ام داود فاطمه
دختر عبدالله ام داود، مادر همشیر و رضایی امام صادق علیه السلام است، و محدث برگوار سید بن طاووس مؤلف اقبال اعمال، ام داود را با کُنیه ام داود خالد یاد کرده است، و در باب «اعمال نیمه رجب» ویژگی ها و شرح اعمال ام داود را آورده است. اعمال نیمه رجب و دعای معروف به «اُم داود» را شیخ صدوق و شیخ طوسی و علامه مجلسی و سید بن طاوس از نظر سند معتبر می دانند و برای رسیدن به حاجات و رفع گرفتاری ها و برطرف شدن ظلم و ستم دیگران این دعا را مؤثر می دانند. گویا منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمد بن عبدالله بن حسن مثنی جنگید، او و برادر او ابراهیم را کُشت. نقل می کنند که تعدادی از سادات حسنی را دستگیر کرد و به اسارت کشید. داود پسر فاطمه نیز جزو اسرا بود و این اسارت برای ام داود بسیار گران می آمد و بسیار دعا می کرد و نتیجه ای نمی گرفت. روزی باخبر شد که برادر رضایی داود، یعنی امام صادق علیه السلام بیمار شده است. ام داود به عیادت امام رفت. هنگامی که می خواست مرخص شود. امام از حال داود جویا شد، مادرش نخست گریست، و گفت:«مولای من، فدایت شوم، مدت زیادی است از او خبر ندارم، فرزندم در عراق در بند است، شما برای آزادی و رهایی او دعا کنید». امام صادق علیه السلام فرمود: «چرا از دعای استفتاح غفلت کرده ای؟» مگر نمی دانی که این دعا درهای آسمان را می گشاید؟ و فرشتگان الهی دعاکنندگان را مژده اجابت می دهند. حاجتمندان و دردمندان از این دعا مأیوس نمی شوند، وهر کس این دعا را بخواند جایگاهش در بهشت است». امام پس از این سخنان، فرمود: «در سه روز از ماه رجب خاصه در سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم، روزه بگیرد و ظهر پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود را انجام بده». و نیز دستور کامل اعمال دعا را بعد از نماز به ام داود شرح داد. ام داود می گوید: «من تمامی اعمال را به جا آوردم، شب شانزدهم از نیمه گذشته بود که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و جمعی از فرشتگان و پیامبران و صالحانی را که برای آنها دعا و رحمت فرستاده بودم به خواب دیدم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود ای ام داود این جماعتی را که می بینی، شفعیان تواند برای تو دعا کردند و مژده می دهند که، حاجت تو برآورده شده است، خداوند تو مشمول رحمت خود قرار داده و فرزند تو را هم حفظ خواهد کرد و او را سالم برایت باز می گرداند». ام داود می گوید: «این خواب صادقانه پرتوی از نور در دلم افکند و در اندک زمانی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به من مژده آزادی فرزندم را داده بود، یعنی به اندازه ای که سواری تیز رو بتواند از عراق به مدینه آید، که ناگاه درخانه باز شد و فرزندم وارد شد». ام داود می گوید: «آنگاه داود را نزد امام صادق علیه السلام بردم، و آن حضرت برای فرزندم چنین توضیح داد: «علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی علیه السلام را در خواب دید، آن حضرت فرموده بود که اگر فرزند مرا آزاد نکنی، تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم در حالی که شعله های آتش را در برابرش می دید، تو را از بند رهانید».