زوجه عبدالله بن عمیر کلبی
آنگاه که کلبی در میدان کارزار کربلا کشته شد، همسرش از خیمه بیرون آمد و شتابان به بالین وی رفت، به جنازه شوهرش که رسید، بر بالای سرش نشست، و بدون هیچگونه اضطراب و ناراحتی خاک ها و خون ها را از سر و رویش پاک می کرد و گفت: «آفرین بر تو، بهشت برای تو گوارا باشد».
شمر که در آن نزدیکی بود زمزمه و گفت و گوی این زن با جسد بی روح همسرش را شنید، به غلامی که آنجا بود دستور داد که سر وی را با عمود خرد کنند. زن سخن شمر را شنید و همچنان استوار بود و بدون کمترین هراس و وحشتی بر جای خود ماند، که ناگاه آن ستمگر دیو سیرت، چنان عمودی بر سر آن زن بی گناه کوفت که بی درنگ جان پاکش به آسمان پرواز کرد.