يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

شاپور بختیار

شاپور بختیار
فرزند سردار فاتح بختیارى، در 1294 در چهارمحال متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به بیروت رفت و مدتى مشغول تحصیل در آن كشور بود. سپس براى ادامه‏ى تحصیلات عالى رهسپار پاریس شد و دكتراى حقوق بین‏الملل از دانشگاه پاریس گرفت و در دانشگاه سوربن هم مدتى علوم سیاسى خواند و دكتراى دیگرى دریافت كرد. در جنگ جهانى دوم با درجه‏ى افسرى به صورت اجبارى در قشون فرانسه داخل شد و قریب دو سال در ارتش بود. در 1946 به ایران بازگشت و در وزارت كار و تبلیغات استخدام شد. اولین سمتى كه به او ارجاع شد، ریاست اداره كل كار خوزستان بود. بعد مدیركل آنجا شد و در خلع‏ید از شركت نفت ایران و انگلیس همین سمت را دارا بود. در اواسط 1330 به معاونت وزارت كار منصوب شد و تا كودتاى 28 مرداد 1332 در همان سمت انجام وظیفه مى‏كرد. بعد از كودتا از كار بركنار شد و تحت تعقیب قرار گرفت و مدتى هم بازداشت بود. پس از آزادى از زندان، به بخش خصوصى رفت و به عنوان عضو جبهه‏ى ملى فعالیت‏هاى مخفى داشت. به تمام معنى به مصدق عشق مى‏ورزید و او را رهبر منحصر به فرد ایران مى‏دانست. در تجدید حیات جبهه‏ى ملى از اركان اساسى بوده و شركت فعالانه داشت. چندین بار به زندان رفت، سرانجام معاون دبیركل جبهه‏ى ملى و دبیركل حزب ایران شد. در اوایل دى ماه 1357 كه شاه در فكر رفتن بود و مى‏خواست كشور را به یكى تحویل دهد، پس از رد پیشنهاد او از طرف دكتر سنجابى، دكتر صدیقى، محمد سرورى، دكتر على امینى و عبداللَّه انتظام، سرانجام سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواك انگشت روى بختیار گذاشت و او را نزد شاه برد و قرار بر این گردید كه ریاست دولت به او محول شد. شروط بختیار براى تصدى ریاست دولت، چندان دشوار نبود و شاه با همه‏ى آنها موافقت كرد. اولین شرط این بود كه براى نخست‏وزیرى او از مجلسین رأى اعتماد گرفته شود و پس از طرح برنامه‏ى دولت در مجلسین و بحث پیرامون آن، به بختیار و وزیران و برنامه‏اش رأى اعتماد بدهند. دیگر آنكه شاه موقتاً براى مدتى خاك ایران را ترك كند. شرط اول از طرف بختیار مزورانه طرح شد. او مى‏دانست كه براى شاه راه بازگشتى وجود ندارد و ممكن است دیگران در راه او ایجاد سد نمایند. از این لحاظ خواست نخست‏وزیرى خود را قانونى كند تا دیگران در مقام تعرض به او برنیایند. به هر كیفیتى كه بود، فرمان نخست‏وزیرى خود را دریافت كرد ولى بلافاصله از جبهه‏ى ملى و دبیركلى حزب ایران اخراج شد و قدرتى را كه به اتكاى آن قبول نخست‏وزیرى كرده بود، از دست داد. بختیار در نخستین روزهاى زمامدارى خود، با ایراد یك سخنرانى در رادیو و تلویزیون به قسم‏نامه‏اى متوسل شد كه شاید بدان وسیله بتواند آرامشى را در كشور برقرار سازد. او در این سخنرانى خود و اعضاء جبهه‏ى ملى را در نابسامانى 25 سال اخیر بى‏تقصیر دانست و وعده داد كسانى كه به جان و مال و ناموس مردم تجاوز نموده یا از بیت‏المال سوء استفاده كرده‏اند، به اشد مجازات گرفتار خواهند شد. او خود را مروج دین اسلام و آزادى فردى و اجتماعى معرفى كرد و از حقوق بشر سخن گفت و وعده داد حكومت نظامى را لغو و زندانیان سیاسى را آزاد خواهد كرد. در قبال قسم‏نامه‏ى بختیار، امام در پاریس سخنانى ایراد كردند و دولت او را غیرقانونى خوانده حتى شوراى سلطنت و مجلسین را غیرقانونى دانسته متذكر شدند همه‏ى اینها باید از بین برود. شاپور بختیار در ظرف یك هفته وزیران خود را انتخاب كرد و ارتشبد فریدون جم را براى وزارت جنگ در نظر گرفته بود كه او نپذیرفت و ارتشبد شفقت را به جاى او انتخاب كرد. در جمع وزیران او جز میرفندرسكى وزیر امور خارجه، منوچهر آریانا وزیر كار، و مهندس عباسقلى بختیار وزیر صنایع، و معادن كه در گذشته مدتى معاون وزارتخانه بوده‏اند، هیچكدام در گذشته مشاغل مهمى نداشته و افراد عادى بودند. شاپور بختیار پس از معرفى وزیران خود به شاه، روز 21 دى ماه 1357 در مجلس شوراى ملى حضور یافته ضمن معرفى وزیران خود رئوس برنامه‏ى دولت را به اطلاع نمایندگان رسانید. رئوس برنامه‏هاى فورى دولت در سیاست داخلى، 17 مورد كه اهم آنها عبارت بودند از: انحلال ساواك، محاكمه‏ى سریع غارتگران، رسیدگى به كارهاى خلاف گذشته، آزادى كلیه‏ى زندانیان سیاسى، اعاده‏ى حیثیت زندانیان سیاسى، پرداخت غرامت به زندانیان سیاسى، لغو تدریجى حكومت نظامى، ایجاد همكارى نزدیك بین دولت و عالم روحانیت و بالاخره ایجاد امنیت اجتماعى در پناه قانون. در مورد سیاست خارجى نیز هفت مورد برشمرد و اعلام نمود وزارت علوم منحل مى‏گردد و امور دانشگاهها در نخست‏وزیرى حل و فصل خواهد گردید. قول و قرار شاه و بختیار بر این اساس قرار داشت كه مادام كه مجلسین به دولت رأى اعتماد نداده‏اند، شاه تهران را ترك نگوید. فعالیت شاه براى اخذ رأى اعتماد بسیار چشمگیر بود. بالاخره روز 26 دى ماه كابینه‏ى بختیار رأى اعتماد خود را گرفت و شاه نیز با چشمان گریان كشور را ترك كرد و ظاهراً یك شوراى سلطنت هم وظایف مخصوص به شاه را انجام مى‏داد. از روز دهم تا 26 دى ماه كه بختیار سرگرم تعیین وزیران و پاسخ به نمایندگان بود، در تهران و شهرستان‏ها حوادث و اتفاقات بسیار ناگوارى روى داد. روز دهم دى ماه در شهر مشهد مردم به كلانترى‏هاى 3 و 4 و 6، نیروى پایدارى، انجمن ایران و آمریكا و نیز به منزل چند مستشار آمریكائى حمله كردند. به دستور فرماندار نظامى با تانك به مردم حمله شد و در نتیجه طبق آمارى كه روزنامه‏ها منتشر كردند، دویست نفر شهید و دو هزار نفر زخمى برجاى ماند. در همان روز در كرمانشاه در زد و خورد مردم و مأمورین انتظامى، یك صد كشته و چهارصد نفر زخمى شدند. در شهرهاى ملایر، همدان، لنگرود، اردبیل، رشت، شیراز، گرگان، لار، خرم‏آباد، قم، بروجرد، ورامین، بابل، پل‏دختر تظاهرات قهرآمیز مردم صدها شهید و كشته داد. در تهران نیز مانند روزهاى گذشته بین مردم و مأمورین زد و خورد وجود داشت و چندین ساختمان دولتى به آتش كشیده شد. همزمان با روى كار آمدن بختیار و وعده‏هاى او، امام در پاریس سخنرانى نموده و متذكر شدند آمریكا كه سقوط شاه را فهمیده و آنرا قطعى مى‏داند، اینك راه‏هاى تازه‏اى در پیش گرفته. این دولت بختیار مشروعیت ندارد و پیش ملت ایران به جائى نمى‏رسد و ملت ایران باید تظاهر كند. مردمى كه در مقابل دولت نظامى و حكومت نظامى ایستادند، در مقابل دولتى نیز كه وعده‏هایش همان وعده‏هاى دولت سابق است، ایستادگى خواهند كرد. آمریكا فهمیده است كه با نظامى فایده ندارد، با ملت از راه نظامى نمى‏توان مقابله كرد. سران نظامى باید بدانند كه اگر دست خود را به خون مردم آلوده سازند، هیچگاه فراموش نخواهد شد و هر جا فرار كنند از آنها انتقام گرفته خواهد شد. فقط كسانى تعقیب خواهند شد كه آمرین و سران نظامى هستند كه دستور قتل مردم را داده‏اند. روز دوازدهم دى ماه امام در پاریس به مناسبت كشتارهاى اخیر رژیم در كرمانشاه، مشهد، قزوین و سایر بلاد ایران پیامى فرستاد و متذكر شد «اعانت به دولت یاغى و پرداخت مالیات، پول آب و برق و تلفن و سایر كمك‏ها به دولتى كه شاه سر كار آورده خیانت به ملت و مخالفت با حكم خداى تبارك و تعالى است.» در همین پیام آمده بود كه كشاورزان باید در كشت گندم همت بیشترى به خرج دهند و از كشت چیزهائى كه دولت مجرم به اجانب مى‏دهد احتراز نمایند. روزهاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم نیز براى ملت ایران روزهاى سرنوشت‏سازى بود. در غالب شهرهاى ایران قیام مردم علیه حكومت به وضع چشمگیرى ادامه داشت و صدها نفر در اثر اصابت گلوله جان سپردند و هزاران نفر مجروح شدند و ده‏ها ساختمان دولتى و بانك‏ها و سینماها و اماكن عمومى طعمه حریق گردیدند و رسماً تمام دستجات در راهپیمائى خود خواهان خروج شاه و دولت بختیار بودند. امام خمینى در 13 صفر (22 دى ماه 1357) رئوس برنامه‏هاى سیاسى خود را كه مرحله به مرحله مى‏بایستى اجرا گردد، به شرح زیر اعلام نمودند: بسم اللَّه الرحمن الرحیم سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران. سلام بر شهداى راه حق، اكنون كه به نور پیروزى ملت شجاع ایران نزدیك مى‏شود، اكنون كه خون‏بهاى پاك عزیزان بى‏گناهى كه براى دفاع از حق و حقیقت بدست جلادان خون‏آشام بر زمین ریخته شده است بارور مى‏گردد لازم مى‏دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم. 1- برحسب حق شرعى و بر اساس رأى اعتماد اكثریت قاطع ملت ایران كه نسبت به اینجانب ابراز شده است در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورائى بنام شوراى انقلاب مركب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع بكار خواهند كرد. اعضاء این شورا در اولین فرصت مناسب معرفى خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصى شده است. از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه‏ى آنرا فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت كه مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفى و شروع به كار خواهد نمود. دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است: 1- تشكیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسى جدید جمهورى اسلامى. 2- انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس مؤسسان و قانون اساسى جدید. 3- انتقال قدرت به منتخبین جدید. 2- دولت كنونى كه منصوب شاه مخلوع و مجلسین غیرقانونى مى‏باشد هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود و همكارى با این دولت غاصب به هر شكل و به هر نحوى شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همانطورى كه كارمندان محترم و مبارز بعضى از وزارتخانه‏ها و ادارات دولتى عمل كردند باید از اطاعت وزراى غاصب سرپیچى نموده و در صورت امكانات آن را به وزارتخانه راه ندهند. خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیدن شدن بساط نظام سلطنتى نیست بلكه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهورى اسلامى كه متضمن آزادى ملت و استقلال كشور و تأمین عدالت اجتماعى باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است كه آرامش به كشور عزیزمان باز خواهد گشت. تنها با استقرار حكومت عدل اسلامى مورد تأیید و پشتیبانى مردم و با شركت فعالانه همه ملت است كه مى‏توان خرابى‏هاى عظیم فرهنگى و اقتصادى و كشاورزى و اجتماعى كه شاه بوجود آورده است جبران نموده نوسازى مملكت را به نفع طبقات زحمتكش و مستضعف آغاز نمود. 3- احتمال این هست كه شاه خائن كه روزهاى رفتن او نزدیك است دست به حیله‏ى جدیدى بزند كه آن كودتاى نظامى است كه كراراً تذكر داده‏ام كه این آخرین حربه‏ى اوست ولیكن او خود مى‏داند كه در ارتش جز تنى چند سرسپرده و خونخوار كه از قرار مذكور در پست‏هاى مهم مستقر شده‏اند، بقیه جناح‏هاى شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتى كه مخالف با ملیت و مسلمانى آنان است بزنند. من برحسب وظیفه‏ى الهى و ملى به ارتش ایران هشدار مى‏دهم و از صاحب منصبان و درجه‏داران مى‏خواهم كه در صورتى كه چنین توطئه‏اى در كار باشد از آن جلوگیرى كنند و راضى نشوند كه چند نفر خونخوار، ملت شریف ایران را به خاك و خون بكشند. این وظیفه‏ى الهى شما ارتش محترم است كه در صورت فرمان‏بردارى از این خائنان بالفطره پیش خداى تبارك و تعالى مسئول و در جوامع بشریت محكوم و مورد نفرین نسل‏هاى آتیه خواهید بود. بر ملت شجاع ایران است كه خود را در مقابل چنین توطئه به هر وسیله‏ى ممكن مجهز كنند. ملت ایران موظف است كه به درجه‏داران و افسران و صاحب‏منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند كه چند نفر ارتشى خونخوار معلوم و از حساب ارتش ایران جدا است. ارتش از ملت است و ملت از ارتش. با رفتن شاه خللى بر آن وارد نخواهد شد. 4- ملت شریف باید تا نتیجه‏ى نهائى دست از مبارزات پرشور خود برندارند كه نمى‏دارند، باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتى كه چماق بدستان و یا مفسدان به آنان حمله كردند مى‏توانند دفاع از خود كنند، اگر چه منتهى به قتل آنان شود. از خداوند تعالى نصرت اسلام و نابودى مخالفین ملت را خواهانم. والسلام علیك و رحمةاللَّه و بركاته روح‏اللَّه الموسوى خمینى اعلام رئوس برنامه‏هاى سیاسى حضرت امام خمینى هشدار جدى براى شاه بود، مخصوصاً ورود ژنرال هاوزر به ایران و ملاقات كوتاه با وى و نذكر خروج از ایران، وى را مصمم ساخت كه از ایران خارج شود. سرانجام شاپور بختیار مسئولت دولت را قبول كرد و شاه نیز شوراى سلطنتى را تشكیل داد و روز 26 دى ماه 1357 از پاویون دولتى بطور مخفى به اتفاق فرح از ایران خارج شدند. در فرودگاه روساء مجلسین، وزیر دربار، رئیس ستاد، فرمانده نیروى زمینى و فرماندار نظامى تهران حضور داشتند. بختیار و دكتر سعید رئیس مجلس دیرتر از سایرین در فرودگاه حضور یافتند و علت آن بود كه منتظر رأى اعتماد مجلس شوراى ملى بودند. شاه پس از ورود بختیار، از ابراز رأى اعتماد مجلسین اظهار خوشحالى كرد و در حالى كه اشك از چشمان او سرازیر بود، با یكایك بدرقه‏كنندگان تودیع نموده و سریعاً در هواپیما قرار گرفته عازم قاهره شد. خبر خروج شاه از ایران در اخبار آن روز رادیو پخش شد و به محض انتشار این خبر، مردم تهران و شهرستان‏ها به خیابان‏ها ریخته به پاى‏كوبى و شادمانى پرداختند و نقل و نبات و شیرینى بین مردم توزیع مى‏شد. از روزى كه دولت بختیار از طرف امام خمینى غیرقانونى اعلم شد و توصیه گردید وزراء را به وزارتخانه‏ها را ندهند، عملاً از اعضاى كابینه سلب اعتماد و اختیار شد. ابتدا عدم قبولى وزارت جنگ از طرف فریدون جم، كابینه را متزلزل ساخت. متعاقب آن استعفاى صادق وزیرى وزیر دادگسترى ضربه‏ى دیگرى بود كه بر پیكر دولت بختیار وارد آمد. سید جلال‏الدین تهرانى رئیس شوراى سلطنت دو روز پس از خروج شاه از ایران به توصیه‏ى اعضاى شوراى سلطنت مخصوصاً شاپور بختیار، براى ملاقات و مذاكره با امام خمینى عازم پاریس شد ولى پیام امام خمینى بر غیر قانونى بودن شوراى سلطنت، این ملاقات را غیر ممكن ساخت و شرط ملاقات استعفاى كتبى با اعلام این نكته كه شوراى سلطنت غیرقانونى بوده است شد و این مسئله انجام گرفت. به دنبال استعفاى رئیس شوراى سلطنت، جمع كثیرى از نمایندگان مجلس نیز استعفا نمودند. به دعوت امام خمینى راهپیمائى تاریخى اربعین در روز 29 دى ماه 1357 كه از بزرگترین اجتماعات دوران انقلاب بود، با شركت تمام طبقات در تهران و تمام شهرها برگزار گردید. در تهران جمعیتى قریب دو میلیون نفر در این راهپیمائى شركت كردند. نظم و ترتیب این راهپیمائى بى‏سابقه بود و سرانجام در میدان آزادى قطعنامه‏اى در ده مورد انتشار دادند. پس از این راهپیمائى عظیم، امام خمینى طى پیامى اعلم كردند كه اینجانب به زودى به شما مى‏پیوندم تا در خدمت شما باشم. شاپور بختیار از روزى كه شاه از ایران عزیمت كرده بود، با مسئله‏ى تازه‏اى مواجه بود و آن مسئله‏ى وجود او بود به عنوان نخست‏وزیر غیرقانونى. مصاحبه‏ى بختیار با رادیو و تلویزیون فرانسه و حمله به شاه مبنى بر اینكه قانن اساسى را نقض كرده و او مى‏خواهد قانون اساسى را حیاء كند، از دیگر اقدامات او بود. روز سوم بهمن ماه 1357 كمیته‏ى برگزارى استقبال از امام خمینى تشكیل و كار خود را آغاز كرد و سیل جمعیت از شهرستان‏ها براى استقبال تاریخى به تهران سرازیر شد. دولت بختیار براى جلوگیرى از ورود امام به كلیه‏ى شركت‏هاى هواپیمائى بین‏المللى اعلام كرد كه به تهران پرواز نكنند و دولت تعداد زیادى تانك و زره‏پوش در مهرآباد متمركز نمود و فرودگاه حالت تدافع جنگى به خود گرفت. علاوه بر فرودگاه مهرآباد، به دستور دولت كلیه‏ى فرودگاههاى كشور براى سه روز بسته شد و در نتیجه نزدیكان امام اعلام كردند به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران دو روز به تعویق افتاد. به مناسبت اتخاذ چنین تصمیمى از طرف بختیار، میلیون‏ها نفر در تهران و شهرستان‏ها به راهپیمائى پرداختند و با مشت‏هاى گره كرده از بختیار خواستند كه از تصمیمى كه درباره‏ى بستن فرودگاه‏ها گرفته است عدول كند. همچنین روحانیون مبارز تهران در مسجد دانشگاه متحصن شدند و طى اعلامیه‏هاى متعدد، دولت بختیار را به شدت مورد انتقاد قرار دادند. سرانجام بختیار تسلیم شد و روز نهم بهمن ماه دستور داد فرودگاه باز شوند. در آن روز، تهران یكى از روزهاى پرحادثه را پشت سر گذاشت. قریب شش ساعت جنگ خونین بین مردم و ژاندارمرى ادامه داشت. همچنین در میدان 24 اسفند، ژاله، فوزیه، خیابان‏هاى فرح‏آباد، شهباز، آیزنهاور، امیرآباد و مقابل دانشگاه تهران نبردهاى خیابانى ادامه داشت. بختیار در همان روز اعلام كرد، در راه بازگشت امام خمینى مانعى نیست. او افزود، استعفا نمى‏دهم، به پاریس نمى‏روم، به هر كارى دست مى‏زنم تا جنگ مسلحانه روى ندهد و حفظ استقلال و تمامیت ایران از خمینى و شاه مهمتر است. شكل رژیم هم نیست و با انتخابات براى هر چیز حتى تغییر رژیم حاضرم اما زیر بار زور نمى‏روم. روز 11 بهمن ماه از طرف كمیته‏ى برگزارى استقبال از امام، رسماً اعلام شد كه امام خمینى فردا در تهران خواهند بود و امام خمینى اعلام كرد من یك طلبه‏ام، تشریفات را كم كنید. در همان روز میلیون‏ها نفر از سراسر كشور براى استقبال امام وارد تهران شدند و اعلام شد كه پنجاه هزار نفر از امام حفاظت مى‏كنند. در همین روز خروج اتباع آمریكا از ایران صادر شد. به مناسبت ورود امام، فرماندارى نظامى طى اعلامیه‏اى راهپیمائى و اجتماعات را براى سه روز آزاد كرد. روز 12 بهمن ماه بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد. قریب سه میلیون نفر در فرودگاه و مسیر حركت از امام استقبال كردند بطورى كه طول جمعیت استقبال‏كننده به سى و سه كیلومتر رسیده بود. ساعت 9/ 5 بامداد امام خمینى از پلكان هواپیما پائین آمدند و در مقابل استقبال پرشكوه و بى‏نظیر مردم فرمودند: من از عواطف طبقات مردم تشكر مى‏كنم و بار ملت ایران بر دوش من بار گرانى است كه نمى‏توانم جبران كنم.... پیروزى تا اینجا به واسطه‏ى وحدت كلمه‏ى مسلمین بوده است. امام پس از ورود به فرودگاه مهرآباد و ایراد سخنرانى طبق برنامه‏اى كه از قبل تنظیم شده بود، عازم گورستان بهشت زهرا شدند. در مسیر امام از فرودگاه تا بهشت زهرا، صدها هزار نفر از مردم ایران مقدم رهبر انقلاب را گرامى داشتند. حدود ساعت یك بعد از ظهر امام وارد محوطه‏ى بهشت زهرا شدند. جمعیتى حدود یك میلیون نفر در آنجا گرد آمده بودند و انتظامات نیز با مردم بود. پس از ورود امام به قطعه‏ى 17 كه مدفن شهداى انقلاب بود، نطق مهم و تاریخى خود را ایراد نمودند. روز 14 بهمن ساعت 9 بامداد امام خمینى در محل مدرسه‏ى شماره 2 علوى یك مصاحبه‏ى مطبوعاتى داشت كه قریب سیصد خبرنگار داخلى و خارجى از كشورهاى جهان در آن شركت داشتند. در این مصاحبه، امام خمینى گفتند رژیم سلطنتى از اول غیرقانونى بود، مجلس مؤسسان به زور تشكیل شد، به این ترتیب شاه از اول جنبه‏ى قانونى نداشت، ما این دولت را نمى‏توانیم بپذیریم، ملت ایران رأى به سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول دارم و نه حكومت را قانونى مى‏دانیم. باید دولت كنار برود، شوراى انقلاب و حكومت موقت تعیین خواهد شد. شاپور بختیار در پاسخ سخنرانى و مصاحبه‏هاى امام خمینى، اظهار كرد حاضر به همكارى با طرفداران آیت‏اللَّه خمینى مى‏باشد. بختیار گفت بعد از همه مشكلات خمینى، شاه و قانون اساسى مشكل اصلى وجود وحدت در ایران است. بختیار در مورد ارتش اضافه كرد، در 50 سال گذشته ارتش تا این حد از یك نخست‏وزیر اطاعت نداشته است ولى وى تأكید كرد كه نمى‏خواهد از ارتش علیه مردم استفاده كند زیرا این عمل نه دموكراتیك خواهد بود و نه عاقلانه. بختیار گفت من به مخالفین هشدار داده‏ام اگر قطره خونى بر زمین بریزد، من گناهكاران را معرفى خواهم كرد. بختیار روشن ساخت كه او نه تنها وزارى طرفدار امام خمینى را در یك دولت ملى خواهد پذیرفت، بلكه نقش آیت‏اللَّه را در رابطه با حل و فصل مسائل اجتماعى و مذهبى نیز مى‏پذیرد. بختیار در مصاحبه‏ى دیگرى اظهار نمود ایران یك دولت دارد، بیشتر از این قابل تحمل نیست، نه براى بنده نه براى شما و نه هیچ ایرانى دیگر غیرممكن است، نه با شاه سازش مى‏كنم و نه با خمینى، به آیت‏اللَّه خمینى اجازه‏ى تشكیل دولت موقت را نمى‏دهم. كسانى را كه جنگ داخلى راه بیندازند تیرباران مى‏كنم. همه نظرات امام خمینى را در لباس قانون تحقق مى‏بخشم. جواب كوكتل مولوتف را با كوكتل مولوتف مى‏دهم. دولت اسلامى (در حد شهر قم) آزاد است و ماه هم یك واتیكان پیدا مى‏كنیم. نخست‏وزیر منتخب امام اگر وارد عمل شود توقیف خواهد شد. روز 16 بهمن ماه 1357 امام خمینى طى فرمانى، بازرگان را به عنوان نخست‏وزیر موقت تعیین و معرفى كردند. متن فرمان به این شرح انتشار یافت: بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان بنا به پیشنهاد شوراى انقلاب، برحسب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراء اكثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران كه طى اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است و بموجب ایمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعى كه از سوابقتان از مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشكیل دولت موقت مى‏نمایم، تا ترتیب ادامه امور مملكت خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومى ملت درباره‏ى تغییر نظام سیاسى كشور به جمهورى اسلامى و تشكیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسى نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسى را بدهید. مقتضى است كه اعضاء دولت موقت را هرچه زودتر با توجه به شرایطى كه مشخص نموده‏ام تعیین و معرفى بنمائید. كارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همكارى كامل نموده و رعایت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور كشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله‏ى حساس تاریخى از خداوند متعال مسئلت مى‏نمایم. روح‏اللَّه الموسوى خمینى پس از صدور فرمان دولت موقت امام خمینى از مردم خواستند نظر خودشان را درباره‏ى دولت كه شرعى و اسلامى است اعلام كنند و با تظاهرات آرام در شهرها و دهات نظر خودشان را به دولت اسلامى آقاى مهندس بازرگان اظهار كنند. روز 19 بهمن ماه عظیم‏ترین راهپیمائى تاریخ در تهران و شهرستان‏ها و روستاها انجام گرفت و میلیون‏ها نفر دولت بازرگان را تأیید كردند. مهدى بازرگان رئیس دولت موقت در دانشگاه ضمن نطق مفصلى خطوط اصلى و وظایف دولت موقت را به شرح زیر اعلام نمود: 1- احراز و انتقال قدرت. 2- ارائه و اثبات حقانیت (همان رفراندوم). 3- احیاء و اداره و اصلاح مملكت. 4- انتخابات مجلس مؤسسان و ارجاع به آراء عمومى براى تدوین و تصویب قانون اساسى جدید. 5- انتخابات مجلس شوراى ملى. 6- استعفا و تحویل كار به رئیس جمهور و به دولت رسمى بعدى. در حالى كه بازرگان در اجتماع عظیم مردم در دانشگاه تهران برنامه‏ى كار خود را تشریح كرد، شاپور بختیار در اتاق دربسته مشغول مصاحبه با خبرنگاران داخلى و خارجى بود. او در این مصاحبه گفت اگر آقاى بازرگان مى‏خواند وزرائى در كابینه‏ى من داشته باشند حرفى ندارم، اتفاقاً آدم‏هاى باارزشى هم در اطراف ایشان هستند. اگر ایشان بخواهند راجع به انتخابات، راجع به آینده قانون اساسى، راجع به اینگونه مسائل صحبت كنند بنده آمادگى دارم ولى بعنوان اینكه بنده استعفا بدهم بنفع ایشان یا بنفع هر دولت دیگرى، این مسئله به نظر من در شرایط كنونى قابل طرح نیست. بختیار در این مصاحبه پیرامون اعتصابات، وضع بازار، تغییر رژیم و جبهه ملى مطالبى اظهار نمود ولى غافل از آن بود كه حكومت در دست او نیست. روز 21 بهمن ماه روز نبرد مسلحانه‏ى همه‏جانبه‏ى مردم با قواى دولتى بود. درگیرى‏هاى خونین مردم و همافران با لشكر گارد به اوج رسید و جنگ تانك‏ها با مردم مسلح در خیابان‏ها صدها كشته و زخمى داد. امام تهدید كرد در صورت عدم جلوگیرى از كشتار و وحشیگرى لشكر گارد، حكم جهاد خواهد داد. در این روز كلانترى‏هاى تهران نو، 9 ،21 ،16 ،14 و 11 توسط مردم مسلح تسخیر شدند و چند كلانترى دیگر از طرف شهربانى تخلیه شد. در تسخیر كلانترى‏ها مقادیر زیادى اسلحه به دست مردم افتاد. ساعت 10/ 5 بامداد روز 22 بهمن ماه شوراى فرماندهى نیروهاى مسلح در ستاد مشترك تشكیل شد و پس از بحث و مذاكره به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد كه براى جلوگیرى از هرج و مرج و خونریزى بیشتر، بیطرفى خود را در مناقشات سیاسى اعلام كند و به یكان‏هاى نظامى دستور داده شد كه به پادگان‏هاى خود مراجعت نمایند. پس از پخش این تصمیم ارتش، قواى انقلاب محوطه‏ى صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم شاهنشاهى ایران را به مردم مژده داد. بختیار در همان موقع از كاخ نخست‏وزیرى خارج و مخفى گردید و سپس با دست‏هاى نامرئى به اروپا فرار كرد و سرانجام در 15 خرداد ماه 1370 در ویلاى مسكونى‏اش در حومه‏ى پاریس به قتل رسید.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.