ریحان اللَّه نخعی گلپایگانی
شناسنامه | |
1318 ه.ق | تولد |
دوم ربیع الثانی سال 1412 ه.ق مطابق با نوزدهم مهرماه سال 1370 ه.ش | درگذشت |
بیماری | علت درگذشت |
حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
- | دیگر نام ها |
حوزوی | تحصیلات |
|
دانشگاه |
|
زمینه فعالیت |
ترویج دین و انجام امور شرعی و رفع حوائج مردم | سبک |
- | سال های فعالیت |
- | آثار مهم |
- | جایزه ها |
- | وبگاه رسمی |
- | همسر |
- | فرزندان |
آیت الله آخوند ملازین العابدین نخعی گلپایگانی | والدین |
زندگی نامه
تولد
مرحوم حاج آقا ریحان الله فرزند مرحوم آیت الله آخوند ملازین العابدین نخعی گلپایگانی، از علما و دانشمندان بافضل و باتقوا بود، او در سال 1318 قمری در گلپایگان متولد شد. لقب نخعی به خاطر آن است که از دودمان مالک اشتر نخعی میباشند.درگذشت
در پی بیماری ممتدی که به آن ابتلاء داشت، در شب جمعه دوم ربیع الثانی سال 1412 ه.ق مطابق با نوزدهم مهرماه سال 1370 ه.ش در 94 سالگی دعوت حق را لبیک گفته و به رحمت ایزدی پیوست.جنازه ایشان پس از تشییع باشکوه در تهران به قم منتقل گردید و در آنجا از سوی طبقات مختلف مردم خصوصاً طلاب، علما و آیات عظام از مسجد امام حسن عسگری (علیه السلام) تشییع و پس از ادای نماز توسط مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) آرام گرفت.
سمت و فعالیت ها
فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
پس از خواندن مقدمات نزد پدر خویش آخوند ملازین العابدین در سال 1338ه.ق به شهرستان اراک رفت و از محضر علمای آنجا مانند: میرزا ابوالحسن عراقی و حاج میرزا محمدعلی خان و سایر علمای اراک بهره برد و در سال 1340 ه.ق همزمان با تأسیس حوزه علمیه قم به قصد بهره مند شدن از محضر آیت الله العظمی حائری به قم آمد و در آنجا سکونت گزید.در خلال این ایام هنگام تعطیلی حوزه به گلپایگان می رفت و به سبب سوابق خانوادگی و توجهی که اهالی آن شهر به وی داشتند در آنجا به ترویج دین و انجام امور شرعی و رفع حوائج مردم می پرداخت، این روش سالیان متمادی چه زمان حیات مرحوم آیت الله حائری و چه پس از فوت ایشان ادامه داشت. وی چند سالی هم به نجف مشرف شده و طبق گفته خود ایشان از محضر حضرات آیات عظام: اصفهانی، سیدجمال الدین گلپایگانی و سایر علمای آنجا بهره مند شده و در نجف اشرف ضمن شرکت در دروس خارج به تدریس هم اشتغال داشته است.
مرحوم حاج آقا ریحان الله مدتی را در نجف اشرف سپری نمودند تا آن که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی به قم آمدند و سرپرستی حوزه را عهده دار گردیدند. بعد از آن ایشان هم به قم بازگشتند و ضمن شرکت در درس مرحوم آیت الله بروجردی و بهره مند شدن از فضایل و معنویات آن مرد بزرگ به تدریس فقه و اصول پرداخت. در این مدت تا زمان فوت مرحوم آیت الله بروجردی از جمله کسانی بود که در کنار معظم له قرار داشت و از اصحاب و یاران نزدیک آن بزرگ مرد به شمار می آمد و با کوشش و نیت پاک و خالصانه در خدمت ایشان به رتق و فتق امور پرداخت و انجام وظیفه نمود.
مرحوم حاج آقا ریحان الله در مصاحبه ای که با مجله حوزه داشتند در همین خصوص فرموده بودند:
«آیت الله بروجردی به خاطر آشنایی قبلی که با حقیر و مرحوم پدرم داشت، به من عنایت خاصی داشتند و برخی از امور را به من محول کردند. از جمله: اگر طلبه ای را می خواستند مسوولیتی بدهند، تشخیص صلاحیت آن شخص، به من واگذار می شد و پس از تأیید صلاحیت، نامه او را می نوشتم و آیت الله بروجردی امضا می کردند و همچنین از جمله اعضای هیأتی بودم که برای رسیدگی به امور حوزه و طلاب، از طرف آیت الله بروجردی تعیین شده بودند.
در این هیأت حضرت امام (رحمة الله علیه) و مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری هم عضویت داشتند. علاوه بر این کارها، در برخی از جلسات استفتایی که مهم بود، شرکت می کردم.
مرحوم آیت الله بروجردی به تبلیغات، بسیار اهمیت می داد. سعی داشت که از طلاب فاضل، برای تبلیغ در شهرستان ها و حتی خارج از کشور، استفاده شود. به همین منظور هر گاه زمینه فراهم می شد، فوری اقدام می کرد. روی همین برنامه، بنا بر تقاضای عده ای از مؤمنین تهران که از ایشان خواسته بودند فردی را برای اقامه جماعت و تبلیغ و ارشاد به مسجد پنبه چی بفرستند، آن مرحوم، مرا فرستادند و در نامه ای خطاب به مردم آن جا نوشتند:
«من آقای نخعی را که مورد اعتماد من است، برای امامت جماعت و تبلیغ و رسیدگی به امور محل، به سوی شما فرستادم و.... »
آشنایی ایشان بامرحوم امام اعلی الله مقامه
درموردآشنایی بامرحوم امام خمینی اعلی الله مقامه درمصاحبه ای فرموده بودند: «آشنایی من با امام هنگامی آغاز شد که برای ادامه تحصیل به اراک رفتم. ما با همدرس مرحوم آیتالله حائری میرفتیم و فقه و اصول را با ایشان و آقای فرید گلپایگانی وآقا سید محمد داماد مباحثه می کردیم. مرحوم آیت الله حائری، جلسه ای خصوصی داشتند که در آن جلسه هم، ما چهار نفرشرکت می کردیم. در درس معقول مرحوم شاه آبادی هم شرکت میکردیم. بعد از انقلاب اسلامی که موفق شدم چندبار به خدمت ایشان برسم، خیلی به من اظهار لطف کردند و به مأموران حفاظت بیت گفته بودند: آقای نخعی هر وقت آمد، هیچ گونه مزاحمتی برایش به وجود نیاورید. در گذشته خیلی با هم انس داشتیم. وقتی که میرفتم خدمتشان، تا میخواستم از جا برخیزم، میفرمودند: قدری دیگر پیش ما بمان. درمورد رابطه ی حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) با آیت الله بروجردی (رحمة الله علیه) فرموده بودند: «رابطه ی این دوبزرگوار خیلی خوب بود. امام به آیت الله بروجردی خیلی علاقه مند بودند و آیت الله بروجردی هم به ایشان عنایت داشتند.امام خیلی دلشان می خواست که بیت آیت الله بروجردی از هر جهت خوب باشد، از این رو نسبت به برخی از اطرافیان ایشان حساس بودند. ایشان از همان ابتدا انقلابی بودند.».
فعالیت های اجتماعی
مرحوم حاج آقا ریحان الله بنا به گفته خودشان حدود 40 سال در تهران به اقامه جماعت و ترویج دین و رفع حوائج شرعی مردم پرداخته و در خلال این مدت از بحث و مطالعه باز نمانده و جلسات مباحثه علمی مستمری با علمای طراز اول تهران داشته.دراین موردحجت الاسلام و المسلمین سید عباس حسینی قائم مقامی درخاطرات خود این گونه می گوید که: « محله ای که زندگی می کردم، تعدادی از برجسته ترین شاگردان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمة الله علیه) (مؤسس حوزه علمیه قم) را در پیرامون خود سکنی داده بود، حضرات آیات سید جعفر شاهرودی، شیخ حسن فرید گلپایگانی، حائری گلپایگانی، ریحان الله نخعی گلپایگانی و سید مرتضی ایروانی، که از هرکدام نکته های به یادماندنی و شنیدنی درخاطر دارم، این مجموعه به همراه برخی دیگر همچون مرحوم آیت الله سید احمد هاشمی گلپایگانی روزها جلسه مباحثه علمی داشتند که از آن به «بحث کمپانی» تعبیر می شد.
فعالیت های فرهنگی
لازم به ذکر است که مرحوم حاج آقا ریحان الله، ذوقی سرشار و طبعی شعری هم داشت که در پایان و برای نمونه به یکی از اشعار وی در مدح و منقبت عید طلوع مبارک حضرت صاحب العصر و الزمان (عج) اشاره میشود؛ شعری که در بیت پایانی آن، به نام "نخعی" اشاره شده است:صفحه گلزار را نشاط یکسر گرفت
به مژده وصل یار، روح به پیکر گرفت
ز فیض رب جلیل، نسیم جنت وزید
مسند ایوان عشق، شوکت و زیور گرفت
واسطه عدل و داد قدم به دنیا نهاد
پیر کهنسال دهر، زندگی از سر گرفت
صبح سعادت دمید؛ به مردگان جان رسید
مهدی موعود ما، پرده ز رخ بر گرفت
دیده برنا و پیر، روشن از این نور شد
صفحه گیتی نگر، زینت دیگر گرفت
مولد سلطان عصر، ملجأ امت رسید
طلعت زیبای او غبار از اختر گرفت
فخر به افلاکیان، کنند این خاکیان
که کردگار از بشر، به خلق رهبر گرفت
راهنمای نجات، والی بر کائنات
مقام مولایی از، خالقِ اکبر گرفت
ذره ای از جود او، حاتم را شد نصیب
نشانی از زهد او، بهره، اباذر گرفت
قطره ای از حکمتش داده به لقمان خدای
ز نظم و تدبیر او سهم سکندر گرفت
ز حشمت جاه او برده سلیمان نصیب
که شوکت قدرتش کهتر و مهتر گرفت
ز عدل او رشحهای گرفته نوشیروان
که شهرت داد او، صفحه دفتر گرفت
مظهر اوصاف حق، ختم رسولان شده
قائم موعود ما ارث پیمبر گرفت
کسی که دست نیاز کرد به سویش دراز
ز خالق چاره ساز جنت کوثر گرفت
با "نخعی" گو، تو را، جُرم فزون از حد است
به مدح شه میتوان شافع محشر گرفت
موقوفات
5 فقره موقوفه با نیات خیرات و روضه خوانی از ایشان به یادگار باقی مانده است.آثار
تألیفات ایشان در کتابخانه عمومی آیت اللهالعظمی گلپایگانی در قم نگهداری میشود.اندیشه / نظرات
مصاحبه مجله حوزه با مرحوم حاج آقا ریحان الله نخعی (مجله حوزه مهر و آبان 1370، شماره 46 )
حوزه: با تشکراز حضرتعالی که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید، ابتداءاجمالی از زندگی علمی خود بیان کنید.
حقیر در سال 1318 ه.ق، در شهر گلپایگان متولد شدم. مقدمات را در محضر والد بزرگوارم، مرحوم آخوند ملا زین العابدین مجتهد گلپایگانی به اتمام رساندم. پس ازاین مرحله، در سال1338 ه.ق، برای ادامه تحصیل، راهی اراک شدم. دراین شهراز محضر حجج اسلام آقا میرزاابوالحسن عراقی و حاج میرزا محمدعلی خان و آخوند ملاتقی گلپایگانی، کسب فیض کردم. در سال 1340 ه.ق، سال تاسیس حوزه علمیه قم، به حوزه علمیه قم مشرف شدم و تا آخر عمر شریف حضرت آیت الله العظمی حائری، در قم ماندگار شدم واز محضر آن بزرگوار بهره بردم.
پس از رحلت آن جناب. در سال 1360 ه.ق، به نجف اشرف، مشرف شدم. در آن حوزه مقدسه، از محضر حضرات آیات نظام عظام: اصفهانی و آقا جمال گلپایگانگی، استفاده کردم. پس از آن، به قم مشرف شدم وازابتدای ورود حضرت آیت الله العظمی بروجردی به قم، در خدمت آن حضرت بودم و به درس فقه واصول ایشان حاضر می شدم.
حوزه: مرحوم ابوی حضرتعالی از بزرگان حوزه بوده اند، ازاین روی برای ما و دیگر طلاب مفید خواهد بوداگر با چهره ایشان آشنا شویم
مرحوم ابوی، از مجتهدین مسلم زمان خود بود. ایشان از شاگردان مخصوص مرحوم میرزای بزرگ بود. مرحوم میرزا نسبت به ایشان خیلی ابراز علاقه می کرده اند.
البته مرحوم میرزا، به طلاب خیلی عنایت داشته اند. مرحوم پدرم نقل می کردند:
[تازه برای تحصیل به سامراء رفته بودم. روزی به کنار شط رفتم و آن جا نشستم. دراین هنگام، مرحوم میرزا را دیدم که از آن جا عبور می کردند. ایشان تا چشمش به من طلبه افتاد متوقف شد واز مرکب خود پیاده شد!احوال مرا پرسید و گفت:
اهل کجا هستی؟
گفتم:اهل گلپایگان.
گفت: تاکنون کجااشتغال به تحصیل داشتی.
گفتم: دراراک، ولی اکنون به خاطر علاقه ای که به حضرتعالی دارم برای استفاده از محضر شما به این جا آمده ام.
گفت: آیا تاکنون در مباحثه ما شرکت کرده ای؟
گفتم بلی.
گفت: مباحثه ما را چگونه یافتی آیا پسندیدی؟
گفتم: خوب بود، ولی یک عیب دارد.
گفت:چه عیبی.
گفتم: حضرتعالی، بیش از اندازه به شاگردان میدان می دهید که اظهار نظر کنند و آرای خود را بیان کنند. این، موجب می شود که وقت کافی برای تقریر و تنضیح مطلب باقی نماند. ایشان ازاین سخن، خوشش نیامد و فرمود: چنانچه مدتی در درس من حاضر شوید، خواهید فهمید که مباحثه من، به مراتب، از مباحثه میرزای نائینی مفیدتراست].
پدرم گفت:
[راستی هم، چنین بود. من بعدها، که به بیشتر به درس میرزا رفتم، متوجه شدم که درس ایشان واقعاً مفید است. شیوه ای که میرزا داشت، مخصوص به خودش بود. آن مرحوم، وقتی مطلبی را می گفت، از شاگردان نظرخواهی می کرد واز آنان می خواست که در جلسه بعد، نظرشان را راجع به آن مطلب بگویند. به خاطر همین، طلاب، مجبور می شدند تلاش کنند، تا نفیا واثباتا، مطلبی برای ارائه به استاد داشته باشند. این روش، استعداد پرور بود و شاگردان را رشد می داد. درست بر خلاف روش مرحوم میرزای نائینی که ایشان، بنابر آنچه می گویند، خیلی کم به شاگردان اجازه اظهارنظر می داد].
حوزه: اساتیدی که حضرتعالی از محضر آنان بهره برده اید، چه شیوه ای درارائه درس داشتند؟
این جانب، مرحوم آیت الله العظمی حائری، تقریبا روش مرحوم میرزا را داشت. ایشان به شاگردان، مجال می داد تا اظهار نظر کنند. همچنین بود مرحوم آیت الله العظمی بروجردی. در محضرایشان هم اگر کسی اظهارنظر می کرد، خوشش می آمد و تشویق می کرد. ولی مرحوم آیت الله حجت، این روش را دوست نداشت، بلکه ایشان قبل از درس مطلب را دسته بندی و تنظیم می کرد و به شاگردان ارائه می دادو کمتر به کسی اجازه می داد در وسط درس اظهارنظر کنند.حوزه: حضرتعالی در بیت آیت الله بروجردی چه سمتی داشتید و به چه کارهایی مشغول بودید؟
همانطور که عرض شد، بنده ازابتدای ورود آیت الله بروجردی به قم، در خدمتشان بودم و آن جناب، به خاطر آشنایی قبلی که با حقیر و مرحوم پدرم داشت، به من عنایت خاصی داشتند و برخی ازامور را به من محول کردند. از جمله: اگر طلبه ای را می خواستند مسؤولیتی بدهند، تشخیص صلاحیت آن شخص، به من واگذار می شد و پس از تایید صلاحیت، نامه اور را می نوشتم و آیت الله بروجردی امضا می کردند. و همچنین از جمله اعضای هیاتی بودم که برای رسیدگی به امور حوزه و طلاب، از طرف آیت الله بروجردی تعیین شده بودند.
دراین هیأت حضرت امام، رحمة الله علیه، و مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری هم عضویت داشتند. علاوه براین کارها، در برخی از جلسات استفتائی که مهم بود شرکت می کردم.
حوزه: حضرتعالی چرا قم را ترک کردید و درتهران ساکن شدید.
مرحوم آیت الله بروجردی، به تبلیغات، بسیاراهمیت می داد. سعی داست که از طلاب فاضل، برای تبلیغ در شهرستانها و حتی خارج از کشور، استفاده شود. بهمین منظور، هر گاه زمینه فراهم می شد، فوری اقدام می کرد. روی همین برنامه، بنابر تقاضای عده ای از مومنین تهران، که ازایشان خواسته بودند فردی را برای اقامه جامعت و تبلیغ وارشاد به مسجد پنبه چی بفرستند، آن مرحوم، مرا فرستادند و در نامه ای خطاب به مردم آن جا نوشتند:
[من آقای نخعی را که مورداعتماد من است، برای امامت جماعت و تبلیغ و رسیدگی به امور محل، بسوی شما فرستادم و]...
این جانب از آن زمان تا کنون، که حدود 40 سال است، در تهران هستم و مشغول انجام وظیفه. عده ای هم در همان وقت از طرف ایشان به همین منظور به تهران فرستاده شدند، از جمله: مرحوم آقای سیداحمد خوانساری بود که من برای معرفی ایشان به مردم، باایشان به تهران آمدم.
حوزه: آیا غیر از تبلیغ و امامت جماعت، فعالیت دیگری هم داشته اید؟
بله، جلسه هفتگی با حضرات آقایان: سید محمد داماد، فرید گلپایگانی، سید مرتضی ایروانی شیخ شریف شاهرودی، معزالدوله ای و... داشتیم. دراین جلسه، مسائل فقهی مورد بحث و گفتگو قرار می گرفت این جلسه، بسیار مفید و علمی بود و سالها طول کشید.
حوزه: آشنایی حضرتعالی با حضرت امام، رحمة الله علیه، از کی و چگونه آغاز شد؟
آشنایی من باایشان، از هنگامی بود که برای دادمه تحصیل به اراک رفتم. با هم به درس مرحوم آیت الله حائری رفتیم و فقه واصول را با ایشان و آقار فرید گلپایگانی و آقا سید محمد داماد مباحثه می کردیم. مرحوم آیت الله حائری، جلسه خصوصی داشتند که در آن جلسه هم، ما چهار نفر شرکت می کردیم. در درس معقول مرحوم شاه آبادی هم شرکت می کردیم. البته من ادامه ندادم زیرا مرحوم پدرم گفته بود راضی نیستم.
حوزه: چرا مرحوم ابوی گفته بودند: راضی نیستم شما در درس معقول شرکت کنید؟
ایشان معتقد بودند مسائل فلسفی قدری پیچیده است و همه افراد، کشش درک آن را ندارندازاین روی، ممکن است موجب گمراهی آنان گردد. به همین خاطر گفته بود من راضی نیستم.
حوزه: گویا جلسات انسی هم با حضرت امام، رحمة الله علیه، داشته اید.
بله. جلساتی اونسی با مرحوم امام و دیگر بزرگان داشتیم. بعداز انقلاب اسلامی که موفق شدم چند باری خدمت ایشان برسم، خیلی به من اظهار لطف می کردند و به مامورین حفاظت بیت گفته بودند: فلانی هر وقت آمد، هیچ گونه مزاحمتی برایش به وجود نیاوردند. به یاد همان گذشته، خیلی با هم انس داشتیم. وقتی که می رفتم خدمتشان، تا می خواستم از جا برخیزم، می فرمود قدری دیگر بمان پیش ما!
حوزه: رابطه حضرت امام، رحمة الله علیه، با آیت الله بروجردی چگونه بود؟
رابطه آن دو با یکدیگر خیلی خوب بود. امام، به آیت الله بروجردی، خیلی علاقه داشت و آیت الله بروجردی هم به ایشان عنایت داشتند. امام، خیلی دلش می خواست که بیت آیت الله بروجردی، از هر جهت خوب باشد لذا نسبت به برخی ازاطرافیان ایشان حساس بود، از همان ابتداء آدم انقلابی بود.
حوزه اگر خاطره ای از برزگان دارید واکنون برای ما و دیگر طلاب سودمند است، بیان کنید:
خاطره زیاد دارم، ولی اکنون نمی توانم بگویم می ترسم کم یا زیاد شود. حال، به خاطراین که سوال شما بی جواب نماند، یکی از آن خاطرات را یادآور می شوم. برزگان زیادی در حوزه علمیه بودند که دارای فضائل و کرامات اخلاقی بودند، از جمله مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمی. وی، مرد زاهدی بوداصول و فقه هم تدریس می کرد. از خصائل والای آن مرد این بود که با مقام و موقعیت علمی واجتماعی که داشت و در عین حال که امام جماعت بود، شبهای جمعه برمی خاست و در بین صفوف جماعت راه می افتاد واز مردم برای فقراء و مستمندان پول جمع می کرد.
یک وقتی یکی از فقراءازاو کمک می خواهد واو در توانش نبوده است که کمک کند، فقیر عصبانی می شود و به صورت آن مرحوم، آب دهان می اندازد. ایشان به مسجد می آید و قضیه را به مردم می گوید. از مردم می خواهد. اگر آبروی او را دوست دارند، به او پول بدهند تا بتوانند به فقراء کمک کند و فقراء آب دهان به صورتش نیندازند!.
آیت الله بروجردی هم، خیلی به فقراء توجه داشت.
حوزه: آیا تألیفاتی هم در زمینه مسائل فقهی واصول دارید؟
تقریرات و نیز تحقیقاتی در اصول و فقه دارم که به همراه کتاب هایم فرستادم قم برای کتابخانه مدرسه آیت الله گلپایگانی. زیرا دیدم با این حالت کسالت و کهولت سن، توانایی مطالعه ندارم و صحیح نیست این کتاب ها بدون استفاده بماند.
حوزه: شنیده ایم که حضرتعالی طبع شعر هم دارید واگر ممکن است یکی از اشعار خود را برای ما بخوانید.
بله، طبع شعر دارم و چند شعری هم گفته ام. متاسفانه از دفترهای سعرم این جا موجود نیست زیرا آنها را هم با کتابهایم فرستادم قم. اکنون هم از شعرهایی که گفته ام چیزی جز یک رباعی که درباره صبر گفته ام، به خاطر ندارم و آن رباعی را خدمتتان عرض می کنم:
گویند صبر کن که ترا صبر بر دهد
آری دهد، ولی به عمر دگر دهد
من چون که عمر خویش به صبوری گزاردم
عمری دگر خواهد که تا صبر بردهد
حوزه: در پایان اگر ممکن است ما را نصحیت بفرمایید.
نصیحت من این است که خداوند را، در جمیع حالات، در نظر داشته باشید. خدا رااز یاد نبرید، تااین که از خطاهای عمدی مصون باشید. وبه درس و مطالعه، زیاداهمیت بدهید که بسیار باارزش است. به نظر من اگر امر دائر شود بین این که طلبه در نیمه شب، نماز شب بخواندثوابش بیشتراست یا مطالعه فقه، من می گویم مطالعه فقه زیرا فایده اش به دیگران هم می رسد.
حوزه:ازاین که وقت شریفتان را گرفتیم پوزش می طلبیم. به امید اینکه بتوانیم به نصایح حضرتعالی جامه عمل بپوشیم. خیلی ممنون.
من هم از زحمات شما تشکر می کنم.
در نگاه دیگران
اشخاص
مرحوم آقای رازی در گنجینه می نویسد:«ایشان از دودمان سردار لشکر مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) جناب مالک اشتر نخعی صحابی جلیل القدر می باشد و بر این نویسنده هم حقی دارد؛ زیرا مقداری از خیارات مکاسب را در نجف اشرف خدمت معظم له خوانده ام.»
منابع:
1. گنجینه دانشمندان
2. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
3. خبرگزاری فارس
4. وبلاگ حجت الاسلام سعید نخعی گلپایگانی