يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نورالله طباطبایی

نورالله طباطبایی
در يكي از روزهاي سال 1319 ه . ش در خانواده روحاني و مبارز، حاج ميرزا علي آقا طباطبايي، در اين آبادي با صفا، كودكي ديده به جهان گشود كه پدر نام سيد نور اللّه را برايش برگزيد. اين غنچه نو رسته از همان آغازين روزهاي حيات، تحت تربيت پدري متدين و فاضل و پرورش مادري پاكدامن، دانش دوست و علاقه‏مند به خاندان رسالت بالندگي يافت.چون فضاي خانه‏اي كه سيد نور اللّه دوران طفوليت را در آن مي‏گذارنيد به علم و ايمان و پارسايي آراسته بود، از همان اوان شيرخوارگي، دانش‏طلبي در پرتو معنويت، با جان اين نوباوه عجين گشت و تا آخر با او بود. او پويش علمي و عمل صالح را از پدري عالم و عامل و مادري فضيلت پرور، در كلاس تربيت خانوادگي آموخت و بي آن كه پايش بلغزد، در طريق صلاح و فلاح گام نهاد و از پي تحصيل معرفت و مكارم به حريم مردان خدا، راه يافت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نام پدر سيد نورالله طباطبايي ، حاج ميرزا‌آقا است. حاج ميرزا علي طباطبايي در عمل، اخلاق و تقوا انساني نمونه بود و در منطقه اردستان با فرقه ضالّه بهائيت به مبارزه برخاست، مردمان اين سامان پس از سال‏ها كه از غروب آن ستاره فروزان مي‏گذرد، زحمات وافر و تلاش‏هاي ارزشمند آن مرد بزرگ را در راه نشر معارف اسلامي و قلع و قمع تبه كيشان تبه ساز و خدمت به مردمان محروم روستاها، از ياد نبرده‏اند و خود را رهين كوشش‏هاي او مي‏دانند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد نوراللّه طباطبايي آموزش قرآن و مقدمات علوم ديني را نخست نزد پدر فاضل و خوش‏نامش آموخت.پس از تحصيلات ابتدايي براي افزايش دانسته‏ها و آشنايي هر چه بيشتر با معارف قرآن و عترت (ع) به توصيه پدر، ظفرقند (زفرقند) را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترك كرد و در سنين نوجواني رهسپار اين ديار شد. در آنجا نزد مدرسان خبره و استادان برجسته، با ادبيات عرب، فقه، اصول، حكمت، فلسفه و تفسير قرآن آشنا شد. اخلاص اين نوجوان به همراه صفاي خانواده موجب آن گرديد كه خداوند لطفش را شامل حال او كند و از استعدادي سرشار و ذوقي عالي و همتي وافر، بهره‏مندش سازد؛ در نتيجه دوره مقدمات و سطح را در مدتي كوتاه و با سرعت فرا گرفت و از عهده كليه امتحانات به خوبي برآمد.پس از پشت سر نهادن اين دوره‏ها به دوره خارج فقه و اصول راه يافت و اين لياقت را به دست آورد تا به محضر پرفيض حضرت آيت اللّه العظمي گلپايگاني (ره) راه يابد. وي با كوششي پي‏گير، عزمي استوار و اراده‏اي خستگي‏ناپذير، مراحل علمي را در چنين محفلي طي كرد و به كمالات علمي دست يافت.در آن زمان، آيت اللّه گلپايگاني با تلاشي مجدّانه روح فقاهت را در كالبد شاگرداني چون سيد نوراللّه مي‏دميد و امثال او را به عنوان پيشتازان فكري و طلايه‏داران انديشه‏هاي ديني پرورش مي‏داد. وي در ضمن فراگيري علوم نزد آن فروغ فقاهت، موفق گرديد بيش از گذشته بذر مكارم و فضايل را در مزرعه وجود خويش بيفشاند و با احترام به آراء بزرگان بر كشتي نقد و پژوهش نشسته و اقيانوس معارف غني تشيع را به غواصي پرداخته و صيد گوهرهاي ثمين و دُرهاي گرانبها، به دست آورد.شهيد سيد نوراللّه طباطبايي نژاد به محفل نوراني عالم رباني، متفكر شهيد و فيلسوف عاليقدر، آيت اللّه مرتضي مطهري (ره) راه يافت. انس وي با اين دانشمند به خون خفته، سرچشمه‏اي مهم در برنامه‏هاي درسي، پژوهشي و نيز تحولي شگرف در شيوه‏هاي تبليغي، رفتاري و اخلاقي او به حساب مي‏آيد.به بركت اين ارتباط علمي، شهيد طباطبايي‏نژاد (ره) در حراست از مرزهاي عقيدتي، حفاظت از حصن حصين اسلام، التقاط زدايي و زدودن خرافه‏ها از فرهنگ مردم، نقش ارزنده‏اي را ايفا كرد. آن شهيد با مباني فكري و آراء فلسفي شهيد مطهري آشنا شد و در كنار فراگيري فقه و اصول، آموختن مضامين فلسفي و حكمي را پي گرفت و در اين بوستان از خرمن دانش آيت اللّه مطهري (ره) خوشه‏ها چيد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد نورالله طباطبايي (ره) به موازات بيست سال تحصيل و تدريس و در اثناي اين تلاش‏ها از كاوش و تتبع در منابع قرآني غافل نشد. چه شب‏هاي زيادي، كه آنها را با بحث و تحقيق در آيات قرآني احيا مي‏كرد! ويژگي‏ها، ضرورت‏ها و تقاضاهاي آن عصر، مسائلي را طرح مي‏نمود كه نشان مي‏داد از پيدايش مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصه زندگي افراد، سرچشمه مي‏گيرد. شهيد طباطبايي نژاد (ره) از آن دسته روحانياني بود كه اين مسائل و تحولات را درك كرد و با احساس وظيفه فهميد، نمي‏توان در برابر اين دگرگوني‏ها خاموش و بي‏تفاوت نشست و با بدگويي از زمانه، فقط بر اوضاع تأسف خورد يا در انزوا فرصتي طلايي را انتظار كشيد.استادان و مربيان : از استادان سيد نورالله طباطبايي بعد از پدرش مي توان به آيه الله العظمي گلپايگاني و آيه الله مرتضي مطهري اشاره كرد.همسر و فرزندان : از سيد نورالله طباطبايي چهار فرزند باقي مانده كه فرزند كوچكش در زمان شهادت وي چهار ساله بود.زمان و علت فوت : سيدنورالله طباطبايي در هفتم تيرماه 1360ه.ش به همراه سالار شهيدان انقلاب اسلامي در كربلاي سرچشمه به شهادت رسيد و پيكر پاكش را در شيخان قم دفن گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد نورالله طباطبايي‏ (ره) از وقتي كه به حوزه علميه قم راه يافت با انديشه‏هاي حضرت امام خميني (ره) آشنا گرديد و در پرتو افكار تابناك آن روح قدسي، ستيز با استبداد و نفي هر گونه ستم را يكي از مهم‏ترين برنامه‏هاي خود قرار داد. وي از هيچ تهديد و خطري نهراسيد و هر چه شب‏پرستان تاريك دل و خفاش صفت محيط فعاليت را برايش تنگ كرده و او را از سنگري محروم مي‏نمودند، به عرصه ديگري مي‏شتافت و چون آذرخش، كوير جهل انسانها را روشن كرده و آنها را از خواب غفلت بيدار مي‏ساخت. خطابه‏هاي آموزنده اين شهيد برفراز منبر و نيز سخنان روشنگرش در جمع دوستان و جلسات خصوصي، ضمن بيان حقايقي از تعاليم اسلامي و ترسيم فضيلت‏ها، در اوج فصاحت و شيوايي بر دل‏ها مي‏نشست. سخنراني‏هاي وي اين خصوصيت را داشت كه با ارائه نمونه‏ها، اشاره به مصاديق و تطبيق اختناق رژيم پهلوي با دوران خفقان عباسيان و امويان، فساد و تباهي اعوان و انصار استبداد را برملا مي‏كرد. هر كجا رژيم شاه حركتي را بر ضد باورهاي مذهبي مردم مرتكب مي‏گرديد، با افشاي آن، استوار و فداكارانه خشم و نفرت خود را از تبهكاري‏هاي ستمكاران بروز مي‏داد.آن شهيد سعيد همواره در ايام تبليغي در نقاط مختلف كشور به هدايت و ارشاد مردم مي‏پرداخت. ايشان در راه به ثمر رسانيدن انقلاب شكوهمند اسلامي بارها در قم و منطقه اردستان و زواره مورد ضرب و شتم دشمنان اسلام قرار گرفت. در آن دوران خفقان چندين مرتبه اتفاق افتاد كه بعد از نماز مغرب و عشا، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) در قم، وقتي سخنان و بيانات امام خميني (ره) را براي مردم تشريح مي‏كرد و براي آن مرد بزرگ، دست به دعا بر مي‏داشت، به دست مأموران پهلوي مورد هتك و شتم قرار مي‏گرفت؛ ولي اين فشارها نه تنها هيچ گونه تأثير منفي در اراده استوارش - كه از قلبي لبريز از ايمان و تقوا نشأت مي‏گرفت.- نمي‏نهاد؛ بلكه او را در راه هدف جدي‏تر هم مي‏ساخت و براي وارد آوردن ضربات كوبنده‏تر به ريشه پوسيده استبداد بيش از پيش توان خويش را به كار مي‏گرفت.در منطقه اردستان و زواره، اطلاعيه‏هاي حضرت امام (ره) را با شگرد خاص خود توزيع مي‏كرد و در ضمن مبارزه شديد، تقيه را هم در نظر داشت، تا بتواند به كمك اين سلاح سازنده، راه خويش را در جهت محو ستم ادامه دهد. او در واقع مأموران ساواك و عوامل رژيم را كه با مراقبت دائمي، مي‏خواستند سر از كارش درآورند، غافل مي‏ساخت. مثلاً ايشان، ماشين حامل اعلاميه امام (ره) را با فاصله‏اي نسبتاً طولاني، از مسجد يا محل ديگر كه مي‏خواست آنها را در آنجا توزيع كند، پارك مي‏كرد؛ سپس از كوچه‏هاي فرعي به حالت كاملاً عادي، طوري كه شك مأموران را برنينگيزد، به آن مجلس وارد مي‏شد و اطلاعيه‏ها را به افرادي مي‏سپرد تا آنها خود، آن را پخش كنند. ايشان در شهر زواره، از دست طرفداران شاه به تنگ آمده بود؛ زيرا هر وقت او را مي‏ديدند با بدگويي از مبارزان و مخالفان رژيم، بدترين نوع توهين‏ها را نسبت به حاميان امام (ره) و نهضت اسلامي، روا مي‏داشتند؛ اما او با حفظ مصلحت‏هاي لازم ضمن تعريف از مبارزين، مراقب بود تا بهانه‏اي دست اين افراد ندهد، براي اين كه مبادا براي آنان زحمتي ايجاد كنند؛ يا در فعاليت‏هاي سياسي اين نيروها اختلال به‏وجود آورند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدنورالله طباطبايي در سال 1349 ش، در آن بحبوحه كه مجلس فرمايشي رژيم پهلوي، هر روز قوانيني جديد در مخالفت با اسلام و تشيع و معارضت با قرآن و عترت وضع مي‏كرد، شهيد طباطبايي‏نژاد (ره) با قاطعيت تمام در يكي از مجالس عمومي و بر فراز منبر، نمايندگان آن روز را نوكر اجانب خواند. به دنبال اين افشاگري، در منطقه اردستان و توابع ممنوع المنبر گشت و با پرونده‏اي حجيم كه مأموران امنيتي برايش تنظيم كرده بودند، به ساواك مركزي اصفهان منتقل گرديد. با اين همه پس از آزادي، مجدّداً به تلاش‏هاي روشنگرانه خود ادامه داد و در جهت تنوير افكار عمومي و تغذيه فكري نسل جوان لحظه‏اي آرام نگرفت تا آن كه در سال 1356 ش، به دست عوامل رژيم دستگير و روانه زندان شد؛ اما در روز بيست و ششم دي ماه در سال 1357 كه مقارن با فرار شاه مخلوع بود، از زندان رهايي يافت.در حدود سالهاي 1351 يا 1352 ش بود كه حضرت حجة الاسلام و المسلمين كرباسي - روحاني اعزامي از قم - در مسجد پامنار زواره (واقع در شمال اردستان) به مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت مهدي (عج) جشني بر پا كرده بود. شهيد طباطبايي‏نژاد در اين مراسم سخنراني كرد. حداقل در منطقه اردستان و زواره ايشان بود كه براي نخستين بار از رهبر و قائد نهضت اسلامي ايران، به عنوان «امام خميني» اسم برد.آرا و گرايشهاي خاص : سيد نورالله طباطبايي (ره) از همان اوان كودكي، در مكتب پدر و اساتيد وارسته خود، با فضايل و مكارم آشنا گشت و خود نيز با تزكيه نفس، عبادت و ارتباط با خداوند در جهت كسب خوي عالي و نيل به خوبي‏ها كوشيد و به صفات نيك و خصال پسنديده آراسته گرديد، از مهم‏ترين خصوصيت‏هاي اخلاقي او، فروتني بود كه در لحظه‏هاي متفاوت زندگي او نشانه‏هاي آن را مي‏توان ديد. وقتي مي‏خواست در مجلسي بنشيند، هر كجا را كه جا بود، انتخاب مي‏كرد؛ با هر كسي كه روبرو مي‏شد، در سلام كردن از او پيشي مي‏گرفت؛ در گفتگوهايش، اهل جدال نبود؛ دوست نداشت او رابه تقوا و ايمان بستايند. اگر از كسي بدي مي‏ديد، تا آنجا كه به خودش مربوط مي‏شد، با عفو و نيكي، از آن چشم مي‏پوشيد؛ اما اگر آن عمل خلاف، به بهاي هتك ارزشها تمام مي‏شد؛ يا اگر با از بين بردن آبروي مؤمني ملازم بود؛ به شدت بر افروخته مي‏شد. در واقع خشم و عصبانيت اين شهيد سعادتمند، در احياي فضايل و ميراندن رذائل تجلي مي‏كرد. اگر كسي انتقادي نسبت به رفتار او يا برخي مسائل ديني داشت، او را به نحوي متقاعد مي‏كرد كه آن طرف مقابل، آن مسائل را نه به عنوان جواب انتقاد بلكه به عنوان حقايقي روشن در كام مي‏كشيد. آن شهيد فروتني در مقابل اهل كبر و غرور را روا نمي‏ديد؛ مخصوصاً نسبت به افراد وابسته به طاغوت سعي مي‏كرد با اين گونه اشخاص، از موضع صلابت و قدرت رفتار كند. يكي از اعضاي شوراي شهر اردستان (در زمان رژيم گذشته) حاج آقا نوراللّه طباطبايي (ره) را كاملاً مي‏شناخت. طباطبايي‏نژاد (ره) به علت برخورداري از مواهب الهي، از خشونت روحي بيزار؛ و اهل صفا و صميميت بود. از آنجا كه او خويش را از زندان «خود» و «نفس» رهانيده بود، بر اساس مهر و محبتي كه داشت، به راحتي با ديگران پيوند قلبي بر قرار مي‏كرد؛ اما اين عاطفه و احساسات، هم با ايمان تلطيف شده و هم به كمك ديگر فضايل، از جمله تقوا، جهت دار و داراي مقاصد الهي گشته بود. همين ويژگي موجب جذب افراد به سوي او گرديد و سبب مي‏شد اظهارات و توصيه‏هايش ثمر بخش گردد. نگارنده كه از دوران نوجواني و جواني، با شركت در محافل عمومي و برخي جلسات خصوصي، افتخار آشنايي، با حالات اخلاقي آن شهيد را داشته، ناظر صفا، صداقت و اخلاص آن شهيد بزرگوار بوده است. من به خوبي مي‏ديدم كه چگونه حرارت و نورانيت وي، حاضران را به تحرك و جوشش وا مي‏داشت، آنان را براي گوش دادن به سخنان آموزنده‏اش مهيا مي‏كرد.اين سيد بزرگوار، با آن كه با استفاده از ميراث خانوادگي، مي‏توانست زندگي مادي مناسبي را براي خود فراهم كند؛ اما در نهايت ساده زيستي و اكتفا به تأمين حداقل مايحتاج خانواده، روزگار مي‏گذرانيد. طباطبايي‏نژاد ضمن آن كه خود را به صداقت آراسته بود، عقيده داشت مسؤولان نظام اسلامي همه بايد بر اين اساس انتخاب شوند و بر اين باور بود كه جامعه بدون صداقت نمي‏تواند در خط سعادت پيش برود.چگونگي عرضه آثار : سيدنورالله طباطبايي با هوشياري كامل اين خلاء فكري و اجتماعي را دريافت و تصميم گرفت آن را به شكلي صحيح پركند و از چشمه‏اي حيات بخش و جاويدان، جرعه‏هايي جانبخش در كام نسل تشنه و عطشان جامعه بريزد؛ لذا با وجود گرفتاري‏ها و اشتغالات بسيار و نيز اختناق سياه در رژيم شاهي ناگهان به عنوان روزنه اميدي، به فكر او و برخي از دوستان فاضلش رسيد تا به همراه ساير پژوهشگران با اخلاص و آگاه، زير نظر حضرت آيت اللّه مكارم شيرازي (مدّ ظلّه) نگارش و تفسير نمونه را آغاز نمايند. تلاش شبانه روزي آنان در مدت كوتاهي به ثمر نشست و بسيار زودتر از آنچه تصور مي‏گرديد، جلد اولش به طبع رسيد. اين تفسير به دليل شيوايي نثر، محتواي مفيد و پاسخگويي به نيازها و سؤالات نسل جوان و رفع برخي اشكالات و ايرادهايي كه در خصوص اصول و فروع دين مطرح مي‏گرديد، با استقبال فوق العاده‏اي مواجه شد؛ و به زودي براي تدوين كنندگان فاضل اين مجموعه، مشخص گشت كه عطش جامعه به تفسيري كه در عين سادگي عبارات مباحث فراگير علمي، كلامي، اجتماعي و توأم با مسايل روز و طرح موضوعات مستحد باشد، تا چه اندازه شديد است؛ لذا كوشيدند تا تمام توان خود را به پاي تكميل آن مباحث بريزند. شهيد سيد نور اللّه طباطبائي‏نژاد (ره) تا جلد يازدهم با تلاش زياد و همه جانبه براي نگارش اين اثر ارزنده و آموزنده، همكاري داشت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.