يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

اکبر رضی زاده

اکبر رضی زاده
معرفی استاد « اکبر رضی زاده » «من يک بازيگرم. يک هنرپيشه ي آماتور. صحنه ي تئاتري که در آن اجراي نقش مي کنم، کوچه و خيابان است. تئاترخياباني! تنها تفاوتي که من با يک بازيگر حرفه اي دارم اين است که: او زمان و کيفيت پايان بندي نمايش را پيشاپيش مي داند، ولي من نه از زمان پايان نمايش خبر دارم، و نه از اتمام و چگونگي آن!...» با قطعه ي کوتاهي از نويسنده، روزنامه نگار و شاعر معاصر « اکبر رضي زاده » به شرح مختصر زندگي او مي نشينيم: « اکبر رضي زاده » متولد دوم مهرماه سال 1331 خورشيدي است. اصفهان زادگاه و محل زندگي اوست. وي با سمت « کارشناس کتابداري » در دانشگاه صنعتي اصفهان، مشغول انجام وظيفه بود که در اواخر سال 1381 بازنشست شده و صرفاً به کار نويسندگي مبادرت نموده است. نويسنده واقعيت ها و شاعر اميدها اولين اثر رضي زاده تأليف کتاب مجموعه داستان « آن اتفاق... » بود که در سال 1348 در عنفوان جواني اقدام به چاپ آن نموده است. « در ظلمات روز » دومين کتاب اين نويسنده در سال 1370 به دست چاپ سپرده شد. اين کتاب، مجموعه چند مقاله و داستان را در مقابل ديد خواننده قرار داده است. مقالات و داستانهايي خواندني و درخور تأمل. سومين کار هنري اين نويسنده « بر سايه باد » نام داشت که مجموعه ي پانزده داستان در زمينه ي مسايل فقر اقتصادي و اجتماعي بود. اين مجموعه در سال 1371 به زيور طبع آراسته شد. « کفرستان » اثر بعدی رضي زاده بود که به سال 1374 راهي بازار نشر شد. در اين مجموعه مشکلات فرهنگي و بي کاري و ناداري مردم به تصوير کشيده شده است. پنجمين مجموعه ي اين شاعر و روزنامه نگار ، عنوان « تصوير خيال » را بر پيشاني دارد که از رويدادها و حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامي ، پرده برمي دارد. اين کتاب در سال 1381 توسط انتشارات سوره مهر سازمان تبليغات اسلامي تهران به چاپ رسيد. نويسنده واقعيت ها و شاعر اميدها « آسمان دودي » ششمين مجموعه داستان اکبر رضي زاده است، که حرفهاي گفتني تازه و بديعي را در دل دارد. تاريخ نشر آسمان دودي، سال 1385 مي باشد. اين روزنامه نگار اصفهاني در سال 1384 رمان « عطر گل مريم » از : سارا نجات بخش ، و در سال 1386 رمان « راز پنهان » از : غزاله ماني ، و در سال 1387 رمان « آواره عشق » از : اعظم خمسه عشري را مورد ويرايش و تصحيح قرار داد و بر آن ها مقدمه نوشت. يک مجموعه داستان جديد با عنوان « مردک » و يک مجموعه مقاله با عنوان « در قلمرو داستان » نيز آماده چاپ دارد. فعاليت هاي متفرقه ي رضي زاده نيز بر اين منوال است: 1. مؤسس و سرپرست « کانون قصه » در باغ غدير اصفهان ، سال هاي 70 و 71. 2. نفر ششم در مسابقه ي داستان نويسي محله جوانان امروز در سال 1370. 3. نفر سوم در پنجمين جشنواره مطبوعات استان اصفهان در رشته « مقاله نويسي » در سال 1389. 4. همکاري قلمي با نشريات : جوانان امروز ، ماهنامه روزگار وصل ، ماهنامه ادبيات داستاني ، مجله ايران دخت ، ماهنامه اهل قلم ، ماهنامه صداي پاي آب ، روزنامه جام جم ، هفته نامه نويد اصفهان ، هفته نامه اولياء اصفهان ، روزنامه نسل فردا ، روزنامه اصفهان امروز و... « اکبر رضي زاده » در حال حاضر با روزنامه اصفهان زيبا ، هفته نامه ميرزمان و سايت علمي ادبي « راسخون » در زمينه هاي داستان نويسي ، شعر ، مقاله نويسي و نقد ادبي همکاري دارد. حسن مطلع اين مقال قطعه ادبي « بازيگر » از اين نويسنده و شاعراصفهاني قرار گرفت و شعر زيباي « چشم هايش را بست » وي را به عنوان حسن ختام ، انتخاب کرده ايم. با آرزوي موفقيت براي اکبر رضي زاده. چشمهايش را بست چشمهايش را بست از سفرآمده بود سفري دور و دراز سرزميني معهود چشمهايش را بست آسمان آبي بود خواستم بنشيند خواب رفت، اما زود چشمهايش را بست همه اش بود به خواب شايد اقبال من ست اين چنين نحس و خراب چشمهايش را بست از سفر آمد و خفت بهر تنهايي دل سخني هيچ نگفت چشمهايش را بست از ازل بود سراب بخت سرگشته ي من مثل موجي است بر آب چشمهايش را بست اي دو صد نفرين باد بهر اين بخت پليد صد هزاران فرياد چشمهايش را بست اي در اين عمر کبود وقت جان کندن من کاش در بسته نبود!!!


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.