فوتبال به روایت مرد دو هزار چهره
«امير مهدي ژوله» نويسنده قسمتهاي فوتبالي سريال «مرد دوهزار چهره» درباره موضعگيريهايي كه عليه سه قسمت مربوط به بخش فوتبال در سريال «مرد دوهزار چهره»، شد و واكنشهايي كه نسبت به آن صورت گرفت، گفت: كساني كه خود درگير فوتبال هستند و يا آن را پيگيري ميكنند، ميدانند كه چنين مسائلي در فوتبال ما وجود دارد و بسياري از اين مشكلات علني شده و مسائلي است كه مخاطب نسبت به آنها آشنايي دارد و موارد عجيب و غريب يا نادري در اين سريال طرح نشده است.
وي افزود: بازخوردهايي كه من از سوي دوستان مطبوعاتيام و كارشناسان فوتبال و حتي دوستان فوتباليستم از اين بخشها دارم، همه حكايت از رضايت آنها داشت و از اين بخش خيلي خوششان آمده بود و معتقد بودند كه كار نقدي كه مطبوعات در مدت زمان بسياري ميتوانستند در فوتبال جا بياندازند، شما در سه قسمت ارائه داديد و نگرش آنها مثبت بود.
ژوله در پاسخ به اين سوال كه موقعيتهايي كه اين مربي جعلي فوتبال در آنها قرار مي گرفت و عكسالعملهايي كه از خود نشان داد، منجر به بروز يكسري مصداقسازيها در اين حوزه شد و بهويژه اينكه در بين اهالي فوتبال و ورزشينويسان پيامكهايي رد و بدل شد حاوي اينكه فلان ديالوگ و يا فلان موقعيت به فلاني اشاره داشت، شما از مصداق سازي در اين حوزه نترسيديد؟تصريح كرد: اگر ما ميخواستيم مصداقسازي كنيم، خيلي راحتتر بوديم و مصاديقي بود كه مردم آنها ميشناختند و با آنها آشنا بودند و ميشد با آنها اشاره و شوخي كرد و خيلي راحت با آنها كار كرد و اتفاقا كمدي آن هم بالاتر بود و خنده بيشتري هم ميگرفت. منتهي ما از اين كار بهشدت پرهيز كرديم به دو دليل. يكي اينكه در اين صورت مخاطب محدودتر ميشد و ديگر اينكه سريال تاريخ مصرف پيدا ميكرد و امكان داشت مردم الان آن را ببينند و بخندند اما يكماه ديگر جذاب به نظر نرسد.
نويسنده بخشهاي ورزشي مجموعه «مرد دوهزار چهره» در ادامه اظهار داشت: ضمن اين كه ما از همان اول قراري با «مهران مديري» گذاشتيم كه به خاطر اينكه مخاطبانمان محدود نشوند، خيلي كلي اين مسايل را مطرح كنيم. چون مخاطبان سريال بسيار بيشتر از مخاطبان فوتبال هستند. درست است كه فوتبال مخاطبان بسياري دارد اما آنها همپوشاني با يكديگر ندارند و ما خواستيم كه اشارات و نقدهاي كلي داشته باشيم.
وي عنوان داشت: حتي جاهايي كه ممكن بود «مسعود شصتچي» در نقش مربي شبيه به فرد يا افرادي در حوزه فوتبال شود، به شدت پرهيز كردم. مثلا اين مربي چون از خارج آمده بود امكان داشت كه شبيه «افشين قطبي» به نظر بيايد. به همين دليل ما در يك ديالوگ آورديم كه مربيان ما تا به حال القابي نظير سلطان، ژنرال و امپراطور، داشتهايم، تو دوست داري چه لقبي داشته باشي؟ يعني امپراطور فرد ديگري بود و لقب افشين قطبي بود و اين مربي قلابي، آن نيست.
ژوله در ادامه گفت: اما در جاهايي كه مسعود شصتچي جو گير ميشد به ويژه در مصاحبههاي مطبوعاتياش، تا حدودي رفتارش شبيه برخي از مربيان بود و مثلا در جايي همه چيز را به شوخي برگزار ميكند، جاهايي به زمين و آب و هوا و داوران حمله ميكند و تحمل سوالات خبرنگاران را ندارد. در اين بخشها شايد مخاطبان شبيهاش را ديده باشند ولي بحث كاملا كلي بود.
«امير مهدي ژوله» در پاسخ به اين كه سابقه شما در عرصه مطبوعات چقدر حامي شما در نگارش اين بخشها بود؟، تصريح كرد: من 20 سال است كه مخاطب پر و پا قرص مطبوعات ورزشي هستم و از آن دوران كه هفتهنامههايي نظير البرز و فانوس و پهلوان و ... چاپ ميشد پيگير بودم تا آن دورهاي كه ابرار ورزشي تنها روزنامه ورزشي بود. من تمام كلاسهاي دبيرستانم را دير ميرسيدم چون دنبال خريدن مطبوعات ورزشي بودم و در موارد بسياري به خاطر خواندن بيش از اندازه مطبوعات ورزشي از كلاس اخراج ميشدم.
وي ادامه داد: كارم را هم از مطبوعات ورزشي آغاز كردم و در نشرياتي نظير تماشاگران، جهان فوتبال، ايران ورزشي، جام جم، چلچراغ و ... را داشتم و طنز ورزشي نوشتهام، يادداشت تخصصي درباره فوتبال نوشتهام و حتي سر تمرين تيمها حاضر شدهام و در حال حاضر نيز دوستان ورزشي نويس بسياري دارم. اشاره به پديده لمپنيزم و زيرآبزني و غيره نيز خيلي عجيب نيست و اتفاقات فراگيري است كه در زندگي ميافتد و نمونه كوچكترش در فوتبال نيز ميافتد.
نويسنده بخش فوتبال سريال «مرد دوهزار چهره» به كارگرداني «مهران مديري» در پاسخ به اين سوال كه ايده بخش فوتبال از كجا آمد؟ نيز عنوان داشت: اين موقعيت جزو موقعيتهاي سال گذشته بود كه طرح اولش اين بود كه مربي خارجي باشد و سال گذشته قرار بود، نقش رشيدپور را «علي پروين» بازي كند كه با كمبود زمان مواجه شديم و به امسال موكول شد، اما مشكلاتي در اين زمينه بود مانند اين كه زبان خارجي كه شصتچي قرار بود با آن صحبت كند، اول اين كه چه كسي ميخواست آن را ترجمه كند؟ و دوم اينكه چطور ميشد كه كسي نفهمد او اشتباه و غلط حرف ميزند؟ همچنين چون در چنين حالتي مجبور ميشد، دائم به زبان ديگري صحبت كند، امكان بسياري از كمديها گرفته ميشد. براي اينكه اين مشكل حل شود، ترجيح داديم كه مربي ايراني الاصلي داشته باشيم كه در خارج از كشور بزرگ شده و در حاشيه بوده و در حقيقت چهرهاي از او در دسترس نيست كه بلافاصله شصتچي لو برود.
وي درباره ناراحتي برخي از روزنامهنگاران از تصويري كه از آنها در اين سريال ارائه شده بود، نيز گفت: ما در كنفرانس مطبوعاتي نشان داديم كه خبرنگاران همه آنجا حضور داشتند و پس از پايان كنفرانس، دستيار شصتچي به او گفت كه بايد برويم به ديدن فلان روزنامهنگار و او گفت كه همه روزنامهنگاران كه اينجا بودند و دستيارش در پاسخ گفت: اين با بقيه فرق دارد. در حقيقت ما آن يك روزنامهنگار را جداي از بقيه قرار داديم.
يا در بخش ديگري روزنامهنگار گفت وقتي كه همه روزنامهها از تيم سيكاد تعريف ميكنند، من يك نفر چه بگويم؟
ژوله تصريح كرد: ما اين يك روزنامهنگار را استثناء قرار داديم و اگر كسي اين مطلب را قبول نداشته و آن را حاشا ميكند، من اين مطلب را به خبري ارجاع ميدهم كه مدتي پيش روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت با اين مضمون كه تعدادي از روزنامهنگاران مطرح ورزشي از طريق وزارت اطلاعات دستگير شدهاند و جرمشان هم تحصيل مال از طريق نامشروع بوده است و فكر ميكنم شايد هنوز هم بازداشت باشند چون دلالي ميكردند و كارشان خريد و فروش مربي و بازيكن بوده است.
وي با بيان اين كه من خودم در اين نشريات كار كردهام و افتخار شاگردي ورزشينويسان مطرح كشور را داشتهام و يا همكارشان بودهام، اظهار داشت: اين چيزي كه ما به تصوير كشيديم جزو موارد استثناء است كه متاسفانه قشر عظيم ورزشينويس كشور نيز بابت اين عده كم عذاب ميكشند.
ژوله در پايان درباره بحث جادوگري در تيمهاي ورزشي نيز گفت: اين بحث، بحثي است كه چندسالي است مد شده و چنين افرادي در تيمها متاسفانه وجود داشت كه ما از آن براي ورود به بخش بعدي استفاده كرديم. در حقيقت ما تيم بي در و پيكري را نشان داديم كه يك نفر آن را خريده و چند دلال هم دور آن را گرفتهاند و سؤاستفاده ميكنند و در مورد بازيكنان هم چنين مشكلاتي وجود دارد وگرنه بخشنامه فرهنگ اخلاقي تصويب نميشد كه بگويد چه مدل موها و ريش و سبيلهايي ممنوع است.
وي افزود: بازخوردهايي كه من از سوي دوستان مطبوعاتيام و كارشناسان فوتبال و حتي دوستان فوتباليستم از اين بخشها دارم، همه حكايت از رضايت آنها داشت و از اين بخش خيلي خوششان آمده بود و معتقد بودند كه كار نقدي كه مطبوعات در مدت زمان بسياري ميتوانستند در فوتبال جا بياندازند، شما در سه قسمت ارائه داديد و نگرش آنها مثبت بود.
ژوله در پاسخ به اين سوال كه موقعيتهايي كه اين مربي جعلي فوتبال در آنها قرار مي گرفت و عكسالعملهايي كه از خود نشان داد، منجر به بروز يكسري مصداقسازيها در اين حوزه شد و بهويژه اينكه در بين اهالي فوتبال و ورزشينويسان پيامكهايي رد و بدل شد حاوي اينكه فلان ديالوگ و يا فلان موقعيت به فلاني اشاره داشت، شما از مصداق سازي در اين حوزه نترسيديد؟تصريح كرد: اگر ما ميخواستيم مصداقسازي كنيم، خيلي راحتتر بوديم و مصاديقي بود كه مردم آنها ميشناختند و با آنها آشنا بودند و ميشد با آنها اشاره و شوخي كرد و خيلي راحت با آنها كار كرد و اتفاقا كمدي آن هم بالاتر بود و خنده بيشتري هم ميگرفت. منتهي ما از اين كار بهشدت پرهيز كرديم به دو دليل. يكي اينكه در اين صورت مخاطب محدودتر ميشد و ديگر اينكه سريال تاريخ مصرف پيدا ميكرد و امكان داشت مردم الان آن را ببينند و بخندند اما يكماه ديگر جذاب به نظر نرسد.
نويسنده بخشهاي ورزشي مجموعه «مرد دوهزار چهره» در ادامه اظهار داشت: ضمن اين كه ما از همان اول قراري با «مهران مديري» گذاشتيم كه به خاطر اينكه مخاطبانمان محدود نشوند، خيلي كلي اين مسايل را مطرح كنيم. چون مخاطبان سريال بسيار بيشتر از مخاطبان فوتبال هستند. درست است كه فوتبال مخاطبان بسياري دارد اما آنها همپوشاني با يكديگر ندارند و ما خواستيم كه اشارات و نقدهاي كلي داشته باشيم.
وي عنوان داشت: حتي جاهايي كه ممكن بود «مسعود شصتچي» در نقش مربي شبيه به فرد يا افرادي در حوزه فوتبال شود، به شدت پرهيز كردم. مثلا اين مربي چون از خارج آمده بود امكان داشت كه شبيه «افشين قطبي» به نظر بيايد. به همين دليل ما در يك ديالوگ آورديم كه مربيان ما تا به حال القابي نظير سلطان، ژنرال و امپراطور، داشتهايم، تو دوست داري چه لقبي داشته باشي؟ يعني امپراطور فرد ديگري بود و لقب افشين قطبي بود و اين مربي قلابي، آن نيست.
ژوله در ادامه گفت: اما در جاهايي كه مسعود شصتچي جو گير ميشد به ويژه در مصاحبههاي مطبوعاتياش، تا حدودي رفتارش شبيه برخي از مربيان بود و مثلا در جايي همه چيز را به شوخي برگزار ميكند، جاهايي به زمين و آب و هوا و داوران حمله ميكند و تحمل سوالات خبرنگاران را ندارد. در اين بخشها شايد مخاطبان شبيهاش را ديده باشند ولي بحث كاملا كلي بود.
«امير مهدي ژوله» در پاسخ به اين كه سابقه شما در عرصه مطبوعات چقدر حامي شما در نگارش اين بخشها بود؟، تصريح كرد: من 20 سال است كه مخاطب پر و پا قرص مطبوعات ورزشي هستم و از آن دوران كه هفتهنامههايي نظير البرز و فانوس و پهلوان و ... چاپ ميشد پيگير بودم تا آن دورهاي كه ابرار ورزشي تنها روزنامه ورزشي بود. من تمام كلاسهاي دبيرستانم را دير ميرسيدم چون دنبال خريدن مطبوعات ورزشي بودم و در موارد بسياري به خاطر خواندن بيش از اندازه مطبوعات ورزشي از كلاس اخراج ميشدم.
وي ادامه داد: كارم را هم از مطبوعات ورزشي آغاز كردم و در نشرياتي نظير تماشاگران، جهان فوتبال، ايران ورزشي، جام جم، چلچراغ و ... را داشتم و طنز ورزشي نوشتهام، يادداشت تخصصي درباره فوتبال نوشتهام و حتي سر تمرين تيمها حاضر شدهام و در حال حاضر نيز دوستان ورزشي نويس بسياري دارم. اشاره به پديده لمپنيزم و زيرآبزني و غيره نيز خيلي عجيب نيست و اتفاقات فراگيري است كه در زندگي ميافتد و نمونه كوچكترش در فوتبال نيز ميافتد.
نويسنده بخش فوتبال سريال «مرد دوهزار چهره» به كارگرداني «مهران مديري» در پاسخ به اين سوال كه ايده بخش فوتبال از كجا آمد؟ نيز عنوان داشت: اين موقعيت جزو موقعيتهاي سال گذشته بود كه طرح اولش اين بود كه مربي خارجي باشد و سال گذشته قرار بود، نقش رشيدپور را «علي پروين» بازي كند كه با كمبود زمان مواجه شديم و به امسال موكول شد، اما مشكلاتي در اين زمينه بود مانند اين كه زبان خارجي كه شصتچي قرار بود با آن صحبت كند، اول اين كه چه كسي ميخواست آن را ترجمه كند؟ و دوم اينكه چطور ميشد كه كسي نفهمد او اشتباه و غلط حرف ميزند؟ همچنين چون در چنين حالتي مجبور ميشد، دائم به زبان ديگري صحبت كند، امكان بسياري از كمديها گرفته ميشد. براي اينكه اين مشكل حل شود، ترجيح داديم كه مربي ايراني الاصلي داشته باشيم كه در خارج از كشور بزرگ شده و در حاشيه بوده و در حقيقت چهرهاي از او در دسترس نيست كه بلافاصله شصتچي لو برود.
وي درباره ناراحتي برخي از روزنامهنگاران از تصويري كه از آنها در اين سريال ارائه شده بود، نيز گفت: ما در كنفرانس مطبوعاتي نشان داديم كه خبرنگاران همه آنجا حضور داشتند و پس از پايان كنفرانس، دستيار شصتچي به او گفت كه بايد برويم به ديدن فلان روزنامهنگار و او گفت كه همه روزنامهنگاران كه اينجا بودند و دستيارش در پاسخ گفت: اين با بقيه فرق دارد. در حقيقت ما آن يك روزنامهنگار را جداي از بقيه قرار داديم.
يا در بخش ديگري روزنامهنگار گفت وقتي كه همه روزنامهها از تيم سيكاد تعريف ميكنند، من يك نفر چه بگويم؟
ژوله تصريح كرد: ما اين يك روزنامهنگار را استثناء قرار داديم و اگر كسي اين مطلب را قبول نداشته و آن را حاشا ميكند، من اين مطلب را به خبري ارجاع ميدهم كه مدتي پيش روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت با اين مضمون كه تعدادي از روزنامهنگاران مطرح ورزشي از طريق وزارت اطلاعات دستگير شدهاند و جرمشان هم تحصيل مال از طريق نامشروع بوده است و فكر ميكنم شايد هنوز هم بازداشت باشند چون دلالي ميكردند و كارشان خريد و فروش مربي و بازيكن بوده است.
وي با بيان اين كه من خودم در اين نشريات كار كردهام و افتخار شاگردي ورزشينويسان مطرح كشور را داشتهام و يا همكارشان بودهام، اظهار داشت: اين چيزي كه ما به تصوير كشيديم جزو موارد استثناء است كه متاسفانه قشر عظيم ورزشينويس كشور نيز بابت اين عده كم عذاب ميكشند.
ژوله در پايان درباره بحث جادوگري در تيمهاي ورزشي نيز گفت: اين بحث، بحثي است كه چندسالي است مد شده و چنين افرادي در تيمها متاسفانه وجود داشت كه ما از آن براي ورود به بخش بعدي استفاده كرديم. در حقيقت ما تيم بي در و پيكري را نشان داديم كه يك نفر آن را خريده و چند دلال هم دور آن را گرفتهاند و سؤاستفاده ميكنند و در مورد بازيكنان هم چنين مشكلاتي وجود دارد وگرنه بخشنامه فرهنگ اخلاقي تصويب نميشد كه بگويد چه مدل موها و ريش و سبيلهايي ممنوع است.
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}