يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ملکه

ملکه
ز 625 ق، از زنان متنفذ و فرمانروا. وى دختر سلطان طغرل سوم سلجوقى (590 -571 ق) و همسر اتابك اوزبك (622 -607 ق)، آخرین اتابك آذربایجان، بود پس از اینكه سلطان جلال‏الدین خوارزمشاه (628 -617 ق) به سمت آذربایجان حمله برد، اتابك تبریز را رها كرد و به گنجه گریخت و اختیار حكومت آنجا را به همسرش واگذار نمود، به این امید كه سلطان از فتح آذربایجان منصرف شود؛ اما وى تبریز را در محاصره خود گرفت. ملكه خاتون كه از همسرش رنجیده خاطر بود پیكى نزد سلطان جلال‏الدین فرستاد و خاطرنشان ساخت كه اگر به مال و جان او و همراهانش تعرضى نكند و شهر خوى را نیز به او دهد شهر را تسلیم وى خواهد كرد. سلطان نیز پذیرفت و پس از هفت روز محاصره در 17 رجب 622 ق وارد تبریز شد و ملكه خاتون نیز با احترام به خوى رفت. مدتى بعد ملكه خاتون به خوارزمشاه پیام فرستاد كه وى مطلقه است و علماى شام و بغداد نیز طلاق وى را شهادت داده‏اند، همچنین عزالدین قزوینى به شرط واگذارى منصب قضاى تبریز به وى شهادت به مطلقه بودن ملكه داد. سلطان جلال‏الدین نیز او را در خوى و یا گنجه به ازدواج خود درآورد. اتابك اوزبك كه در قلعه النجك (النجق) به سر مى‏برد به محض وصول خبر ازدواج همسرش «هم در آن روز از غم و غصه جان تسلیم كرد.» سلطان جلال‏الدین پس از ازدواج، علاوه بر خوى، سلماس و ارومیه با مضافات آن را به ملكه خاتون داد، به این شرط كه یك دهم عواید آنها را به او دهد. سپس وزیرش، شرف‏الملك، را در آذربایجان گماشت و خود به مقابله با مخالفان سایر نواحى پرداخت. شرف‏الملك به این بهانه كه ملكه خاتون با اتابكان روم و شام ارتباط دارد و آنان را تشویق به تسخیر آذربایجان مى‏كند به مقابله او شتافت. ملكه نیز به قلعه تلا در كنار دریاچه ارومیه رفت و با شرف‏الملك به نبرد پرداخت، اما چون تاب مقاومت در خود نمى‏دید از ملك اشرف موسى ایوبى (635 -615 ق) كمك خواست و او را تشویق به تسخیر آذربایجان نمود. ملك اشرف نیز حاجب على حاكم اخلاط (خلاط) را مأمور آن كار كرد. وى نیز به همراهى ملكه و مردم آذربایجان كه از ستم شرف‏الملك به ستوه آمده بودند قلعه تلا، خوى، مرند، و نخجوان را گرفت و با ملكه خاتون به اخلاط بازگشت و سپس او را در 625 ق با خود به شام برد و گویا ملك اشرف وى را به عقد خود درآورد. سلطان جلال‏الدین به قصد انتقام گرفتن از حاجب على و همسرش به اخلاط لشركشى كرد. لشكریان در اخلاط دست به قتل و غارت زدند اما چون سلطان خبر نزدیك شدن لشكر مغول به رى را شنید اخلاط را به سمت تبریز ترك گفت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.