
آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. مقامات عمان، ژاپن، سوئیس و یکی دو دولت از این قبیل مدام پیغام میآورند و میگویند میخواهند واسطه شوند تا مذاکره ایران با دولت ترامپ پا بگیرد. نقش این واسطهها آن است که بعد از تهدیدهای به بنبست خورده و بیمشتری ترامپ در ایران، باب وسوسه و تطمیع را باز کنند و با دادن وعدههای نسیه دربارهی امکان فروش نفت و از این قبیل، گره از کار فروبسته دولت آمریکا بگشایند.
آنها اما آدرس را اشتباه آمدهاند. اگر واقعا کاری از دستشان ولو اندازهی پیک و پیامرسان برمیآمد باید به دولت آمریکا میگفتند ایراد از فقدان مذاکره نیست بلکه عدم پایبندی همیشگی دولت (های) آمریکا به نتایج مذاکره است. ته خط مذاکره با ترامپ، معامله نقد نسیهای مشابه برجام است که ترامپ زیرپا گذاشت. داستان مضحکی اتفاق افتاده، میگویند تعهدی که قبلا بستیم فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم.
شینزو آبه سامورایی یا نینجا؟!
دل بستنِ کاذب ائتلاف غربی، عبری، عربی به سفر آبه به تهران. بنیامین نتانیاهو با شینزو آبه تلفنی گفت و گو کرده و در توییتر خود نوشته است؛ آبه اطلاعات مربوطه را در آستانه سفر خود به ایران به آگاهی نخست وزیر نتانیاهو رساند. نتانیاهو بر ادامه فشار علیه حکومت ایران برای متوقف ساختن رفتار خصمانهاش در منطقه تصریح کرد.ظاهرا آمریکا و اسراییل به آنچه که میانجیگری ژاپن نامیده شده امید بسته و آن را جدی گرفتهاند! ترامپ نیز قرار است پس از سفر نخست وزیر ژاپن به تهران در چارچوب اجلاسی، مجددا به ژاپن سفر و در حاشیه آن با پوتین ملاقات کند. این در حالی است که جمهوری اسلامی عزم خود را برای تنبیه آمریکا و عوامل منطقهای آن جزم کرده و هیچ نشانهای مبنی بر سازش با عهدشکن بزرگ وجود ندارد.
دولت ژاپن برای سفر نخست وزیر شینزو آبه در 22 خرداد به تهران برنامه ریزی کرده است. سفر شینزو آبه اولین سفر یک نخست وزیر ژاپن به ایران پس از سفر نخست وزیر تاکئو فوکودا در سال 1978 به ایران مدتی کوتاه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است. ترامپ تلاش میکند با ارتباط دادن سفر نخست وزیر ژاپن با موضوع درخواستهای مذاکره خود با ایران، جریان رسانهای این سفر را به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
در مورد این سفر و دستاوردهایش اشاره به چند نکته میتواند انتظارات، از نخست وزیر ژاپن را معقول نماید:
اول: سفر شینزو آبه میتواند او را با واقعیتهای درون ایران و استقلال سیاسی ایران در شرایطی که آمریکا سعی میکند آن را به کرنش وادار کند، آشنا سازد. ژاپن در 50 سال گذشته یکی از قدرتهای اقتصادی دنیا بوده است. ولی از آنجا که تابعی از قدرت سفارت آمریکا در توکیو یا فرمانده پادگان نظامی جزیره اوکیناوا است، مشروعیت سیاسی در تصمیمگیریهای بینالمللی و اثرگذاری بر حل بحرانها را ندارد. این موضوع تا آنجا ادامه دارد که کشوری مانند قطر که ظرفیتهای ژاپن را ندارد در حل بحرانها و مسائل بینالمللی بسیار موفقتر عمل کرده است و حتی رگههایی از استقلال نسبت به دستورات آمریکایی در آن دیده میشود.
دوم: اصطلاح ژاپنی وقتی لیوان آب دیگران را پر کردید، آنها هم لیوان شما را پر میکنند باید پیش از همه برای سیاستمداران ژاپنی الگو باشد تا همیشه لیوان آمریکاییها را پر نکنند و به همهی طرفهای میز نگاهی واحد داشته باشند تا جواب احترامآمیز نیز بگیرند.
سوم: موضوعی دیگر که میتواند انتظارات از سفر آبه را معقول سازد توجه به این حقیقت است که در سالیان گذشته ژاپن توافقهای اقتصادی متعددی را با ایران امضا کرده است، اما همواره به دلیل حرف شنویهایی که از آمریکا داشت این توافقها را معطل گذاشته یا به پایان نرسانده است.
چهارم: نکته پایانی این است که ایران میخواهد با یک سامورایی معتقد به آداب وسنن ژاپنی توافق کند و برنامههای اقتصادی خود را پیش ببرد. نه با یک نینجا که در افسانههای ژاپنی آمده است.
میانجیگری یا ابزار فشار جدید
جریان رسانهای غربگرا سعی دارد سفر وزیر خارجهی آلمان و نخست وزیر ژاپن را به کاهش قیمت دلار گره بزند تا اینطور به اذهان عمومی القا کند که معیشت مردم، مستقیم وابسته به مذاکره با آمریکاست. و ازاین راه جاده صاف کنِ اجرای برنامههای آمریکا علیه ایران باشند.هرچند گفته میشود نخست وزیر ژاپن برای میانجیگری بین ایران و آمریکا به ایران میآید اما واقعیت این است که آمریکاییها فشار تهدیدات نظامی را به فشار روانی دیپلماتیک تغییر دادهاند. هردو با یک هدف و کارکرد مشخص. شکستن مقاومت ایران و بازگرداندن ایران به پای میز مذاکرات بدون نتیجه. به عبارت دقیقتر شینزو آبه و سایرین یک میانجی نیستند بلکه گزینه جدید فشار بر ایران به حساب میآیند. در واقع آمریکا در دور جدید فشارها، با نا امیدی از فشار نظامی یک دوی استقامت علیه ایران را با به کارگیری ژاپن، آلمان، کره جنوبی، هند و ...آغاز کرده است. این کشورها نیز با پیشنهاد یک بسته اقتصادی در یک پروسه زمانی، پی در پی ایران را تحت فشار قرار خواهند داد. نکته مهم پیشنهادات اقتصادی و تاکتیکی است؛ و درخواستها منطقهای، نظامی و راهبردی. از این رو مذاکره در این شرایطِ آرایش شده یک وقت کشی طولانیِ بدون نتیجه و نسیه برای ایران و پر نتیجه و نقد برای ترامپ است. مهم این است که مسئولان ایرانی دچار خطای محاسباتی نشوند و بدانند که ترامپ بیشترین و فوریترین نیاز را به این مذاکرات دارد و نه ایران.