محمدرضا میرزاده عشقی

میرزاده عشقی (1272ــ 1303 هـ .ش)
سید محمدرضا پسر حاج سید ابوالقاسم در شهر همدان تولد یافت از هفت سالگی در آموزشگاههای الفت و آلیانس در ادبیات فارسی و زبان فرانسه تحصیل و مدتی بعنوان مترجمی کار کرد. در 15 سالگی به اصفهان رفت، آنگاه به تهران آمد. در جریان جنگ جهانی اول به ترکیه رفت و چند سالی در استانبول ماندگار شد و مدتی بطور مستمع آزاد در رشته علوم اجتماعی و فلسفه در دارالفنون بابعالی استفاده کرد. چندی بعد از استانبول به همدان و از آنجا به تهران آمد.
پس از تحصیلات مقدماتى در مدارس الفت و آلیانس در تهران به تحصیل پرداخت و با زبانهاى فارسى و فرانسه به خوبى آشنا شد و با شغل مترجمى امرار معاش مىكرد. او در 1333 ق روزنامهى «نامهى عشقى» را در همدان تأسیس و منتشر كرد. در اوایل جنگ جهانى اول به استانبول رفت و در ضمن تحصیل به انتشار آثار شعرى خود پرداخت. عشقى پس از بازگشت به ایران، در 1339 ق، روزنامهى «قرن بیستم» را در تهران تأسیس و منتشر كرد و بر اثر نشر مقالات تند و انقلابى به دستور وثوقالدوله دستگیر و زندانى شد و بعد از كودتاى 1339 ق و روى كار آمدن سید ضیاءالدین از زندان آزاد شد. او براى بار دوم روزنامهى «قرن بیستم» را منتشر كرد كه بعد از چند شماره از انتشار آن جلوگیرى شد. عشقى در 1342 ق توسط دو شخص ناشناس در منزلش كشته و در قبرستان ابنبابویه به خاك سپرده شد. از آثار شعرى وى: «نوروزى نامه»؛ «كفن سیاه»؛ «ایدهآل»؛ «رستاخیز شهریاران ایران»، نمایشنامهى منظوم؛ «دیوان» شعر. همچنین، عشقی علاوه بر سرودن اشعار جالب با مضامین تازه مقاله نیز می نوشت و شخصاً روزنامه قرن بیستم را منتشر کرد اما بیش از 17شماره ازین جریده چاپ نشد. عشقی با نوشتن مقالات و نمایشنامه ها و اشعار میهنی شهرتی فراوان یافت. اپرای رستاخیز شهر یاران ایران ــ ایده آل یا سه تابلوی عشقی (1ــ شب مهتاب 2ــ روز مرگ مریم 3ــ سرگذشت پدر مریم، و اشعار مختلف و مقالات متعدد برخی از آثار این شاعر نویسنده است.
به وثوق الدوله که قرارداد 1919 را بنفع انگلستان و بزیان ایران بست تاخت و او را نکوهش بسیار کرد در نتیجه بامر وثوق الدوله بزندان افتاد. عشقی چون مخالف نوکران اجنبی و خائنان به ملت ایران یعنی رضا قلدر بود، بوسیله سه نفر آدمکش هدف گلوله قرا گرفت و چند ساعت بعد در بیمارستان نظمیه درگذشت. عشقی با مناعت طبع می زیست در حالیکه سخت گرفتار فقر و تنگدستی بود. و بخلاف عقیده وثوق الدوله که گفته بود: "هر کس پول داد برای او باید کار کرد وجدان عقیده، مسلک موهوم است." عمل کرد و با کمال آزادگی و وارستگی زیست. چهار مقاله تحت عنوان الفبای فساد نوشت که در آن سیاه کاری های وثوق الدوله و قوام السلطنه و نظایر آنها را سخت مورد انتقاد قرار داد. عشقی برای از میان بردن رجال فاسد سیاسی پیشنهاد میکرد که سالی یک بار پنج روز آن صرف ریختن خون خائنان بکشور شود در صورتیکه این کار اجرا شود سال دیگر امثال وثوق الدوله و قوام السلطنه بجان و مال ملت تجاوز نمی کنند.