ایلان ماسک
ایلان ماسک که ریاست شرکتهای بزرگ و نوآوری چون اسپیس ایکس و تسلا را برعهده دارد، از جمله مشهورترین کارآفرینان این روزهای دنیای فناوری است. آنچه ماسک را با دیگر افراد فعال در زمینههای مشابه متمایز میکند، شخصیت کاریزماتیک و علاقهی عجیب رسانهها و دوستداران دنیای تکنولوژی به او است؛ تا جایی که بسیاری او را با «مرد آهنی» مقایسه میکنند و کوچکترین اظهار نظر یا توییت او تبدیل به تیتر خبرها میشود.
زندگینامهی ایلان ماسک علاوه بر جذابیت ذاتی، میتواند درسهای بسیاری برای کارآفرینان جوانی داشته باشد که قصد دارند در زمینهی تکنولوژی به فعایت و نوآوری بپردازند.
ایلان ریو ماسک (Elon Reeve Musk) در سال ۱۹۷۱ در شهر پرتوریای آفریقای جنوبی به دنیا آمد. مادر ماسک یک مدل کانادایی و پدرش مهندس الکترومکانیک اهل آفریقای جنوبی است. پس از اینکه پدر و مادر ماسک در سال ۱۹۸۰ از یکدیگر جدا شدند، ایلان نوجوان به همراه خواهر و برادر کوچکتر خود به زندگی همراه با پدرشان ادامه دادند.
ماسک در ۱۲ سالگی بهتنهایی یک بازی کامپیوتری ساخت و توانست آن را ۵۰۰ دلار بفروشد
ماسک در سن ۱۰ سالگی و پس از آشنایی با کامپیوتر Commodore VIC-20 متوجه شد که به کامپیوتر و برنامهنویسی علاقه دارد. او سپس بهصورت خودآموز به یادگیری برنامهنویسی روی آورد و در سن ۱۲ سالگی اولین بازی ویدئویی خود را که با زبان بیسیک نوشته شده بود و Blastar نام داشت، به قیمت ۵۰۰ دلار فروخت. جالب است که بلستار، بازی ساخت ایلان ماسک نوجوان، موضوع فضایی-موشکی دارد. نسخهی تحت وب این بازی را در اینجا میتوانید بازی کنید.
علاوه بر علاقهی فراوان به تکنولوژی و برنامهنویسی، ماسک از همان کودکی یک تاجر بالقوه نیز بود. او با ایدههای تجاری جذاب خود، چندین بار برادر، خواهر و پسرعموهایش را به کارهایی مانند «فروش تخم مرغ عید پاک» در محلهشان گماشته بود و از این طریق به نوعی از آنها برای کسب درآمد استفاده میکرد.
ایلان ماسک (نفر دوم از سمت چپ) به همراه برادرش کیمبال (نفر دوم از سمت راست) و پسرخالههایش (مؤسسان سولارسیتی) در پرتوریا شاید ظاهر و شخصیت امروزی ماسک با کلیشههایی که سینما از «افراد باهوش و خورهی تکنولوژی» به نمایش میگذارد، تفاوت زیادی داشته باشد؛ کلیشههایی که چنین افرادی را عموما ضعیف و دارای سطح پایینی از روابط اجتماعی نشان میدهند. اما ظاهرا در دوران کودکی، او تفاوت چندانی با آنچه هالیوود از یک «بچه زرنگ» به نمایش میگذارد، نداشت. در دوران مدرسه، ماسک مرتبا مورد آزار و اذیت همکلاسیهای خود واقع میشد. در یکی از بدترین موارد این آزار و اذیتها، همکلاسیهای ماسک او را از پلههای مدرسه به پایین انداختند و سپس او را به قدری کتک زدند که ماسک هشیاری خود را از دست داد و در بیمارستان بستری شد.
پس از اتمام تحصیل در دبیرستان، ماسک در سال ۱۹۸۹ (درست قبل از تولد ۱۸ سالگی) برای اینکه بتواند از خدمت سربازی در ارتش آفریقای جنوبی فرار کند، پس از اینکه توانست از طریق مادرش شهروندی کانادا را به دست بیاورد، به این کشور مهاجرت کرد. او دربارهی خدمت سربازی میگوید:
من با خدمت نظامی مشکلی ندارم؛ اما به نظرم خدمت در ارتش آفریقای جنوبی و سرکوب سیاهپوستان، روش خوبی برای گذراندن زمان نیست.
در سن ۱۹ سالگی ماسک برای تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه کوئینز ایالت اونتاریوی کانادا پذیرفته شد. او پس از گذشت دو سال از تحصیل خود در این دانشگاه، به دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا منتقل شد و موفق به اخذ همزمان دو مدرک کارشناسی فیزیک و کارشناسی اقتصاد در سن ۲۴ سالگی شود.
در سال ۱۹۹۵ ماسک به کالیفرنیا نقل مکان کرد تا دورهی دکترای خود را در زمینهی فیزیک کاربردی و علم مواد در دانشگاه استنفورد آغاز کند؛ اما پس از گذشت تنها دو روز از آغاز دوره، تصمیم گرفت از ادامهی تحصیل در دانشگاه انصراف بدهد تا بتواند با تمرکز بیشتری ایدههای کارآفرینانهی خود در زمینههای اینترنت، انرژیهای تجدید پذیر و فناوریهای فضایی را دنبال کند. او در نهایت در سال ۲۰۰۲ موفق شد عنوان شهروندی ایالات متحده را به دست بیاورد تا به این ترتیب سه تابعیت آفریقای جنوبی، کانادا و آمریکا را بهصورت همزمان داشته باشد.
در سال ۱۹۹۵ ماسک و برادرش کیمبال، با سرمایهی ۲۸ هزار دلاری پدرشان شرکت نرمافزاری و اینترنتی Zip2 را تأسیس کردند. شرکت تازه تأسیس آنها راهنمای اینترنتی با نام «City Guid» را در اختیار صنعت چاپ روزنامه قرار میداد. شرکت نوپا به سرعت به موفقیت رسید و آنها توانستند با روزنامههای بزرگی چون نیویورک تایمز و شیکاگو تریبیون همکاری کنند.
اگرچه ایده و سرمایهی اولیهی Zip2 متعلق به ماسک بود؛ اما هیئت مدیرهی شرکت هرگز اجازه نداد او مسند ریاست شرکت را نیز به خود اختصاص بدهد. در نهایت کامپک (Compaq) در سال ۱۹۹۹ شرکت Zip2 را به مبلغ ۳۴۱ میلیون دلار خریداری کرد. حدود ۷ درصد از هزینهی خرید (برابر با ۲۲ میلیون دلار) به شخص ایلان ماسک رسید تا او قبل از رسیدن به سن ۳۰ سالگی میلیونر شود و برای پروژههای بعدی خود پول کافی داشته باشد.
پس از فروش Zip2، ماسک در سال ۱۹۹۹ به همراه یکی از دوستان خود سرویس پرداخت اینترنتی X.com را با سرمایهای ۱۰ میلیون دلاری راه اندازی کرد. یک سال بعد شرکت تازه تأسیس او با Confinity که سرویس انتقال پولی با نام PayPal در اختیار داشت، ادغام شد. پس از آن، دو شرکت ادغامشده بهصورت جدی بر سرویس انتقال پول متمرکز شدند و در نتیجه، در سال ۲۰۰۱ این شرکت به PayPal تغییر نام داد.
ماسک در سال ۲۰۰۰ به دلیل اختلاف نظر با اعضای هیئت مدیره در مورد انتقال زیرساختهای مبتنی بر یونیکس شرکت به ویندوز، از مسند ریاست شرکت برکنار شد؛ اما همچنان به عنوان عضوی از هیئت مدیره در شرکت باقی ماند. در سال ۲۰۰۲ ایبی PayPal را به مبلغ ۱.۵ میلیارد دلار خرید که از این میزان، ۱۶۵ میلیون دلار به ایلان ماسک رسید. تا پیش از فروش PayPal، ماسک با در اختیار داشتن ۱۱.۷ درصد از سهام شرکت، بزرگترین سهامدار آن به شمار میرفت.
در سال ۲۰۰۱ ماسک به همراه دو تن از دوستان خود به مسکو رفت تا برای پروژههای فضایی خود تعدادی موشک قاره پیمای دست دوم از روسیه خریداری کند. به گفتهی دوست ماسک، روسها که به او به چشم یک تازهکار نگاه میکردند، مرتبا او را مسخره میکردند. در نتیجه ماسک و دوستانش مجبور شدند دست خالی به آمریکا بازگردند.
یک سال بعد ماسک به همراه مایک گریفین که تجربهی کار برای CIA، ناسا، اوربیتال ساینس و چند شرکت و سازمان معتبر دیگر را در کارنامهی خود داشت، برای خرید ۳ موشک قاره پیما به روسیه بازگشت. پس از اینکه ماسک متوجه شد روسها قیمت گزاف «۸ میلیون دلار برای هر راکت» مطالبه میکنند، تصمیم گرفت خودش شرکتی برای تولید موشکهای ارزانقیمت تأسیس کند و اینگونه بود که سومین شرکت ماسک با نام «Space Exploration Technologies Corporation» یا به اختصار SpaceX، تأسیس شد.
اسپیس ایکس در عین کاهش هزینهی پرتاب موشک با مضربی از ۱۰، توانست همچنان به حاشیهی سود ۷۰ درصدی دست یابد
به گفتهی یکی از اولین سرمایهگذاران اسپیس ایکس، ماسک متوجه شده بود که مواد خام مورد نیاز برای ساخت موشک تنها ۳ درصد قیمت آن را تشکیل میدهند. به لطف استفاده از مهندسی نرمافزار و طراحی ماژولار، اسپیس ایکس توانست هزینهی پرتاب موشک را با مضربی از ۱۰ کاهش بدهد و همچنان به حاشیهی سودی ۷۰ درصدی دست پیدا کند. ماسک که با سرمایهی ۱۰۰ میلیون دلاری حاصل از پروژههای قبلی خود اسپیس ایکس را تأسیس کرده بود، بهصورت همزمان عنوان مدیر ارشد اجرایی (CEO) و مدیر ارشد تکنولوژی (CTO) این شرکت را در اختیار دارد. او دربارهی تأمین بخش اعظم سرمایهی شرکتهایش میگوید:
من همیشه از پول خودم در شرکتهایی که ایجاد میکنم سرمایهگذاری کردهام. فکر نمیکنم استفادهی صرف از پول مردم [در پروژههای شخصی] کار درستی باشد. نمیتوانم از کسی بخواهم در چیزی سرمایهگذاری کند که حتی خود من حاضر نیستم در آن سرمایهگذاری کنم.
ایلان ماسک در کنار کپسول دراگون، که از آن برای ارسال محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی استفاده میشود
اسپیس ایکس راکتهایی با نام فالکون (الهام گرفته از نام فضاپیماهای Millennium Falcon در فیلم جنگ ستارگان) و کپسولهای فضایی با نام دراگون تولید میکند. در سال ۲۰۰۸ ناسا با عقد قراردادی ۱.۶ میلیارد دلاری، وظیفهی ارسال محموله به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) طی ۱۲ پرتاب را به اسپیس ایکس سپرد. در همان سال موشک فالکون ۱ این شرکت اولین موشک خصوصی لقب گرفت که ماهوارهای را در مدار زمین قرار داده است. در سال ۲۰۱۲ نیز فضاپیمای دراگون این شرکت توانست عنوان «اولین فضاپیمای ساخت یک شرکت خصوصی که به ایستگاه فضایی بینالمللی متصل میشود» را به خود اختصاص دهد و تاریخساز شود.
یکی از اهداف مهم اسپیس ایکس، کاهش هزینهی سفرهای فضایی از طریق استفادهی چندینباره از راکتها است. در روش سنتی پرتاب راکت به فضا، پس اتمام سوخت موشک، بدنهی راکت در جو زمین رها میشود و (اگر هنگام سقوط در جو زمین نسوزد) در نهایت در اقیانوس سقوط خواهد کرد. از آنجایی که سوخت موشک تنها درصد کمی از قیمت نهایی ارسال کاوشگر و محموله به فضا را تشکیل میدهد و بخش اعظم هزینه مربوط به خود راکت است؛ در صورت استفادهی مجدد از راکت، هزینهی سفرها و اکتشافات فضایی چندین برابر کاهش پیدا خواهد کرد.
به همین منظور، اسپیس ایکس پس از بارها تلاش ناموفق، نهایتا در سال ۲۰۱۵ توانست یک موشک فالکون را در بازگشت از فضا با موفقیت روی یک شناور در میان اقیانوس فرود بیاورد تا بتواند در پروازهای بعدی مجددا از آن استفاده کند. در ویدئوی زیر میتوانید لحظهی فرود موفقیت آمیز موشک فالکون در میان اقیانوس را مشاهده کنید.
ماسک با تاثیر از آیزاک آسیموف، اکتشافات فضایی را قدمی مهم در گسترش تمدن بشری و جلوگیری از انقراض نسل بشر میداند. او در این باره میگوید:
یک سیارک یا آتشفشان غولآسا میتواند بهراحتی نسل بشر را منقرض کند. ما همچنین با تهدیدهایی روبهرو هستیم که حتی دایناسورها نیز با آن مواجه نبودند: ویروسهای مهندسیشده، سیاهچالههای کوچک ساختهشده به دست بشر، گرمایش جهانی یا حتی تکنولوژیهای ناشناختهای که هرکدام میتوانند بهراحتی منجر به پایان بشریت شوند.
میلیونها سال طول کشیده است تا بشر تکامل پیدا کند و ما ظرف ۶۰ سال گذشته توانستهایم تسلیحات اتمی بسازیم که با استفاده از آنها بهصورت بالقوه میتوانیم خودمان را کاملا از بین ببریم. دیر یا زود باید حیات را به فرای این گوی آبی و سبز گسترش دهیم یا با انقراض روبهرو شویم.
جالب است بدانید در فیلم «مرد آهنی ۲»، از کارخانههای اسپیس ایکس به عنوان مکان اصلی فیلمبرداری استفاده شده است. همچنین به گفتهی جان فاورو، کارگردان این فیلم سینمایی، شخصیت تونی استارک (میلیاردر نابغهی داستان مرد آهنی، با بازی رابرت داونی جونیور) از ایلان ماسک الهام گرفته شده است. ایلان ماسک حتی در این فیلم حضور کوتاهی در نقش خودش نیز داشته است.
به جز پایین آوردن هزینهی سفرهای فضایی، یکی دیگر از اهداف اسپیس ایکس ایجاد کلونی در دیگر سیارت منظومهی شمسی است. ماسک گفته است قصد دارد تا سال ۲۰۴۰ یک کلونی با جمعیت ۸۰ هزار نفر روی مریخ ایجاد کند. او در سال ۲۰۱۶ در این باره گفته بود اولین پرواز بزرگ ارسال محموله به مریخ در سال ۲۰۲۲ انجام خواهد شد و پس از آن در سال ۲۰۲۴ اولین انسانها برای سکونت به مریخ اعزام میشوند. به گفتهی خود ماسک، هدف نهایی اسپیس ایکس ایجاد تمدنی فضایی برای انسانها است.
تسلا موتورز
تسلا موتورز در سال ۲۰۰۳ توسط مارتین ابرهارد و مارک ترپنینگ تأسیس شد. ماسک نیز در سال ۲۰۰۴ پس از سرمایهگذاری در این شرکت به عنوان رئیس هیئت مدیره، به آن ملحق شد. در سالهای ابتدایی، اگرچه ماسک نقش فعالی در طراحی و تولید اولین خودروی الکتریکی شرکت با نام رودستر داشت، اما بهصورت عمیق درگیر فعالیتهای روزانهی شرکت نبود.
ایلان ماسک تسلا موتورز
ایلان ماسک در حال معرفی خودروی الکتریکی تسلا مدل S
در جریان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، ماسک بالاخره به عنوان مدیر عامل و طراح ارشد محصولات تسلا موتورز انتخاب شد؛ سمتی که تا به امروز همچنان در اختیار او قرار دارد. به گفتهی ماسک، برنامهی تسلا موتورز برای تولید انبوه خودروهای الکتریکی شامل سه فاز میشود. فاز اول شامل تولید «خودروی اسپرت گرانقیمت در مقیاس کم» بود که در سال ۲۰۰۸ و با معرفی رودستر ۱۱۰ هزار دلاری آغاز شد. فاز دوم مربوط به تولید «خودروی میانرده با قیمتی متوسط و تولید در مقیاس متوسط» بود که در سال ۲۰۱۲ و با معرفی خودروی سدان تسلا مدل S عملی شد. فاز سوم و نهایی با «تولید انبوه خودروی نسبتا ارزانقیمت» تسلا مدل 3 در اواخر سال ۲۰۱۷ آغاز خواهد شد.
برنامهی سه مرحلهای تسلا برای تولید خودرو، اکنون وارد فاز سوم، یعنی «تولید انبوه خودروهای ارزان» شده است
علاوه بر خودروهای ساخت خود شرکت، تسلا سیستمهای انتقال قدرت خودروهای الکتریکی دایملر (استفادهشده در مرسدس بنزهای الکتریکی) و تویوتا را نیز تأمین میکند. ماسک همچنین با مذاکره با این دو شرکتِ خوشنام، توانسته است آنها را به عنوان سرمایهگذاران بلندمدت جذب تسلا کند.
تسلا مدل x
در سال ۲۰۱۴ ماسک اعلام کرد که تسلا موتورز تمامی پتنتهای خود را به رایگان در اختیار استفادهی عموم قرار خواهد داد تا به این وسیله، توسعهی خودروهای الکتریکی توسط سازندگان بزرگ سرعت بگیرد. او در این باره میگوید:
واقعیت تأسفبار این است که برنامهی ساخت خودروهای الکتریکی در شرکتهای بزرگ خودروسازی، یا در مقیاسی بسیار کوچک است یا اصلا وجود ندارد. برای همین مقدار فروش خودروهای الکتریکی آنها بسیار کمتر از یک درصد فروش کلیشان است.
فروش قطعات و سیستمهای انتقال قدرت به دیگر سازندگان خودروهای الکتریکی با قیمتی پایین، باعث شده است بسیاری ماسک را با هنری فورد مقایسه کنند.
در سالهای اخیر، دامنهی فعالیتهای تسلا موتورز بسیار گسترش پیدا کرده است و دیگر تنها محدود به صنعت اتومبیل نمیشود. به همین دلیل، در اوایل سال ۲۰۱۷ این شرکت با حذف عبارت «موتورز» از انتهای نام خود، به «تسلا» تغییر نام داد.
ماسک با در اختیار داشتن حدود ۲۸.۹ میلیون سهم در تسلا، ۲۲ درصد سهام این شرکت را به خود اختصاص داده است و در نتیجه یکی از بزرگترین سهامداران آن نیز محسوب میشود. این در حالی است که حقوق دریافتی ماسک از تسلا، به سبک استیو جابز، برابر با تنها ۱ دلار در سال است.
باتریهای پاوروال و گیگافکتوری
فعالیتهای تسلا تنها به تولید خودروهای الکتریکی محدود نمیشود. در سال ۲۰۱۵ تسلا از باتریهای خانگی و صنعتی خود با نام Powewall رونمایی کرد.
باتریهای پاور وال
باتریهای پاوروال علاوه بر کارایی منحصر به فرد، از ظاهر زیبایی نیز برخوردارند.
این باتریها به صاحبان خانههایی که از پنلهای خورشیدی برای تأمین انرژی خود استفاده میکنند، اجازه میدهند در طول روز انرژی خورشیدی را ذخیره و در شب آن را مصرف کنند. حتی اگر خانهای مجهز به پنلهای خورشیدی نباشد هم باتریهای پاوروال با ذخیرهی انرژی در ساعات کم باری شبکه و مصرف یا تزریق آن به شبکه در ساعات اوج مصرف برق، به کاهش هزینهی برق
یکی دیگر از پروژههای عظیم و جاهطلبانهی ماسک و تسلا، گیگافکتوری است؛ کارخانهی غولآسایی که وظیفهی تولید باتریهای تسلا را بر عهده خواهد داشت. این کارخانهی عظیم که در نوادای آمریکا واقع شده است، مساحتی برابر با ۳۰۰۰ هکتار یا سه برابر سنترال پارک نیویورک دارد. در صورت تکمیل تمامی فازهای کارخانه تا سال ۲۰۲۰، گیگافکتوری بعد از کارخانهی بویینگ در واشنگتن، ببزرگترین ساختمان روی زمین از لحاظ مساحت لقب خواهد گرفت. در حقیقت گیگافکتوری به قدری بزرگ است که حتی خود ماسک هم هنگام بازدید از آن شوکه شده است.
گیگافکتوری
گیگافکتوری در صورت تکمیل، دومین ساختمان بزرگ روی زمین (بعد از کارخانهی بوئینگ) خواهد بود
تسلا که همین حالا عنوان بزرگترین مصرفکنندهی باتریهای لیتیوم یونی جهان را در اختیار دارد، به لطف گیگافکتوریبهزودی به بزرگترین تولیدکنندهی این باتریها نیز تبدیل خواهد شد؛ بهطوریکه گفته میشود گیگافکتوری بهتنهایی ظرفیت تولید باتریهای لیتویم یونی جهان را دوبرابر افزایش خواهد داد.
گیگافکتوری در صورت تکمیل، بهتنهایی ظرفیت تولید باتریهای لیتیوم یونی جهان را دوبرابر افزایش خواهد داد
گیگافکتوری با کاهش دادن ۳۰ درصدی قیمت نهایی باتری، نهتنها برای تسلا بلکه برای تمامی شرکتهایی که به نوعی با باتری سر و کار دارند، مفید خواهد بود. به همین دلیل بود که پاناسونیک پس از معرفی خودروی الکتریکی تسلا مدل 3 و مشخص شدن برنامههای گیگافکتوری، تصمیم گرفت ۳.۸ میلیارد دلار در این کارخانه سرمایهگذاری کند.
پس از اینکه مشخص شد تسلا قرار است در آینده کارخانههای مشابهی در دیگر نقاط دنیا از جمله اروپا بسازد، کارخانهی اصلی واقع در نزدیکی شهر رنوی ایالت نوادای آمریکا به Gigafactory 1 تغییر نام پیدا کرد. فرماندار نوادا پیشبینی کرده است که گیگافکتوری ۱ طی دو دههی آینده ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد این ایالت کمک خواهد کرد.
سولارسیتی
ماسک طرح و سرمایهی اولیهی تأسیس یک شرکتِ ارائهدهندهی خدمات مرتبط با انرژی خورشیدی را در اختیار پسرعموهایش قرار داد تا آنها در سال ۲۰۰۶ شرکت سولارسیتی را تأسیس کنند. انگیزهی اصلی تأسیس سولارسیتی مانند تسلا، مبارزه با گرمایش جهانی از طریق تولید انرژی پاک و تجدیدپذیر است. ماسک دربارهی خطر گرمایش جهانی میگوید:
بشر در حال انجام یکی از خطرناکترین آزمایشهای تاریخ است: اینکه ببینیم چه مقدار دیاکسید کربن لازم است به اتمسفر تزریق کنیم تا فاجعهای زیست محیطی به وجود بیاید!
سولارسیتی در حال حاضر بزرگترین تأمینکنندهی انرژی خورشیدی در آمریکا است. کارخانهی تولید صفحات خورشیدی این شرکت در بوفالوی نیویورک در صورت تکمیل، با فاصلهای سه برابری، بزرگترین کارخانه از نوع خود در آمریکا خواهد بود. علاوه بر این، ماسک در سال ۲۰۱۴ از ساخت یکی از بزرگترین کارخانههای تولید پنلهای خورشیدی در جهان توسط سولارسیتی خبر داد و اعلام کرد که این شرکت در سالهای آینده قصد دارد «کارخانههایی در مقیاس حتی بزرگتر از این» برای تولید پنلهای خورشیدی بسازد.
در نهایت سولارسیتی در سال ۲۰۱۶ به مبلغ ۲.۶ میلیارد دلار بهصورت رسمی توسط تسلا موتورز خریداری شد.
هایپرلوپ
ماسک در سال ۲۰۱۳ از طرح خود برای یک سیستم حمل و نقل عمومی پرسرعت با استفاده از لولههای خلأ پرده برداشت. در این طرح، کپسولی که حامل مسافران یا بار است، با استفاده از پیشرانهی مغناطیسی خطی در لولهای با فشار هوای کم (نزدیک به خلأ) میتواند به سرعتهایی بالاتر از سرعت صوت دست پیدا کند.
پس از گمانهزنیهای فراوان، ماسک ۱۲ مهندس را از تسلا موتورز و اسپیس ایکس مأمور کرد تا ظرف مدت ۹ ماه طرحهای مفهومی چنین سیستمی را پیریزی کنند. طرح ماسک، اگر از لحاظ فنی ممکن باشد، یکی از سریعترین و در عین حال ارزان قیمتترین روشهای حمل و نقل برای مسافتهای طولانی خواهد بود؛ هرچند هزینهی اولیهی راهاندازی مسیر مورد نیاز برای چنین سیستمی بسیار بالا است، بهطوریکه هزینهی ساخت هایپرلوپ بین لس آنجلس و سان فرانسیسکو حدود ۶ میلیارد دلار برآورد میشود.
ماسک عقیده دارد که به احتمال بسیار زیاد، حیاتِ ساده در دیگر سیارات وجود داشته باشد؛ اما در مورد حیات هوشمند میگوید:
امیدوارم حیات هوشمند دیگری هم در جهان قابل رؤیت وجود داشته باشد ... فکر میکنم احتمال وجود حیات هوشمند از عدم وجود آن بیشتر باشد، هرچند چنین نظری تنها حدس محض است.
ماسک همچنین برای پاسخ به پارادوکس فرمی، تئوری شبیهسازی «simulation hypothesis» را مطرح میکند. او در این باره میگوید:
اینکه هیچ حیات هوشمند دیگری پیدا نمیکنیم، ممکن است به این دلیل باشد که درون یک شبیهسازی قرار گرفتهایم ... درست مانند زمانی که یک بازی کامپیوتریِ سبک ماجراجویی بازی میکنید و به ستارهها مینگرید؛ اما هرگز نمیتوانید به آنها برسید. اگر درون شبیهسازی هم نباشیم، شاید درون یک آزمایشگاه باشیم و یک تمدن فوق پیشرفتهی بیگانه صرفا از روی کنجکاوی در حال تحقیق روی روند تکامل ما باشد.
هوش مصنوعی
ماسک ترس خود از هوش مصنوعی را پنهان نمیکند و مرتبا دربارهی خطرات آن هشدار میدهد. در جریان یک سمپوزیوم در دانشگاه MIT در سال ۲۰۱۵، ماسک هوش مصنوعی را «بزرگترین خطر برای موجودیت بشر» نامید و در ادامه گفت:
من هر روز بیش از پیش به این فکر میکنم که وجود یک رگولاتوری در سطح ملی یا بینالمللی برای نظارت بر اینکه کار احمقانهای [در رابطه با هوش مصنوعی] انجام ندهیم، ضروری است.
ماسک که خلق هوش مصنوعی را «احضار شیطان» توصیف میکند، در سال ۲۰۱۵ برای مقابله با چالشهای به وجود آمده توسط تکنولوژیهای پیشرفته، مبلغ ۱۰ میلیون دلار به بنیاد «آیندهی حیات» اهدا کرد.
ربات های ایلان ماسک
با وجود نگرانی دربارهی هوش مصنوعی، ماسک پیش از این در یک شرکت مرتبط با هوش مصنوعی با نام دیپمایند سرمایه گذاری کرده بود و ریاست شرکت تحقیقاتی OpenAI را نیز بر عهده دارد. او دربارهی سرمایهگذاریهای خود در زمینهی هوش مصنوعی میگوید:
[این سرمایهگذاریها] برای سودآوری یا حتی بازگشت سرمایه نیستند، بلکه میخواهم [به این وسیله] بر روند تکامل هوش مصنوعی نظارت داشته باشم ... باید مطمئن باشیم که عواقب رسیدن به هوش مصنوعی بد نباشند.
در سال ۲۰۱۶ پس از اینکه از او پرسیده شد آیا واقعا فکر میکند که ما در حال زندگی در یک شبیهساز هستیم، او اینگونه پاسخ داد:
احتمالا. به نظر من قویترین استدلال برای اینکه ما در یک شبیهساز هستیم، از این قرار است: ۴۰ سال پیش بازی پانگ (Pong، بازی کامپیوتری بسیار ساده و ابتدایی، شبیه به پینگ پونگ) داشتیم که از دو مستطیل و یک نقطه تشکیل میشد. حالا تنها با گذشت ۴۰ سال، بازیهای شبیهساز سه بعدی داریم که میلیونها نفر در آن بهصورت همزمان بازی میکنند و هر سال کیفیت آنها بهتر میشود. بهزودی واقعیت مجازی و واقعیت افزوده نیز خواهیم داشت. اگر همین روند بهبود و پیشرفت را در نظر بگیرید، در نهایت بازیها از واقعیت غیر قابل تشخیص خواهند شد؛ کاملا غیر قابل تمایز.
زندگی شخصی
ماسک دارای پنج فرزند پسر است. اولین فرزند او پس از گذشت تنها ۲ ماه بر اثر «سندروم مرگ ناگهانی نوزاد» از دنیا رفت. سپس او در سال ۲۰۰۴ صاحب دوقلوهای گریفین و خاویر و در سال ۲۰۰۶ صاحب سه قلوهای دامین، ساکسون و کای شد؛ که همگی به روش لقاح مصنوعی به دنیا آمدهاند.
از لحاظ سیاسی، ماسک خود را «نیمه دموکرات، نیمه جمهوریخواه» میداند. آنطور که خودش میگوید، از لحاظ اجتماعی لیبرال و از لحاظ اقتصادی محافظهکار است. دونالد ترامپ پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، ماسک را به عضویت فروم استراتژی و سیاست خود درآورد و عنوان «مشاور سازمانی در طرح شغلهای تولیدی» را به او داد.
هرچند قبل از پیروزی ترامپ در انتخابات، ماسک با انتقاد از او گفته بود: «ترامپ احتمالا گزینهی درستی [برای ریاست جمهوری آمریکا] نیست»، اما پس از پیروزی، دعوت رئیس جمهور برای حضور در یک پنل مشاورهای را قبول کرد. او دربارهی همکاری خود با ترامپ میگوید:
ماسک میگوید زمانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، همواره دوست داشت در فعالیتهایی شرکت کند که در نهایت منجر به تغییر دادن دنیا بشوند. پس از اینکه او به لطف پروژههای اولیهاش مانند Zip2 و PayPal به ثروت فراوانی رسید و میلیونر شد، در حالی که میتوانست از دنیای کسب و کار به کل کنار بکشد یا به دنبال کسب و کارهایی با درآمد بیشتر و ریسک کمتر برود، تصمیم گرفت علایق خود را دنبال کند.
ماشینهای الکتریکی، پنلهای خورشیدی و مأموریتهای فضایی، کسب و کارهایی بدون دردسر و سودآور نیستند. اوضاع برای تسلا و اسپیس ایکس همواره به خوبی امروز نبوده است و به گفتهی خود ماسک، شرکتهایش چندین بار تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند و او تمامی سرمایهی خود را از دست داده است. امروز ماسک با در اختیار داشتن ۱۱.۵ میلیارد دلار ثروت شخصی، هشتاد و سومین فرد ثروتمند زمین است و فوربز او را در رتبهی بیست و یکم قدرتمندترین افراد جهان قرار داده است.
شرکتهای ماسک تاکنون چندین بار تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند
بر خلاف بسیاری از کسانی که از پیشرفت تکنولوژی در یکی دو قرن اخیر راضی نیستند و ادعا میکنند کیفیت زندگی بشر در زمانهای گذشته به مراتب بهتر بوده است، ماسک عقیده دارد به لطف رفاه به وجود آمده توسط تکنولوژی، بشر در حال زندگی در یکی از بهترین برهههای زمانی است. او در این باره میگوید:
اگر کسی فکر میکند که ترجیح میدهد در مقطع دیگری از تاریخ زندگی کند؛ احتمالا درک درستی از تاریخ ندارد. زندگی در دوران قدیم بسیار بد بود. مردم دانش کمی داشتند و در سنین جوانی توسط بیماریهای هولناک میمردند. اگر در زمان دیگری زندگی میکردید، احتمالا الان دندان در دهان خود نداشتید. اگر زن هستید که اوضاعتان بهمراتب بدتر میبود.
دیدگاه ماسک در مورد آینده را میتوان بهسادگی و با نگاهی به فعالیتهای شرکتهای تحت امرش حدس زد: آیندهای مملو از خودروهای الکتریکی خودران و خانههایی مجهز به باتریهای تسلا که انرژی خود را از پنلهای سولارسیتی تأمین میکنند؛ در کنار تمدنی چندسیارهای که در آن هزینهی سفرهای فضایی به ارزانی سفرهای هوایی بین قارهای امروزی است.
شاید بتوان گفت جذابیت نوآوریهای ماسک، از فلسفهی سادهای نشأت میگیرد که خود او، آن را اینگونه شرح میدهد:
من به چیزهایی علاقه دارم که دنیا را تغییر میدهند و بر آینده تاثیر قرار میگذارند. تکنولوژیهای شگفتانگیزی که وقتی آنها را میبینید با خود میگویید «چطور چنین چیزی اتفاق افتاده؟ اصلا چطور چنین چیزی ممکن است؟»
ماسک فعالیتی جدی در شبکهی اجتماعی توییتر دارد و عموما اخبار شرکتها، ایدههای جدید و انتقاداتش را از طریق این کانال منتشر میکند. توییتهای او در سال ۲۰۱۸ بیش از همیشه جنجالی شد و خبرهای ضد و نقیض او در مورد خصوصیسازی تسلا، سرانجام دردسرساز شد تا این که کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا او را در تاریخ ۳۰ سپتامبر این سال (۸ مهر) به کنارهگیری از هیئت مدیرهی این شرکت محکوم کرد. تسلا تا سه سال از این سمت کنار گذاشته شده و محکوم به پرداخت جریمهی ۲۰ میلیون دلاری نیز هست. البته او هنوز میتواند بهعنوان مدیرعامل در تسلا فعالیت کند.
منبع:
www.zoomit.ir
زندگینامهی ایلان ماسک علاوه بر جذابیت ذاتی، میتواند درسهای بسیاری برای کارآفرینان جوانی داشته باشد که قصد دارند در زمینهی تکنولوژی به فعایت و نوآوری بپردازند.
ایلان ریو ماسک (Elon Reeve Musk) در سال ۱۹۷۱ در شهر پرتوریای آفریقای جنوبی به دنیا آمد. مادر ماسک یک مدل کانادایی و پدرش مهندس الکترومکانیک اهل آفریقای جنوبی است. پس از اینکه پدر و مادر ماسک در سال ۱۹۸۰ از یکدیگر جدا شدند، ایلان نوجوان به همراه خواهر و برادر کوچکتر خود به زندگی همراه با پدرشان ادامه دادند.
ماسک در ۱۲ سالگی بهتنهایی یک بازی کامپیوتری ساخت و توانست آن را ۵۰۰ دلار بفروشد
ماسک در سن ۱۰ سالگی و پس از آشنایی با کامپیوتر Commodore VIC-20 متوجه شد که به کامپیوتر و برنامهنویسی علاقه دارد. او سپس بهصورت خودآموز به یادگیری برنامهنویسی روی آورد و در سن ۱۲ سالگی اولین بازی ویدئویی خود را که با زبان بیسیک نوشته شده بود و Blastar نام داشت، به قیمت ۵۰۰ دلار فروخت. جالب است که بلستار، بازی ساخت ایلان ماسک نوجوان، موضوع فضایی-موشکی دارد. نسخهی تحت وب این بازی را در اینجا میتوانید بازی کنید.
علاوه بر علاقهی فراوان به تکنولوژی و برنامهنویسی، ماسک از همان کودکی یک تاجر بالقوه نیز بود. او با ایدههای تجاری جذاب خود، چندین بار برادر، خواهر و پسرعموهایش را به کارهایی مانند «فروش تخم مرغ عید پاک» در محلهشان گماشته بود و از این طریق به نوعی از آنها برای کسب درآمد استفاده میکرد.
ایلان ماسک (نفر دوم از سمت چپ) به همراه برادرش کیمبال (نفر دوم از سمت راست) و پسرخالههایش (مؤسسان سولارسیتی) در پرتوریا شاید ظاهر و شخصیت امروزی ماسک با کلیشههایی که سینما از «افراد باهوش و خورهی تکنولوژی» به نمایش میگذارد، تفاوت زیادی داشته باشد؛ کلیشههایی که چنین افرادی را عموما ضعیف و دارای سطح پایینی از روابط اجتماعی نشان میدهند. اما ظاهرا در دوران کودکی، او تفاوت چندانی با آنچه هالیوود از یک «بچه زرنگ» به نمایش میگذارد، نداشت. در دوران مدرسه، ماسک مرتبا مورد آزار و اذیت همکلاسیهای خود واقع میشد. در یکی از بدترین موارد این آزار و اذیتها، همکلاسیهای ماسک او را از پلههای مدرسه به پایین انداختند و سپس او را به قدری کتک زدند که ماسک هشیاری خود را از دست داد و در بیمارستان بستری شد.
پس از اتمام تحصیل در دبیرستان، ماسک در سال ۱۹۸۹ (درست قبل از تولد ۱۸ سالگی) برای اینکه بتواند از خدمت سربازی در ارتش آفریقای جنوبی فرار کند، پس از اینکه توانست از طریق مادرش شهروندی کانادا را به دست بیاورد، به این کشور مهاجرت کرد. او دربارهی خدمت سربازی میگوید:
من با خدمت نظامی مشکلی ندارم؛ اما به نظرم خدمت در ارتش آفریقای جنوبی و سرکوب سیاهپوستان، روش خوبی برای گذراندن زمان نیست.
در سن ۱۹ سالگی ماسک برای تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه کوئینز ایالت اونتاریوی کانادا پذیرفته شد. او پس از گذشت دو سال از تحصیل خود در این دانشگاه، به دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا منتقل شد و موفق به اخذ همزمان دو مدرک کارشناسی فیزیک و کارشناسی اقتصاد در سن ۲۴ سالگی شود.
در سال ۱۹۹۵ ماسک به کالیفرنیا نقل مکان کرد تا دورهی دکترای خود را در زمینهی فیزیک کاربردی و علم مواد در دانشگاه استنفورد آغاز کند؛ اما پس از گذشت تنها دو روز از آغاز دوره، تصمیم گرفت از ادامهی تحصیل در دانشگاه انصراف بدهد تا بتواند با تمرکز بیشتری ایدههای کارآفرینانهی خود در زمینههای اینترنت، انرژیهای تجدید پذیر و فناوریهای فضایی را دنبال کند. او در نهایت در سال ۲۰۰۲ موفق شد عنوان شهروندی ایالات متحده را به دست بیاورد تا به این ترتیب سه تابعیت آفریقای جنوبی، کانادا و آمریکا را بهصورت همزمان داشته باشد.
در سال ۱۹۹۵ ماسک و برادرش کیمبال، با سرمایهی ۲۸ هزار دلاری پدرشان شرکت نرمافزاری و اینترنتی Zip2 را تأسیس کردند. شرکت تازه تأسیس آنها راهنمای اینترنتی با نام «City Guid» را در اختیار صنعت چاپ روزنامه قرار میداد. شرکت نوپا به سرعت به موفقیت رسید و آنها توانستند با روزنامههای بزرگی چون نیویورک تایمز و شیکاگو تریبیون همکاری کنند.
اگرچه ایده و سرمایهی اولیهی Zip2 متعلق به ماسک بود؛ اما هیئت مدیرهی شرکت هرگز اجازه نداد او مسند ریاست شرکت را نیز به خود اختصاص بدهد. در نهایت کامپک (Compaq) در سال ۱۹۹۹ شرکت Zip2 را به مبلغ ۳۴۱ میلیون دلار خریداری کرد. حدود ۷ درصد از هزینهی خرید (برابر با ۲۲ میلیون دلار) به شخص ایلان ماسک رسید تا او قبل از رسیدن به سن ۳۰ سالگی میلیونر شود و برای پروژههای بعدی خود پول کافی داشته باشد.
پس از فروش Zip2، ماسک در سال ۱۹۹۹ به همراه یکی از دوستان خود سرویس پرداخت اینترنتی X.com را با سرمایهای ۱۰ میلیون دلاری راه اندازی کرد. یک سال بعد شرکت تازه تأسیس او با Confinity که سرویس انتقال پولی با نام PayPal در اختیار داشت، ادغام شد. پس از آن، دو شرکت ادغامشده بهصورت جدی بر سرویس انتقال پول متمرکز شدند و در نتیجه، در سال ۲۰۰۱ این شرکت به PayPal تغییر نام داد.
ماسک در سال ۲۰۰۰ به دلیل اختلاف نظر با اعضای هیئت مدیره در مورد انتقال زیرساختهای مبتنی بر یونیکس شرکت به ویندوز، از مسند ریاست شرکت برکنار شد؛ اما همچنان به عنوان عضوی از هیئت مدیره در شرکت باقی ماند. در سال ۲۰۰۲ ایبی PayPal را به مبلغ ۱.۵ میلیارد دلار خرید که از این میزان، ۱۶۵ میلیون دلار به ایلان ماسک رسید. تا پیش از فروش PayPal، ماسک با در اختیار داشتن ۱۱.۷ درصد از سهام شرکت، بزرگترین سهامدار آن به شمار میرفت.
در سال ۲۰۰۱ ماسک به همراه دو تن از دوستان خود به مسکو رفت تا برای پروژههای فضایی خود تعدادی موشک قاره پیمای دست دوم از روسیه خریداری کند. به گفتهی دوست ماسک، روسها که به او به چشم یک تازهکار نگاه میکردند، مرتبا او را مسخره میکردند. در نتیجه ماسک و دوستانش مجبور شدند دست خالی به آمریکا بازگردند.
یک سال بعد ماسک به همراه مایک گریفین که تجربهی کار برای CIA، ناسا، اوربیتال ساینس و چند شرکت و سازمان معتبر دیگر را در کارنامهی خود داشت، برای خرید ۳ موشک قاره پیما به روسیه بازگشت. پس از اینکه ماسک متوجه شد روسها قیمت گزاف «۸ میلیون دلار برای هر راکت» مطالبه میکنند، تصمیم گرفت خودش شرکتی برای تولید موشکهای ارزانقیمت تأسیس کند و اینگونه بود که سومین شرکت ماسک با نام «Space Exploration Technologies Corporation» یا به اختصار SpaceX، تأسیس شد.
اسپیس ایکس در عین کاهش هزینهی پرتاب موشک با مضربی از ۱۰، توانست همچنان به حاشیهی سود ۷۰ درصدی دست یابد
به گفتهی یکی از اولین سرمایهگذاران اسپیس ایکس، ماسک متوجه شده بود که مواد خام مورد نیاز برای ساخت موشک تنها ۳ درصد قیمت آن را تشکیل میدهند. به لطف استفاده از مهندسی نرمافزار و طراحی ماژولار، اسپیس ایکس توانست هزینهی پرتاب موشک را با مضربی از ۱۰ کاهش بدهد و همچنان به حاشیهی سودی ۷۰ درصدی دست پیدا کند. ماسک که با سرمایهی ۱۰۰ میلیون دلاری حاصل از پروژههای قبلی خود اسپیس ایکس را تأسیس کرده بود، بهصورت همزمان عنوان مدیر ارشد اجرایی (CEO) و مدیر ارشد تکنولوژی (CTO) این شرکت را در اختیار دارد. او دربارهی تأمین بخش اعظم سرمایهی شرکتهایش میگوید:
من همیشه از پول خودم در شرکتهایی که ایجاد میکنم سرمایهگذاری کردهام. فکر نمیکنم استفادهی صرف از پول مردم [در پروژههای شخصی] کار درستی باشد. نمیتوانم از کسی بخواهم در چیزی سرمایهگذاری کند که حتی خود من حاضر نیستم در آن سرمایهگذاری کنم.
ایلان ماسک در کنار کپسول دراگون، که از آن برای ارسال محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی استفاده میشود
اسپیس ایکس راکتهایی با نام فالکون (الهام گرفته از نام فضاپیماهای Millennium Falcon در فیلم جنگ ستارگان) و کپسولهای فضایی با نام دراگون تولید میکند. در سال ۲۰۰۸ ناسا با عقد قراردادی ۱.۶ میلیارد دلاری، وظیفهی ارسال محموله به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) طی ۱۲ پرتاب را به اسپیس ایکس سپرد. در همان سال موشک فالکون ۱ این شرکت اولین موشک خصوصی لقب گرفت که ماهوارهای را در مدار زمین قرار داده است. در سال ۲۰۱۲ نیز فضاپیمای دراگون این شرکت توانست عنوان «اولین فضاپیمای ساخت یک شرکت خصوصی که به ایستگاه فضایی بینالمللی متصل میشود» را به خود اختصاص دهد و تاریخساز شود.
یکی از اهداف مهم اسپیس ایکس، کاهش هزینهی سفرهای فضایی از طریق استفادهی چندینباره از راکتها است. در روش سنتی پرتاب راکت به فضا، پس اتمام سوخت موشک، بدنهی راکت در جو زمین رها میشود و (اگر هنگام سقوط در جو زمین نسوزد) در نهایت در اقیانوس سقوط خواهد کرد. از آنجایی که سوخت موشک تنها درصد کمی از قیمت نهایی ارسال کاوشگر و محموله به فضا را تشکیل میدهد و بخش اعظم هزینه مربوط به خود راکت است؛ در صورت استفادهی مجدد از راکت، هزینهی سفرها و اکتشافات فضایی چندین برابر کاهش پیدا خواهد کرد.
به همین منظور، اسپیس ایکس پس از بارها تلاش ناموفق، نهایتا در سال ۲۰۱۵ توانست یک موشک فالکون را در بازگشت از فضا با موفقیت روی یک شناور در میان اقیانوس فرود بیاورد تا بتواند در پروازهای بعدی مجددا از آن استفاده کند. در ویدئوی زیر میتوانید لحظهی فرود موفقیت آمیز موشک فالکون در میان اقیانوس را مشاهده کنید.
ماسک با تاثیر از آیزاک آسیموف، اکتشافات فضایی را قدمی مهم در گسترش تمدن بشری و جلوگیری از انقراض نسل بشر میداند. او در این باره میگوید:
یک سیارک یا آتشفشان غولآسا میتواند بهراحتی نسل بشر را منقرض کند. ما همچنین با تهدیدهایی روبهرو هستیم که حتی دایناسورها نیز با آن مواجه نبودند: ویروسهای مهندسیشده، سیاهچالههای کوچک ساختهشده به دست بشر، گرمایش جهانی یا حتی تکنولوژیهای ناشناختهای که هرکدام میتوانند بهراحتی منجر به پایان بشریت شوند.
میلیونها سال طول کشیده است تا بشر تکامل پیدا کند و ما ظرف ۶۰ سال گذشته توانستهایم تسلیحات اتمی بسازیم که با استفاده از آنها بهصورت بالقوه میتوانیم خودمان را کاملا از بین ببریم. دیر یا زود باید حیات را به فرای این گوی آبی و سبز گسترش دهیم یا با انقراض روبهرو شویم.
جالب است بدانید در فیلم «مرد آهنی ۲»، از کارخانههای اسپیس ایکس به عنوان مکان اصلی فیلمبرداری استفاده شده است. همچنین به گفتهی جان فاورو، کارگردان این فیلم سینمایی، شخصیت تونی استارک (میلیاردر نابغهی داستان مرد آهنی، با بازی رابرت داونی جونیور) از ایلان ماسک الهام گرفته شده است. ایلان ماسک حتی در این فیلم حضور کوتاهی در نقش خودش نیز داشته است.
به جز پایین آوردن هزینهی سفرهای فضایی، یکی دیگر از اهداف اسپیس ایکس ایجاد کلونی در دیگر سیارت منظومهی شمسی است. ماسک گفته است قصد دارد تا سال ۲۰۴۰ یک کلونی با جمعیت ۸۰ هزار نفر روی مریخ ایجاد کند. او در سال ۲۰۱۶ در این باره گفته بود اولین پرواز بزرگ ارسال محموله به مریخ در سال ۲۰۲۲ انجام خواهد شد و پس از آن در سال ۲۰۲۴ اولین انسانها برای سکونت به مریخ اعزام میشوند. به گفتهی خود ماسک، هدف نهایی اسپیس ایکس ایجاد تمدنی فضایی برای انسانها است.
تسلا موتورز
تسلا موتورز در سال ۲۰۰۳ توسط مارتین ابرهارد و مارک ترپنینگ تأسیس شد. ماسک نیز در سال ۲۰۰۴ پس از سرمایهگذاری در این شرکت به عنوان رئیس هیئت مدیره، به آن ملحق شد. در سالهای ابتدایی، اگرچه ماسک نقش فعالی در طراحی و تولید اولین خودروی الکتریکی شرکت با نام رودستر داشت، اما بهصورت عمیق درگیر فعالیتهای روزانهی شرکت نبود.
ایلان ماسک تسلا موتورز
ایلان ماسک در حال معرفی خودروی الکتریکی تسلا مدل S
در جریان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، ماسک بالاخره به عنوان مدیر عامل و طراح ارشد محصولات تسلا موتورز انتخاب شد؛ سمتی که تا به امروز همچنان در اختیار او قرار دارد. به گفتهی ماسک، برنامهی تسلا موتورز برای تولید انبوه خودروهای الکتریکی شامل سه فاز میشود. فاز اول شامل تولید «خودروی اسپرت گرانقیمت در مقیاس کم» بود که در سال ۲۰۰۸ و با معرفی رودستر ۱۱۰ هزار دلاری آغاز شد. فاز دوم مربوط به تولید «خودروی میانرده با قیمتی متوسط و تولید در مقیاس متوسط» بود که در سال ۲۰۱۲ و با معرفی خودروی سدان تسلا مدل S عملی شد. فاز سوم و نهایی با «تولید انبوه خودروی نسبتا ارزانقیمت» تسلا مدل 3 در اواخر سال ۲۰۱۷ آغاز خواهد شد.
برنامهی سه مرحلهای تسلا برای تولید خودرو، اکنون وارد فاز سوم، یعنی «تولید انبوه خودروهای ارزان» شده است
علاوه بر خودروهای ساخت خود شرکت، تسلا سیستمهای انتقال قدرت خودروهای الکتریکی دایملر (استفادهشده در مرسدس بنزهای الکتریکی) و تویوتا را نیز تأمین میکند. ماسک همچنین با مذاکره با این دو شرکتِ خوشنام، توانسته است آنها را به عنوان سرمایهگذاران بلندمدت جذب تسلا کند.
تسلا مدل x
در سال ۲۰۱۴ ماسک اعلام کرد که تسلا موتورز تمامی پتنتهای خود را به رایگان در اختیار استفادهی عموم قرار خواهد داد تا به این وسیله، توسعهی خودروهای الکتریکی توسط سازندگان بزرگ سرعت بگیرد. او در این باره میگوید:
واقعیت تأسفبار این است که برنامهی ساخت خودروهای الکتریکی در شرکتهای بزرگ خودروسازی، یا در مقیاسی بسیار کوچک است یا اصلا وجود ندارد. برای همین مقدار فروش خودروهای الکتریکی آنها بسیار کمتر از یک درصد فروش کلیشان است.
فروش قطعات و سیستمهای انتقال قدرت به دیگر سازندگان خودروهای الکتریکی با قیمتی پایین، باعث شده است بسیاری ماسک را با هنری فورد مقایسه کنند.
در سالهای اخیر، دامنهی فعالیتهای تسلا موتورز بسیار گسترش پیدا کرده است و دیگر تنها محدود به صنعت اتومبیل نمیشود. به همین دلیل، در اوایل سال ۲۰۱۷ این شرکت با حذف عبارت «موتورز» از انتهای نام خود، به «تسلا» تغییر نام داد.
ماسک با در اختیار داشتن حدود ۲۸.۹ میلیون سهم در تسلا، ۲۲ درصد سهام این شرکت را به خود اختصاص داده است و در نتیجه یکی از بزرگترین سهامداران آن نیز محسوب میشود. این در حالی است که حقوق دریافتی ماسک از تسلا، به سبک استیو جابز، برابر با تنها ۱ دلار در سال است.
باتریهای پاوروال و گیگافکتوری
فعالیتهای تسلا تنها به تولید خودروهای الکتریکی محدود نمیشود. در سال ۲۰۱۵ تسلا از باتریهای خانگی و صنعتی خود با نام Powewall رونمایی کرد.
باتریهای پاور وال
باتریهای پاوروال علاوه بر کارایی منحصر به فرد، از ظاهر زیبایی نیز برخوردارند.
این باتریها به صاحبان خانههایی که از پنلهای خورشیدی برای تأمین انرژی خود استفاده میکنند، اجازه میدهند در طول روز انرژی خورشیدی را ذخیره و در شب آن را مصرف کنند. حتی اگر خانهای مجهز به پنلهای خورشیدی نباشد هم باتریهای پاوروال با ذخیرهی انرژی در ساعات کم باری شبکه و مصرف یا تزریق آن به شبکه در ساعات اوج مصرف برق، به کاهش هزینهی برق
یکی دیگر از پروژههای عظیم و جاهطلبانهی ماسک و تسلا، گیگافکتوری است؛ کارخانهی غولآسایی که وظیفهی تولید باتریهای تسلا را بر عهده خواهد داشت. این کارخانهی عظیم که در نوادای آمریکا واقع شده است، مساحتی برابر با ۳۰۰۰ هکتار یا سه برابر سنترال پارک نیویورک دارد. در صورت تکمیل تمامی فازهای کارخانه تا سال ۲۰۲۰، گیگافکتوری بعد از کارخانهی بویینگ در واشنگتن، ببزرگترین ساختمان روی زمین از لحاظ مساحت لقب خواهد گرفت. در حقیقت گیگافکتوری به قدری بزرگ است که حتی خود ماسک هم هنگام بازدید از آن شوکه شده است.
گیگافکتوری
گیگافکتوری در صورت تکمیل، دومین ساختمان بزرگ روی زمین (بعد از کارخانهی بوئینگ) خواهد بود
تسلا که همین حالا عنوان بزرگترین مصرفکنندهی باتریهای لیتیوم یونی جهان را در اختیار دارد، به لطف گیگافکتوریبهزودی به بزرگترین تولیدکنندهی این باتریها نیز تبدیل خواهد شد؛ بهطوریکه گفته میشود گیگافکتوری بهتنهایی ظرفیت تولید باتریهای لیتویم یونی جهان را دوبرابر افزایش خواهد داد.
گیگافکتوری در صورت تکمیل، بهتنهایی ظرفیت تولید باتریهای لیتیوم یونی جهان را دوبرابر افزایش خواهد داد
گیگافکتوری با کاهش دادن ۳۰ درصدی قیمت نهایی باتری، نهتنها برای تسلا بلکه برای تمامی شرکتهایی که به نوعی با باتری سر و کار دارند، مفید خواهد بود. به همین دلیل بود که پاناسونیک پس از معرفی خودروی الکتریکی تسلا مدل 3 و مشخص شدن برنامههای گیگافکتوری، تصمیم گرفت ۳.۸ میلیارد دلار در این کارخانه سرمایهگذاری کند.
پس از اینکه مشخص شد تسلا قرار است در آینده کارخانههای مشابهی در دیگر نقاط دنیا از جمله اروپا بسازد، کارخانهی اصلی واقع در نزدیکی شهر رنوی ایالت نوادای آمریکا به Gigafactory 1 تغییر نام پیدا کرد. فرماندار نوادا پیشبینی کرده است که گیگافکتوری ۱ طی دو دههی آینده ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد این ایالت کمک خواهد کرد.
سولارسیتی
ماسک طرح و سرمایهی اولیهی تأسیس یک شرکتِ ارائهدهندهی خدمات مرتبط با انرژی خورشیدی را در اختیار پسرعموهایش قرار داد تا آنها در سال ۲۰۰۶ شرکت سولارسیتی را تأسیس کنند. انگیزهی اصلی تأسیس سولارسیتی مانند تسلا، مبارزه با گرمایش جهانی از طریق تولید انرژی پاک و تجدیدپذیر است. ماسک دربارهی خطر گرمایش جهانی میگوید:
بشر در حال انجام یکی از خطرناکترین آزمایشهای تاریخ است: اینکه ببینیم چه مقدار دیاکسید کربن لازم است به اتمسفر تزریق کنیم تا فاجعهای زیست محیطی به وجود بیاید!
سولارسیتی در حال حاضر بزرگترین تأمینکنندهی انرژی خورشیدی در آمریکا است. کارخانهی تولید صفحات خورشیدی این شرکت در بوفالوی نیویورک در صورت تکمیل، با فاصلهای سه برابری، بزرگترین کارخانه از نوع خود در آمریکا خواهد بود. علاوه بر این، ماسک در سال ۲۰۱۴ از ساخت یکی از بزرگترین کارخانههای تولید پنلهای خورشیدی در جهان توسط سولارسیتی خبر داد و اعلام کرد که این شرکت در سالهای آینده قصد دارد «کارخانههایی در مقیاس حتی بزرگتر از این» برای تولید پنلهای خورشیدی بسازد.
در نهایت سولارسیتی در سال ۲۰۱۶ به مبلغ ۲.۶ میلیارد دلار بهصورت رسمی توسط تسلا موتورز خریداری شد.
هایپرلوپ
ماسک در سال ۲۰۱۳ از طرح خود برای یک سیستم حمل و نقل عمومی پرسرعت با استفاده از لولههای خلأ پرده برداشت. در این طرح، کپسولی که حامل مسافران یا بار است، با استفاده از پیشرانهی مغناطیسی خطی در لولهای با فشار هوای کم (نزدیک به خلأ) میتواند به سرعتهایی بالاتر از سرعت صوت دست پیدا کند.
پس از گمانهزنیهای فراوان، ماسک ۱۲ مهندس را از تسلا موتورز و اسپیس ایکس مأمور کرد تا ظرف مدت ۹ ماه طرحهای مفهومی چنین سیستمی را پیریزی کنند. طرح ماسک، اگر از لحاظ فنی ممکن باشد، یکی از سریعترین و در عین حال ارزان قیمتترین روشهای حمل و نقل برای مسافتهای طولانی خواهد بود؛ هرچند هزینهی اولیهی راهاندازی مسیر مورد نیاز برای چنین سیستمی بسیار بالا است، بهطوریکه هزینهی ساخت هایپرلوپ بین لس آنجلس و سان فرانسیسکو حدود ۶ میلیارد دلار برآورد میشود.
ماسک عقیده دارد که به احتمال بسیار زیاد، حیاتِ ساده در دیگر سیارات وجود داشته باشد؛ اما در مورد حیات هوشمند میگوید:
امیدوارم حیات هوشمند دیگری هم در جهان قابل رؤیت وجود داشته باشد ... فکر میکنم احتمال وجود حیات هوشمند از عدم وجود آن بیشتر باشد، هرچند چنین نظری تنها حدس محض است.
ماسک همچنین برای پاسخ به پارادوکس فرمی، تئوری شبیهسازی «simulation hypothesis» را مطرح میکند. او در این باره میگوید:
اینکه هیچ حیات هوشمند دیگری پیدا نمیکنیم، ممکن است به این دلیل باشد که درون یک شبیهسازی قرار گرفتهایم ... درست مانند زمانی که یک بازی کامپیوتریِ سبک ماجراجویی بازی میکنید و به ستارهها مینگرید؛ اما هرگز نمیتوانید به آنها برسید. اگر درون شبیهسازی هم نباشیم، شاید درون یک آزمایشگاه باشیم و یک تمدن فوق پیشرفتهی بیگانه صرفا از روی کنجکاوی در حال تحقیق روی روند تکامل ما باشد.
هوش مصنوعی
ماسک ترس خود از هوش مصنوعی را پنهان نمیکند و مرتبا دربارهی خطرات آن هشدار میدهد. در جریان یک سمپوزیوم در دانشگاه MIT در سال ۲۰۱۵، ماسک هوش مصنوعی را «بزرگترین خطر برای موجودیت بشر» نامید و در ادامه گفت:
من هر روز بیش از پیش به این فکر میکنم که وجود یک رگولاتوری در سطح ملی یا بینالمللی برای نظارت بر اینکه کار احمقانهای [در رابطه با هوش مصنوعی] انجام ندهیم، ضروری است.
ماسک که خلق هوش مصنوعی را «احضار شیطان» توصیف میکند، در سال ۲۰۱۵ برای مقابله با چالشهای به وجود آمده توسط تکنولوژیهای پیشرفته، مبلغ ۱۰ میلیون دلار به بنیاد «آیندهی حیات» اهدا کرد.
ربات های ایلان ماسک
با وجود نگرانی دربارهی هوش مصنوعی، ماسک پیش از این در یک شرکت مرتبط با هوش مصنوعی با نام دیپمایند سرمایه گذاری کرده بود و ریاست شرکت تحقیقاتی OpenAI را نیز بر عهده دارد. او دربارهی سرمایهگذاریهای خود در زمینهی هوش مصنوعی میگوید:
[این سرمایهگذاریها] برای سودآوری یا حتی بازگشت سرمایه نیستند، بلکه میخواهم [به این وسیله] بر روند تکامل هوش مصنوعی نظارت داشته باشم ... باید مطمئن باشیم که عواقب رسیدن به هوش مصنوعی بد نباشند.
در سال ۲۰۱۶ پس از اینکه از او پرسیده شد آیا واقعا فکر میکند که ما در حال زندگی در یک شبیهساز هستیم، او اینگونه پاسخ داد:
احتمالا. به نظر من قویترین استدلال برای اینکه ما در یک شبیهساز هستیم، از این قرار است: ۴۰ سال پیش بازی پانگ (Pong، بازی کامپیوتری بسیار ساده و ابتدایی، شبیه به پینگ پونگ) داشتیم که از دو مستطیل و یک نقطه تشکیل میشد. حالا تنها با گذشت ۴۰ سال، بازیهای شبیهساز سه بعدی داریم که میلیونها نفر در آن بهصورت همزمان بازی میکنند و هر سال کیفیت آنها بهتر میشود. بهزودی واقعیت مجازی و واقعیت افزوده نیز خواهیم داشت. اگر همین روند بهبود و پیشرفت را در نظر بگیرید، در نهایت بازیها از واقعیت غیر قابل تشخیص خواهند شد؛ کاملا غیر قابل تمایز.
زندگی شخصی
ماسک دارای پنج فرزند پسر است. اولین فرزند او پس از گذشت تنها ۲ ماه بر اثر «سندروم مرگ ناگهانی نوزاد» از دنیا رفت. سپس او در سال ۲۰۰۴ صاحب دوقلوهای گریفین و خاویر و در سال ۲۰۰۶ صاحب سه قلوهای دامین، ساکسون و کای شد؛ که همگی به روش لقاح مصنوعی به دنیا آمدهاند.
از لحاظ سیاسی، ماسک خود را «نیمه دموکرات، نیمه جمهوریخواه» میداند. آنطور که خودش میگوید، از لحاظ اجتماعی لیبرال و از لحاظ اقتصادی محافظهکار است. دونالد ترامپ پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، ماسک را به عضویت فروم استراتژی و سیاست خود درآورد و عنوان «مشاور سازمانی در طرح شغلهای تولیدی» را به او داد.
هرچند قبل از پیروزی ترامپ در انتخابات، ماسک با انتقاد از او گفته بود: «ترامپ احتمالا گزینهی درستی [برای ریاست جمهوری آمریکا] نیست»، اما پس از پیروزی، دعوت رئیس جمهور برای حضور در یک پنل مشاورهای را قبول کرد. او دربارهی همکاری خود با ترامپ میگوید:
ماسک میگوید زمانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، همواره دوست داشت در فعالیتهایی شرکت کند که در نهایت منجر به تغییر دادن دنیا بشوند. پس از اینکه او به لطف پروژههای اولیهاش مانند Zip2 و PayPal به ثروت فراوانی رسید و میلیونر شد، در حالی که میتوانست از دنیای کسب و کار به کل کنار بکشد یا به دنبال کسب و کارهایی با درآمد بیشتر و ریسک کمتر برود، تصمیم گرفت علایق خود را دنبال کند.
ماشینهای الکتریکی، پنلهای خورشیدی و مأموریتهای فضایی، کسب و کارهایی بدون دردسر و سودآور نیستند. اوضاع برای تسلا و اسپیس ایکس همواره به خوبی امروز نبوده است و به گفتهی خود ماسک، شرکتهایش چندین بار تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند و او تمامی سرمایهی خود را از دست داده است. امروز ماسک با در اختیار داشتن ۱۱.۵ میلیارد دلار ثروت شخصی، هشتاد و سومین فرد ثروتمند زمین است و فوربز او را در رتبهی بیست و یکم قدرتمندترین افراد جهان قرار داده است.
شرکتهای ماسک تاکنون چندین بار تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند
بر خلاف بسیاری از کسانی که از پیشرفت تکنولوژی در یکی دو قرن اخیر راضی نیستند و ادعا میکنند کیفیت زندگی بشر در زمانهای گذشته به مراتب بهتر بوده است، ماسک عقیده دارد به لطف رفاه به وجود آمده توسط تکنولوژی، بشر در حال زندگی در یکی از بهترین برهههای زمانی است. او در این باره میگوید:
اگر کسی فکر میکند که ترجیح میدهد در مقطع دیگری از تاریخ زندگی کند؛ احتمالا درک درستی از تاریخ ندارد. زندگی در دوران قدیم بسیار بد بود. مردم دانش کمی داشتند و در سنین جوانی توسط بیماریهای هولناک میمردند. اگر در زمان دیگری زندگی میکردید، احتمالا الان دندان در دهان خود نداشتید. اگر زن هستید که اوضاعتان بهمراتب بدتر میبود.
دیدگاه ماسک در مورد آینده را میتوان بهسادگی و با نگاهی به فعالیتهای شرکتهای تحت امرش حدس زد: آیندهای مملو از خودروهای الکتریکی خودران و خانههایی مجهز به باتریهای تسلا که انرژی خود را از پنلهای سولارسیتی تأمین میکنند؛ در کنار تمدنی چندسیارهای که در آن هزینهی سفرهای فضایی به ارزانی سفرهای هوایی بین قارهای امروزی است.
شاید بتوان گفت جذابیت نوآوریهای ماسک، از فلسفهی سادهای نشأت میگیرد که خود او، آن را اینگونه شرح میدهد:
من به چیزهایی علاقه دارم که دنیا را تغییر میدهند و بر آینده تاثیر قرار میگذارند. تکنولوژیهای شگفتانگیزی که وقتی آنها را میبینید با خود میگویید «چطور چنین چیزی اتفاق افتاده؟ اصلا چطور چنین چیزی ممکن است؟»
ماسک فعالیتی جدی در شبکهی اجتماعی توییتر دارد و عموما اخبار شرکتها، ایدههای جدید و انتقاداتش را از طریق این کانال منتشر میکند. توییتهای او در سال ۲۰۱۸ بیش از همیشه جنجالی شد و خبرهای ضد و نقیض او در مورد خصوصیسازی تسلا، سرانجام دردسرساز شد تا این که کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا او را در تاریخ ۳۰ سپتامبر این سال (۸ مهر) به کنارهگیری از هیئت مدیرهی این شرکت محکوم کرد. تسلا تا سه سال از این سمت کنار گذاشته شده و محکوم به پرداخت جریمهی ۲۰ میلیون دلاری نیز هست. البته او هنوز میتواند بهعنوان مدیرعامل در تسلا فعالیت کند.
منبع:
www.zoomit.ir