سران آمریکایی بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی با تهدید ترور سردار قاآنی بار دیگر چهره کریه خونریز خود را به دنیا نشان دادند، آیا بیان ترور شخصیتها آن هم به صورت رسمی از تریبون مقامات دولتی نباید مورد اعتراض سازمان بین الملل قرار بگیرد؟
ساختار سازمان ملل و حقوق بین الملل از این جهت حائز اهمیت است که جوامع مختلف از نظر حقوق بین الملل با هم برابر هستند و مسئولان این سازمان متعهدانه باید پاسخگوی خواسته های به حق ملتها و اعاده حقوق آنها در برابر زورگویان و متجاوزان باشند، در حالی که همدستی سازمانهای بین المللی با قدرتهایی چون آمریکا منجر به شکنندگی حقوق بین الملل شده است. سازمان ملل کنونی را میتوان با جامعه ملل مقایسه کرد. به نظر میرسد منشور سازمان ملل متحد به اندازه سازمان ملل در حال متضرر شدن است و همان اندازه در عرصه بین الملل ناکارآمدی از خود نشان داده است به این معنا که برخی کشورها چون آمریکا به سادگی بندها و مفاد منشور سازمان بین الملل را نقض کرده و آشکارا با زیر پا گذاشتن از آن عبور میکنند.سرباز زدن کشورها از قوانین و ساختارهای حاکم بر سازمان ملل در خصوص رفتارهای بین المللی هویت و کارکرد این سازمان را زیر سئوال برده چرا که آمریکا به عنوان کشوری که مقر سازمان ملل در خاکش قرار دارد و برای خود در سازمان ملل حق وتو قائل شده است به یکی از مهمترین کشورهای ناقض حقوق بین الملل تبدیل شده است. در حالی که باید حافظ حقوق و معاهدات بین المللی باشد و از اجرای قوانین آن حراست و بر آن پایداری بورزد. به نظر میرسد رفتارهای تروریستی آمریکا منجر به شکنندگی هر چه بیشتر حقوق بین الملل شده است و حقوق بین الملل در حال از دست دادن کارکردهای خود است.
بنابراین می توان گفت آمریکا نقاب از چهره برداشته و تروریسم را دولتی به تصویر کشیده است؟
بله میتوان گفت سازمان ملل به زودی ناکارآمدی خود را عینیتر از همیشه نشان میدهد و همانند جامعه ملل دچار از هم پاشیدگی میشود. ترورهای بین المللی آمریکا و تهدید به ترورهایی که از سوی سران این کشور انجام میشود به وضوح چهره تروریستی آمریکا را به مردم جهان نشان داده است. ترور سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و تهدید به ترور سردار قاآنی کمتر از چند هفته پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی ناظر بر این است که آمریکا این بار عریانتر از همیشه مفهوم تروریسم را به تصویر کشیده است. اگر سابق بر این آمریکا از پوششهایی چون داعش و طالبان برای تحقق ترورهای خود استفاده میکرد که خانم هیلاری کلینتون به وضوح آن را تایید کرد، آمریکا این بار به صورتی بسیارعریان تروریسم دولتی را در کنش سیاسی به صحنه عمل آورده است و به وضوح اعلام کرده که برای پیشبرد اهداف خود در هر جای دنیا دست به ترور میزند آن هم از نوع تروریسم دولتی.آیا عواقب ترورهای بین المللی دامنگیر نیروهای آمریکایی در جهان نمیشود؟
اساساً همانگونه که سخنگوی وزارت خارجه روسیه مطرح کر ، اقدام به ترور یا تهدیداتی از این دست موضوع بسیار غیر متعارفی از نظر حقوق و معاهدات بین الملل و قوانین سیاست بین الملل و در عرصه بینالمللی است. بنده بر این باورم که هیچ رئیس جمهوری غیر از آقای ترامپ نمیتوانست اینگونه عمل کند، چرا که وی حتی حداقلهای حقوق بینالملل را نمیفهمد و مشاوران و کارگزاران پیرامون وی، ساختار آمریکا را به گونهای تغییر دادهاند که حتی همان پوششی عمل کردن مؤسسههای تروریسم مورد حمایت آمریکا کنار زده شده و دولتیها در بیانات خود به صورت شفاف ترور را تأیید و تأکید میکنند.امروز حقوق بین الملل که تا پیش از این توسط آمریکاییها به عنوان یک ابزار پیشبرد کارهایشان مطرح بود از هم پاشیده شده و از سوی آمریکاییها کنار گذاشته شده است. ما با یک سیستم نابینای سیاسی در آمریکا رو به رو هستیم، آمریکایی که چشم خود را بر روی حقوق و معاهدات بین الملل و کنشهای اصلی بین الملل بسته است در حالی که دانسته یا نادانسته عواقب گسترش تروریسم بین االمللی را برای نیروهای خود در سراسر جهان به جان خریده است. عواقب تروریسم دولتی یقه آمریکاییها را میگیرد، وقتی به قوانین بینالمللی احترام بگذارید، قوانین بینالملل نیز به شما احترام میگذارد. در غیر این صورت جواب ناامنی، ناامنی است و نیروهای آمریکا در هر جای دنیا در خطر قرار دارند. چرا که زدن یک نفر در یک گوشه دنیا به معنای به جان خریدن پاسخ کوبنده ای است، قطعا دیگران نیز چنین رفتاری با نیروهای آمریکایی خواهند داشت.
با توجه به بیان علنی و شفاف تهدید به ترور فرماندهان ایرانی از سوی مقامات آمریکای وظیفه مسئولین جمهوری اسلامی در برابر گردنکشیهای آمریکا چیست؟
تروریسم دولتی آمریکا بهترین موضوع برای مطرح کردن در سازمانهای بین المللی و افکار عمومی دنیاست، جمهوری اسلامی ایران باید از تمام حربه ها و ظرفیتهای خود برای پاسخ دادن به آمریکا استفاده کند، ضمن اینکه با استناد به قواعد دیپلماتیک و پروتکلهای بین المللی به دنبال زیر سئوال بردن و به چالش کشیدن رفتارهای نامتعارف آمریکا باشد. به نظر میرسد وقت آن رسیده است که بیش از پیش در برابر اسرائیل بایستیم، همکاری این غده سرطانی با آمریکا در ترورهای شخصیتهای مقاومت موضوع مناسبی برای فشار هر چه بیشتر به رژیم غاصب صهیونیستی است.اگر منطقه برای رژیم صهیونیستی ناامن شود آمریکاییها حساب کار خود را میکنند، لذا میتوانیم از ظرفیتهای راهبردی مثل «تنگه جبل الطارق» یا «تنگه هرمز» برای فشار به آمریکا و حامیانش استفاده کنیم تا با امنیتیتر شدن وضعیت در عرصه بین الملل آمریکا احساس ناامنی کند تا یک بار دیگر به فکر ماجراجویی های دیگری از نوع ترور های بزرگ مقاومت نباشد. به نظر میرسد ما علاوه بر فعالیتهای دیپلماتیک باید تحرکات نظامی و تحرکات امنیتی ملموستری در عرصه بینالملل داشته باشیم تا ضمن ایجاد تهدید دائمی برای آمریکاییها و متحدانی چون عربستان، بازدارندگی آنها از دست زدن به اقدامات ضد امنیتی چون ترور و... تامین شود.
ما میتوانیم با بهره مندی از مؤلفه های نظامی بازدارنده برای کم کردن فشار آمریکاییها بر خودمان استفاده کنیم، هر چند درهای دیپلماسی همواره به روی همه ملت ها باز است. اما علاوه بر این موضوع لازم است با توجه به مولفه های جنگ نرم و جنگ سخت در به کارگیری ابزارها و تاکتیکهای مورد نظر، آمریکا را متوجه این مهم کنیم که دیگر نمیتواند درمنطقه دست به رفتارهای ماجراجویانه ضد حقوق بشر و حقوق بین الملل بزند.