گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل

سال 85 سفارش اين كار از سوي مركز انيميشن صبا به ما داده شد، تحقيقمان نيز از همان سال شروع شد و تا اواسط سال 86 به طول انجاميد؛ به دست آوردن اطلاعات درباره‌ي اين كار آسان نبود، منابعي كه در اختيار داشتيم روايت فتح بود و چند كتاب ديگر؛ همچنين دكتر وفامهر را به...
يکشنبه، 28 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل
 
گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پلگفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل
فيلم انيميشن «درست مثل يك پل» (عمليات فاو) كه به تازگي از تلويزيون پخش شد از معدود انيميشن‌هاي دفاع مقدسي توليدي صباست كه بنا به گفته‌ي سازندگان آن با شخصيت‌پردازي متفاوت و نزديك‌شدن به فضاي كميك استريپ تلاش كرده است از فيلم‌هاي رئال فاصله بگيرد و با كمي اغراق‌ انيميشني، نورپردازي و رنگي كه با فضاي جنگ همخواني دارد كاري متفاوت را نسبت به انيميشن‌هاي جنگي كه تابه‌حال ساخته شده است ارايه دهد.
نويسنده و عوامل انيميشن 75 دقيقه‌يي «درست مثل يك پل» در این نشست حضور پيدا كرده و با اين اعتقاد كه انيميشن‌هاي كوتاهي كه تاكنون درباره جنگ ساخته شده‌اند بيشتر به فيلم‌هاي رئال شبيه بودند، ابراز عقيده كردند كه اين به ضعف ما در فيلمنامه‌ و عدم به كارگيري فيلم‌نامه‌نويساني آشنا به حوزه انيميشن برمي‌گردد؛ اين هنرمندان جوان تاكيد كردند در ساخت آثار دفاع مقدسي به ويژه انيميشن‌هاي جنگي، بايد از نيروهاي متخصص استفاده كرد.

 
گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل

کمی در مورد تهیه فیلمنامه و تحقیقاتی که به عمل آوردید صحبت کنید.
الهام ابراهيمي ‌تهيه كننده و مجري طرح انيميشن «درست مثل يك پل»:
سال 85 سفارش اين كار از سوي مركز انيميشن صبا به ما داده شد، تحقيقمان نيز از همان سال شروع شد و تا اواسط سال 86 به طول انجاميد؛ به دست آوردن اطلاعات درباره‌ي اين كار آسان نبود، منابعي كه در اختيار داشتيم روايت فتح بود و چند كتاب ديگر؛ همچنين دكتر وفامهر را به ما معرفي كردند كه طراح اين پل در زمان جنگ بوده است، پس از چند جلسه مصاحبه با ايشان نحوه‌ي طراحي و اجراي پل در آن زمان را به ما توضيح دادند و فيلمنامه اوليه بر اساس همين گفت‌وگو نوشته شد.
فيلمنامه اوليه را آقاي شاپوري نوشتند، ولي امكان ساخت انيميشن با آن فيلم‌نامه وجود نداشت، بنابراين آقاي ثاني‌فر فيلم‌نامه دوم را نوشت؛ چون تنها بازنويسي فيلم نامه اوليه كافي نبود و بايد به طور كلي تغيير مي‌كرد.
ما روي تحقيق و نگارش فيلم‌نامه بسيار كار كرديم. چرا كه موضوع حساسي بود و خيلي‌ها روي آن حساسيت داشتند؛ از طرفي داستان فيلم اتفاقي رئال بود و ما بايد آن را به همان شكل به تصوير مي‌كشيديم.
حدود شش ماه پيش مركز صبا به ما سفارش كرد كه اين انيميشن بايد ويژه هفته دفاع مقدس آماده شود، تقريبا از آن زمان عوامل كار سه نوبته روي ساخت اين انيميشن كار كردند.  
گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل



چرا اين فيلم در سكوت خبري و حتي سكوت مركز صبا پخش شد؟
ما خيلي درگير پروژه بوديم و وقت اين كه خودمان بر روي تبليغ انيميشن كار كنيم نداشتيم،‌ با اين حال ما تيزر برنامه را يك هفته قبل از پخش برنامه تحويل داده بوديم ولي پخش نشد و تنها به يك بار پخش آن قبل از اين كه انيميشن روي آنتن برود بسنده شد.  
چه مدتی طول کشید تا این فیلم تهیه و تولید شود؟
علي نصيري‌نيا، مدير توليد اين پروژه:
اين كار قرار بود يك ساله تحويل داده شود يعني تا اسفند ماه سال 87 خروجي‌هاي پاياني را بگيريم و به مرحله‌ي صداگذاري و تدوين و غيره برسيم.  ولي دستور مديران صبا مبني بر پخش انيميشن در دفاع مقدس ناهماهنگي‌هايي را شايد ايجاد كرده باشد.
آقای صالحی از چه تکنیکی برای تولید این فیلمتان استفاده کردید؟
عليرضا صالحي كارگردان انيميشن «درست مثل يك پل»:
ما متوجه شديم سفارش يك انيميشن جنگي به ما داده شده است و در اين جريان اتفاقي كه قرار بود بيفتد اين بود كه مخاطب زيادي را جذب كنيم و با ايجاد جذابيت، حرف‌هاي جنگ را نيز منتقل كنيم؛ انيميشن‌هاي زيادي درباره‌ي جنگ ساخته شده است ولي تصور من اين است كه هيچ كدام از اين‌ها جذابيت لازم را براي بيننده عام نداشته‌اند و صرفا تاكيد روي قسمت پيام آن بوده است تا گرافيك كار و اساس سينما.
در اين پروژه تيم به گونه‌يي جمع شد كه بچه‌هايي كه ميزان خلاقيتشان نسبت به بقيه دوستان بيشتر بود در كنار هم قرار گرفتند. تغييرات جالبي هم كه در بازنويسي فيلم نامه صورت گرفت باعث شد كه اتفاقات كليشه‌اي كه قبلا در ساخت انيميشن‌هاي جنگي رخ مي‌داد، به وقوع نپيوندد.
در اين انيميشن يك سري خط قرمزهايي شكسته شد كه پيش از اين شكسته نشده بود.
انيميشن «درست مثل يك پل» يك انيميشن سه بعدي است، ولي «رندركار» دو بعدي بود. با اين تفاوت كه ما در كاراكترها و لوكيشن‌ها از «تكسچر» هم استفاده كرديم، در حالي كه كارهاي مشابه به اين كه ساخته مي‌شود معمولا داراي «رندر دو بعدي» و رنگ‌هاي تخت است.  مضاف بر اين براي جذابيت بيشتر ما به فضاي كميك استريپ نزديك شديم يعني از كنتراست بالا نورپردازي‌هاي موضعي و تركيب بندي‌هاي مطلوب كميك استريپي استفاده كرديم ولي مشكلي كه در اين پروژه به وجود آمد جبر تند شدن روال ساخت پروژه بود كه بر روي كيفيت آن تاثير گذاشت. اين انيميشن مي‌توانست خيلي بهتر و قوي‌تر از اين ساخته شود.
 سبك انيميشن «درست مثل يك پل» به گونه‌يي بود كه نياز به گگ يعني ايجاد خنده و شوخي داشت و بسياري از حركت‌ها طوري بود كه انسان نمي‌توانست آن‌ها را بازي كند. به همين دليل همه را انيميت كرديم، به طور متوسط در روز بين دو تا سه دقيقه خروجي انيميت داشتيم كه چنين چيزي تاكنون در ايران اتفاق نيفتاده است.  
تخيل و فانتزي در ساخت يك انيميشن رئال با موضوع جنگ آن هم جنگ تحميلي عراق به ايران با چطور با هم سازگار می شود؟
اين دومجزا از يكديگر نيستند. تمام انيميشن‌هاي بزرگ دنيا مفاهيم ‌انساني را در قالب انيميشن و با زبان ساده كودكانه بيان مي‌كنند. ما واقعيت را گفتيم و تنها درباره‌ي اتفاقاتي كه افتاده بود اغراق كرديم و تلاش كرديم كه انيميشن متفاوت ارايه كنيم.  
منابع شما برای نوشتار فیلمنامه چه بود و شخصیت هایی که انتخاب کردید و پردازش نمودید چه قدر با واقعیت تطابق دارد؟
عليرضا ثاني‌فر، نويسنده‌ي انيميشن «درست مثل يك پل»:
چيزي كه ما ساختيم آدم‌ها بودند؛ و در فيلمنامه از چيزي كه استفاده كرديم يك سري اسناد بود و تنها منبع خوبي كه دراين زمينه داشتم مستندهاي روايت فتح شهيد آويني بود و منبع اصلي من گفت‌وگويي بود كه دوستان قبلا با دكتر وفامهر انجام داده بودند و من با استناد به اين منابع، مسائل فني كار را مي‌نوشتم.
مسائل فني اساس كار است و اين كه صحت و سقم اين مسائل فني چقدر است كاملا مربوط به مهندس وفامهر است كه مسائل را براي ما شرح داد. چون ايشان مسوول اين پروژه بودند و ما درباره‌ي مسائل فني دخل و تصرفي نكرديم. اما شخصيت‌هايي كه در اين پروژه بودند را هم تغيير داديم؛ يعني حتي شخصيت دكتر وفامهري كه در كارتون ماست، واقعا شايد ارتباطي با دكتر محسن وفامهر بيروني ندارد و ايشان شخصيت محترم‌تري هستند.
قرار نبود يك فيلم مستند بسازيم. ما حتي قرار نبود يك فيلم سينمايي اجتماعي بسازيم. به دليل همين همه آدم‌هايي كه ترسيم كردم آدم‌هاي ذهن و خيال خودم بودند. تمام آدم‌هايي كه دراين كار ترسيم شدند يك شماي كلي از آدم‌هايي بودند كه به طور عمومي‌ در دفاع مقدس بودند براي مثال شخصيتي را در كار ترسيم كردم كه مسيحي بود در حالي كه در واقعيت در گروه اين‌ها هيچ مسيحي وجود نداشت. من مي‌خواستم انيميشني بنويسم درباره آدم‌هاي جنگ. به طور عمومي‌ اين كه آدم‌ها در آن برهه در آن عمليات بودند يا نه، من مي‌خواستم اين‌ها باشند چون من مي‌توانستم تخيل كنم و دست من باز بود.
چقدر سعي كرديد شخصيت‌ها انساني نه اسطوره‌يي باشند، چرا كه يكي از انتقاداتي كه مطرح مي‌شود اين است كه ما نتوانستيم كساني را كه در جنگ تحميلي بودند به شخصيت‌هاي انسان واقعي نزديك كنيم يا آن قدر بعد آرماني به آن‌ها داديم يا براي جذاب كردن آنها به طنز كشيديم كه باز هم به نوعي بعضا اغراق شده بوده است؟
من فكر مي‌كنم هر سوژه‌يي قابليت تبديل شدن به بهترين و بدترين فيلمنامه‌هاي جهان را دارد، درباره كار‌هايي كه درخصوص جنگ ساخته شده است و اين همه نارضايتي وجود دارد. دليلش كار نابلدي ماست. من هر زماني فيلم جنگي ديدم و از آن لذت بردم فيلم‌هايي بوده است كه كارگردان و نويسنده آن كار بلد بوده‌اند.
آسيب اساسي كه سينماي جنگ مي‌خورد از سوي سفارش دهنده است. سفارش دهنده اولين ضربه زننده به اين ماجراست، آدم‌هاي جنگ حساسيت برانگيزند. به همين دليل هر وقت سمت اين‌ها مي‌رويم كساني كه مسوول و دست اندركارند و حساسيت‌هاي ويژه‌يي دارند كمي‌جا مي‌خورند. فيلم‌سازان سال‌ها جنگيدند كه بگويند اين آدم‌ها واقعي نيستند، به فلان دليل، ولي پذيرفته نشد. در حالي كه هر جا پذيرفته شد و ما توانستيم شخصيت آدم را واقعي ترسيم كنيم اتفاقات مفيدي براي سينماي جنگ و دفاع مقدس بوده است.
خوب شدن اين فيلم‌ها فن و تكنيكي دارد، ما با يك سري تكنيك‌هاي ساده مي‌توانيم آدم‌ها را واقعي كنيم در صورتي كه دست نويسنده و فيلم ساز باز باشد، اما اگر فيلم نامه‌ها آسيبي مي‌بيند نيمي از سوي سفارش دهنده است و نيمي‌از كار نابندي ماست. من اگر كمبودي در كارم است و اگر آدم‌هاي من واقعي نيستند به دليل اين است كه من كارم را بلد نيستم.
من معتقدم آدم‌هايي كه در يك كار انيميشن ايفاي نقش مي‌كنند با آ‌دم‌هاي سينما فرق دارند، آن‌ها مي‌توانند بهترين قهرمانان باشند،‌ مثلا چرا بچه‌ها كارتون «ميتي كومان» را دوست دارند، فكر مي‌كنم به خاطر اين باشد كه در انيميشن قرار نيست شخصيت رئالي ساخته شود چون محيط انيميشن براي تخيل كودكانه است.
چقدر در اين انيميشن تلاش كرديد به غيرجاندار جان دهيد و كارهاي خارق العاده كارتوني انجام دهيد؟
ما كلك‌هايي هم در اين كار زده‌ايم،‌ در اين انيميشن يكي دو شخصيت خلق كرديم كه كارهاي مافوق طبيعي مي‌كردند؛ يكي از اين شخصيت‌ها «اسفنديار» بود كه شماي كلي و كاراكتر ميني مال بود از اسفنديار رويين تن، آدمي‌به نام «هوي» كه نماينده تمام اقليت‌هايي بود كه در ايران زندگي مي‌كردند و جنگيده بودند و آدم‌هاي فني هم بودند،‌ سنجابي را نيز در كار آورديم كه در حقيقت با اين كه حرف نمي‌زد يكي از اعضاي گروه شده بود ما با به كار گيري تكنيك مي‌خواستيم اين كار را به محيط انيميشن نزديك كنيم. چون بچه‌ها مخاطب اصلي ما بودند.

گفتگو با نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده فیلم انیمیشن درست مثل یک پل

شما یک فیلمنامه اولیه داشتید ولی آن را تغییر دادید ...
علي نصيري‌نيا، مدير توليد انيميشن «درست مثل يك پل»:
فيلمنامه اول خيلي رئال بود، ما يك سري مشكلاتي در ساخت انيميشن داريم مبني بر اين كه گاهي اوقات فيلمنامه‌نويس‌ها شايد اين قضيه را رعايت نمي كنند كه اگر قرار باشد هم آن قضايا به صورت رئال باشد ديگر چرا انيميشن آن را بسازيم، ما براي اين كه با صبا موازي باشيم اين كار را به صورت تحويل‌هاي 15 دقيقه در نظر گرفتيم يعني ما يك بار بازنويسي فيلم نامه را به صبا داديم كه مطالعه كند و نظري كلي اش را بدهد، شروع به توليد كه كرديم پارت‌هاي 15 دقيقه‌يي براي تحويل در نظر گرفتيم كه اگر احيانا مشكل يا مطلبي وجود دارد تذكرات داده ود و اصلاحات صورت گيرد ما با سختي خيلي زياد اين كار را به پخش رسانديم.
چقدر فکر می کنید در ساخت این فیلم موفق بودید با توجه به اینکه اولین کارگردانی یک فیلم انیمیشن را تجربه کردید؟
علي صالحي كارگردان اين انيميشن:
بله، اين اولين تجربه كارگرداني انيميشن جنگي من بود. من در اين كار احساس كردم كه مي‌شود يك انيميشن متفاوت اما پرمخاطب ساخت، بازخوردهايي كه از سوي برخي از دوستان و كساني كه از مردم اين انيميشن را ديده بودند دريافت كردم اين امر را براي من مسجل كرد.  
چه تفاوتی میان انيميشن‌هاي جنگي با ديگر انيميشن‌ها احساس می کنید، آیا اساسا تفاوت هست؟
بله هست. تفاوت عمده‌اش در فيلم‌نامه و شخصيت‌پردازي‌ كاراكترها ست؛ درانيميشن‌هاي ديگر دو اتفاق اساسي مي‌افتد يا كاملا نقل قول مي‌كنند و داستاني وجود ندارد و تنها اتفاقات كاملا در فيلم انعكاس پيدا مي‌كند كه انيميشن‌هايي از اين دست تفاوتي با يك فيلم رئال ندارند، بعضي ديگر نيز كاملا به لحاظ خوبي و يا بدي درباره كاراكترها و حتي موضوع جنگ اغراق مي‌كنند.
در انيميشن «درست مثل يك پل» كاراكترها كمي باورپذير و جذاب شدند، واقعيت خود آدم‌ها با كمي اغراق انيميشني نشان داده شد چه درباره رفتار انيميشن‌ها و چه درباره گرافيك آن‌ها.
درباره گرافيك، در اين انيميشن كاراكترها از آن فضاي خيلي رئال كه درباره انيميشن‌هاي جنگي و مذهبي كه تابه‌حال در صبا اتفاق افتاده بود فاصله گرفت، فكر مي‌كنم اگر اين اتفاق همين‌طور ادامه پيدا كند به نتايج خيلي بهتري مي‌رسيم و انيمشن‌هاي بعدي جنگي با بازشدن و بهترشدن شرايط بهتر خواهند شد.
در اين كار با يك سري فرم‌هاي هندسي تيز كاراكترها را به لحاظ گرافيكي ساده كرديم كه اين شرايط با درام داستان كاملا همخواني داشت چون داستان جنگي بود و اتفاقات خشن بودند، نورپردازي و رنگ در اين انيميشن كاملا با حال و هواي جنگ همخواني داشتند به علت اين‌كه هواي گرم منطقه جنوب به همراه اتفاقات سختي كه براي آن‌ها مي‌افتاد باعث مي‌شد كه ما شاهد فضاي خشن و سختي باشيم كه در نهايت به شيريني و خوبي منتهي مي‌شد.
انيميشني كه ما ساختيم درباره جنگ بود ولي اين مفهوم انساني را مي‌رساند كه يك گروه با تلاش و سختي مي‌توانند كار مهمي را انجام دهند كه قبل از آن به ذهن كسي خطور نكرده است.
مخاطب شما از چه رده سنی است؟
مخاطب ما عام است و گروه سني خاصي را دربر نمي‌گیرد چون يك انيميشن فانتزي صرف و يا رئال نیست و به فضاي كاميك استريپ نزديك است.
با چه نگاهی شخصیت های فیلم را بنا کردید و چطور به این باور رسیدید که باید یک فیلم در ژانر دفاع مقدس بسازید؟
عليرضا ثاني‌فر، نويسنده اين انيميشن:
جنگ ژانري است كه در انيميشن كم‌تر به آن مي‌پردازند، بعضي چيزها براي انيميشن خوب نيست مثل جنگ؛ بعضي چيزها براي سينما خوب نيست مثل آدم خوب. من به عنوان كسي كه عاشق انيميشن هستم فيلم جنگي انيميشن خيلي كم ديدم. در كشور ما انيميشن‌هاي كوتاه درباره جنگ ساخته شده است كه درواقع انيميشن نبودند بلكه تنها يك سري فيلم‌هاي رئال بودند.
بايد يك فيلم‌نامه‌نويسي كه به حوزه انيميشن آشناست فيلم را به انيميشن تبديل كند، ما چرا بايد يك فيلم رئال را در محيط تري دي بسازيم. ما در مقطعي هستيم در دنياي انيميشن ايران كه نود درصد كارهايي كه در ايران به عنوان انيميشن انجام مي‌شوند، واقعا انيميشن نيستند.
در ساخت انيميشن‌هاي جنگي بايد از نيروهاي متخصص استفاده كرد، بايد انيماتورها دست به كار شوند و فيلم‌نامه بنويسند چراكه آن‌ها مي‌دانند كه يك فيلم‌نامه براي تبديل‌شدن به يك انيميشن خوب نياز به چه چيزهايي دارد.
مانيفست اين انيميشن كه در طول فيلم نيز آن را مي‌شنويم اين است كه يك كسي كه نمي‌داند در جنگ چه خبر است مي‌آيد و با آدم‌هاي جنگ آشنا مي‌شود. در ابتداي فيلم دكتر محسن وفامهر كه در كار به استوار دوم محسن وفادار تبديل شده است از كسي مي‌شنود كه مي‌گويد من بايد با دست خالي يك پل بسازم؟ و افسر ارشدش تعدادي آدم را به او نشان مي‌دهد و مي‌گويد كه آن‌ها به تو كمك مي‌كنند، اين‌ها آدم‌هاي عجيبي هستند كه كارهاي غريبي مي‌كنند. وقتي ما يك ساعت‌ونيم فيلم را مي‌بينيم خود استوار دوم وفامهر در پايان اعلام مي‌كند كه واقعا اين‌ها آدم‌هاي عجيبي هستند كه كارهاي غريبي مي‌كنند، آن‌ها بدون هيچ‌گونه امكاناتي يك پل متحرك ساخته بودند.
اين فيلم درباره آدم‌هاي جنگ بود چراكه من فكر مي‌كنم هيچ‌گاه آن‌طور كه بايد به بچه‌هاي جنگ احترام گذاشته نشده است. من با نوعي حيرت به شخصيت شهيد همت، شهيد باكري و غيره نگاه مي‌كنم.
ما كم‌تر در فيلم‌هايمان تصوير واقعي اين آدم‌هاي جنگ را نشان داده‌ايم به خاطر همين هم است كه گاهي در سينما مردم از اين‌ها فاصله مي‌گيرند، اگر حاتمي‌كيا حاج كاظمي ساخته است كه مورد توجه مردم قرار گرفته است به دليل اين است كه او حاج كاظم را با تمام ضعف‌ها و قوت‌هايش نمايش داده است.
 آيا شما با ارايه كاري متفاوت، سعي در شكستن خط و مرزها داشته‌ايد كه همواره اين‌كار يا با استقبال و يا از آن‌طرف اعتراض همراه بوده است؟
در سينماي ما اين اتفاق افتاده است و ما نمونه‌هاي كامل و عالي شخصيت‌هاي خوب را داريم ولي آن‌قدر تعدادشان كم است كه مي‌توانيم با انگشت دست بشماريم، اين شايد به دليل اين است كه هنوز فيلم‌نامه‌نويسان قدرتمند جذب دنياي انيميشن نشده‌اند اين اتفاق مي‌تواند به دليل كمبود بودجه و يا ناآگاهي ما نسبت به اين حوزه باشد شايد ندانيم كه اهميت يك فيلم‌نامه‌نويس خوب در حوزه انيميشن چيست؟ اين درحالي است كه وقتي به انيميشن‌هاي خوب دنيا در اين سال‌ها فكر مي‌كنم اصلا نديدم انيميشني را كه يك نفر نوشته باشد، مثلا يك‌دفعه سه چهار فيلم‌نامه‌نويس قوي جمع مي‌شوند و داستان اسباب‌بازي‌ها (Toy Stoty) را مي‌نويسند و بعدها آن‌ فيلم‌نامه به عنوان يك منبع حتي دانشگاهي قرار مي‌گيرند.
من خط و مرزها را به اندازه كافي نشكستم. شخصيت‌هاي ما بايد بيشتر از اين‌ها ابرقدرت‌ مي‌شدند. چراكه در انيميشن جا دارد كه شخصيت‌ها فراآرماني بشوند، من در اين انيميشن چون خطوط قرمز اطراف خودم را مي‌شناختم سعي كردم از آن‌ها تخطي نكنم و پا را فرتر نگذارم.
 در پایان بفرمایید که پیام اصلی این فیلم چیست؟
پيام ما در اين انيميشن اين بود كه اين افراد آدم‌هاي فوق‌العاده‌يي هستند كه در عين سادگي كارهاي غريبي انجام مي‌دهند. اگر بگويند از كارت دفاع كن، روايت فتح شهيد آويني را گواه مي‌گيرم كه نمونه‌هاي شخصيتي كه ما خلق كرديم در آن هستند، بچه‌هايي كه از شهرستان مي‌آيند، پسري كه پشت‌ تراكتور نشسته است الآن در جنگ همين كار را مي‌كند و يا كسي كه قايق موتوري سوار مي‌شده است الآن در جنگ او بايد اين‌كار انجام د
        منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.