يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عبدالقار مراغه ای

عبدالقار مراغه ای
عبدالقار مراغه‏اى ملقب به «حافظ» و «گوینده»، موسیقى‏دان معروف ایرانى (837 ه.ق) وى در آغاز در خدمت سلطان احمد جلایر در بغداد و مورد لطف وى بود چندانكه شاه او را «یا عزیز» خطاب مى‏كرد، سپس در سلك مصاحبان و ملازمان «میرزا میرانشاه» قرار گرفت. در سال 802 چون بكرات امیرتیمور شنیده بود كه میرانشاه همواره به شراب و صحبت ساقیان سیم اندام به سر مى‏برد و از مملكت‏دارى فارغ است، حكم كرد كه ندما و ملازمان وى را جمله بر دار كشند و استاد «قطب‏الدین نایى» و «حبیب عودى» و «عبدالقادر» از آن جمله بودند، كه هر سه در فن موسیقى و ادوار شهرت بسزا داشتند. دو تن اول را به دار كشیدند، ولى عبدالقادر مجالى یافت و بگریخت و چندى پنهان بود، تا پس از مدتى كه در مجالس قلندران صرف كرد، نزدیك بارگاه تیمور آمد و به آواز بلند قرآن خواندن آغاز كرد و مورد عفو قرار گرفت. عبدالقادر مراغه‏اى پس از فوت امیر تیمور به ملازمت شاهرخ درآمد و از او نیز مهربانیها دید. وى در انواع فضایل و از جمله در علم موسیقى و ادوار كامل بود و چنانكه گفته‏اند هیچ یك از ابناء زمان به پاى او نمى‏رسید. در علوم قرائت و شعر و كتابت و خط زحمات بسیار كشیده به كمال رسید. عبدالقادر كتابى درباره‏ى موسیقى به نام «مقاصدالالحان» نوشته و در كتاب دیگرى به نام «كنزالالحان» نوشته بود و در آخر آن نغمات موسیقى را كه خود ساخته با خطى مخصوص تحریر كرده بوده ولى از كل این كتاب متأسفانه اثرى در دست نیست (كارنامه‏ى بزرگان ایران 27 -305). (839 / 838 / 837 -754 ق)، موسیقیدان، شاعر و خطاط. معروف به عبدالقادر گوینده و عودى. پدرش، غیبى، از فضلا و موسیقیدانانى بود كه در اغلب علوم دست داشت. عبدالقادر در مراغه به دنیا آمد. ولى ابتدا به تحصیل صرف و نحو و معانى و بیان همت گماشت و قرآن را حفظ كرد و چون به علم ریاضى و فن موسیقى بیش از دیگر علوم توجه داشت، به مطالعه‏ى كتابهاى این رشته پرداخت و از تعالیم پدرش در این زمینه بهره‏مند شد. پس از مدتى در استنباط اوزان و استخراج الحان و تألیف نقرات و اختراع نغمات و ساختن تصنیف مهارت یافت و پرآوازه‏ترین موسیقى‏دان و موسیقى‏شناس عصر خود شد. او در جوانى از مراغه به تبریز رفت و مورد توجه شیخ اویس قرار گرفت و در دربار فرزندش، سلطان حسین جلایر، مقام و منزلت یافت. پس از تسخیر آذربایجان به دست امیر تیمور، وى به بغداد، نزد سلطان احمد جلایر، رفت و بعد از فتح بغداد، امیر تیمور او و گروهى از صنعتگران و هنرمندان را روانه‏ى سمرقند كرد. عبدالقادر پس از 800 ق به تبریز بازگشت و در سلك ندیمان و نوازندگان دربار میرانشاه درآمد و دوباره از آنجا به بغداد رفت. وقتى كه امیر تیمور دیگر بار بغداد را به تصرف درآورد، او را زندانى كرد و فرمان قتلش را صادر نمود، اما او جان سالم به در برد. وى پس از مرگ تیمور (807 ق) مدتى در سمرقند، در دربار سلطان خلیل بود و سپس به دربار شاهرخ پیوست. عبدالقادر تا آخر عمر در هرات و در دربار شاهرخ زیست و در حالى كه بیش از هشتاد سال داشت، به مرض طاعون درگذشت.او احتمالا آخرین موسیقیدان بزرگ ایران است كه در علم و عمل موسیقى و داشتن قریحه و هنر تألیف و ساختن آهنگ و تصنیف استادى بى‏مانند بود. آواز را خوش مى‏خواند و عود را نیكو مى‏نواخت و به همین سبب خط را خوب مى‏نوشت. عبدالقادر را مى‏توان در ردیف صفى‏الدین ارموى دانست. از تألیفات متعدد و پرارزش وى: «جامع الالحان»، كه در 816 ق براى فرزندش نورالدین عبدالرحمان تألیف و تنظیم كرده است؛ «مقاصد الالحان»، كتابى است مفید و مختصر در علم و عمل موسیقى قدیم ایران، با یك مقدمه و دوازده باب و چند فصل؛ «كنز الالحان فى علم الادوار» كه اثرى از این كتاب در دست نیست؛ «شرح ادوار»، كه شرحى است بر «الادوار فى حل الاوتار» صفى‏الدین ارموى.[1] مراغه‏اى ملقب به «حافظ » و «گوینده»، موسیقى‏دان معروف ایرانى (ف. 837 ه.ق.) وى در آغاز در خدمت سلطان احمد جلایر در بغداد و مورد لطف وى بود چندانكه شاه او را «یار عزیز» خطاب مى‏كرد. سپس در سلك مصاحبان و ملازمان «میرزا میرانشاه » قرار گرفت. در سال 802 چون به كرات امیر تیمور شنیده بود كه میرانشاه همواره به شرب شراب و صحبت ساقیان سیم‏اندام و در مجلس موسیقى به سر میبرد و از مملكت دارى فارغ است، حكم كرد كه ندما و ملازمان وى را جمله بر دار كشند و استاد «قطب‏الدین نایى» و «حبیب عودى» و «عبدالقادر» از آن جمله بودند، كه هر سه در فن موسیقى و ادوار شهرت بسزا داشتند. دو تن اول را به دار كشیدند، ولى عبدالقادر مجالى یافت و بگریخت و چندى نهان بود، تا پس از مدتى كه در مجالس قلندران صرف وقت كرد، نزدیك بارگاه تیمور آمد و به آواز بلند قرآن خواندن آغاز كرد و مورد عفو قرار گرفت. عبدالقادر پس از فوت امیر تیمور به ملازمت شاهرخ درآمد و از او نیز مهربانیها دید. وى در انواع فضایل و از جمله در علم موسیقى و ادوار كامل بود، و چنانكه گفته‏اند هیچ یك از ابناء زمان به پاى او نمى‏رسید. در علوم قرائت و شعر و كتابت و خط زحمات بسیار كشیده به كمال رسید. عبدالقادر كتاب خود «مقاصد الالحان» را كه در موسیقى نوشته به نام سلطان مراد دوم پادشاه عثمانى اتحاف كرد و از سمرقند به آسیاى صغیر رفت و در سال 836 كتاب را بدو تقدیم نمود. وى در پایان حیات نزد شاهرخ تیمورى میزیست و كتاب «جامع الالحان» را در سال 818 به وى تقدیم داشت. كتاب دیگرى در شرح «كتاب الادوار» صفى‏الدین نوشته (ظاهرا این آخرین تألیف اوست). از نوشته‏هاى او چنین بر مى‏آید كه وى كتابى به نام«كنز الالحان» نوشته بوده و در آخر آن نغمات موسیقى را كه خود ساخته با خطى مخصوص تحریر كرده بوده، ولى از این كتاب اثرى در دست نیست (كارنامه بزرگان ایران 7 -305).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.