نویسنده «بیست سال و سه روز» گفت:انگیزه شهید سید مصطفی موسوی در سنین جوانی برای جنگیدن با دشمن, من را ترغیب به نوشتن کتاب کرد.
به گزارش راسخون به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، جوانان سرزمین ما همیشه در صحنه های دفاع از میهن حضور داشته و دارند و با جان خود از خاک سرزمینشان محافظت می کنند. اما غیرت جوانان ایرانی در دفاع از خاک میهن خلاصه نمی شود بلکه آن ها جان خود را برای دفاع از اهل بیت پیامبر گرامی اسلام و دین مبین اسلام هم فدا می کنند.
با گذشت حدود ۳۰ سال از دفاع مقدس و شهادت بسیاری از جوانان این سرزمین, شاید بسیاری از مردم دنیا فکر می کردند که با تغییر وضعیت زندگی مردم ایران, جوانان امروزی ایران اصلا شباهتی به جوانان گذشته نداشته و مانند آن ها از کشور خود حمایت نخواهند کرد. اماشهدای مدافع حرم این حرف ها را نقض کردند و برای دفاع از مقدسات خود از مرز ایران فراتر رفتند.
جوانان بسیاری شهدای دفاع مقدس را الگوی خود قرار داده و راه آن ها را ادامه دادند و به دشمنان اسلام حتی اجازه نفس کشیدن ندادند.
در میان شهدای مدافع حرم نام شهیدی با عنوان جوانترین شهید مدافع حرم به چشم میخورد. شهید سید مصطفی موسوی با بیست سال و سه روز سن توسط داعش در العیس حلب به شهادت رسید.
سمانه خاکبازان نویسنده کتاب «بیست سال و سه روز» در خصوص این کتاب گفت: شهید سید مصطفی موسوی جوان ترین شهید مدافع حرم در بیست سالگی به شهادت رسید.
وی افزود:انگیزه او در سنین جوانی برای جنگیدن با دشمن از جمله مواردی بود که من را ترغیب به نوشتن این کتاب کرد.
این نویسنده با بیان اینکه حدود دو سال پیش کار کتاب را شروع کردم و نوشتن آن حدود یک سال طول کشید، گفت: مصاحبه ها قبل از آغاز نگارش کتاب به دستم رسیده بود. خانواده شهید با گشاده رویی خاطرات را بیان می کردند و هر جا هم در طول نگارش به مشکلی برمی خوردم , مادر شهید به من کمک می کرد.
خاکبازان با اشاره به اینکه شهید موسوی جوانی همانند جوانان امروزی بودند, گفت: شهید موسوی نگرش جامع نسبت به تمام مباحث پیرامون خود داشت و نسبت به رویدادهای پیرامون خود بی تفاوت نبود به همین دلیل جنگ سوریه برایش رویدادی مهم بود. این در حالی است که قبل از جنگ سوریه, فلسطین برای شهید موسوی بسیار مهم بود و حتی به دوستان خود نیز گفته بود علاقه دارد فلسطین را آزاد و در کرانه باختری شهید شود. می توان گفت که مظلومیت اسلام برای ایشان دغدغه بزرگی بود و دغدغه مند بودن بدون تفکر ایجاد نمی شود. این شهید با وجود تمام جوانی این درایت را در زندگی خود داشت.
نویسنده کتاب « بیست سال و سه روز» با اشاره به اینکه موضوع مهم روایت نویسی خاطرات شهدا , بحث روان و ساده نوشتن آن است, بیان کرد: زمانی که موضوعات به صورت روایت گونه بیان می شود, خواننده به راحتی با آن انس گرفته و سبب می شود تا با شخصیت اول داستان همذات پنداری کند.
خاکبازان درخصوص کارهای آتی خود گفت: در حال حاضر مشغول نگارش مجموعه داستان های کوتاه با مضمون اجتماعی و یک مجموعه داستان کوتاه درباره شهدای روحانی هستم.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته, برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم را امضا میکنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت:« ای کلک فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت, نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت:« حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد, بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه؛ درس بخون. الان مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالاها هست.» چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت:« شاید جنگ حالا حالاها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه, دوسال دیگه که درس من تموم شد, همین آدم باشم.»
به گزارش راسخون به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، جوانان سرزمین ما همیشه در صحنه های دفاع از میهن حضور داشته و دارند و با جان خود از خاک سرزمینشان محافظت می کنند. اما غیرت جوانان ایرانی در دفاع از خاک میهن خلاصه نمی شود بلکه آن ها جان خود را برای دفاع از اهل بیت پیامبر گرامی اسلام و دین مبین اسلام هم فدا می کنند.
با گذشت حدود ۳۰ سال از دفاع مقدس و شهادت بسیاری از جوانان این سرزمین, شاید بسیاری از مردم دنیا فکر می کردند که با تغییر وضعیت زندگی مردم ایران, جوانان امروزی ایران اصلا شباهتی به جوانان گذشته نداشته و مانند آن ها از کشور خود حمایت نخواهند کرد. اماشهدای مدافع حرم این حرف ها را نقض کردند و برای دفاع از مقدسات خود از مرز ایران فراتر رفتند.
جوانان بسیاری شهدای دفاع مقدس را الگوی خود قرار داده و راه آن ها را ادامه دادند و به دشمنان اسلام حتی اجازه نفس کشیدن ندادند.
در میان شهدای مدافع حرم نام شهیدی با عنوان جوانترین شهید مدافع حرم به چشم میخورد. شهید سید مصطفی موسوی با بیست سال و سه روز سن توسط داعش در العیس حلب به شهادت رسید.
سمانه خاکبازان نویسنده کتاب «بیست سال و سه روز» در خصوص این کتاب گفت: شهید سید مصطفی موسوی جوان ترین شهید مدافع حرم در بیست سالگی به شهادت رسید.
وی افزود:انگیزه او در سنین جوانی برای جنگیدن با دشمن از جمله مواردی بود که من را ترغیب به نوشتن این کتاب کرد.
این نویسنده با بیان اینکه حدود دو سال پیش کار کتاب را شروع کردم و نوشتن آن حدود یک سال طول کشید، گفت: مصاحبه ها قبل از آغاز نگارش کتاب به دستم رسیده بود. خانواده شهید با گشاده رویی خاطرات را بیان می کردند و هر جا هم در طول نگارش به مشکلی برمی خوردم , مادر شهید به من کمک می کرد.
خاکبازان با اشاره به اینکه شهید موسوی جوانی همانند جوانان امروزی بودند, گفت: شهید موسوی نگرش جامع نسبت به تمام مباحث پیرامون خود داشت و نسبت به رویدادهای پیرامون خود بی تفاوت نبود به همین دلیل جنگ سوریه برایش رویدادی مهم بود. این در حالی است که قبل از جنگ سوریه, فلسطین برای شهید موسوی بسیار مهم بود و حتی به دوستان خود نیز گفته بود علاقه دارد فلسطین را آزاد و در کرانه باختری شهید شود. می توان گفت که مظلومیت اسلام برای ایشان دغدغه بزرگی بود و دغدغه مند بودن بدون تفکر ایجاد نمی شود. این شهید با وجود تمام جوانی این درایت را در زندگی خود داشت.
نویسنده کتاب « بیست سال و سه روز» با اشاره به اینکه موضوع مهم روایت نویسی خاطرات شهدا , بحث روان و ساده نوشتن آن است, بیان کرد: زمانی که موضوعات به صورت روایت گونه بیان می شود, خواننده به راحتی با آن انس گرفته و سبب می شود تا با شخصیت اول داستان همذات پنداری کند.
خاکبازان درخصوص کارهای آتی خود گفت: در حال حاضر مشغول نگارش مجموعه داستان های کوتاه با مضمون اجتماعی و یک مجموعه داستان کوتاه درباره شهدای روحانی هستم.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته, برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم را امضا میکنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت:« ای کلک فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت, نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت:« حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد, بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه؛ درس بخون. الان مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالاها هست.» چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت:« شاید جنگ حالا حالاها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه, دوسال دیگه که درس من تموم شد, همین آدم باشم.»
مطالب مرتبط
بزرگداشت ۵ چهره سرشناس سینما در سیهفتمین جشنواره فیلم فجر + عکس
مجری و خبرنگار شبکه «پرستیوی» در آمریکا بازداشت شد
حسین محب اهری درگذشت/تششیع روز پنجشنبه