يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

رضا رضازاده لنگرودی

رضا رضازاده لنگرودی
رضا رضا زاده لنگرودي سال ۱۳۲۹ در لنگرود به دنيا آمد،تحصيلات متوسطه خود رادر زادگاه خويش به پايان برد و براي ادامه تحصيل راهي تهران ‏مي شود. علاقه او به تاريخ از دوران نوجواني شكل گرفت و بر مبناي اين علاقه نيز، راه تحصيلات عاليه اش را پي گرفته است.لنگرودي تحصيلات ‏آكادميك خويش را تا مقطع دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس پيش برد و درطي اين دوران نيز از تحقق و پژوهش در آن نيز غافل نمانده است.رضا ‏زاده لنگرودي از چهره هاي شاخص تاريخ نگاري بخصوص در حوزه دانشنامه نويسي در ايران است.‏ گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : تركمانان تحصيلات رسمي و حرفه اي : پايان دوره متوسطه در زادگاهش و اخذ دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس. تخصص ويژه او پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري ‏تركمانان است مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : رضا رضا زاده لنگرودي مديريت گروه تاريخ در بنياد دايرة المعارف اسلامي را برعهده دارد. بنياد دايرة المعارف اسلامي از سال ۱۳۶۲ همزمان با ‏تأسيس مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي تأسيس شد. اين بنياد داراي ۱۲ گروه علمي در زمينه هاي زبان و ادبيات، اسلام معاصر، جغرافيا، ‏فرهنگ و تمدن، فلسفه و عرفان، تاريخ علم، تاريخ، كلام و خرد، فقه و اصول، قرآن و حديث است. اغلب فعاليت هاي اين بنياد، تأليف دايرة المعارف الفبايي به نام دانشنامه جهان اسلام است كه تاكنون ۱۰جلد از آن به وسيله مؤسسه كتاب ‏مرجع ، منتشر شده است. ‏ آرا و گرايشهاي خاص : رضا رضا زاده لنگرودي رضا زاده لنگرودي درباره دايرة المعارف نويسي در ايران نظريات ارزنده اي دارد:«دايرة المعارف به شكل امروزي، ويژگي هاي خاص خود را ‏دارد و يكي از مهم ترين آنها ويرايش است بخصوص در «دايرة المعارف بزرگ اسلامي» به دليل آن كه مقاله ها از همان آغاز تأليفي بودند و نه ‏ترجمه، ويرايش اهميت خاصي داشت اما در «دايرة المعارف جهان اسلام» از آنجا كه از همان ابتدا مقاله ها ترجمه بودند بيش تر مقابله ‏ومقايسه مطرح بود تا ويرايش، اگر چه هم اكنون در اين دايرة المعارف ها نيز ويرايش اهميت خاصي يافته و مقالات يكدست شده اند. امروزه ‏دايرة المعارف هايي كه در ايران نوشته مي شوند از نظر مستندات از دايرة المعارف هاي قديم اروپا بهتر هستند زيرا در قديم ويراستاران معتقد ‏بودند كه حق با نويسنده است و وقتي افراد بزرگ و برجسته اي مثل «نيكلسون» يا «بارتول» مقاله اي مي نوشتند، كسي نمي توانست به ‏آنها بگويد كه مأخذتان را بياوريد تا استناد آنها را ببينيم، در حالي كه در دايرة المعارف هاي ما، ويراستاران از نويسندگان مقالات در هر مقام و ‏مرتبه اي كه باشند، مستندات را مي خواهند البته ويرايش، گاه مشكلاتي را براي مقالات نويسندگان به وجود مي آورد و اين به دليل آن است ‏كه اغلب مقاله ها با هر موضوعي كه باشند از سوي ويراستاراني كه اغلب ادبيات خوانده اند همان طور كه مقالات ادبي را با ويژگي خاصي ‏ويرايش مي كنند، ويرايش مي شود. همين امر باعث مي شود كه ما در اغلب دايرة المعارف ها با تشابه واژه، تعابير و مفاهيم روبه رو ‏مي شويم، اين از مشكلاتي است كه در حال حاضر در همه دايرة المعارفها و بويژه در «دايرة المعارف جهان اسلام» وجود دارد و ما نمي دانيم ‏چه زماني مي توانيم اين مشكلات را از بين ببريم.» رضازاده درباره مسيري كه دانشنامه نويسي در ايران طي كرده است ،مي گويد: «از آنجايي ‏كه در آن دوران زبان ديپلماسي اروپا فرانسه بود، اصحاب دايرة المعارف به سرپرستي «ديدرو »مي خواستند كه با يك مجموعه اي كه بيانگر ‏انديشه هايشان باشد حاكميت خود را در اروپا (كه در دوران عصر روشنگري بود) به تحقق رسانند. ما دايرة المعارف نويسي را از آنها گرفتيم و در واقع بخشي از اصول آنها را هم وارد كار خود كرديم. يكي از مشخصه هاي حائز اهميت ‏دايرة المعارف استناد است. ما نمي توانيم به دور از استناد مقاله بنويسيم. به همين دليل هم چون اغلب نويسندگان مقاله هاي ما، ايراني ‏هستند، در حقيقت ً تخصص ما بيش از هر چيزي، نزديك به خود ما و مسائل پيرامون ماست. براي مثال ما كسي را نداريم كه درباره عرفان و ‏تصوف در چين آن چنان دقيق و جامع و علمي بنويسد كه مثلاً در مورد عرفان و تصوف ايران مي نويسد. به اين اعتبار، دايرة المعارف هايي كه در ‏ايران نوشته مي شوند فقط ۵ يا ۶درصد مقاله هاي آن در مورد مالزي، اندونزي، آلباني و... است. بنابراين بيش تر مقاله هاي ما همان طور كه ‏آقاي بجنوردي فرمودند، تاريخي است چون زمينه فرهنگي ما غني است و ما در دايرة المعارف مي خواهيم همين ها را عرضه كنيم. براي مثال ‏اساس تأليف دايرة المعارف تشيع به دليل اشتباهاتي بود كه در دايرة المعارف تشيع انگليسي وجود داشت به عنوان نمونه مقاله اي را كه درباره ‏امام رضا(ع) نوشته شده بود براساس يكسري كج فهمي ها بود كه بعدها خود آنها به آن اعتراف كردند. بنابراين همان طور سجادي و استاد ‏فاني اشاره كردند، ما در يك فضاي ذهني تربيت شده ايم و با همان فضاي ذهني هم مي نويسيم به همين دليل مقاله ما درباره ابوالعلاي معري ‏با مقاله اي كه يك عرب درباره او مي نويسد فرق مي كند و بايد هم چنين باشد يا مقاله حافظ كه يك نويسنده عرب مي نويسد، با مقاله اي كه ‏در دانشنامه ادب فارسي يا دانشنامه ايرانيكا درباره حافظ نوشته مي شود بي شك بايد فرق كند؛ چرا كه در اين دايرة المعارف ها با ذهنيت ‏ايراني نوشته مي شود. من مي خواهم بگويم كه دايرة المعارف هاي ما تأثير خوبي در خارج از ايران داشته اند.‏ چگونگي عرضه آثار : تخصص ويژه رضا رضا زاده لنگرودي پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري تركمانان است و در اين باره با دو گرايش تاريخ روايي و تاريخ تحليلي تأليف كرده ‏است.در كنار اين گرايش، لنگرودي سال هاست كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان ‏نوشته است.اثري در۲ جلد، كه جلد نخست آن از سوي انتشارات طهوري چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس ‏از اسلام» است.‏ لنگرودي در مقام رياست بخش تاريخ بنياد دايره المعارف اسلامي و دانشنامه جهان اسلام،علاوه بر نظارت بر سفارش و نگارش مدخل هاي اين ‏حوزه،خود نيز به كار نگارش مقالات ارزنده اي در آن پرداخته و تحقيقات خود را در قالب مدخل هاي دايرة المعارف دنبال كرده است. از آن جمله، ‏نگارش مدخل هاي آتسز،آزاد، بلگرامي،آسين پالاسيوس،آق قويونلو،آل اخشيد،آماري،ابن اثير، ابوالحسن، ابوبكر طهراني، استادسيس و ... ‏ وي در طنز نيز دستي توانا داشت. طنز او در طعنه بر نابه ساماني ها بود و هجو او در افشاي نابرابري هاي اجتماعي. رضازاده لنگرودي اكنون ‏مدتي است كه بر روي «جنبش هاي ديني ـ اجتماعي خراسان در قرن دوم» مطالعات وسيعي را آغاز كرده و اثري با همين عنوان هم به نگارش ‏در آورده است. رضا رضازاده لنگرودي در ميان تاريخ نويسان هم نسل خويش با نگاه دانشنامه نويسي و در نتيجه تكيه بر منابع موثق و پرهيز از ‏ديدگاه هاي شخصي و فراهم آوردن منابعي براي نگرش هاي تطبيقي در تاريخ، از ديگران تفكيك مي شود. بويژه در دوره اي كه تاريخ نگاري ‏جولانگاه تاريخ نگاران غير متعهد شده است.‏ رضا رضازاده لنگرودي، با دانشنامه هاي ديگري از جمله دانشنامه هاي مرتبط با يك منطقه نيز همكاري مي كند و مدخل هايي براي آنان نيز ‏مي نويسد.از جمله مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام ‏ ويژگي اثر : تاليف، 2 جلد. لنگرودي سال هاست كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان نوشته ‏است.اثري در? جلد، كه جلد نخست آن از سوي انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس ‏از اسلام» گرچه در قالب مجموعه مقالات لنگرودي انتشار يافته، اما وحدت ذهني او در پيگيري گرايش تاريخي اش، اتحاد و وحدت اثرش را به ‏خوبي حفظ كرده و از كتاب جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام اثري قابل ارجاع ساخته است.اما اين كتاب خيلي زود در محافل فرهنگي ‏و حوزه نقد كتاب به عنوان اثري مهم و اثرگذار شناخته شد و لنگرودي را ترغيب به نگارش جلد بعدي اين مجموعه كرد: «جلد دوم اين كتاب هم ‏ادامه جنبش هايي است كه در تاريخ ايران شكل گرفته اند، يعني جنبش نومزدكيان و بردگان زنج است، بعد جنبش زنديه است، جنبش برده ‏داران و جنبش نقطويه...»‏ 2 جنبش هاي ديني ـ اجتماعي خراسان در قرن دوم‏ 3 مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان ويژگي اثر : او اين مقاله را با تشريح وضعيت كاشان در دوره پيش از تاريخ آغاز مي كند. آگاهي هاي ما از روزگاران پيش از تاريخ كاشان، مبتني بر ‏كاوش هاي باستانشناسي تپه سيلك است كه نيز نخستين بار در طول سالهاي 7-1933 به دست رومن گيرشمن فرانسوي انجام گرفت. ‏نگارنده براساس آثار يافت شده در حفاري ها صورت گرفته به بررسي ويژگي هاي تمدن كهن سيلك و پيوندهاي سيلك با خارج و تأثيرهاي ‏خارجي بر آن مي پردازد و با توجه به يافته هاي باستانشناسان در گورستان هاي سيلك، گونه هاي انسان شناختي سيلك را بررسي مي كند. ‏در فاصله زماني پس از تمدن سيلك تا دوران ساساني، بويژه در صدر اسلام، اطلاعي از مردم سيلك و ديگر آبادي هاي كاشان در منابع موجود در ‏دست نيست. ولي در پژوهش هاي پراكنده نشان داده شده است كه جوامع گوناگوني در دوره هاي مختلف تاريخي در دشت كاشان، و بويژه در ‏نواحي كوهستاني غرب و جنوب، سكونت داشته اند. بقاياي آتشكده هاي نياسر، نطنز، خرمدشت و... گوياي وجود مراكز زيستي در دوران ‏ساساني در اين منطقه است. رضازاده لنگرودي در ادامه به وضع كاشان در دوره پس از اسلام مي پردازد و از جمله، فرضيه هاي مختلف درباره ‏نامگذاري كاشان را عنوان مي كند. 4 ياد پاينده ويژگي اثر : شامل مجموعه ?? گفتار پژوهشي در قالب يادنامه محمود پاينده و... لنگرودي به زنده نگاه داشتن نام نيكان نيز اعتقاد ويژه دارد و بر مبناي ‏همين اعتقاد است كه مجموعه يادنامه پاينده را تدوين كرده و درباره او مي گويد:«پاينده از شاعران خوش قريحه گيلكي و فارسي بود. شعر كهن ‏و نو را خوب مي شناخت و در قصيده و غزل و رباعي و دوبيتي اشعاري سروده است. اما شيوه نيمايي را بيشتر مي پسنديد. به اعتقاد او «شعر ‏بايد نكاتي به خواننده بياموزد و شاعر پيش از مردم همراه و همگام آنان باشد تا هنر شعرش در زمينه مردم مؤثر باشد. » اشعار فارسي پاينده ‏كه بيش تر مضمون اجتماعي دارند، در عين زيبايي، عامه پسند و عاري از تعقيدات لفظي است. اشعار گيلكي او شيوا، سليس و آكنده از مضامين دلنشين مردم پسند است. افزون بر زبان تعرض به بي عدالتي هاي زمانه، در زبان وصف نيز ‏توانا بود، اما نه در وصف هلال ماه و تشبيه آن به ابروي دلدار بلكه وصف پريشاني هاي فرزندان تيره بخت روزگار.‏ 5 يادگارنامه فخرايي ويژگي اثر : ترانه هايي از اشكور بالا عنوان مقاله كاظم السادات اشكوري در كتاب يادگارنامه فخرايي است كه زير نظر دكتر رضازاده انتشار يافته است.‏


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.