محمد ایزانلو
نام :تاج محمد شهرت :ایزانلو نام پدر: باباخان
سال تولد:هفتم دی ماه سال ۱۳۴۹ روستای پاکتل بجنورد
تیربارچی گردان انصار لشگر 5 نصر خراسان
زمان و محل شهادت : چهارم دی ماه سال 1365 شلمچه
عملیات : کربلای 4
محل تدفین:بعد از 3 سال مفقود الاثر شدند در قطعه پائین گلزار شهدای بجنورد امام زاده سید عباس بن موسی کاظم(ع) در کالبد خاک آرام گرفت.
زنــدگــی نــامــه
هفت روز از زمستان سال 1349 می گذشت که خانواد ه ای مذهبی و کشاورز در سکوت کوهستان، منتظر شنیدن صدای گریه ی کودکی بودند که نفسی تازه در روستای پاکتل به جریان می انداخت. دیری نگذشت که سکوت کوهستان شکست و عضوی کوچک به خانواده ی حاج بابا خان ایزانلو پیوست.
زنگ املاء که می شد، با همان خط شکسته در بالای دفتر می نوشت: به نام خدا ؛ تاج محمد ایزانلو.تاج محمد بعد از پایان دوره ابتدایی، برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه فردوسی شهرستان بجنورد رفت. او، هم زمان با تحصیل، به کارهایی مثل کشاورزی و قالی بافی نیز مشغول بود.
هنگامی که شیپور جنگ نواخته شد، تا مرد از نامرد شناخته شود. تاج محمد هنوز نوجوانی محصل بود که رسم مردانگی را به جا آورد و به ندای پیر فرزانه ی انقلاب، امام خمینی (ره) لبیک گفت و با عضویت در ناحیه بسیج بجنورد، تکلیف شبهای رزم را بر مشق شب مدرسه ترجیح داد.
در چهارمین شب از شبهای سرد زمستان سال 65 ، گردان های لشگر، در مقر شهید برونسی اردو زده بودند، تا فردا را دل به آب های سرد اروند بزنند. تاج محمد هم در کنار گردانی که با بسیجی هایش اُنس گرفته بود، به مثال شب دامادی و به یاد تاز داماد دشت کربلا، حضرت علی اکبر (ع) دستانشان را حنا می بستند. روز عملیات که به پایان رسید، در جمع بسیجی های گردان جای او خالی بود. سه سال بود که پیکر خونینش با نی زارهای اروند، هم نوا شده بود.
عاقبت آنگاه که تابوتی بر روی امواج دستانِ مردم ، آسمان را طواف می کرد. هم کلاسی هایش به هنگام خواندن نام " تاج محمد ایزانلو" از دفتر حضور و غیاب آقای معلّم، همگی از جا بر می خواستند و در حالی که به جای خالی اما پر از گل او خیره می شدند، یک صدا می گفتند:حاضر! ما همه تاج محمد ایزانلو هستیم!
حالا دیگر مادرش هم منتظر آمدنش نیست، چون پسرش را غروب پنج شنبه ها در جوار امام زاده عباس بن موسی (ع) شهرستان بجنورد، ملاقات می کند.