يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

جعفرقلی اسعد

جعفرقلی اسعد
معروف به القاب «سردار بهادر» و «سردار اسعد» فرزند ارشد علیقلى خان سردار اسعد بختیارى در 1259 در چهارمحال بختیارى متولد شد. پس از فراگرفتن تحصیلات ابتدائى و دروس معمول زمان به سوارى و تیراندازى و آئین سپاهیگرى پرداخت و فنون جنگى را به حد كامل آموخت. چندى نیز در اروپا بسر برد و زبان فرانسه را یاد گرفت. در 1288 چند روز پس از فتح تهران و خلع محمدعلى شاه از سلطنت براى تقویت نیروى مركزى با هزار سوار بختیارى وارد تهران شد و بلافاصله به عضویت دادگاه عالى انقلاب تعیین گردید. این دادگاه عده‏اى از مستبدین و مخالفین مشروطه را محاكمه و محكوم به اعدام نمود. شیخ فضل‏اللَّه نورى مجتهد بزرگ توسط همین دادگاه محاكمه و اعدام شد. سردار بهادر چند ماه پس از ورود به تهران مأمور دفع غائله‏هاى زنجان و آذربایجان شد و در رأس پانصد سوار بختیارى به اتفاق یپرم رئیس نظمیه عازم مأموریت جنگى گردید. اولین برخورد جنگى این نیرو در زنجان بود. در آنجا ملا قربانعلى مجتهد متنفذ و مستبد علیه مشروطه‏خواهان دست به اقدام زده بود و شهر زنجان در تصرف او بود. در یك برخورد شدید ملا قربانعلى شكست خورد و قواى او متوارى شدند. او را توقیف و به تهران اعزام نمودند. سپس عازم آذربایجان شدند. پس از ورود به تبریز مخبرالسلطنه والى و ستارخان از آنان استقبال شكوهمندى نمودند. سردار بهادر در این مأموریت فتنه‏هاى اردبیل، سراب، و اهر را پایان داد و با تعدادى اسیر و غنائم جنگى بازگشت و مورد استقبال باشكوه مردم واقع شد. در 1289 پس از تصویب قانون خلع سلاح چون ستارخان و باقرخان از تحویل سلاح‏هاى مجاهدین آذربایجانى خوددارى نمودند سردار بهادر و یپرم خان رئیس نظمیه مأمور خلع سلاح نمودن آنها شدند، در نتیجه بین قواى ستارخان و باقرخان كه در پارك اتابك سكنى داشتند و نیروهاى دولتى كه اغلب آنها سواران بختیارى بودند، جنگ سختى درگرفت و سرانجام مجاهدین آذربایجان با برجاى گذاشتن چندین كشته و مجروح، خلع سلاح شدند. در این زد و خورد، ستارخان هم از ناحیه‏ى پا به شدت مجروح شد. در 1290 محمدعلى میرزا سلطان مخلوع به اتفاق برادران خود منصور میرزا شعاع‏السلطنه و ابوالفتح میرزا سالارالدوله به قصد تصاحب تاج و تخت وارد ایران شدند و به سرعت نواحى كرمانشاه، كردستان، لرستان، گرگان، مازندران، اراك، و شاهرود به تصرف آنها درآمد و اولین اردوى شاه سابق به فرماندهى میرزا على خان ارشدالدوله در ورامین تهران آرایش جنگى گرفت. قوائى از تهران به فرماندهى جعفرقلى سردار بهادر و یپرم رئیس نظمیه براى مقابله با آنها به استقبال رفتند. در جعفرآباد ورامین دو اردوى جنگى در مقابل یكدیگر قرار گرفته جنگ آغاز شد. در این نبرد با وجودى كه نیروى شاه مخلوع و ارشدالدوله بر نیروى دولتى فزونى داشت، مع‏الوصف شكست خوردند و ارشدالدوله دستگیر و اعدام شد و قوام دولتى پیروز شدند. سردار بهادر پس از چند مأموریت جنگى دیگر به حكومت عراق منصوب شد و چند سال در آنجا باقى ماند. در 1296 علیقلى خان سردار اسعد درگذشت و طبق فرمان احمدشاه عنوان و لقب سردار اسعد به سردار بهادر تعلق گرفت و از این تاریخ عنوان سردار اسعد بختیارى یافت. در همان سال در كابینه‏ى میرزا حسن خان مستوفى‏الممالك وزیر پست و تلگراف شد و جمعاً سه ماه وزیر بود. در 1299 والى كرمان شد. بعد به استاندارى خراسان رسید. در 1303 در كابینه‏ى سوم و چهارم سردار سپه به وزارت پست و تلگراف معرفى گردید. در كابینه‏ى مهدیقلى هدایت (مخبرالسلطنه) به سمت وزیر جنگ تعیین شد. این كابینه متجاوز از شش سال روى كار بود و در تمام مدت سردار اسعد كه نام خانوادگى «اسعد» را براى خویش انتخاب نموده بود، در رأس وزارت جنگ قرار داشت ولى عملاً كارهاى وزارت جنگ را شخص شاه انجام مى‏داد. در فاصله بین سال‏هاى 1307 -1309 ش كه شورش عشایر فارس آغاز شد و دامنه‏ى آن به بختیارى كشیده شد، اسعد تلاش فراوان كرد و در اثناى جنگ تامرادى كه قسمت اعظم نیروى نظامى ایران كشته شده بودند، با چهارصد سوار بختیارى به منطقه رفته، اوضاع آنجا را امنیت بخشید. جعفرقلى اسعد از دوستان و نزدیكان رضاشاه بود. در غالب مسافرت‏ها او را همراهى مى‏كرد. در سفر جنگى سردار سپه به خوزستان و در سفر سردار سپه به آذربایجان و ملاقات با سمیتقو همراه شاه بود. در مسافرت شاه به خراسان براى رسیدگى به وضع لشكر شرق و ماجراى قیام لهاك خان در مراوه تپه و مجازات آنها در كنار شاه قرار داشت. غیر از همراهى با شاه در مسافرت‏ها و بازدیدها اسعد یكى از نزدیكان معدود رضاشاه بود كه هفته‏اى چند نوبت او را در كاخ ملاقات مى‏نمود و بعد از تیمورتاش نزدیكترین شخص به شاه بود. در 1312 ش محمدعلى فروغى به نخست‏وزیرى رسید. اسعد كماكان عهده‏دار وزارت جنگ شد و در همان سال طبق معمول سنواتى شاه براى شركت و مشاهده مسابقات اسب‏دوانى به دشت گرگان عزیمت نمود. در این مسافرت، اسعد در صف مقدم همراهان شاه قرار داشت. پس از انجام مراسم اسب‏دوانى و توزیع جوایز توسط اسعد در روز 8 آذر ماه 1312 ش، سرهنگ سهیلى رئیس اطلاعات شهربانى او را بازداشت نمود. بلافاصله به زندان قصر انتقال یافت. همزمان با این واقعه، تعداد زیادى از رؤساى عشایر تبعیدى در تهران و دیگر افراد صاحب نفوذ در مناطق ایلى جنوب دستگیر شدند. گذشته از اكثر خوانین بختیارى، تعدادى از سران دیگر ایلات نیز توقیف و به زندان افتادند. عده‏اى از خوانین بختیارى كه نماینده‏ى مجلس بودند پس از سلب مصونیت توقیف شدند. قوام‏الملك شیرازى نیز بازداشت شد. جعفرقلى اسعد تا دهم فروردین 1313 ش در نهایت زجر و شكنجه در زندان به سر برد تا اینكه در آن روز از بین رفت. همزمان با مرگ اسعد عده‏اى از سران عشایر و ایلات بختیارى در جنوب به حكم دادگاه نظامى در زندان قصر به چوبه دار سپرده شدند و عده زیادى نیز به حبس‏هاى طویل‏المدت محكوم شدند كه تنى چند از آنان در زندان درگذشتند. پس از سال 1320 ش و استعفا و رفتن رضاشاه از ایران در مجلس و مطبوعات سر و صداى زیادى بلند شد و وراث مقتولین دوره رضاشاه از جمله سردار اسعد به خونخواهى آنان به عدلیه شكایت بردند. ابتدا در دیوان كیفر و سپس در دادگاه جنائى تهران پرونده‏ى قتل عده‏اى از جمله جعفرقلى اسعد مطرح گردید و عمال نظمیه به محاكمه كشیده شدند. پزشك احمدى در رابطه با قتل اسعد محكوم به اعدام شد. جعفرقلى اسعد مردى متهور، جنگجو، بذال، و جاه‏طلب بود. مخبرالسلطنه هدایت درباره‏ى قتل سردار اسعد چنین نوشته است: «معروف شد كه اسعد فوت كرده است كار به محاكمه نكشید گفته شد كه محرمانه اسلحه‏اى به بختیارى وارد شده بوده است بعدها در ملاقات از شاه شنیدم بلى مى‏خواهند محمدحسن میرزا را بیاورند...». درباره‏ى قتل سردار اسعد بختیارى در زندان قصر مطالب گوناگونى نوشته شده است كه چون همگى متكى به حدس و گمان مى‏باشد، از بحث در آن مى‏گذریم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.