲۹ به دنیا آمد. در همان سال، ارتباط این زوج به سمت اختلافات و دعوا پیش رفت تا اینکه پدر آدولفین او را به آلمان برد. این اختلافات تا سال ۱۹۳۲ ادامه داشت تا اینکه آدولفین با دریافت غرامت فراوان و همچنین سرپرستی کامل رونالد، از گتی جدا شد.
آن رورک، همسر بعدی جان پل گتی بود که در سال ۱۹۳۲ با او ازدواج کرد. او یک بازیگر فیلمهای صامت بود و در همان سال ۱۹۳۲ از ازدواج با گتی صاحب پسری به نام یوجین شد که بعدا به جان پل گتی جونیور تغییر نام داد. گتی جونیور یک فعال خیریه و کلکسیونر کتاب بود. گوردون گتی، فرزند دوم این ازدواج بود که در سال ۱۹۳۳ به دنیا آمد. او تاجر، سرمایهگذار و فعال صنعت موسیقی بود و پس از مرگ پدرش، کنترل ثروت ۲ میلیارد دلاری هولدینگ گتی را در دست گرفت. ازدواج گتی با رورک نیز دوام زیادی نداشت تا اینکه آنها در سال ۱۹۳۶ پس از شکایت رورک از یکدیگر جدا شدند. دادگاه، غرامتی برابر با حقوق ماهیانهی ۲۵۰۰ دلار به همراه ۱۰۰ دلار برای نگهداری از هر فرزند را به رورک اهدا کرد.
آخرین ازدواج گتی نز با تدی لینچ بود که در سال ۱۹۳۹ به همسری او درآمد. او یک خواننده بود و از ازدواجش با گتی، صاحب فرزندی به نام تیموتی شد. آنها در سال ۱۹۵۸ از یکدیگر جدا شدند. فرزند آنها تیموتی، در ۱۲ سالگی به خاطر تومور مغزی از دنیا رفت. نکتهی مهم اینکه در زمان مرگ تیموتی، پل گتی در انگلستان بود و حتی برای مراسم خاکسپاری پسرش نیز به آمریکا نرفت. جان پل گتی، نقل قول جالبی در مورد ازدواج و رابطهاش با زنان دارد. او در جایی گفته است:
رابطهی طولانیمدت با یک زن به معنای شکست در تجارت است. من از شکست متنفر هستم. البته از ازدواجهای ناموفق خودم هم متنفر هستم. من حاضرم برای یک ازدواج موفق، تمام پولهایم را خرج کنم.
ربوده شدن جان پل گتی سوم
در تاریخ دهم جولای سال ۱۹۷۳، آدمربایان گروه مافیایی ندرانیتا (Ndrangheta)، فرزند ارشد جان پل گتی جونیور را ربودند. او جان پل گتی سوم نام داشت و در آن زمان، ۱۶ ساله بود. آدمربایان در تماسی تلفنی از خانوادهی گتی مبلغ ۱۷ میلیون دلار درخواست کردند که معادل حدودی آن در سال ۲۰۱۸، ۹۳.۷ میلیون دلار است. خانوادهی گتی ابتدا در این تصور بودند که گتی نوجوان، نقشهای برای دریافت پول از پدربزرگ ثروتمندش طراحی کرده است. پدر گتی سوم از پدرش برای پرداخت این هزینه درخواست کمک کرد؛ اما پل گتی مقتصدتر از آن بود که این پول را پرداخت کند.
بیتوجهی خانوادهی گتی به درخواست آدمربایان و تلاش کم آنها برای آزادی گتی سوم، منجر به حرکتی خشونتآمیز از طرف گروه جنایتکار شد. آنها در نوامبر سال ۱۹۷۳، پاکتی حاوی گوش قربانی را برای یک روزنامه ارسال کردند. آنها در نامهای ادعا کردند که در صورت پرداخت نشدن حداقل ۳.۲ میلیون دلار تا ۱۰ روز پس از ارسال نامه، گوش دیگر گتی جوان را خواهند برید و به حرکت خود ادامه خواهند داد.
هنر تجارت، چانهزنی و حسابگری جان پل گتی در این جریان و حتی زمانی که معامله بر سر جان نوهاش بود، ادامه داشت. او آنقدر پرداخت پول را به تعویق انداخت که درخواست گروه آدم ربا به ۳ میلیون دلار کاهش پیدا کرد. در این شرایط نیز گتی تنها ۲.۲ میلیون دلار از مبلغ را پرداخت کرد. انتخاب این مبلغ از سوی او نیز کاملا حسابشده بود. ۲.۲ میلیون دلار مبلغی بود که در صورت پرداخت، در محاسبات مالیاتی گتی به او کمک میکرد. بقیهی ۸۰۰ هزار پول درخواستشده نیز بهصورت وامی با سود ۴ درصد به پسر گتی پرداخت شد.
پس از پرداخت پول درخواستشده، گتی سوم آزاد شد. او برای تشکر از پدربزرگش تماسی با او گرفت؛ اما گفته میشود که پل گتی به تماس نوهاش پاسخ نداده است. پس از مدتی ۹ نفر از گروه ندرانیتا در ارتباط با این آدمربایی دستگیر و تنها دو نفر از آنها محکوم شدند. گتی سوم پس از این تراژدی تلخ، به مواد مخدر و الکل معتاد شد. اعتیاد شدید، قدرت تکلم او را از بین برد. او در سال ۲۰۱۱ در سن ۵۴ سالگی درحالیکه کاملا معلول شده بود، از دنیا رفت.
گتی بر سر جان نوهاش هم چانهزنی میکرد
رد کردن پیشنهاد آدمربایان از طرف پل گتی، دو دلیل بزرگ داشت. اولین دلیل به گفتهی خود او بود که اعتقاد داشت در صورت پرداخت این هزینه، جان ۱۴ نوهی دیگر او نیز در خطر خواهد بود. او در ادامه در مورد رد کردن پرداخت این پول گفته است:
دلیل دوم من برای رد کردن پرداخت این پول، بسیار مهم تر و گستردهتر بود. به اعتقاد من پرداخت این هزینههای آدمربایی، فرصت و انگیزه را برای دیگر جنایتکاران فراهم میکند و جان افراد زیادی را در سرتاسر جهان با تهدید مواجه خواهد کرد.
شهرت خساست
در طول زندگی جان پل گتی، داستانهای زیادی از خساست و حسابگری او در تمام معاملات زندگی وجود دارد. بارزترین این مثالها، داستان ربودن گتی سوم بود. مورد بعدی مربوط به فرزند همسر پنجم پل گتی است. دی لینچ ادعا کرده بود که همسرش، او را به خاطر پرداخت هزینههای زیاد درمانی برای تومور پسرشان، سرزنش میکند. گتی در تمام معاملتش حداکثر چانهزنیها را انجام میداد. او قصر ۷۲ اتاقی ساتن خود را به مبلغ ۶۰ هزار پوند از دوک پنجم منظقهی ساثرلند خریداری کرد. این مبلغ نصف مبلغی بود که دوک برای خرید این قصر هزینه کرده بود.
جان پل گتی برای شستشوی لباسهایش هم هزینه نمیکرد. او لباسها را خودش میشست و حتی در بسیاری موارد، به جای خرید لباسهای جدید، لباسهای کهنه را رفو میکرد. او لوازمالتحریر را نیز برای چندین مرتبه استفاده میکرد و حتی برای پاسخ دادن به نامهها به جای استفاده از کاغذ جدید، پاسخ را در حاشیهی نامهی قبلی یادداشت میکرد.
یکی از داستانهای بسیار عجیب و تمسخرآمیز در مورد خساست گتی، داستان بازدید از نمایشگاه سگ است. او برای اینکه قیمت نیمبها را برای دوستان و همراهانش در این نمایشگاه پرداخت کند، آنها را به مدت ۱۰ دقیقه در اطراف محل برگزاری به پیادهروی مشفول کرد. او حتی در انتخاب قصر ساتن برای زندگی نیز حسابگری داشت و معتقد بود هزینهی زندگی در آنجا ارزانتر از لندن است. گتی در آن قصر یک تلفن سکهای برای مهمانان و همچنین تلفنی محدود به ارتباطات داخل سازمانی برای کارمندانش تعبیه کرده بود.
جان پیرسون، یکی از نویسندههایی است که در مورد گتی تحقیق کرده. او دلیل اصلی خساست این میلیاردر را سبک تربیتی خانوادهی پدریاش میداند. البته او به این نکته اشاره میکند که گتی در خرید املاک و مستغلات و آثار هنری، خساست زیادی نداشت؛ اما معتقد بود آنها نیز باید سودآوری مناسبی داشته باشند. خود گتی در جایی دلیل خساستش نسبت به افراد را جبران رفتار آنها عنوان کرده است. او همیشه اعتقاد داشت که اطرافیان تنها برای ثروتش با او ارتباط برقرار میکنند.
جان پل گتی در سالهای پایانی زندگیاش هم هنوز با قدرت کار میکرد. او در ۷۴ سالگی روزانه ۱۶ تا ۱۸ ساعت مشغول به کار بود و داراییها و ارزش سهامش را بررسی میکرد. جان پل گتی در ششم ژوئن سال ۱۹۷۶ در ۸۳ سالگی در قصر ساتن از دنیا رفت. او در ویلای گتی دفن شد؛ البته محل دفن گتی برای بازدید عموم باز نیست.
مقالهها و داستانهای متعددی در مورد زندگی گتی نگاشته شده است. آخرین اثر هنری مربوط به زندگی گتی، فیلم All the Money in the World به کارگردانی ریدلی اسکات است که در سال ۲۰۱۷ به نمایش درآمد. این فیلم داستان ربوده شدن گتی سوم را به تصویر کشیده است.
منبع:
www.zoomit.ir