نگاهي به سريال مرد دوهزار چهره

مرد دو هزار چهره جداي از حواشي و جايگاه رسانه‌اي كه در برنامه‌هاي طنز تلويزيوني پيدا كرد يك اتفاق بكر براي خود مهران مديري نيز بود.
دوشنبه، 7 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به سريال مرد دوهزار چهره
اين براي اولين بار است كه مهران مديري برخلاف روال گذشته به ساخت مجدد و سريالي يك مجموعه طنز مي‌پردازد.
وي حتي بسياري از مجموعه‌هاي موفق طنز‌هاي تلويزيوني خود را كه مخاطبان زيادي هم داشت و در اوج محبوبيت بود به قسمت دوم نكشانده بود، اما موفقيت مرد هزار چهره در نوروز گذشته بقدري زياد بود كه اين بازيگر كارگردان برجسته عالم طنز را به ساخت قسمت دوم اين مجموعه وسوسه كرد و شايد هر كارگردان ديگري نيز جاي او بود انگيزه‌هاي لازم را براي تداوم اين مجموعه داشت، اما مرد دو هزار چهره بار ديگر اين تجربه را به تاييد رسانيد كه حتي ساخت مجدد و سريالي يك برنامه موفق نيز نمي‌تواند موقعيت و موفقيت اول را تكرار كند و با شكست مواجه مي‌شود.
نمونه بارز اين تجربه را مي‌توان در ساخت مجدد زير آسمان‌هاي شهر مهران غفوريان رديابي كرد. البته در كنار اين عوامل بايد به ساختار داستاني اين مجموعه نيز اشاره كرد. مرد هزار چهره قابليت پردازش داستاني زيادي داشت به اين معنا كه قهرمان داستان را مي‌توان در موقعيت‌هاي متعدد و جديدتري قرار داد كه امكان طنزپردازي پيرامون آن بسيار زياد است، اما اين بار با توجه به شناختي كه مخاطب از مجموعه قبلي داشت اين موقعيت‌سازي‌ها شناخته شده و تا حدودي قابل پيش‌بيني بود ضمن اين‌كه مسعود شصت‌چي اين بار سادگي و به اصطلاح‌ هالو بودن گذشته را نداشت و خيلي هم اشتباه گرفته نمي‌شد بلكه خودش نيز در خلق اين هويت‌هاي دروغين نقش داشت و در واقع مخاطب با مسعود شصت‌چي بازيگوش‌تري مواجه مي‌شد. يكي از تمايز‌هاي مهمي‌ كه اين مجموعه نسبت به مرد هزار چهره داشت و به عنوان عنصر اصلي قصه‌پردازي در دور جديد برجسته شد اين بود كه موقعيت‌هاي اشتباهي مسعود شصت‌چي در چهره‌هاي مختلف به دليل شباهت ظاهري وي با شخصيت اصلي هر يك از اپيزودها بود و صرفا از سر اتفاق نبود كه وي در چهره فردي ديگر اشتباه گرفته مي‌شد.
مرد دو هزار چهره از 4 اپيزود تشكيل مي‌شد كه مسعود شصت‌چي به ترتيب در قالب شخصيت‌هاي مهران مديري، خلبان هواپيما، مربي فوتبال و رمال و جادوگر قرار مي‌گرفت و به واسطه تضادي كه از اين دوگانگي نقش پيش مي‌آمد موقعيت‌هاي طنزي خلق مي‌شد كه البته تا حدود زيادي اين موقعيت‌ها به واسطه ويژگي‌هاي كميك در بازي و رفتارهاي خود مديري شكل مي‌گرفت چه بسا كه اين موقعيت‌ها به ذات خود چندان داراي سويه طنز نبودند و صرفا از شيوه بازي خود مهران مديري بر مي‌آمدند. تكيه كلام‌ها، نوع راه رفتن و نگاه كاراكتر مسعود شصت‌چي بخش عمده‌اي از بار كميك مجموعه را بر دوش داشت و بديهي است اگر شخص ديگري غير از مهران مديري در نقش مسعود شصت‌چي ظاهر مي‌شد موقعيت‌هاي طنز چنداني خلق نمي‌كرد، به عبارت بهتر ميزان كميك بودن مرد دو هزار چهره بيش از آن‌كه مبتني بر موقعيت‌سازي طنز باشد بر كنش‌هاي طنازانه مهران مديري استوار بود يعني يك نوع طنز شخصيتي  كلامي ‌بر آن حاكم بود تا طنز موقعيت!نگاهي به سريال مرد دوهزار چهره
در اپيزود اول، كارگردان مسعود شصت‌چي را به جاي خود مي‌گذارد كه اگرچه كمي ‌خودخواهانه به نظر مي‌رسد، اما به نوعي چهره واقعي طنزپردازان از جمله خود مديري را تا حدودي بازنمايي مي‌كند. معمولا مردم و مخاطبان، تصويري كه از بازيگران طنز دارند با شخصيت واقعي آنها متفاوت و گاهي متضاد است. در اين قسمت مخاطب با دو چهره از مهران مديري مواجه مي‌شود؛ يكي در قالب مسعود شصت‌چي و ديگري در نقش خود واقعي وي و در اين قياس با دوگانگي شخصيت يك هنرمند در دو موقعيت حرفه‌اي و هويت حقيقي مواجه مي‌شود كه از منظر روان‌شناختي قابل تامل است. ما در اين قسمت با چهره تلخ و عبوس و افسرده كارگرداني مواجه مي‌شويم كه همواره وي را در سيماي كميك ديده بوديم. اين بخش به نوعي رمزگشايي و رونمايي از لايه‌هاي پنهان و البته واقعي چهره‌هاي مجازي است كه تصوري ديگر در ذهن مخاطبان خلق مي‌كنند.
در اپيزود دوم كه مسعود شصت‌چي در قالب يك خلبان هواپيما ظاهر مي‌شود اين موقعيت خطرناك و دلهره‌آور اوست كه بسترهاي اصلي طنز را خلق مي‌كند و ميان وحشت و خنده ارتباط برقرار مي‌سازد؛ عنصري كه در بسياري از آثار طنز در جهان تجربه شده و از تضاد خطر و خنده براي پردازش داستاني خود بهره مي‌گيرد. عمده جذابيت‌هاي اين قسمت نيز به ناشي‌گري مسعود شصت‌چي در هدايت هواپيما برمي‌گردد كه اگرچه در بستري طنز روايت مي‌شود، اما نوعي دلهره و اين‌كه هواپيما و مسافرانش با اين خلبان جعلي چه سرنوشتي پيدا مي‌كنند به عنوان يك عنصر و پيش‌زمينه رواني به خلق موقعيت‌هاي طنز در اين بخش كمك مي‌كند.
شايد مهم‌ترين اپيزود مرد دو هزار چهره به قسمت سوم آن برمي‌گردد كه وي به عنوان مربي فوتبال وارد اين فضاي جنجالي و پرطرفدار مي‌شود. اين بخش از منظر انتقادهايي كه به آن شد بويژه در ارتباط با خبرنگاران ورزشي با بخش شاعران و روشنفكران در مجموعه مرد هزار چهره قابل قياس است. اگرچه در اين قسمت است كه كارگردان بيش از بخش‌هاي ديگر به طنز انتقادي و اجتماعي روي مي‌آورد و به آسيب‌شناسي اخلاقي  شغلي در حوزه ورزش به طور كلي و فوتبال به شكل خاص مي‌پردازد. اين ساختار به قدري متاثر از واقعيت‌هاي عيني است كه مثلا در بخش كنفرانس‌هاي مطبوعاتي بيژن شكيبا از برخي اتفاقات واقعي در اين حوزه در بستر طنز استفاده شده است به طوري كه بسياري از خبرنگاران ورزشي از طريق پيامك مصاديق اين قسمت‌ها را در دنياي واقعي فوتبال به هم يادآوري مي‌كردند. فوتبال عرصه‌اي است كه در آن ظرفيت نقادي نسبت به حوزه‌هاي ديگر در كشور ما بيشتر است و از اين منظر بيش از ورزش‌هاي ديگر دستمايه طنزپردازان قرار مي‌گيرد. قطعا اين بخش از مرد دو‌هزار‌چهره به معناي واقعي طنز نزديك‌تر است و به واسطه طنز، واقعيت‌هاي تلخ را در روايتي انتقادي به تصوير مي‌كشد. گرچه اين نقادي در اپيزود بعدي در سطحي عمومي‌تر تداوم مي‌يابد و به رمال‌گري و فال‌بيني و برخي خرافات عرفي كه در سال‌هاي اخير در جامعه ما گسترده شده است مي‌پردازد. در اينجا نيز ساختار طنازانه اثر سويه‌اي انتقادي به خود مي‌گيرد و به آسيب‌شناسي اجتماعي در اين حوزه مي‌پردازد.
مهران مديري در مجموعه جديد خود در بخش‌هاي متعددي از سريال وقايع قسمت اول اين مجموعه را به بخش جديد پيوند مي‌زند و با حالت رفت و برگشتي در تعريف خاطرات خود در بخش بازجويي، به اين مجموعه دوگانه هويتي كلي مي‌بخشد، اما در نهايت آنچه كه به عنوان نتيجه كار باقي مي‌ماند موفقيت مجموعه قبلي نيست و عملكرد كارگردان توانايي مثل مهران مديري نيز نشان داد بازتوليد و تكرار يك مجموعه موفق موجب تمديد آن موفقيت نمي‌شود و گاهي شيريني لذت خاطرات مجموعه قبلي را نيز تلخ مي‌كند. در پايان مجموعه بار ديگر كارگردان تلاش مي‌كند در قالب متني اخلاقي و زيباشناسانه به نتيجه‌گيري اخلاقي از داستان برسد. اگرچه زيبايي دفاعيه مسعود شصت‌چي در دادگاه تكرار نمي‌شود. مهران مديري پايان‌بندي مرد دو هزار چهره را با مجموعه شب‌هاي برره خود پيوند مي‌دهد و امكاني به وجود مي‌آورد تا اين داستان در سال آينده به اولين سه‌گانه طنز تلويزيوني بدل شود. هرچند مهران مديري با هوش‌تر از آن به نظر مي‌رسد كه دست به اين كار بزند.
نویسنده: سيدرضا صائمي

داستان زندگی پیامبران آشفته‌بازار اسرائیلیات است
فوتبال به روایت  مرد دو هزار چهره
گزارش پشت صحنه ‌مختارنامه 
پسر خاله و حاتمي‌كيا مخاطبان را شگفت زده كردند     
 

1300/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.