سپیده کاشانی
(1315- 1371ش)
بانو سرور باکوجی، معروف به سپیده کاشانی به سال 1315 در کاشان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی از دوران کودکی با تعلیمات پدر با اشعار شاعرانی چون مولوی و سعدی و حافظ آشنا شد و از همان دوره علاقه و استعداد شاعری در وی شکوفا گردید. اخلاق او اسوه ای بود برای دیگران. کمتر کسی خنده ای بلند از او شنید و حجاب و آرامش روحی او همواره مثال زدنی بود. اغلب نزدیکان وی می گویند: «هرگز شعری نمی سرود، مگر اینکه قبل از آن نماز می خواند و نیایش می کرد و قرآن تلاوت می نمود.» از جمله محسنات وی تلاوت بسیار قرآن بود. سپیده کاشانی به مفاهیم انقلاب اسلامی معتقد بود و همواره از ارزش های اسلامی و انقلاب دفاع می کرد. اولین مجموعه شعرش پروانه های شب نام دارد که حاوی اشعار سال های 47 تا 52 است. عشق و علاقه او به امام خمینی (ره) چنان بود که وقتی امام در بستر بیماری افتاد، او نیز ناخوش شد. وی به جبهه های نبرد حق علیه باطل می رفت و در غرب و جنوب و آبادان و محله ذوالفقاریه و کود شیخ و هرکجا توفیق یارش بود در محفل رزمندگان حاضر می شد و برایشان شعر دفاع و مقاومت می خواند. وی حتی صدای آخرین لحظه های رزمندگان را ضبط و پیاده کرده بود تا بتواند در کتابی که اجل امانش نداد گردآورد شعر پایداری کتاب دیگر وی است. او کتاب دیگری در نثر به نام خرمشهر از اسارت تا رهایی دارد. از اغلب سرودهای وی آهنگ های انقلابی ساخته شده است. سپیده کاشانی شاعری با احساس و متعهد و توانمند و عضو شورای عالی شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. سپیده به علت و ابتلا به بیماری سرطان برای معالجه به انگلستان عزیمت کرد و در شامگاه 21 بهمن 1371 در همانجا به سرای باقی شتافت. از سروده های اوست:
من ایرانیم آرمانم شهادت
بهار است و هنگام گل چیدن من
به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من