دوشنبه، 25 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

شهیده بیضاء انصاری

شهیده بیضاء انصاری

عمره معروف به بیضاء دختر نعمان بن بشیر انصاری و همسر مختار ثقفی، زنی دلیر و سخنور بود و از فدائیان و محبان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام. وی در دمشق در بین قبیله خود به صدق کلام و حسن امانت و حفظ عهد و سخا و صفات ممدوح مشهور بود.
او به عقد مختاربن ابی عبیده ثقفی درآمد و با همسر خود به خونخواهی از قاتلان حضرت سیدالشهداء علیه السلام قیام کرد. مختار که به شهادت رسید، مصعب بن زبیر وارد کوفه شد و 7000 نفر از شیعیان را به شهادت رسانید، زنان و جواری مختار را حاضر کردند و از آنها خواستند که از ممتاز برائت جویند و همگی از ترس جان خود پذیرفتند. اما ام ثابت دختر ثمره جندب فرازی و بیضاء نپذیرفتند و گفتند: «چگونه برائت جوییم از مردی موحد که جان خود را در خونخواهی از قتله نواده رسول الله صلی الله علیه و‌آله و سلم و شیعیان علی فدا کرد و خدا به او توفیق داد تا شیعیان و مردم در ایام حکومت او نفس راحت کشیدند». مصعب جز آن دو، همه زنان را آزاد کرد و از عبدالله بن زبیر کسب تکلیف کرد، عبدالله پیغام داد اگر بیزاری نجستند آنان را به قتل رسانند. مصعب پیغام را به آن دو زن داد. ام ثابت گفت: «اگر به زور شمشیر کفر مختار را از من می خواهید اقرار بگیرید؛ هر چه شما بگویید همان است و مختار، کافر است؛ وآزاد شد. اما بیضاء مقاومت کرد و گفت: شهادت آرزوی من است و اکنون نصیب من شده است و آن را ترک نخواهم کرد. لا والله من هرگز از مختار، برائت نخواهم جست. مرگ یک بار است و بعد از آن در بهشت جاوید خواهم بود و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان او علیهم السلام وارد خواهم شد، به خدا سوگند، از ابن هند بیزارم و هرگز نمی خواهم با او و اتباع او محشور شوم و علی بن ابی طالب را ترک کنم».
مصعب بن زبیر از این سخنان برآشفت و دستور داد خارج از کوفه او را به قتل برسانند. لشکریان وی شبانه او را بین کوفه و حیره به طور فجیع، قطعه قطعه کردند. وی در آن هنگام فریاد می زدند: «یا ابتاه یا اهلاء یا عشیرتاه» و پاره ای از مردان انصار که در آن نزدیکی بودند فریاد او را شنیدند و به کمک او شتافتند، از جمله آنان ابان بن نعمان انصاری بود که قدم پیش نهاد و سیلی محکمی به صورت قاتل زد و گفت: «او را کشتی، خدا دستت را ببرد». او را دستگیر کردند و نزد مصعب بردند، مصعب گفت:«این جوان را آزاد بگذارید صحنه دلخراشی دیده است». این واقعه به سال 67ه.ق رخ داد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.