يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

سبزعلی خداداد

سبزعلی خداداد
فرمانده گردانهای انصارالحسین1و2لشگر25 کربلا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) " سبز علی خداداد" در 2 فروردين 1338 در روستای "هکته پشت" در شهرستان "بابل" به دنيا آمد. پدر ش بر حسب اعتقاد نام فرزندان را با نام امام علی (ع) همراه می کرد و سومين فرزند خود را سبز علی ناميد. سبز علی با ورود به هفت سالگی در مهر ماه 1345 دوره ابتدايي را در دبستان روستای هتکه پشت آغاز کرد تا چهارم ابتدايی را در آن گذراند. چون در دبستان روستا کلاس پنجم داير نبود برای ادامه تحصيل به بابل رفت و کلاس پنجم و دوران راهنمايی را در مدرسه ايمانی بابل به اتمام رسانيد. سبز علی برای ادامه تحصيل در دوره دبيرستان در رشته فرهنگ و ادب در دبيرستان امام خمينی (ره) ـ شاهپور سابق ـ بابل ثبت نام کرد. به گفته پدرش در اين دوران که بابل درس می خواند مشکل درسی نداشت و شاگردی متوسط بود و در کنار درس گاهی بنايی و گاهی هم در کارکاه موزاييک سازی کار می کرد. در اين دوران رابطه دوستانه و نزديکی با روحانی بزرگوار (شهيد) ابوالقاسم بزاز داشت. در نتيجه به تدريج روحيه سياسی انقلابی در او هويدا شد به طوری که می گفت : «من فعاليتهای وسيع انقلابی خودم را مديون (شهيد) بزاز هستم.» سبز علی در سال 1357 به علت شرکت مستمر در فعاليتهای انقلابی از ادامه تحصيل باز ماند و موفق به اخذ مدرک ديپلم نشد. در همين سال فعاليتهای او به اوج خود رسيد تا اينکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمينی (ره) به پيروزی رسيد. بعد از انقلاب آرام و قرار نداشت و به همراه شهيد بزاز و ديگر دوستان انقلابی برای حفظ دست آوردهای مقدس انقلاب عليه گروهکها و احزاب ضد انقلاب مبارزه می کرد. با شروع توطئه ضد انقلاب در غرب کردستان، خداداد ابتدا آموزش عمومی را از تاريخ 2 ارديبهشت 1359 الی 11 خرداد 1359 و آموزش تخصصی را از تاريخ 11 خرداد 1359 الی 19 تير 1359 در بسيج بابل سپری کرد. پس از آن در تاريخ 12 خرداد 59 به همراه اولين گروه اعزامی از شهرستان بابل به کردستان اعزام شد در منطقه سنندج، سقز، بانه و سردشت فعاليتهای گسترده ای داشت. مدتی نيز به عنوان فرمانده تيپ در منطقه سردشت ايفای نقش کرد و در تاريخ 6 آذر 59 به شهر بابل بازگشت. با بازگشت از منطقه کردستان بلافاصله در تاريخ 21 آذر 1359 به عضويت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و بعد از مدتی در اوايل سال 1360 به سپاه پاسداران تهران منتقل شد. مدتی را در واحد نهضتهای آزاديبخش سپاه در تهران به عنوان مسئول آموزش نظامی خدمت کرد و بعد از آن دوباره به سپاه بابل منتقل شد و در واحد عمليات سپاه بابل مشغول فعاليت گرديد. در سال 1360 تصميم به ازدواج گرفت و با خانم "ساره نيکخواه اميری" ازدواج کرد. رفتار سبز علی به گفته مادرش بعد از ازدواج تغيير کرد و بسيار مهربان تر و دلسوز تر شد، به همسرش خيلی احترام می گذاشت و اين احترم متقابل بود. در اين زمان با اينکه در سپاه بود و گاهی هم به مأموريت می رفت ولی به پدرش در کنار کشاورزی کمک می کرد و اگر کس ديگری نياز به کمک داشت به کمک او می شتافت. مدتی از ازدواج او نگذشته بود که قصد عزيمت به جبهه های جنوب کرد. بعد از مراجعت از جبهه های جنوب در سپاه بابل مشغول شد و در همين سال خداوند به او فرزند دختری عطاء کرد که نامش را "فاطمه" گذاشت. سبز علی با تمام افراد فاميل دوستان و آشنايان صميمی بود و خيلی به آنها محبت می کرد سبز علی بار ديگر قصد عزيمت به جبهه های جنگ را داشت و قبل از آن در تاريخ 5 شهريور 1362 وصيت نامه را نوشت . يک روز بعد از نوشتن وصيت نامه در تاريخ 6 شهريور 1362 به سوی جبهه شتافت. در عمليات قدس 1 و عمليات والفجر 4 با مسئوليت فرماندهی گردان مسلم بن عقيل (ع) شرکت کرد. در عمليات والفجر 4 از ناحيه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و پس از بهبودی در عمليات والفجر 4 به عنوان فرمانده تيپ 2 در يکی از محورهای عملياتی لشکر ويژه 25 کربلا شرکت کرد. در اين عمليات مسئوليت هدايت چهار گردان ابوالفضل (ع)، امام سجاد (ع)، قمر بنی هاشم (ع) و امام موسی کاظم (ع) را بر عهده داشت. بعد از شش ماه در تاريخ 17 اسفند 1362 به بابل بازگشت اما باز طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت و ديری نپاييد برای چندمين بار در تاريخ 27 فروردين 1363 به سوی جبهه شتافت. اين بار همسر و بچه اش را برای سهولت کار به اهواز برد تا کمتر به زادگاهش بابل بيايد. خداداد فرماندهی گردانهای 1 و 2 انصار الحسين (ع) را بر عهده داشت و در عملياتهای قدس 1 و والفجر 8 (آزاد سازی شهر فاو) در بهمن 1364 شرکت کرد. در همين سال بود که دومين فرزندش به دنيا آمد و به خاطر عشقی که به امام حسين (ع) داشت، او را "حسين" نام نهاد. عمليات بعدی که خداداد در آن شرکت کرد عمليات کربلای 1 (آزاد سازی شهر مهران) در تير ماه سال 1365 بود. يکی از همرزمان در بيان خاطره ای از عمليات کربلای 1 نقل می کند : در عمليات کربلای 1 ديدم سردار خداداد با پای برهنه در حال هدايت نيروهاست. رفتم کنارش و گفتم : آقای خداداد چرا پا برهنه هستيد در اينجا زمين داغ و پر از سنگ و تيغ است و اگر کفش بپوشيد بهتر است. در جواب گفت : «من که از اصحاب حسين (ع) بالاتر نيستم. آنها در روز عاشورا پا برهنه بودند، می خواهم با پای برهنه به ملاقات امام حسين (ع) بروم.» سال 1365 از راه رسيد و در اين سال فرزند سوم سبز علی به نام "زينب" به دنيا آمد. سرانجام خداداد، فرمانده گردانهای انصار الحسين (ع) در 9 آذر 1365 در حالی که برای شناسايی منطقه عمليات کربلای 4 رفته بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره شصت به پشتش به شهادت رسيد. جنازه شهيد سبز علی خداداد پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهدای "بابل" به خاک سپرده شد. از شهيد خداداد سه فرزند به نامهای "حسين" و "فاطمه" و "زينب "به يادگار مانده است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.