زینب دختر عبدالله محض
(- ح 175 ق)
وی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام، و از زنان مجاهد و سخنور است.
او علوم اسلامی و معارف الهی را نزد پدرش و افاضل رجال خاندان خود گرفت و به مقام عالی علمی دست یافت. زینب با پسر عموی خود ابوالحسن مثلث ازدواج کرد، و در نهضت های فکری و قیام های خونین بنی الحسن شرکت جست و مرارت هایی را تحمل نمود. با به قدرت رسیدن عباسیان، عبدالله محض توسط منصور به زندان افتاد و سپس به شهادت رسید. نخستین برخورد زینب با عباسیان در مدینه روی داد، و آن وقتی بود که برادرش محمد ملقّب به نفس زکیه در رجب 145 ه.ق در مدینه قیام نمود و با منصور عباسی به نبرد پرداخت، اما در نیمه رمضان همان سال حصار مدینه شکست و محمد نفس زکیه به شهادت رسید. زینب که در نهضت برادرش شرکت کرده بود، نخست تمام نامه ها و تومارهای بیعت کنندگان با برادرش را در آتش سوزاند تا به دست دشمن نیافتد، آنگاه در نهایت شجاعت و دلاوری فرمانده سپاه عباسیان را قانع ساخت و او را از ادامه تجاوز و خونریزی مردم بازداشت، سپس در نهایت احترام پیکر مطهّر برادر و سایر شهدای بنی الحسن را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
ابراهیم قتیل با خمری برادر دیگر زینب با شنیدن شهادت برادر در همان ماه مبارک در بصره خروج کرد و آن شهر را تصرف نمود و در ذیقعهده همان سال با سپاه عباسیان در باخمری به نبرد پرداخت، و زینب نیز به او پیوست و مردم را به یاری او دعوت کرد.
پس از شهادت ابراهیم قتیل با خمری، منصور خلیفه عباسی دستور داد تمام سادات حسنی را بازداشت و به زندان افکنند و سقف زندان را بر سر آنان خراب نمایند.
در سال 169 ه.ق پسر زینب به نام حسین صاحب فخ در مدینه خروج کرد، و مردم با وی بیعت نمودند، او مردی جنگجو و شجاع و سخی بود، چون قیام کرد، در منطقه ی به نام فخ با عباسیان روبه روشد و در این نبرد حسین و بسیاری از طالبیان برجسته به شهادت رسیدند. پس از شهادت حسین حاکم مدینه خانه او و خاندانش را آتش زد و اموالشان را مصادره نمود و سر مطهر او را به عراق برای خلیفه عباسی فرستاد. زینب پس از دفن اجساد پسر و سایر شهدای فخ، لباسی پشمینه زبر و خشن بر تن کرد و برای پدر و دو برادر و پسرش حسین صاحب فخ تا هنگام مرگش به عزا نشست. وفات این بانوی بزرگ را حدود 175 ه.ق ذکر کرده اند.