فیلم میلونر زاغه نشین تا کنون چندين جايزه معتبر از جمله چهار جايزه گلدن گلوب، جايزه انجمن منتقدان آمريکا و جايزه «کريتيکز چويس اوردز» را به عنوان بهترين فيلم سال ٢٠٠٨ به دست آورده است
جمال ملک، جوانی است که زندگی سختی داشته است. او سختی را در زندگیش درک کرده و حوادث زندگیش به قدری زیاد و عجیب هستند که او را که جوانی بیست و چند ساله است بسیار با تجربه بار می آورد. او هرگز درس نخوانده ولی آن قدر اطلاعات عمومی دارد که بتواند در یک مسابقه تلویزیونی جایزهی بزرگ را از آن خود کند. بر اثر اتفاقی او تصمیم میگیرد در یک مسابقهی تلویزیونی معروف شرکت کند. او یکی پس از دیگری سوالات مسابقه را که رفته رفته سخت تر هم میشوند پاسخ میدهد. این مسئله شک مجری مسابقه را بر میانگیزد و زمانی هم که مجری برای امتحان جواب غلطی را به او میرساند و جمال باز هم به سوال درست جواب میدهد او را تحویل ماموران پلیس میدهد تا دلیل اصلی جواب دادن او را به همهی سوالات متوجه شود. اینجاست که کمال باید برای توجیه جوابی که به سوالات داده است یک به یک به گذشتهاش باز گردد و اتفاقی را که باعث شده است او آن اطلاعات را به دست آورد را برای مامور پلیس تعریف کند تا پلیس را مجاب کند که تقلبی انجام نداده است. جالب اینجاست که سوالات مسابقه هم بر حسب اتفاق جوری منظم شدهاند که باعث میشود اتفاقات مهم زندگی پر فراز و نشیب او یک به یک پست سر هم روایت شوند .
اميتا باچان بازيگر سرشناس سينمای هند که در فیلم میلونر زاغه نشین به عنوان بازيگر محبوب قهرمان اصلی فيلم يعنی جمال به او ارجاع داده میشود (جمال برای گرفتن امضا از آميتا باچان خود را به درون چاه توالت میاندازد) از اين فيلم انتقاد کرده و گفته است که اين فيلم هندوستان را به عنوان يک کشور کثيف جهان سومی با ملتی عقبمانده توصيف میکند. فیلم میلونر زاغه نشین اگرچه برخی عناصر آشنای سينمای باليوود را به خدمت میگيرد اما نه به لحاظ ساختار و نه درونمايه، شباهت زيادی به محصولات باليوود ندارد .
فیلم میلونر زاغه نشین ترکيبی است از ژانر فيلمهای ملودراماتيک هاليوودی و ژانر فيلمهای عاشقانه و رمانتيک سينمای باليوود.
ماجرای عاشقانه پسر و دختر فقيری که سرنوشت، آنها را از هم دور میکند (فيلم بر نقش تقدير و سرنوشت در زندگی قهرمانان فيلم تاکيد زيادی دارد که تم اصلی بسياری از فيلمهای باليوودی است)، تضاد بين نيروهای خير و شر (تضاد جمال و برادرش بر سر لاتيکا- تضاد هابيل و قابيل- از يک سو و تضاد بين جمال و برادرش با جاويد رئيس مافيای محلی از سوی ديگر) و تضاد بين فقير و غنی، جملگی عناصر افسانههای پريان است که دنی بويل آنها را در هندوستان امروز با سبک سينمايی مدرن خود روايت می کند. جمال میداند که در نظام طبقاتی هندوستان راهی برای پيشرفت امثال او وجود ندارد از اين رو به يک راه حل شبه فانتزی يعنی شرکت در مسابقه ميليونر شدن، متوسل میشود. او حاضر نيست سرنوشت نکبتبار خود را بپذيرد و درصدد تغيير آن است. مسابقه تلويزيونی برای جمال راهی برای رهايی او از اين وضعيت نااميد کننده و غلبه بر محروميتهای اجتماعی است
.
اما دنی بويل ظاهرا میخواهد بگويد که هدف جمال از شرکت در اين برنامه ميليونر شدن نبوده، بلکه وی خواسته از اين برنامه به عنوان وسيلهای برای يافتن محبوبش لاتيکا (که از بييندگان پروپاقرص اين برنامه است) که نيروهای جاويد او را به جای نامعلومی بردهاند، استفاده کند. اما اگر چنين باشد، رفتار هيجانزده جمال در شوی تلويزيونی و شور و شوق او برای پاسخ دادن به سوالهای مسابقه و برنده شدن با اين هدف او مغايرت دارد. ضرباهنگ سريع نماها، ريتم تند، ديناميک و پرتحرکی به فیلم میلونر زاغه نشین داده. بويل حتی در صحنههای مربوط به مسابقه تلويزيونی، با فيلمبرداری از زوايای مختلف، قطع به عوامل پشت صحنه و قطع به مردم کوچه و خيابان که مشتاقانه و با هيجان نظاره گر مبارزه جمال برای برندهشدناند، تحرک و انرژی زيادی به اين صحنهها داده و از سبک رايج و کسالتآور اين نوع مسابقههای تلويزيونی فاصله گرفته است
.